نویسنده: ذکیه غزنوی
شغلشان به چانس و اقبال بستگی دارد. هوا که خوب باشد، احتمال سرکار رفتنشان بیشتر میشود و هوا که ابری و بارانی باشد، در آن صورت بعید است کسی بخواهد آنها را به کار بگیرد.
کارگران در گوشه ای از چوکهای کابل، نشسته و منتظرند تا کارفرمایی از راه برسد و آنها را به کار بگیرد.
چند کارگر پیر و جوان، روی سنگفرشهای پیاده رو نشسته و با کیسهای در دست که اسباب کار کارگری و غذای آن روزشان را در آن ریخته اند، به دنبال روزی امروزشان می گردند.
با آمدن هر موتر، هر کدام از کارگران تلاش میکنند به هر طریقی که شده با راننده صحبت و او را مجاب کنند تا آن روز برای کار کارگری ساختمان انتخاب شوند.
رقابت هم جدی و نفسگیر است؛ دستمزد کم خواستن، شیرین زبانی و حتی سخن گفتن از تواناییهای بدنی، ازجمله راه های مرسومی است که کارگران برای راضی کردن کارفرما به کار میبرند و البته در این بازی هر روزه، شانس و تقدیر هم برای کار پیدا کردن مهم است.
حالا ساعت ۹ صبح شده است و در طول نیم ساعت حضور در کنار کارگران ساختمانی، دو بار کارفرمایان به کارگرهای آماده به کار سر میزنند و طی این مدت، پنج نفر از کارگران موفق میشوند برای یک روز کاری هم که شده پولی دربیاورند، اما همیشه در این رقابت زنده ماندن، عدهای بیکار و مایوس به خانه برمیگردند.
کارگران خیابانی اگر کار پیدا کنند، می توانند روزانه بین 300 تا 350 افغانی درآمد داشته باشند که بالا و پایین شدن این میزان حقوق به دست و دلبازی کارفرما، سختی کار، حرفهای که در آن تخصص دارند و مدت زمانی که کار طول میکشد، متغیر است.
با توجه به تخریب زیرساختهای اقتصادی و عدم رشد صنعت و تجارت به نسبت افزایش جمعیت، بخصوص جمعیت شهری، بیکاری به یکی از معضلات اصلی کشور تبدیل شده است. به خوبی میتوان تاثیر منفی بیکاری را بر مسایل مختلف کشور از نارساییهای فرهنگی گرفته تا خشونت و بی ثباتی، مشاهده کرد. قطعا اگر این روند ادامه یابد مهار آسیب های اجتماعی ناشی از آن نیز سختتر خواهد شد، هرچند معضل فقر و بیکاری خود بزرگترین مانع در امر توسعه و انکشاف کشور است.
براساس آماری که اداره احصائیه مرکزی افغانستان ارائه نموده است، رشد نفوس 27 میلیونی افغانستان، 2 درصد در سال است که بر این اساس، هرسال 540 هزار نفر بر جمعیت کشور اضافه میشود. این درحالی است که ظرفیت سازی در بسترهای شغلی به میزانی نیست که بتوان اشتغال نیمی از این جمعیت را انتظار برد.
عبدالرحمن غفوری، رییس اداره احصائیه مرکزی کشور میگوید که رشد نامتناسب نفوس با توان خدمات رسانی باعث شده تا بیش از نیمی از جمعیت کنونی افغانستان زیر خط فقر زندگی کنند.
سیر فزاینده گراف بیکاری در میان اقشار مختلف افغانستان، این معضل اجتماعی را به حالت بحران خفته در آورده و وضعیت هشدار آمیزی را به بار آورده است. به گونه ای که به باور آگاهان امور اگر به شکل جدی به این مسأله توجه نشده و بسترهای شغلی با رشد جمعیت متناسب نگردد، رونما شدن آن در جامعه نقش آتش فشانی رد جامعه را ایفا خواهد کرد.
معضل بیکاری نه تنها جوانان را رنج میدهد، بلکه اقشار وسیع جامعه را با مشکل روبرو کرده است که نیاز به توجه جدی دولت افغانستان دارد.
راهکارهای روی دست گرفته شده برای این معضل تاکنون به درستی نتوانسته پاسخگوی این ضرورت اجتماعی بوده و از گستره معضل بیکاری تا حدودی بکاهد.
سه سال پیش بود که مقامات وزارت کار و امور اجتماعی از انعقاد قراردادی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس سخن گفتند، ولی این قرارداد تا سال جاری صورت عملی به خود نگرفت.
از این موارد، تنها توافق نامه اعزام کارگران افغان به قطر در سال گذشته به امضا رسید و قرار براین شد که این کارگران ضمن اشتغال، آموزشهای لازم را نیز ببینند. از قرار معلوم حکومت در تلاش است تا با اعزام قانونمند کارگران به خارج از کشور زمینه اشتغال بیش از 800 هزار نفر بیکار در کشور را فراهم آورد.
اما آیا این اقدام برای رفع معضل بیکاری کافی خواهد بود؟
بدون شک تلاشهایی مانند اعزام نیروی کار به خارج اگر قانونمند و در یک برنامه شفاف و فراگیر نیز اجرا شود، درحقیقت مرحمی موقتی بر مشکلات است و نمی توان در بلندمدت برآن تکیه کرد. حداقل این است که ظرفیت صدور نیروی کار به خارج محدود است و از طرف دیگر این فرصت به لحاظ اجتماعی و فرهنگی تبعات خاص خود را دارد که گاهی اوقات ضررهاي آن از منافعش بیشتر خواهد شد.
هرچند تاکنون نیز بخش عمدهای از بیکاری و مشکلات اقتصادی مردمان این سرزمین با تدبیرهای شخصی مانند مهاجرت رفع و رجوع شده و مشکلات زیادی را نیز به همراه داشته است. اما اگر اقدامهای دولتی و سازمان یافته برای حل این معضل صورت نگیرد، پیامدهای آن کماکان به اشکال مختلفی چون افزایش فقر و جرمهای اجتماعی ناشی از آن، ناامنی، مهاجرت و... تبارز خواهد یافت و بر مشکلات کنونی کشور خواهد افزود.