loading...
سخن جدید
بازدید : 212 1393/07/01 نظرات (0)

 

 

 

خداحافظ ای قصه‎ی ناتمام

محمدرضا نعیمی

رییس جمهورکرزی درحالی برنامه‌س وداع با اعضای کابینه را برگزار نموده و از کارکرد سیزده ساله اش توسط شخص وی و اعضای کابینه تقدیر شد که بسیاری از قصه‎های دوران حکومت‎داری وی ناتمام مانده است.

رییس جمهورکرزی با وساطت دوستان غربی اش در نشست تاریخی بن اول که پس از فروپاشی نظام طالبان در سال 2001 میلادی روی کار آمد، وارد ارگ ریاست جمهوری در کابل شد تا داستان دموکراسی را در افغانستان نوشته و در صفحه‎ی تاریخ تحولات سیاسی کشور ثبت نماید. این قصه اما با گذشت بیش از سیزده سال ناقص ماند و خط آخر آن به گونه‎ای نبشته شد که "نه خود خواند و نه غیر".  زیرا انتخابات ریاست جمهوری به مثابه‎ی سنگ‎بنای دموکراسی با مبنای اراده‎ی مردمی به خوبی تمثیل نشد و آغاز و فرجام این سناریوی دموکراتیک به گونه‎ی معکوس و مسخ شده اجرا شد.

اما این تنها انتخابات نبود که این‎گونه در زمان زمام‎داری آقای کرزی ناقص ماند، بلکه بسیاری از مسایل و موارد دیگر نیز بسان قصه‎ی ناقص دموکراسی، نارس ماند و تا هنوز هم نمی‎توان بر پختگی، استواری و پایداری آن‎ها اعتماد کرد. به طور کل می‎توان گفت که سیاست کشور از استقلال کامل برخوردار نشد، اقتصاد افغانستان از وابستگی نجات نیافت، فرهنگ ملی به شکل باید و شاید آن تقویت نشد و تمامی این موارد زیر سایه‎ و سیطره‎ی دولت ناکارآمد و اداره‎ی نامنسجمی صورت گرفت که تحت ریاست آقای کرزی قرار گرفته بود.

آقای کرزی درحالی کاخ ریاست جمهوری را ترک می‎گوید که پرونده‎های بسیاری از مسایل حقوقی در حوزه‎های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گشوده مانده و سرنوشت بسیاری از مسایل مهم میهنی و ملی به صورت مبهم آن باقی مانده است. سرنوشت پرونده‎های قتل‎های زنجیره‎ای، فساد اداری گسترده با دوسیه‎های بزرگی مثل کابل بانک، خزانه‎ی خالی دولت و مدیران فاسد و... همگی فرازهایی از داستان ناتمامی است که سناریوی آن در زمان آقای کرزی نوشته شد و قهرمان‎های منفی‎باز آن، از جان و مال ملت قربانی گرفتند بدون اینکه به سزای عمل شان برسند.

این موارد تنها بخش‎های اداری از داستان حکومت‎داری آقای کرزی است. باید اذعان نمود که داستان صلح با تمام هزینه‎ها و تشکیلات عریض و طویل آن جز «حکایت ورود و خروج مخالفان مسلح به دولت و سپس به صفوف خود شان» ثمره‎ی مشخص دیگری نداشت و ابهام در تعریف دوست و دشمن در تمام دوران سیزده ساله بر سیاست جنگ و صلح سایه انداخته بود.

در عرصه‎ی خارجی نیز آقای کرزی هرچند به زعم خودش در برابر دریافت کمک، روحیه‎یاستقلال خود را نفروخت، ولی در عمل زمام بسیاری از امور از دست وی خارج شده و در چالش مساعدت در برابر اعطای استقلال کشور، خیلی هم پیروزمندانه ظاهر نشد. او در بسا موارد حاضر شد برگ استقلال را به قیمت مساعدت خارجی در دست کسان دیگری بسپارد و امور اداره‎ی مملکت طبق میل و خواست رییس جمهور به پیش نرفت.

آقای کرزی هرچند توانست در برقراری روابط بین‎المللی محور و مرکز دیپلوماسی خویش را منافع ملی قلمداد نماید، ولی دراین سیاست موفقیت چندانی کمایی نکرد و دست بالایی را در دیپلوماسی نداشت. با این حال وی با جسارت تمام از حقایق تلخی پرده برداشت و بار دیگر در روز خداحافظی اش خاطر نشان ساخت که «بارها گفته‌ام و بار دیگر می‌گویم که اگر پاکستان و امریکا بخواهند، صلح در افغانستان تأمین شود، از این جهت دوام دوستی با امریکا باید مشروط به این باشد که حرف و عمل آن کشور یکی بوده و در قبال افغانستان از خود صداقت نشان دهد.»

با این وجود، آقای حامدکرزی برجستگی‎هایی را نیز در کارکردهای سیزده ساله اش داشت که باعث شد تا محبوبیت نسبی را در ذهن بخشی از جامعه کسب نماید. بردباری و حوصله‎مندی آقای کرزی در برابر انتقادهای تند مخالفان سیاسی از مجاری رسمی و غیر رسمی، احترام به آزادی بیان، تحمل نظریه‌ی مخالف و... باعث شد تا زنگ وداع رییس جمهورکرزی خیلی‎ها را ناخوش سازد.

شاید بخشی از مدارای سست‎گیرانه اش در امور حکومت‎داری نیز ناشی از همین فاکتور شخصیتی اش بوده باشد. زیرا وی اذعان نمود که «در 13 سال گذشته، بسیاری از برگه‌های انتصاب را نخوانده امضا می‌کرده و در تعیین رؤسای بخش‌های مختلف اداری و نیز معاونان وزارت‌خانه‌ها مداخله نداشته زیرا به جدایی سیاست از مدیریت باور داشته و بر آن تاکید کرده است.»

رییس جمهورکرزی شاید نیت نیک خویشتن را در برقراری روابط با همسایه‎ها نشان داد، ولی دیپلوماسی منطقه‎ای نیک اندیشانه اش همواره بازتاب مثبت نداشت. زیرا وی به گفته‎ی خودش، «در پی دوستی با همه کشورها بود. به عنوان نمونه، به همان میزان که با امریکا و غرب روابط نیکی داشت با ایران نیز از در دوستی و حسن نیت وارد شد و برای بهبود روابط با کشور پاکستان، در زمان زعامت خود 20 بار به این کشور سفر کرد.» اما چه بسا پاسخ پاکستان در برابر نیت نیک آقای کرزی انداختن راکت به خاک افغانستان و فرستادن مخالفان مسلح به قصد شورش بود.

و در نهایت، داستان حکومت‎داری آقای کرزی با سرخط "ملت‎سازی" و وحدت ملی آغاز شده بود و درحالی با شعار و عنوان وحدت ملی برای حکومت آینده ختم شد که هنوز هم سازوکارهای سیاسی با معیارهای ملی کم‏تر و با رنگ و لعاب قومی بیش‎تر نوشته می‎شود. اما باید دید که حکومت وحدت ملی چگونه خواهد توانست قصه‎ی ناتمام سیزده ساله را به پایان رسانیده و پنج‎سال آتی را برای گذاشتن نقطه‎های تمام در پایان این داستان ناتمام صرف نماید.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 62
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 226
  • بازدید ماه : 590
  • بازدید سال : 3,426
  • بازدید کلی : 83,945