در انتظار تحول و اصلاحات
علی بنیادی
کارآمدی در حکومتهای جهان امروزه اجتناب ناپذیراست و اگر این ویژگی وجود نداشته باشد در نظامهای سیاسی دموکراتیک و مردمی بهزودی از هم میپاشد و جای آن را حکومتهای بعدی بهصورت سیستماتیک پر میکند اما در کشورهای جهان سومی که از این ویژگیها خبری نیست بدترین نظامهای سیاسی هم تا آخرین رمق خود به کار ادامه میدهد ولو آنکه هیچ کارآمدی هم نداشته باشند. افغانستان از جملهی همین کشورها است؛ نظامهای سیاسی در این سرزمین همواره با سلاخی و کشت و کشتار بهوجودآمده و با همین شیوه به کارناکارآمداش ادامه داده است.
اما این اولین بار است که انتقال مسالمتآمیز قدرت صورت میگیرد و رییس جمهور برحال آن، با تشکیل گردهمایی بزرگ در مقرحکومتش با کارمندان خود خداحافظی میکند بنای این سنت سیاسی در ذات خود کاری است پسندیده اما این نمیتواند بر ناکارآمدیها، ضعفها و ندانمکاریها پرده پوشاند و انظار و افکارعامه را از خطاهای صورت گرفته منحرف سازد.
مردم انتظار آن را دارند که تغییر حاکمان بر تغییر رویکردهای مثبت یا همان کارآمدی نیز بیانجامد به وعدهها و اصلاحات گسترده جامه عمل پوشانده شده و تحول متداوم در ساحات اجتماعی و سیاسی جاری و ساری گردد. این مهم حاصل نخواهد شد مگر آنکه اقدامات عملی در این مسیر بهعمل آید.
شاید بهعنوان اولین پایه و اساس کارآمدی در حکومت مراجعه برای اداره امور به کسانی باشد که اهل امانت و عدل باشند. این نکته در قرآنکریم هم مورد تاکید قرار گرفته و گفته شده: «خدا به شما فرمان مىدهد كه سپردهها را به صاحبان آنها رد كنيد و چون ميان مردم داورى مىكنيد به عدالت داورى كنيد در حقيقت نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مىدهد خدا شنواى بيناست (ترجمع آیه ۵۸ سوره نساء)».
واگذاری امانات به اهل و قضاوت به عدل مهمترین نکته دراین آیه شریفه است. تجربه تاریخی نیز به اثبات رسانیده که سپردن حکومت به نااهلان و ظالمان باعث خرابی و ویرانی بنیانهای نظام سیاسی اجتماعی شده است؛ فساد اخلاقی و اداری، معاملههای مبتنی بر منافع شخصی و تن دادن به هرآنچه غیرمشروع و غیرقانونی است تنها صفات برجستهی آن دسته حاکمان و زمامدارانی اند که نااهل و غیرعادل اند.
افغانستان در دوره ای که گذشت شاهد این مدعا است دراین دوره با وجود حمایتهای ملی و بینالمللی از نظام سیاسی کنونی، روند روبه رشد و قارچ مانند نااهلان در بدنهی نظام سیاسی، کشور را از برداشتن گامهای رو به جلو بازداشت و عوامل و زمینههای ترقی، توسعه و پیشرفت را از آن گرفت.
اکنون جدا از تیوریها و نظریههای سیاسی در باب کارآمدی یک دولت و حکومت مترقی و پیشتاز، تنها توجه به همان آیه فوقالذکر میتواند راه حل اساسی و موفقانه را پیش روی حکومت وحدت ملی قرار دهد یعنی انتخاب زمامدارانی امانتدار و عادل!
حکومتیکه درآن حاکمان اهل امانت انتخاب گردد در بیتالمال مسلمین، ملکیتهای عامه و دارایی و ثروت بیچارگان و ستمدیدگان خیانت نخواهند کرد این دسته از زمامداران درآمدها و عواید گمرکی، مالیاتی و کمکهای جهانی که با ذلت و خواری بهدست میآیند مور غارت و یغما قرار نخواهند داد.
بدون شک چنین حاکمانی، عدالت را پیشهای کار خود قرار خواهند و لذا توزیع امکانات و ثروتهای ملی را احتکار نخواهند کرد. آنان بهگونهای حکومت نخواهند کرد که عدهای از فربهی و چاقی توان راه رفتن را نداشته باشند و عدهای دیگر از فقر و گرسنگی رمق حیات شان بندآید؛ حاکمانی از تبارعدالت خواهان از خویش خوری، رانتخواهی و غارتگری پرهیز نموده آب حیات اقتصادی را بر مزرعهی خشکیده و از کارافتادهای مستمندان و فقیران جامعه جاری خواهند ساخت و با کسانی که گوشت و خون شان از ملک یتیمان و سهم بیوه زنان است مبارزه جدی و قاطع خواهند کرد.
اکنون تیم تحول و اصلاحات باید تحول آفرینی نموده و اصلاحات را بگسترانند یقینا اصلاحات بدون تحول و دگردیسی و زیر رو کردن جامعه امکانپذیر نیست و زمانی جامعه راهی به رهایی خواهد یافت که نظام سیاسی کارآمدی را از تحول و دگرگونی در جامعهی غرق به فساد و تباهی آغاز نموده و اصلاحات را در همه جای کشور گسترش دهد.
بنا براین کارآمدی باید از انتخاب حاکمان امانتدار و اهل عدل آغاز گردیده و تحول در لایه های و سطوح فاسد جامع کلید بخورد این تحول با آوردن اصلاحات در همه سطوح باید تداوم یابد تا جامعه افغانی برای اولین بار حکومت و نظام لایق و کارآمد را تجربه نماید.