عروسی و عزا، تابع قانون یا اسیر رسوم؟
محمدتقی جعفری
یک ضربالمثل رایج در جامعهی ما جا افتاده است که «یک سر گلیم غم و سر دیگر آن شادی است.» این بدان معناست که شادی و غم همواره در زندگی آدمی جاخوش نموده و هرازگاهی ممکن است دامنگیر وی گردد. مهم اما نحوهی برخورد با این دو پدیده و ادامهی زندگی پس از سپری کردن غم و شادی است.
در جامعهی ما اما دردمندانه که غم و شادیها اسیر آداب و رسومی شده است که شادیها را نیز به غم مبدل نموده و بار سنگین غمها را نیز مضاعف ساخته است. این سنگینی نیز برخاسته از آداب و رسوم سنتی و هزینههای سنگینی است که ممکن است برپایی یک محفل عروسی یا مراسم فاتحه را بر شانههای صاحب آن تحمیل نماید.
چه بسا صاحبان مصیبتی که برحسب حسادتها و چشم و همچشمیهای رایج مجبور اند مراسمی برگزار نموده و به پای مرحوم یا مرحومهی تازه از دنیا رفته تمام دار و ندار زندگی شان را به باد فنا دهند. مقصد اصلی از این ریخت و پاشهای بی رویه نیز بیش از آنکه شادی روح آن تازه گذشته باشد، خوب و بد گفتنهایی است که احتمالا از ناحیهی دوستان و دشمنان صاحب مصیبت نثار وی خواهد شد. به همین دلیل است که فردی ممکن است در زندگی خودش از اقارب نزدیکی مثل خواهر، عمه، خاله و... اش اصلا خبری نداشته باشد، ولی پس از مرگش مراسم بزرگ و دامنهداری برگزار میکنند تا دیگران بگویند فلانی چقدر به وابستگانش اهمیت قایل است!
مراسم عروسی نیز تصویر بهتری از این ندارد. بیچاره داماد که پس از مدتها زحمت و هزاران مشقت توانسته است پولی دست و پا نموده و تصمیمی برای تشکیل زندگی گرفته است، بخشی از آن را در یک شب کف دست صاحب هوتل مینهد. بدتر از آن، حتا در مواردی ناگزیر است برای برگزاری مراسم عروسی اش دست تمنا و التماس پیش هرکسی دراز کرده و با وام و قرض مراسم عروسی اش را برگزار نماید. بار سنگین ناشی از برگزاری این مراسم، هفت پشت زندگی اش را به لرزه آورده و تأثیر آن تا عمق روزگارش قابل احساس است. زیرا زوجیکه باید روزهای اول زندگی اش را با شور و نشاط سرشار سپری نماید، تحت استرسهای ناشی از قرض و قرضداری رفته و همان سرگلیم شادی شان نیز آمیخته با غم است.
حقیقت این است که هرجامعه ای دارای فرهنگ و آیینها و رسوم خاص خودش است که در اقصا نقاط آن جامعه کم و بیش رایج است، معمولا این آیینها و عادتها از دیر باز و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است هر چند در طول زمان دچار فرسایش شده و یا گاهی شدت پیدا کرده است لیکن این تغیییرات در جزییات رخ داده و کل مساله همچنان رعایت میشود. مهم این است که در جریان تغییرات به وجود آمده باید فازهای مثبتی را ایجاد نموده و از روز فاکتورهای منفی جلوگیری کرد، ولی متأسفانه در کشور ما این قضیه کاملا معکوس است و هرگونه تحول در عرصهی فرهنگی و اجتماعی بیشتر بار منفی داشته است تا مثبت.
این وضعیت در درازمدت دامنگیر زندگی بسیاری از مردم به صورت رقتبار و تأثرآور آن گردیده و موجب خواهد شد تا واکنشهای اجتماعی در برابر آن باعث ناملایمتهای زیادی گردد. از جملهی این موارد میتوان به بروز اختلافهای خانوادگی ناشی از بار اقتصادی این مراسم پر هزینه اشاره کرد که در جوامع مشابهی وجود داشته و حداقل آن افزایش آمار طلاق، گسست روابط خانوادگی و... بوده است.
وضعیت موجود موجب آن گردیده تا برخی از نهادهای قانونی و ملی به فکر ایجاد قاعده و چارچوب قانونی برای برگزاری این نوع مراسم بیفتند. به همین دلیل طرحی جهت چگونگی برگزاری مراسم فاتحه و عروسی روی میز مجلس نمایندگان قرار گرفته و نهادهای قانونی و اجرایی در صدد تصویب و اجرایی شدن آن برآمده اند.
اما این تمام مسأله نیست. چراکه ایجاد قانون به تنهایی حلال مشکلات نخواهد بود و زمینه و ضمانت اجرایی قوانین بخش مهمتر آن میباشد.
چند و چون این قانون و چگونگی اجرایی شدن آن را با حاجی محمد عبده، عضو کمیسیون عدلی و قضایی و اصلاحات مجلس نمایندگان و یکی از طراحان این قانون در میان گذاشتم. وی با اشاره به اینکه جوامع به خاطر نظم و ترتیب، نیاز به وضع قوانین دارد ودر واقع قوانین است که مسیرحرکت شهروندان در جامعه را تعیین میکند، میافزاید: "مراسم عروسی تاکنون به گونهای صورت گرفته است که به جای اینکه سهولتها و دلآرامیها و آسایش را برای قشر جوان جامعه بهوجود بیاورد، برعکس باعث بروز مشکلات متعددی شده است. به این دلیل ایجاب میکرد تا طرحی بر این اساس تهیه و ترتیب شده و به مجلس پیشنهاد شود تا با تصویب آن بتوانیم گرهی از گرههای اجتماعی را باز کرده و اهداف گنجانده شدهی ما در این طرح پیاده گردد. البته طرح دیگری نیز برای برگزاری مراسم تعذیهداری در کنار این طرح تهیه شده است که از رسوم و عنعنات نابجای جابهجا شده در بین مردم جلوگیری شود. چنانچه اطلاع دارید، مراسم تعذیهداری و فاتحه برای خانوادهای که فوتی در آن اتفاق افتاده خود کمرشکن است و در کنار آن اگر مصارف بیجا صورت گیرد و یا دیگر رسوم دست و پاگیری که موجب پریشانی میگردد، انجام شود، باری بر بار و سنگینی بر سنگینی است که از تحمل بسیاری از مردم خارج است. بنابراین باید در این راستا نیز کاری صورت گرفت و طرح قانونی تهیه شد تا از این معضل نیز در حد توان کاسته شود. در واقع این دو مراسم عروسی و تعذیهداری به گونهی رقابتی بین فامیلها تبدیل گردیده و ضرورت شدید احساس میشود تا از این مشکلات کاسته و در راستای رفع هرچه بیشتر این معضلهای اجتماعی حرکت صورت گیرد."
از این عضو مجلس در خصوص چگونگی اجرایی شدن این قانون، عوامل اجرایی و ضمانتهای اجرایی آن پرسیدم که عبده پاسخ داد: ""در این قانون مشخص شده است که چه کسانی یا نهادهایی مسوولیت اجرای این طرحها را به عهده دارند.از آن جمله، وزارت حج و اوقاف و برخی نهادهای دیگر در این قانون گنجانده شده است تا به این مسایل رسیدگی کنند. برای مثال شهرداری نیز مکلفیتهایی دارد. از جمله ضمانتهای اجرایی آن، ضمانتهای تبلیغی و تعذیری استبه گونهی نمونه کسانی که سرپیچی میکنند، شهرداری وظیفهدارد تا دراین موارد اقدام کند و برطبق هدایات این قانون عمل نماید. اما در بخشهای دیگر نیز سفارشات اخلاقی و... است تا از این طریق سعی گردد تا جامعه روحیهی پذیرش این قوانین را به خود بگیرد. حتی باید بر جامعه فشار بیاید تا این قانون تدریجا اجرا شده و زمینهی سهولت خود افراد جامعه فراهم گردد، زیرا پذیرفتن این قانون در واقع به نفع خود افراد جامعه است و در اصل، فلسفه تهیه این طرحها نیز ایجاد سهولت برای افراد جامعه میباشد."
با این وجود اینکه آیا چشمانداز قانون برگزاری مراسم فاتحه عروسی آنگونه که آقای عبده به آن خوشبین است پیش خواهد رفت یا خیر، باید منتظر زمان ماند و ظرفیت اجتماعی را نیز مد نظر گرفت که تا چه اندازه از قانونپذیری و قانونمندی برخوردار خواهد شد.