سوء استفادههای دلخراش گدایان از کودکان و حتی نوزادان به صحنههای رایج و متعارفی تبدیل شده که بینندگان این صحنهها بیشتر از ندیدن آن در یک روز خاص تعجب میکنند.
روزی نیست که ما شاهد کودکانی نباشیم که ساعتها زیر گرد و خاک شهر کابل و در زیر سرما و گرمای سوزان فصلهای متفاوت روی دامن مادران گدای شان نخوابند تا وسیلهای باشد برای اینکه اندک پولی به دست آید. کم نیستند زنان متکدی که در انظار متحیر مردم، کودکان را با خشونت و تنبیه وادار میکنند که همچنان روی پای شان دراز کشیده و نقش کودک بیمار را بازی کنند. کسان دیگری نیز هستند که کودکان معلول شان را به عابرین نشان میدهند و از آنان تقاضای کمک مالی برای معالجه وی را دارند. این گونه سوء استفادههای دلخراش از کودکان و حتی نوزادان به صحنههای رایج و متعارفی تبدیل شده که بینندگان این صحنهها بیشتر از ندیدن آن در یک روز خاص تعجب میکنند تا از دیدن آن در تمام روزهای سال.
شاید سوالی که در ذهن هر نظاره کنندهای نقش میبندد، این است که چرا در طول بیش از یک و نیم دهه حکومتیکه میلیونها دالر را صرف کرد، این ناهنجاریها از جامعه نه تنها کاهش نیافت که رشد روز افزونی به خود گرفته است.
از سوی دیگر، حیرت آور این است که در جامعهی اسلامی ما از دستورهای اسلامی درا ین خصوص خبری نیست. پرسش اصلی این است که آیا علیرغم تاکیدات ویژه اسلام در تربیت و رعایت حقوق محرومین و مستضعفان هیچ قانون الزامآوری در راستای حمایت از کودکان و نوجوانان قربانی و نظارت بر نحوهی زندگی و تعلیم و تربیت و رعایت حقوق آنان وضع نشده است؟ اگر پاسخ مثبت است چرا نشانهای از اجرای آن دیده نمیشود و در نبود این راهکارها و قوانین، سوء استفادههای مختلف از کودکان بیداد میکند.
این در حالی است که در کشورهایی که در کتب دینیشان هرگز توصیههای همسنگ توصیههای اسلامی نمیتوان یافت، فقط تماس تلفنی یک شهروند کافی است که پولیس و بازرسان مراکز متعدد حمایت از کودکان و نوجوانان را به مکانی سرازیر کند که در آن شائبه رفتار نامناسب با خردسال تصور شده است.
آیا آن کشورهای سرمایه پرست، از سر نیکوکاری دست به تدوین و اجرای سختگیرانه چنین قوانینی زدهاند یا اینکه حمایت از کودکان و نوجوانان در نزد آنان نوعی سرمایهگذاری دراز مدت برای حفظ امنیت و صلاح جامعه و منافع ملت است؟
کودکی که امروز به حال خود رها میشود، آیا همان خلافکاری نیست که فردا با سلاح سرد به زورگیری متوسل شده یا با سلاح گرم به موسسات مالی و مراکز تمرکز ثروت حملهور میشود؟ به اعتیاد و خلافهای سنگین روی میآورد و جان و مال شهروندان را دچار مخاطره و خسارت میکند؟ هزینههای سنگین تعقیب و دستگیری، محاکمه و زندان و کنترول این خلافکاران فردا از کدام منبع تامین میشود؟ از اموال خصوصی سهلانگاران یا از اموال ملت که به آن بیتالمال اطلاق میشود؟
مسوولین در تدوین بسیاری از قوانین از الگوهای غیربومی بهره میگیرند، ولی این اقتباسها و برداشتها بیشتر در جهت خلاص کردن حکومت از مشکلات جامعه صورت میپذیرد و توجهی به آن دسته از قوانین ممالک دیگر که در راستای حمایت از جامعه وضع شده، وجود ندارد. با نگاهی به قوانین حمایت از کودکان و نوجوانان کشورهای پیشرفته و مقایسهی آن با قوانین داخلی مصادیق این فراز روشن میشود.
با توجه به اینکه اکثر این کودکان و نوجوانان متکدی، شهروند واقعی کشور اند و سهم مساوی با سایر ساکنان این سرزمین دارند، حق دارند تا از مزایای زندگی عزتمندانه برخوردرا شوند. اما همواره این قشرهای آسیبپذیر منتظر حمایتهای خیرخواهانه و نگاه خیراتی هستند تا شاید مسوولین که خادمین کشور محسوب میشوند، دست مساعدتی بالا آورده ولطف خویشتن را شامل آنان بگردانند.
اما حقیقت این است که باید به آنان به چشم اربابان خردسالی نگاه کنند که سزاوار است هر چه سریعتر از دست باندها یا والدین نالایق رها شده و از مزایای یک زندگی معمولی همچون همسالان متعادل خود بهرهمند گردند.
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
سخن جدید
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
نظرسنجی
سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
آمار سایت