سرمقاله
هشت ثور به عنوان روز پیروزی جهاد مردم افغانستان هرچند با سقوط دولت کمونیستی و دست نشاندهی شوروی سابق رقم خورد، اما واقع امر این است که این پیروزی یادآور سالها جهاد و مقاومت دلیرانهی ملتی است که حاضر نشد علیرغم تحمل بسیاری از ناملایمتها و مصائب از تجاوز به خاک، دین و فرهنگ خود چشمپوشی کرده و یا در مقابل حمله و توهین به آن، اغماضی روا دارد.
بنابراین جهاد ملت افغانستان شامل صحنههایی از تاریخ این سرزمین است که در آن ملت افغانستان بنابر عقیده و تعهد خویش در مقابل تهاجم بیگانه ایستاد وبا دستان خالی صحنههای بزرگ و ستودنی را خلق نمود.
با این وصف، تجلیل از هشت ثور به عنوان روز پیروزی جهاد ملت افغانستان روز تجلیل از مقاومت و ایستادگی در برابر بیگانگان و هجمههایی است که به فرهنگ، دین و نوامیس کشور صورت گرفته و میگیرد و درهم آمیختن آن با نام و نشان افراد و گروههای خاص و عملکردهای آنان منطقی نخواهد بود؛ امری که امروزه به عنوان دستآویز حمله به ثمرهی جهاد ملت افغانستان قرار گرفته عمل کرد بسیاری از افراد و جناحهای داخلی چه در دوران جهاد و چه بعد از پیروزی است، اما چنین مسایلی به هیچ وجه نمیتواند توجیه کننده فراموشی مجاهدت و پایداری ملت افغانستان باشد.
امروز به خوبی سیر فراموشی جهاد ملت افغانستان را شاهد هستیم. در حالی که ملتهای جهان از کوچکترین حرکتهای سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و فرهنگی خود استوره میسازند و سعی مینمایند از این طریق نیروی مضاعفی به جامعه و تحرک آن تزریق نمایند، ما در حال شکستن اسطورهها، نمادها و حرکتهای واقعی، عمیق و ریشهای مردمان این سرزمین هسیتم و به انواع مختلف سعی در کمرنگ شدن آنها داریم.
در حالیکه سالیان آغازین پروسهی جدید حاکمیت و نظام در کشور تجلیل از هشت ثور را به عنوان سالروز پیروزی جهاد ملت افغانستان در دستور کار خویش قرار داده بود، اما به مرور زمان و به آرامی از این مسیر خارج شد و سعی در به حاشیه بردن این روز نمود. اکنون روز هشت ثور هرچند رخصتی عمومی است و تجلیلهای رسمی و غیررسمی از این روز میشود، اما به خوبی مشهود است که روز پیروزی جهاد کمرنگ شده و بهصورت رسمی و از سوی حاکمیت مورد پشتیبانی و تبلیغ قرار نمیگیرد.
به این ترتیب در حالیکه ما برای حفظ استقلال کشور، دمیدن روحیه و انگیزهی کار و آبادانی، وحدت و انسجام و درکل پیشبرد اصلاحات و توسعه به مولفههای متین و ارزشمندی چون جهاد و مقاومت، تلاش و خستگی ناپذیری، تعهد و مسایلی از این دست محتاج هستیم، اما داشتههای خود را در این راستا به راحتی در معرض فراموشی قرار دادهایم و همچنان به وعدههای بیگانگان و دستگیری آنان امیدوار ماندهایم.