حرکتهای بیدارگرانه در جهان اسلام سابقهای طولانی دارد و بزرگان بسیاری در این راستا تلاش و مجاهدت کردهاند. مبارزه با استعمار، آزادی و استقلال ممالک اسلامی، احیای تفکر دینی، رشد و شکوفایی ملل مسلمان، وحدت و مسایلی از این دست بزرگترین اهداف حرکتهای بیدارگرانه در تاریخ معاصر جهان اسلام است. با آنکه این حرکتها نتایجی برای بیداری و تغییراتی در مسیر جامعههای مسلمان داشت، اما نتوانست خطوط محوری برای امت اسلامی تعریف نماید و وجهه و هویت مشخص و هدفمندی برای آن تعریف و تبیین نماید.
اما حداقل از نیمهی قرن بیستم و باآغاز مبارزات امام خمینی(ره) تغییراتی در رویکرد مسلمین در مواجهه با مسایل روز جامعه و مسایل بینالمللی قابل مشاهده است. تبدیل امت اسلامی به یک محور مقاومت در برابر زورگویی و استعمار رویکرد روشن امام خمینی (ره) در حرکتهای بیدارگرانهاش بوده است. ایشان امت اسلامی را که درآن زمان حدود یک میلیارد جمعیت داشت، امت مسلمه میداند و همه را از هر طیف و مذهب و نژاد، مسلمان دانسته و خواستار وحدت و همگرایی آنان میشود. علاوه برآن امام خمینی میخواهد امت اسلامی که بر مدار وحدت بنا میشود صاحب قدرت و حاکمیت باشد و لذا در پی اصلاح روابط دولت – ملتهاست.
آقای ناصرجهانشاهی؛ رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان در ایام سالروز ارتحال امام خمینی (ره) با اشاره به این موضوع تصریح کرد: «سفارش امام خميني(ره) همواره وحدت و برادري امت اسلامي بود. راهکار اتحاد جهان اسلام از منظر امام خمینی این بود كه امت مسلمان در درون دايرهی اسلام دست دوستي و اخوت به سمت هم دراز كرده و دستهاي همديگر را بفشارند. به اين ترتيب به دشمنان اسلام اجازه ندهند كه به بهانههاي مختلف در درون امت اسلامي، تفرقه ايجاد كنند و از هم ديگر دور ساخته و در بينشان جنگ به راه اندازد. از اين جهت وحدت امت اسلامي و دوري از افراطگرايي، توصيههاي اكيدي است كه در پيروزي انقلاب نيز به آن تاكيد نموده است. او در وصيتنامه الهي خويش نيز به اين مطلب تاكيد كرده است كه راه نجات امت اسلامي تمسك به اسلام ناب است و وحدت وبرادري بين مسلمانها.»
امام خمینی به همان اندازه که تمسک به الگوهای و ارزشهای اسلامی را راه نجات جهان اسلام و اتحاد مسلمین میداند، دور از این ارزشها را نیز عامل بدبختی آنان میشمارد. امام سه مقولهی تعالیم اسلامی، وحدت و قدرت را لازم و ملزوم اقتدار و آزادی ملتهای مسلمان دانسته و بیان میدارند که: «مشكل عمده مسلمين همان دورى از اسلام و قرآ ن است و اگر مسلمين به حسب امرى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است: و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا اگر به همين يك امر و نهى عمل مىكردند تمام مشكلاتشان، مشكلات سياسى، اجتماعى و اقتصاديشان رفع مىشد و هيچ قدرتى نمىتوانست با آن مقابله كند. لكن معالاسف به واسطه غفلت بعضى و عدم توجه بعضى و تغافل بعضى از اين امر محروم ماندند. و تا اين امر الهى تحقق پيدا نكند بايد مسلمين انتظار گرفتارىهاى بيشتری را داشته باشند. مشكل ديگرى كه هست عدم تفاهم بين دولتها و ملت است. جدائى ملت از دولت بلكه رو در رو قرار گرفتن آنها موجب ضعف آنها و گرفتارى دولت و ملت شده است و تا اين مشكل را دولتها رفع نكنند، روى سعادت را نخواهند ديد و هميشه گرفتار دست خيانتكاران و اجانب خواهند بود. من از خدا مىخواهم كه مسلمين را بيدار و آشنا به وظائف اسلامىبكند.» صحيفه نور ج 7 صفحه 176
امام خمینی یکی از عوامل بزرگ در سکون، ایستایی و تحجر در امت اسلامی را عدم توجه به مسوولیت اجتماعی و عافیت طلبی مسلمانان میداند و معتقد است که برای ایجاد یک حرکت بزرگ و سرنوشت ساز باید تک تک مسلمانان مصالح و منافع اسلامی و جمعی را بر تمایلات و منافع شخصی ترجیح دهند. نظر امام این است که:»خودخواهى و ترك قيام براى خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاى اسلامى را زير نفوذ ديگران درآورده. قيام براى منافع شخصى است كه روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه كرده.»صحيفه نور جلد 1 صفحه 3
رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان نیز این نکته را یگانه عامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران که بنیانگذار آن امام خمینیبود دانسته اظهار میدارد: «در مقطعيكه امام توانست انقلاب را مديريت كند و به پيروزي برساند، شرايط جهان به نحوي بود كه كسي تصور نميكرد كه مبارزي قيام كند و دراين قيام مبناي مبارزه خويش را سلام قرار دهد و بتواند رژيم تا دندان مسلح را به ستوه آورده و از بين ببرد و بنيان گذار اين نظام اسلامي باشد. اما امام خميني(ره) با سه شاخصه، توانست تا اين كار را به سرانجام برساند و به جهانيان را مبهوت قيام خود كند؛ اول اينكه امام خميني(ره)، به عنوان يك رهبر روحاني توانست اين عمل را محقق كند اين بود كه خود يك انسان صالح و خود ساخته بود. به اين معنا كه تلاش كرد تا در مسير ساختن خود و خودسازي خود گام اساسي بردارد و خود را شايسته اين نهضت بسازد. نكتهي بعدي اين است كه امام خميني(ره) اسلام را به عنوان انگيزهاصلي خود انتخاب كرده بود. به اين معنا كه انگيزه امام خميني(ره)، تحقق ارزشهاي ديني بود.اگر او استقلال را فرياد ميزد، برگرفته از تحقق آرمانهاي ديني بود.اگر آزادي را فرياد ميزد، آزادي مندرج در ارزشهاي اسلامي بود.»
یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین محورهایی که امام جوامع اسلامی و روشنفکران و دلسوزان امت اسلامی را به آن فرا میخواندند تثبیت این واقعیت بود که مشکلات جوامع اسلامی از سوی کشورها و جوامع دیگر دامن زده میشود و اموری نیست که مسلمانان خود به خود مبتلای به آن باشند و یا مسایلی برخاسته از متن جامعهی اسلامی باشد. لذا توصیهی ایشان به کشورهای اسلامی این است که: «بايد كوشش كنيد آنچه را از دست دادهايد در طول مدت حكومتهاى دستنشانده كه مهمتر از همه استقلال روحى است كه لازمهاش احساس حقارت در مقابل حكومتهاى جور است، باز يابيد. لازم است حوادثى كه در ممالك اسلامى با دست عمال استعمار مىگذرد بررسى دقيق كنيد و بعد از تجزيه و تحليل، ملتها را از نتايج فاسده آنها مطلع نمائيد. بايد حادثهسازىها و شايعهپردازىهائى كه در ممالك اسلامى براى تحكيم اساس حكومت استعمارى است، بررسى دقيق كنيد. لازم است از اختلافات داخلى كه به نظر مىرسد اكثرش با دست سازمانهاى خيانتكار ايجاد مىشود تا با خيال راحت به زندگانى كثيف ظالمانه خود ادامه دهند جدا احتراز كنيد و كسانى كه به اين نحو اختلافات دامن مىزنند تقبيح كنيد. بايد فداكارى كنيد در ارجاع مجد و عظمت اسلام كه رأس عظمت معنوى آن است تا در پناه حكومت عدل الهى همه طبقات در رفاه و آسايش زندگى كنند. صحيفه نور جلد 1 صفحه
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
سخن جدید
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
نظرسنجی
سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
آمار سایت