loading...
سخن جدید
بازدید : 30 1393/09/11 نظرات (0)

 

 

بسم‌الله‌الرحمنالرحيم

 

رييس جمهور:

حکومت افغانستان به تعهداتش پاي بند است

محمد اشرف غني، رييس جمهور کشورميگويد که حکومت جديد افغانستان با جامعه جهاني توافق کرده که نه تنها روحيهي همکاري را مستحکم کند، بلکه اين را به گونهي عملي به جهان ثابت ميکند تا از عهدهي مسووليتهايش به خوبي برخواهد آمد. آقاي غني اين سخنان را صبح روزسهشنبه (11 قوس) در ديدار با پايولو جنتيلوني، وزير خارجه ايتاليا در شهر بروکسل پايتخت بيلجيم بيان کرده است.

ارگ رياست جمهوري با نشر خبرنامهاي نوشته است که رييس جمهورغني و آقاي جنتيلوني در اين ديدار در مورد گسترش روابط دوجانبه همکاري افغانستان و ايتاليا، مبارزه با فساد، توانمندسازي نيروهاي امنيتي افغان، امنيت منطقه و جهان و نيز بر پيشرفت اقتصادي کشور گفتگو کرده اند.

وزير خارجه ايتاليا نيز گفته است که کشورش به تداوم همکاريها به افغانستان متعهد است و نيز از اراده حکومت جديد افغانستان براي اصلاحات حمايت ميکند.

اشرف غني، رييس جمهور و عبدالله عبدالله، رييس اجرايي حکومت وحدت ملي که به منظور شرکت در نشست وزراي خارجه ناتو به بلجيم سفر کرده بودند، در مقر ناتو در بروکسل به سر ميبرند.

قرار است پس از پايان نشست وزراي خارجه ناتو، رييس جمهور و رييس اجرايي همراه با چند سرپرست وزارتخانههاي کشور براي شرکت در نشست لندن به انگلستان بروند.

شناسنامه الکترونيکي  به زودي توزيع ميشود

اداره توزيع شناسنامه الکترونيک يا تذکره برقي گفته است که با تصويب قانون ثبت احوال، همه موانع از راه توزيع اين شناسنامه برداشته شده و به زودي توزيع آن آغاز ميشود.

نصيراحمد امين، رييس عملياتي اين اداره به بيبيسي گفته است که همه کارها از قبل انجام شده و اين اداره منتظر تصويب قانون جنجالي ثبت احوال بود که دو روز پيش از سوي اشرف غني رييس جمهور کشور امضا شد.

آقاي امين گفت که با بازگشت آقاي غني از کنفرانس لندن، توزيع شناسنامههاي الکترونيک عملاً شروع و نخستين شناسنامه در مراسمي به رييس جمهور داده ميشود.

او افزود که ابتدا 10 مرکز توزيع شناسنامه در کابل تشکيل ميشود که روزانه به 12 تا 16 هزار نفر شناسنامه جديد خواهد داد و مناطق ديگر کشور به تدريج تحت پوشش اين برنامه قرار خواهد گرفت که اين روند شش تا هفت سال را در بر ميگيرد.

شناسنامه الکترونيک به صورت کارت شبيه کارت بانکها و کارت شناسايي ادارات مختلف تهيه شده که يک حافظه کوچک الکترونيک هم در عقب آن کار گذاشته شده که اطلاعات صاحب شناسنامه در آن ذخيره ميشود.

در صفحهي جلو شناسنامه علاوه بر عکس صاحب شناسنامه و عنوان «جمهوري اسلامي افغانستان»، اطلاعاتي مانند نام، نام خانوادگي، محل سکونت و تاريخ تولد او به دو زبان فارسي و پشتو درج شده، ولي در کارت حافظهي آن اطلاعات بيشتري درج ميشود که شامل 35 نوع اطلاعات ميشود.

جنجاليترين بخش اطلاعاتي که در اين شناسنامه يا کارت حافظهي آن درج است، مربوط به قوميت شهروندان ميشد که بحث بر سر آن مدت طولاني و پرتنشي را در پارلمان کشور به دنبال داشت.

عدهاي معتقد بودند که در برابر واژه قوميت صاحب شناسنامه اسم قوميتش درج شود، اما مخالفان آن ميگفتند که از درج نام قوميت او خودداري شود و تنها ذکر واژه «افغان» به عنوان «مليت» او کافي است، در حالي که طرفداران درج اسم قوميت شهروندان با اين نظر مخالفت کردند.

در نهايت اين جنجالها با اين فيصله به پايان رسيد که بر روي شناسنامه نه مليت شهروندان و قوميت آنها درج شود، بلکه در کارت حافظه آن که به جز توسط دستگاه مخصوص قابل خواندن نيست، اطلاعاتي شامل اسم قوميت آنها درج شود.

در سالهاي اخير همواره بر اين موضوع تاکيد شده که با توزيع اين شناسنامهها ميتوان بر حل بسياري از مشکلات فايق آمد، از جمله جعل هويت و تقلب در انتخابات.

منتقدان نظام انتخاباتي افغانستان همواره گفتهاند که توزيع شناسنامههاي الکترونيک به بهبود کارآمدي اين نظام کمک ميکند و با آن ميتوان از راي دادن مکرر رايدهندگان جلوگيري کرد.

انتقاد مجلس سنا از مذاکرات پنهاني رييس جمهور با مخالفان

برخي اعضاي مجلس سنا از آغاز مذاکرات مخفيانه صلح ميان مخالفان مسلح و رييس جمهور اشرفغني انتقاد کرده و خواستار توضيح حکومت در اين زمينه شدند.

محمدعلم ايزديار، معاون مجلس سنا در نشست روز گذشته (سه شنبه/11قوس) از آغاز مذاکرات مخفيانه صلح ميان دولت و مخالفان انتقاد کرده و خواستار توضيح بيشتر در اين خصوص از سوي رييس جمهور شدند.

وي افزود: محمد اشرفغني، رييس جمهور بايد پس از پايان سفر به انگليس موضوع مذاکرات مخفيانه صلح با طالبان را مشخص کرده و اعلام کند آيا چنين امري وجود دارد يا خير و در صورتيکه مذاکرات آغاز شده بايد مشخص کند تا کجا پيشرفت کرده است.

اين در حالي است که برخي رسانههاي داخلي و پاکستاني اخيراً اعلام کردهاند کاخ رياست جمهوري با مخالفان مسلح مذاکرات صلح را به طور مخفيانه آغاز کرده است.

علياکبر جمشيدي، عضو مجلس سنا نيز مذاکرات مخفيانه را تداعي کننده صلح ندانست و گفت: در صورت آغاز گفتوگوهاي صلح با مخالفان مردم از اين روند حمايت کرده و امکان دارد اين گفتوگوها نتيجهاي نيز در پي داشته باشد.

بلقيس روشن، عضو ديگر اين مجلس نيز با انتقاد از مخفيانه بودن مذاکرات صلح آن را گام مثبت و مؤثري در راستاي بهبود اوضاع کشور ندانست.

روشن افزود: دولت به جاي اينکه مذاکرات صلح با مخالفان را آغاز کند بايد در گام نخست کابينه را به شوراي ملي معرفي کرده و ادارات و ملت را از سردرگمي نجات ميداد.

در ادامه نشست روز گذشتهي مجلس سنا قانون عزاداري در 4 فصل و 21 ماده از سوي اعضاي اين مجلس تأييد شد.

اين قانون در 20 ماه عقرب از سوي مجلس نمايندگان تصويب شده بود و بر اساس اين قانون مراسم عزاداري قانونمند شده است.

محمد عمر صافي والي قندوز شد

رياست جمهوري، پيشنهاد اداره مستقل ارگانهاي محلي براي گماشتن محمدعمر صافي در سمت والي قندوز را تاييد کرده است.

اداره مستقل ارگانهاي محلي با انتشار اعلاميه اي، خبر داده که آقاي صافي منحيث والي جديد اين ولايت تعيين شده است. وي 42 سال عمر دارد و تحصيلات عالي خود را در رشته مديريت امنيت و تهديد تا مقطع ماستري در دانشگاه ليستر بريتانيا تکميل کرده است.

صافي پيش از اين به مدت ده سال، مسوول امنيتي سازمان ملل در شمال افغانستان بوده است.

اداره مستقل ارگانهاي محلي اظهار اميدواري کرده است که والي جديد بتواند با همکاري مردم و ادارات دولتي در تطبيق برنامههاي حکومتي در قندوز موفق باشد.

قندوز در شمال کشور از ولايتهاي نسبتا ناآرام کشور است که هرازگاهي خشونتهاي فزايندهاي از اين ولايت گزارش ميشود.

غلام سخي بغلاني، والي پيشين اين ولايت بود که در زمان کارش اعتراضهايي نسبت به نحوهي مديريت او از سوي مردم مطرح شده بود.

شماري از مردم قندوز با برپايي چندين گردهمايي و اعتراض مدني خواستار برکناري آقاي بغلاني شده بودند.

با اين حال، اداره مستقل ارگانهاي محلي براي غلام سخي بغلاني که به نظر ميرسد تا حال وظيفهاي به او سپرده نشده، آرزوي موفقيت در راه خدمت به مردم کرده است.

سه بانک دولتي

 ادغام ميشوند

مقامها در وزارت ماليه ميگويند که قرار است سه بانک دولتي پشتني بانک، بانک ملي افغانستان و کابلبانک نو، با هم يکجا شده و يک بانک قوي دولتي تشکيل شود.

اين طرح از سوي وزارت ماليه به رياست جمهوري ارايه شده و رياست جمهوري نيز اين طرح را به تازگي منظور کرده است.

محمد آقا کوهستاني، رييس خزاين وزارت ماليه کشور در مصاحبه با خبرگزاري بخدي گفته است: «بر اساس پيشنهاد وزارت ماليه و منظوري رياست جمهوري، گفته شده است که طرح مشخصي براي ادغام سه بانک به شوراي اقتصاد ملي بهخاطر منظوري نهايي، ارايه کنند، تصميم گرفته شده است.»

کوهستاني گفت که وزارت ماليه کشور نقاط قوت و ضعف اين سه بانک را بررسي کرده است و هدف اساسي يکجا شدن اين بانکها اين است که با ادغام اين سه بانک، يک بانک قوي با سيستم پيشرفته ايجاد ميشود که ميتواند با بانکهاي خصوصي رقابت کند.

او تاکيد کرد که بانک جديد ميتواند خدمات بانکداري به سطح بينالمللي را در سه سال آينده به سطح ولسواليها و در پنج سال آينده به سطح قريهجات براي مردم ارايه کند.

بانک ملي و پشتني بانک، دو بانک دولتي است که از سالهاي بدين سو در کشور فعاليت ميکنند، اما به جز اجراي برنامههاي مالي دولتي، مشتريان بيشتري را در اختيار ندارند.

رييس خزاين وزارت ماليه ميگويد که اکنون سه بانک به شکل پراکنده فعاليت ميکنند و برخي از فعاليت اين بانکها به ضرر دولت است.

محمد آقا کوهستاني گفت که دولت مکلف است تا مداخله کند؛ پراکندگي بانکها را خورد کرده و يک بانک قوي ايجاد کند تا بتواند خدمات بهتري ارايه کند و يک بانک خودکفا باشد.

گفته شده که کابلبانک نو، بيش از 200 ميليون افغاني را سالانه بابت کرايه نمايندگيهايش در مرکز و ولايات تاديه ميکند و در همين حال بانک ملي و پشتني بانک، نمايندگيهايي در مرکز و ولايات دارد که از آنان استفاده چنداني صورت نميگيرد.

به گفتهي کوهستاني، سه بانک از شاخصهاي متفاوتي برخوردارند که کابلبانک نو يک سيستم قوي بانکداري دارد، پشتني بانک و بانک ملي دارايي ملکيتهاي زيادي هستند و دارايي نقدي هر سه بانک حدود 1.2 ميليارد دالر پول نقد ميشود که سپردههاي مردم است.

گفته ميشود که در صورت ادغام بانک جديد و سرمايهگذاري مبالغ موجود، تغييرات مثبتي در شيوهي بانکداري و نيز وضعيت اقتصادي کشور ايجاد ميشود.

 

کوه نشيني،

مانع توسعهي شهري در افغانستان

منبع: وال استريت ژورنال

برگردان: زهره رستگار

ميليونها شهروند افغانستان در ساحات مرتفع و قسمتهاي مياني کوهها زندگي ميکنند؛ جاييکه حق مالکيت آن مشخص نيست و اين يک مانع جدي براي توسعهي اقتصادي افغانستان است.

عيد محمد يک از اين اشخاص است. او از اينکه ميتواند شهر کابل را از خانهي کوچکش در بالاي کوه تماشا کند، لذت مي برد، اما روشن نيست که اين خانه واقعا مال او باشد.

وي ميگويد: 12 سال پيش در کابل يک قطعه زمين کوچک در بالاي يک کوه را از شخصي به نام قاري عصمت الله خريده است. اين معامله با پرداخت 30 هزار افغاني (در حدود 524 دالر) و فشردن دست دو طرف صورت گرفته است. عيد محمد که در حدود 70 سال سن دارد، ميگويد که هيچ سند رسمي براي ملکيت خود ندارد.

ميليونها شخص ديگر همانند عيد محمد در شهر کابل و برخي از شهرهاي ديگر وجود دارند. کارشناسان داخلي و بينالمللي ميگويند که فقدان مديريت زمين، يکي از جديترين مانع توسعه اقتصادي افغانستان است.

اشرفغني، رييس جمهور افغانستان که اين هفته در يک کنفرانس بينالمللي شرکت ميکند، ميگويد که تعميرات اساسي و سيستم مديريت زمين يک اولويت براي حکومت او است. وي تخمين ميزند که سه چهارم باشندگان کابل- شهري با 5 ميليون جمعيت- در خانههايي زندگي ميکنند که سند رسمي ندارد.

اشرف غني در يک مصاحبهاي قبل از مراسم تحليف گفته بود که «تجربهي جهاني نشان ميدهد که غير رسمي بودن، نشانهي شکست سياستهاي دولت است.»

وي گفته بود «تعهد ما اين است که تمام خانههاي غير رسمي در کابل و ساير شهرها را رسمي بسازيم.»

کميته نظارت و ارزيابي که متشکل از کارشناسان مبارزه در افغانستان و نمايندگان بينالمللي هستند، ميگويند که تنها يک سوم زمينهاي افغانستان به گونهي درست سروي شده است و ناامني، ضعف حاکميت قانون، نفوذ زورداران و ضعف يک چارچوب قانوني، اين مشکل را تشديد کرده است. اين کميته ميگويد که اين مسايل  اجازه ميدهد تا قدرتمندان و سياسيون با جعل يا به سادگي زمينها را تصرف کنند.

بر اساس يک گزارش جديد سازمان ملل، فساد در افغانستان باعث ظهور، شکوفايي و گسترش بازار زمينهاي غيرقانوني شده و «مافياي زمين» متشکل از همان کارگزاران قدرت اند که هم در بيرون و هم در داخل دولت کار ميکنند.

کابل توسط خانههاي غير قانوني که در سر کوهها درست شده، احاطه شده است. خانهي عيد محمد در بالاي کوه، چشم انداز وسيعي از پايتخت را ارائه ميکند، اين خانه 5.900 فوت بالاتر از سطح دريا است، در حاليکه در ساير کشورها مناطق مرتفع براي ثروتمندان است، اينجا سرپناه فقيران شده است! عيد محمد هفتهاي يک بار مجبور ميشود از اين مسير شيب دار براي خريداري پايين برود. او براي بالا رفتن از عصا کمک ميگيرد و مجبور ميشود چندين بار در اين مسير براي گرفتن نفس توقف کند. عيدمحمد گفت: ديگر بالا و پايين شدن برايم سختتر ميشود، چون پيرتر ميشوم.

باشندگان اين روستا ميگويند که بسياري از اين زمينها توسط قدرتمندان محلي، اشغال شده است. به گفتهي باشندگان اين منطقه، اين افراد قطعههاي زمين را به مردم فقير ميفروشند، مردميکه عموما از ولايات شمالي براي پيدا کردن کار به اينجا آمده اند.

عزيز احمد که از ولايت پنجشير است، ميگويد: بسياري از مردم اين زمينها را بدون سند رسمي دولتي، خريده اند. بسياري از کسانيکه در قلههاي کوه زندگي ميکنند، از جوامع فقير اند، از جاييکه آنان با کشاورزي امرار معاش ميکردند.

احمد ساويز، کودک 14 ساله که از بدخشان به اينجا آمده است، ميگويد: سه سال پيش در يک درگيري با طالبان پدرش کشته شده است و او به اينجا آمده تا با اقوام خود زندگي کند. او يک و نيم ساعت راه ميرود تا بتواند به صنف درسش برسد. احمد ساويز ميگويد: اينجا هيچ جايي براي فوتبال بازي کردن نيست.

خدمات عمومي اغلب در بالاي کوه وجود ندارد، جاده ها اسفالت نشده، مسيرها شيب دار اند، گودالهاي آب استفاده شده و تشنابها روي خاک ميريزند و آوردن تدارکات روزانه، کار طاقت فرسايي است.

باشندگان اين محل ميگويند که آنان براي نلکشي آب در حدود 20 يا 350 دالر پرداخته اند و براي انتقال آب در يک ماه يک هزار افغاني يا 17 دالر ميپردازند.

براي ساختن يک خانه در اين منطقه نياز است که مصالح ساختماني يا توسط خر يا در پشت يک کارگر به بالا منتقل شود.

ذبيح الله که 19 سال سن دارد، ميگويد: 400 افغاني ميگيرد تا دستههاي 90 تايي خشت را به مناطق ساخت و ساز منتقل کند. در جمعه گذشته او 10 بار دستههاي خشت را به بالا منتقل کرده است.

با وجود زندگي سخت، اما مسکن گزيدن در اين منطقه براي خيلي از خانواده به صرفه است. فاتح محمد 45 ساله که کارمند دولت است، ميگويد که او به سادگي در اينجا زميني را اشغال کرده و در آن خانه ساخته است.

لزوم شفافيت در توزيع شناسنامه الکترونيکي

اداره توزيع شناسنامه الکترونيکي تأييد کرده است که به زودي توزيع اين شناسنامهها شروع خواهد شد و با اجراي اين پروژه، انتخابات پارلماني آينده با شفافيت کامل برگزار و اجرا خواهد شد.

با اين وجود، در توزيع همگاني آن شک و ترديدهايي وجود دارد؛ زيرا پيش از اين نيز بارها آمادگي براي توزيع آن از سوي وزارت داخله، مخابرات و ساير نهادهاي مرتبط اعلام شد. اما جنجالهاي موجود پيرامون چگونگي درج هويت قومي باعث تأخير در اين برنامه گرديد. اکنون نيز بايد تمام موارد قابل انتقاد و ابهامانگيز با شفافيت کامل توضيح داده شده و اين برنامه از دستاندازيهاي سياسي مصوون بماند. زيرا توزيع اين شناسنامه در دست اشخاص است و امکان هرگونه تقلب در نحوهي توزيع و دادن آن به شهروندان واقعي و غير واقعي وجود دارد. هراس از اينکه سردمداران سياسي با استفاده از توزيع آن به اشخاصيکه شهروند اصلي کشور نيستند، اختلالهايي را در اين خصوص به بار آورند، وجود دارد. لذا اين امر نيازمند نظارت دقيق، جدي و متعهدانه از سوي مسوولان دلسوز و متعهد ميباشد.

با اين حال، شکي نيست که شناسنامهي الکترونيکي به عنوان يکي از مهمترين راهکارهاي تثبيت هويت و جلوگيري از تقلب در بسياري از برنامههاي دموکراتيک و مشارکتي ميباشد. نبود سند هويتي معتبر و غيرقابل تقلب در گذشته باعث شده است که آسيبهاي زيادي در برنامههاي مختلف اداري و سياسي وارد گردد.

 هرچند در اينکه شناسنامهي الکترونيکي ميتواند از اعتبار و اطمينان بيشتري در حفظ هويت افراد و مشارکت آنان در انتخابات، برخوردار باشد شکي نيست؛ اما اگر اين پروسه تکميل نشود و يا هم به درستي مديريت نگردد، اعتبار آن بار ديگر زير سوال خواهد رفت. زيرا به دليل محدوديت در توزيع شناسنامههاي الکترونيکي  يا عدم تکميل و سراسري شدن اين برنامه تا زمان برگزاري انتخبات آينده، ممکن است وضعيت يک بام و دوهوايي ايجاد شود که بار ديگر فضاي انتخابات را با چالش، فساد و ابهام  روبرو سازد. حضور برخي از شهروندان با کارتهاي رأي دهي و برخي نيز با شناسنامههاي الکترونيکي، تصوير واضحي از اين اختلال خواهد بود.

به هرحال، کارآمدي اين شناسنامهها ميتواند در موارد زيادي، جامعه را به خوبي مديريت نمايد و مشارکت آنان را در انتخابات شفافتر سازد. اما هرگونه کاستي و نقصان در چگونگي توزيع همگاني اين شناسنامه، مشروعيت و قدرت حکومت را بيش از پيش زير سوال خواهد برد. به همين دليل  شناسنامههاي الکترونيکي که امکان سوء استفاده از آن کمتر بوده و مورد حمايت و درخواست گروههاي فراواني از جامعه‏ي مدني قرار گرفته است، بايد به صورت شفاف و فراگير آن توزيع گردد؛ امريکه هرچند دشوار است، ولي پيامدهاي آن براي ساماندهي برنامههاي مشارکتي و ايجاد دولت الکترونيک در راستاي تسهيل و شفافيت خدماترساني بسي ارزنده و گسترده خواهد بود.

جامعه آگاه،

معلولين توانا

حسین عبداللهی

بار ديگر روز جهاني معلولين يا اشخاص داراي معلوليت فرا رسيد و تاريخ سوم دسمبر، همگان را به ياد بخشي از جامعهي انساني انداخت که در جايگاه برابر انساني با ساير اشخاص قرار دارند، ولي محدوديتهاي اجتماعي به آنها اجازهي قد کشيدن برابر را نميدهد.

وجود نزديک به يک ميليون معلول در کشور، آمار قابل توجهي از اين اشخاص  شک گرفته است. علاوه  بر آن  عوامل غير طبيعي همانند جنگ و خشونتهاي جاري، روند رو به افزايش حوادث ترافيکي، حوادث طبيعي که قابل جلوگيري نيستند و... آمار اين اشخاص را با گذشت هر روز بيشتر خواهد ساخت.

در اين ميان، رسالت همگاني بخصوص نهادهاي متولي اطلاع رساني و ارگانهاي اجرايي اين است که ضمن جلوگيري و پيشگيري از افزايش ميزان معلوليت در کشور، آگاهي و اطلاع رساني در خصوص نحوهي معاشرت و برخورد با اشخاص داراي معلوليت را نيز گسترش داده و در برخوردهاي اجتماعي شان نيز تمرين کرده و به کار بندند.

امروزه تلاش و کوشش تمام کشورها براين امر استوار است که معلولين بتوانند مستقل باشند و هويت و شخصيت خود را به ديگران اثبات کنند، ولي پرسشهاي مهم در اين خصوص اين است که با کدام امکانات؟ با کدام حمايت ويژه؟ باکدام برنامه؟

در ماده سي و هفتم قانون حقوق و امتيازات اشخاص داراي معلوليت آمده است: «وزارت اطلاعات و فرهنگ و ساير وزارتها و ادارات دولتي و غير دولتي به منظور بلند بردن سطح آگاهي مردم از معلوليت و حقوق معلولين، تدابير لازم اتخاذ مينمايند.»

شکي نيست که افراد معلول هر يک، داراي تواناييها و محدوديتهاي خاصي است. معلولين بهتر از هر کس ديگري ميدانند که قابليت و ظرفيت شان تا کجاست. آنان ميدانند ماداميکه خود همت نکرده و حرکتي نکنند، جايگاهي نمييابند با اين وجود نيازهايي از قبيل آموزشهاي علمي و فني متناسب، تهيهي وسايل صحي و کمکي، تلا ش براي بازپسگيري بخشي از تواناييها، مشاورههاي روانشناسي و تقويت اعتماد به نفس، دسترسي به دوا و درمان و امکانات طبي، مناسبسازي ساختمانها و معابر، مهيا نمودن مکانها و وسايل ورزشي، بالا بردن سطح آگاهيها در رابطه با نحوه برخورد با افراد معلول و فرهنگسازي توسط رسانهها در مورد شان و منزلت اين افراد وبسياري ديگر عمدتا از عهده و اختيار معلولان خارج است و بايد ارادهي مافوقي براي اعاده نمودن آنها سراغ گرفت.

ضمن آنکه بايد برنامههاي فراگير، براي خارج کردن معلولين از انزوا و احساس بيهودگي و نزديک کردن خود و خانوادههايشان به يکديگر، به وسيلهي ابزارهايي مانند تشکيل سازمانهاي مردم نهاد يا از طريق فناوريهاي نوين ارتباطي وجود داشته باشد تا بلکه خود اين افراد پيگير حقوق خود باشند و از راه همدلي و همدردي با يکديگر بخشي از آلام ايشان نيز تسکين يابد.

توانبخشي مبتني بر جامعه، راهبردي براي ارائه خدمات توانبخشي درون جامعه با همکاري اعضاي جامعه و خانوادهها است چرا که نکتهي مهم در توانمندسازي فرد معلول، دادن نقشهاي مختلف به او در خانواده و جامعه است. معلوليت در واقع در تعامل فرد با جامعه مفهوم پيدا ميکند.

براي اينکه چرخهي ورود روحي و رواني معلولين به اجتماع و گروههاي دوستي با حفظ کرامت انساني معلول فراهم شود اقداماتي همچون: رشد عاطفي، افزايش خلاقيت، توسعه مهارتهاي حرکتي و حرفهاي رفع تنش، رهايي از حالات خشم، آب درماني، موسيقي درماني، تئاتر درماني، نقاشي، سرود، قصه خواني، بازي درماني ميتواند اثربخش باشد.

توان برنامهريزي و آموزش ماست که ناتوان است وگرنه اکثر افراد معلول ميتوانند پس از آموزش لازم، بسياري از فعاليتهاي عادي زندگي را با اندک تفاوت يا آهستهتر از ديگران انجام دهند. آنچه يک معلول نياز دارد پذيرفتن و باور کردن تواناييهاي اوست نه غصه خوردن براي ناتواني وي.

در شهر بدون مانع، برنامهريزي براي فرداي معلولين در حال انجام است. همه امکانات به تساوي و عدالت بين همه تقسيم شده است. جامعه با آموزش اثربخش، پيام آور محيط سالم براي زندگي است. مساوي سازي فرصتها و توجه به حقوق انساني، مشخصهي جامعه آگاه و معلولين تواناست. در واقع هر چه فرد معلول از خودباوري و عزت نفس بالا تري برخوردار باشد از موقعيت و عزت نفس بالاتري برخوردار بوده واز آسيبهاي رواني اجتماعي نيز مصون خواهد ماند و زندگي برايش سبز خواهد ماند. در جامعهي آگاه مطالعه در وضع و حال معلولين مطالعه تفاوتهاست، مطالعه شباهتهاست. تفاوتها در تفکر، ديدن، شنيدن، تکلم، اجتماعي شدن يا حرکت کردن و شباهتها در خصوصيتها و نيازها و شيوههاي يادگيري راه رهايي از هر گرفتاري با برنامهريزي و تقويت اراده ميسر است. برنامه ريزي عملي جامعه و تقويت اراده معلول تابلويي است از افق دور، که روشن و باز است.

پس بايد در راستاي تحقق چنين جامعهاي تلاش نموده و براي ساختن جامعهي آگاه، توانمندي جامعهي معلول کشور را به آنها بازگردانيم و رسالت انساني خويش را در حق آنان ادا نماييم.

توجه به

 معلولين،

 نيازمند فرهنگسازي

يک بار ديگر نيز روز جهاني معلولين فرا ميرسد و طبق سنت هميشگي  توسط چند نهاد دولتي و غير دولتي از اين روز گرامي داشت و لايحه الحاق افغانستان به کنوانسيون حقوق اشخاص داراي معلوليت  و چند ماده از حقوق و امتيازات اشخاص داراي معلوليت تکرار ميشود، اما نمود چنداني از آن در جامعه ديده نميشود و به زودي تمام اين مسايل به باد نسيان سپرده خواهد شد.

حقيقت اين است که معلوليت پديده اي است که بيش از آن که جنبهي جسمي و طبي داشته باشد جنبه اجتماعي دارد و براي کاهش آن نيز بايد به اجتماع توجه داشت.

براساس کنوانسيون حقوق اشخاص داراي معلوليت، کشورهاي عضو، تضمين و تعهد ميدهند که معلولان کشورشان از حقوقي همچون دسترسي به عدالت، رهايي از شکنجه يا رفتارهاي بي رحمانه، شرکت در اجتماع، سلامتي، توانمندسازي، آزادي انتخاب، استقلال فردي و برابرسازي فرصتها برخوردار باشند. کنوانسيون جهاني حقوق معلولين همچنين در بندهاي ديگر خود تاکيد ميکند که دولتهاي عضو بايد موانع زندگي عادي معلولان را شناسايي و حذف کنند همچنين از کشورها خواسته شده است که حق استاندارد مناسب زندگي و حمايت اجتماعي شامل اسکان دولتي، تسهيلات خدمات عمومي و دسترسي به اطلاعات براي معلولان گسترش يابد.

براساس اين کنوانسيون همچنين تبعيض در ازدواج و روابط شخصي و خصوصي براي معلولان حذف ميشود، معلولين از حق انواع خدمات آموزشي، سلامت و بهداشت با کيفيت و رايگان مانند ديگر افراد برخوردار ميشوند و پيگيري اين حقوق وظيفهي دولتهاست.

واقعيت ديگر اين است که مشکل معلولان فقط مشکلات مالي نيست. مشکلات فرهنگي است که در سطح جامعه وجود دارد، نگرش افراد و ارزشهايي که در حال حاضر براي يک فرد ايده آل تعريف ميشود، همه و همه مسايلي هستند که حتي اگر مشکلات مالي مرتفع شود، معلولين را به حقوق شان نميرساند. آنها مانند ديگر اعضاي جامعه حق دارند يک زندگي عادي و برخوردار از خدمات ويژه را داشته باشند، اما شرايط فرهنگي اين اجازه را به آنها نميدهد.

بسياري از معلولان از کودکي در شرايط نامناسب آموزشي کشور گوشه نشين ميشوند. آنها در سيستم آموزشي کنوني شرکت نميتوانند و در نتيجه در بزرگسالي نيز نميتوانند به راحتي در جامعهاي که همه اقشار در آن حضور دارند، به زندگي ادامه دهند.

به همين دليل بود اعلام سال 1981 ميلادي به عنوان سال جهاني معلولان توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد يکي از نقاط عطف در نگرش به معلولان بود. زيرا در سال بعد، فاصله سالهاي 1992 1983 دهه جهاني معلولين نام گرفت تا کيفيت و شرکت فعالانه و همه جانبه افراد معلول را در زندگي اجتماعي گسترش ببخشد.

سوم دسامبر (12 قوس) براي نخستين بار در سال 1992 به منظور گراميداشت سالروز تصويب قانون برنامه جهاني در ارتباط با معلولين از سوي مجمع عمومي سازمان ملل متحد به عنوان روز جهاني معلولان اعلام شد.

اين روز زماني است براي برپايي جشن و ارج نهادن به تجارب و تواناييهاي مردميکه با معلوليتهاي گوناگون دست و پنجه نرم ميکنند. هدف از اين اقدام ارتقاي رشد اذهان عمومي درباره مسايل مربوط به معلوليتهاي مختلف و افزايش آگاهيها بوده است که بايد از مساله پيوستن معلولين در تمامي جنبههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي زندگي منتج شود، اما آيا تنها يک روز در سال بايد به اين موضوع انديشيد؟ بدون شک پاسخ منفي است و تمام اقدامات ذکر شده نيازمند تحرک همه جانبه در طول سال و در تمام برنامههاي دولتي و مردمي ميباشد.

چشمها را بايد شست

( به بهانهي روز جهاني معلولين)

علیسینا

امروز سوم دسمبر مصادف است با دوازدهم ماه قوس  که به روز جهاني معلولان نامگذاري شده است.

دوازدهم قوس، روز جهاني معلولين، ميتواند فرصتي مغتنم باشد براي تعمق بيشتر در خصوص مسايل آموزشي، توانبخشي و اجتماعي و افزايش سطح آگاهي و شناخت مسايل و حقوق اين قشر از اجتماع. همچنين فرصتي ميتواند باشد براي آگاهي دادن به مردم و به زباني ديگر فرهنگسازي براي درک و شناخت بهتر اين قشر و مسايل شان.

در اعلاميه جهاني حقوق بشر تصريح شده که انسانها با يکديگر برابرند و اين الهام و وام گرفته از ميراث فرهنگي  برخاسته از متن دين و ارزشهاي اسلامي نيز ميباشد. چنين ايده آلي تحقق خواهد يافت اگر بپذيريم که شهروند درجه يک و دو وجود ندارد، اگر تمام جامعه تواناييهاي يک معلول را باور کند و او را به عنوان فردي «ناتوان» محسوب نکند و اگر مسوولين براي بر طرف کردن موانع و ايجاد تسهيلات مناسب براي اين قشر از جامعه همکاري بيشتر کنند.

مهم ترين نکته اين است که باور از خود معلول آغاز شود. با تلاش، بايد خود را به سايرين بشناساند. بايد خود و تواناييهاي خود را باور داشته باشد و اين باور را به جامعه هم منتقل کند. مهم است که معلول باشي و در ميان انسانهايي بنشيني و کار کني که معلول نيستند، از حقوق انساني خود سخن بگويي، گزارش تهيه کني، بنويسي، مصاحبه کني، خود را به عنوان نماينده يک قشر آسيب پذير فراموش شده، نه به نمايش بگذاري بلکه به اثبات برساني که آري، تو هم ميتواني!

آيا مردم با خود انديشيده اند که شايد در گوشه گوشه شهرشان، در همسايگي شان کسي باشد که نمي بيند، نمي شنود، فلج است يا اينکه عقب مانده ذهني است؟ و به اين بينديشند که دردش چيست؟ و مشکل اش کدام است؟ به چه احتياج دارد؟ و اصلا چرا معلول شده؟ در تعامل با اين گروه از هم پيکران اجتماع لازم است که نخست توانايي و کم تواناييهاي شان را بازشناخته و درک کنيم و تا رسيدن به توان جمعي مردم در درک آنها، راهي دشوار را تا بسترسازي جامعهي مطلوب و دلپذير براي آنها در کنار ديگران در پيش داريم. زماني که معلول و معلوليت شناخته شد و جامعه، مردم و حتي خانواده ها، فرد معلول را شناختند و باور کردند، تغيير آغاز ميشود.

اولين گام در راه تغيير، دگرگون شدن نگرش ماست.

اين نگرش ماست که ارزشهاي ما را تعيين ميکند. نگرش ريشه در خوب و بد، زشت و زيبا، معلول و غير معلول را تعيين ميکند و اين نگرش به آگاهي، شناخت و باورهاي ما ارتباط دارد. هرچه باورهاي ما انسانيتر، فطريتر و نزديکتر به عدالت باشد، نگرش ما نيز انسانيتر و عادلانهتر خواهد بود. اينجاست که زشت و زيبا رنگ خواهد باخت و معلول و غير معلول بي معنا خواهد شد. چرا که ارزشهاي ما ريشه در نگاه عدالت خواهانهي ما دارد؛ عدالتي که انسانها را يکسان مينگرد، برابر مي شمارد و فرق نميگذارد.

اگر برآنيم تا تغييري ايجاد کنيم، اگر برآنيم فرهنگي بيافرينيم، شناختي ايجاد کنيم، حرفي از عدالت بزنيم بايد بگذاريم فرزندان معلول اين جامعه، نخست در ميان قبيلهي فرهنگساز ما جاي بگيرند، کنار آنها کار کنند تا شايد آنها «توانستن» خود را باور کردند و اين باور را انتقال دادند تا فرهنگي پديدار شود که در آن وجود انساني آدم ها، ملاک تعيين ارزش آنها باشد و قانوني که بهره مندي از حق را براي همگان به ارمغان بياورد.

پس بايد نگرش خويشتن را تغيير دهيم، چشمها را بشوييم و باور داشته باشيم که همه به باورمان ارج خواهند نهاد، «به اميد آن روز.»

ماييم به صد هزار غم رفته به خاک

پيدا شده در جهان و بنهفته به خاک

                            اي بس که به خاک من مسکين آيند

                           گويند که اين تويي چنين خفته به خاک

عطار نيشابوري

مساله سوريه و ابولا،

نمادهايي از بيکفايتي سازمان ملل

ويروس ابولا و جنگ سوريه، تصوير روشني را از بيکفايتي سازمان ملل به نمايش گذاشته است. اين در حالي است که ساختار قدرت اين نهاد از 1945 تغيير نکرده و در تلاش است تا مشکلات جهاني را حل کند.

به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس، بسياري از کسانيکه به خوبي سازمان ملل را ميشناسند، ميدانند که اين سازمان طي سالها به مرور رشد کرد و حال با کمبود بودجه روبهرو است و نشانههاي اندکي از اصلاح در آن ديده ميشود.

اين مساله زماني ثابت ميشود که گزارش داخلي آژانس بهداشت سازمان ملل فاش ميکند رفيقبازي و عدم صلاحيت در رهبري آن را ميتوان به انتشار ويروس ابولا شبيه دانست.

سازمان ملل پس از جنگ جهاني دوم تشکيل شد و از 51 عضو به 193 عضو رسيد و سال آتي هفتادمين سالروز خود را جشن ميگيرد. با اين حال مشکلاتي از جمله بروکراسي، اصول سياسي و ناتواني ميان پنج عضو قدرتمند و اختلاف آنها بر سر حل بسياري از مسايل از جمله بحران سوريه به چشم ميخورد.

پاتريشيا لويس، يک داکتر هستهاي است که رياست نهاد تحقيقات خلع سلاح سازمان ملل را بر عهده دارد.

وي ميگويد: شما فرض کنيد که يک شرکت چندمليتي ساختار خود را همانند اولين روز تاسيس آن در 1945 حفظ ميکرد و قطعاً آن شرکت تاکنون از بازار محو ميشد. اين از کارافتادگي همچنين در بحثهاي مرتبط به اينکه خود سازمان ملل چه بايد باشد، ديده ميشود. بسياري از کشورها بر اين باورند که شوراي امنيت 15 عضوي بايد تدابيري را اتخاذ کند که به تهديدهاي امنيتي بينالمللي رسيدگي کند. با اين حال تمام اصلاحات پيشنهادي تا به امروز رد شده است.

داکتر لويس ميگويد: آن کسانيکه قدرت را در دست دارند، نميخواهند که قدرتشان را از دست بدهند و حتي نميخواهند آن را تقسيم کنند.

آغاز همکاري مشترک دو کوريا با وساطت پوتين

همکاري مشترک کورياي شمالي و کورياي جنوبي پس از مدتها وقفه، با وساطت «ولاديمير پوتين» رييس جمهوري روسيه و ديدار او با مقامات کورياي جنوبي، از سرگرفته شد.

يکي از مقامات کورياي جنوبي اعلام کرد که همکاري با همسايه شمالي پس از سالها توقف با انجام مذاکرات سه جانبه و پادرمياني روسيه و البته با محوريت حمل و نقل ذغال سنگ جان دوباره اي گرفته است.

او گفت که اين همکاري در ابتدا به صورت آزمايشي است اما پس از بررسيهاي لازم، ادامهي کار به شکل منظم و سيستماتيکتر انجام خواهد شد.

«چاينا ديلي» روز سه شنبه (11قوس) اعلام کرد که بر اساس توافقات به عمل آمده، حدود 40 هزار و 500 تن ذغال سنگ مشتعل خريداري شده از روسيه، براي شروع اين پروژه از راه دريا و از شهر بندري «راجين» در کورياي شمالي به سمت شهر بندري «پوهانگ» کورياي جنوبي در حال حرکت است.

«ليم بيه اونگ چئول» سخنگوي وزارت اتحاد کورياي جنوبي نيز در سخناني اين اقدام را به منظور ارزيابي امکان سنجي پروژه حمل و نقل آسيايي - اروپايي که مورد حمايت «پارک گئون هي» رييس جمهور اين کشور است، ياد کرد.

اين همکاري مشترک ميان دو کوريا زماني کليد خورد که «ولاديمير پوتين» و «پارک گئون هي» روساي جمهوري دو کشور روسيه و کره جنوبي در نوامبر سال گذشته در سئول با يکديگر ديدار کردند.

در اين ملاقات هر دو رييس جمهوري با الحاق مجموعهاي از شرکتهاي کورياي جنوبي به پروژه ريلي مشترک روسيه - کورياي شمالي از بندر «ليان» به بندر « خازان» موافقت کرده بودند.

هم اکنون روسيه 70% و کورياي شمالي 30% سهام اين معامله را در اختيار دارند که با ورود شرکتهاي کورياي جنوبي اين درصدها تغيير خواهد کرد.

اين پروژه حمل و نقل ابتدا در سال 2007 آغاز شد تا با تعمير و نوسازي 54 کيلومتر از راه آهن کورياي شمالي، بندر «راجين» در اين کشور بتواند به عنوان بندري مهم در شمال شرق آسيا مطرح شود.

«الکساندر گولوشکا» وزير توسعه منطقه شرق دور روسيه نيز پيشتر اعلام کرده بود که اين انتقال با همکاري سه کشور روسيه، کورياي جنوبي و کورياي شمالي انجام گرفته است.

او گفت که «اين تنها اولين گام است و هنوز چيزهاي زيادي هست که همه با هم موفق به انجام آن خواهيم شد.»

وي همچنين تاکيد کرد که «همکاريهاي اقتصادي بين سه کشور از روند صلح در شبه جزيره کوريا حمايت خواهد کرد.»

کورياي جنوبي به دنبال غرق شدن يکي از کشتي جنگي متعلق به اين کشور در سال 2010؛ کره شمالي را به غرق نمودن اين کشتي متهم کرده و روابط تجاري خود با اين کشور را به طور کامل قطع کرده بود.

اين در حاليست که دولت پيونگ يانگ همواره اتهامات وارده را رد کرده است.

الشباب 36 کارگر معدن را در سومالي کشت

شبه نظاميان الشباب در سومالي مسووليت حمله به معدني در شمال شرق اين کشور و کشتن 36 تن را برعهده گرفتند.

به نقل از خبرگزاري فرانسه، الشباب اعلام کرد که اعضاي اين گروه 40 تن را کشتهاند اين در حالي است که دولت سومالي شمار کشته شدگان را 36 تن اعلام کرد.

در بيانيه الشباب آماده است که اين حمله براي تنبيه کنيا و اعزام نيروهايش براي جنگ با الشباب صورت گرفته است.

به گفتهي رييس پوليس کنيا، اين حمله در شهر ماندرا کانتي در نزديکي مرز کنيا و سومالي رخ داده و قاتلان پس از حمله، فرار کردهاند.

براساس گزارشهاي پوليس اين کارگران در يک معدن در حال استراحت بودند. برخي از اين کارگران بر اثر اصابت گلوله کشته و برخي ديگر آنها سر بريده شده بودند.

هفته گذشته شورشيان الشباب با حمله به يک اتوبوس در ماندرا کانتي، 28 مسافر غيرنظامي آن را کشتند.

همچنين واقعه حمله به کارگران معدن چند ساعت پس از حمله تروريستي به يک هوتل در شمال کنيا صورت گرفته است. بر اثر اين حمله تروريستي يک نفر کشته و 13 نفر زخمي شدهاند.

از سال 2011 که نفرات ارتش کنيا به منظور مقابله با گروه الشباب وارد خاک سومالي شدند، اين کشور هدف عملياتي مانند آدمربايي، قتل و انفجار بوده که الشباب مسووليت آنها را برعهده گرفته است. بعدا، واحدهايي از ارتش کنيا به عنوان بخشي از نيروهاي کشورهاي عضو اتحاديه آفريقا براي کمک به استقرار دولت سومالي به آن کشور اعزام شدند و حملات افراطيها نيز شدت گرفت.

اکثر اين حملات در مناطق شمال شرق کنيا روي داده که اکثر ساکنان آن را مسيحيان تشکيل ميدهند. برخي از تشکلهاي صنفي، از جمله اتحاديه کارکنان دولت، از اعضاي خود خواستهاند از کار در اين مناطق خودداري کنند.

رسانههاي کنيا گزارش کردند که ناامني در مناطق مرزي باعث فشار بر دولت شده است و انتظار ميرود به زودي وزير داخله و فرمانده پوليس به دليل کوتاهي در حفظ امنيت اين منطقه ناگزير شوند از سمتهاي خود استعفا دهند.

چگونه براي مشتريان جذاب باشيم؟

بخش دوم و پاياني

3 - آيا نحوه خريد مشتري را تا حد ممکن آسان کرده ايم؟

شرکت آمازون امتياز «1 کليک» را ايجاد کرد تا کاربران نه تنها از وارد کردن دستي اطلاعات صدور صورتحساب راحت شوند، بلکه حتي ديگر نيازي نباشد فرآيند سبد خريد را طي کنند. اين کار باعث شد کاربر زمان و انرژي کافي براي کليک کردن بيشتر داشته باشد و درنتيجه ميزان خريد از آمازون بالا برود.

بعد از اينکه آمازون ابزار کتاب الکترونيکي موبايل خود را براي تسهيل در کتاب خواندن توليد کرد، روشهاي خلاقانه ديگري را مانند سفارش و ارسال محتوا به صورت وايرلس به دنبال آن ايجاد کرد که نشان دهنده توجه اين شرکت به اين سوال است.

در واقع ما بايد يک تجارت بدون اصطکاک در مفهوم گسترده ايجاد کنيم.

4-  آيا مشتريان در مورد ما بهترين چيزها را به دوستان خود ميگويند؟

عملکرد خوب ممکن است مشتريان شما را نگه دارد؛ اما عملکرد عالي به طور مشهودي حاصل تلاشهاي بازاريابي را چند برابر ميکند. جذبه خاص برخي سازمانها به طور ارادي به دست آمده و تصادفي نيست. اين شرکتها به صورت آگاهانه ميخواهند از سوي مشتريان دوست داشته شوند. اين شکل مفيد، سالم و حياتي از يک نيازمندي است. رهبران سازماني براي رسيدن به اين موقعيت کارمندان شان را طوري متمرکز مي کنند تا جايي که ممکن است در وظايف خاص خود مفيد باشند و ارزش شرکت خود را فراتر از پول به تصوير بکشند.

5) آيا افرادي در سازمان ما وجود دارند که مشتريان را دور ميکنند؟

فروش کار زمانبري است و مطمئنا فرمول خاصي ندارد. همچنين مسووليت فروش به تنهايي بر عهده افرادي نيست که کارشان به طور مستقيم به تعداد واحدهاي فروش رفته مرتبط ميشود. هر تعاملي که هر يک از افراد سازمان با مشتري دارد، يک فرصت بازاريابي محسوب ميشود. عدم قدرداني کامل از کارمندان ميتواند به طور غيرارادي به روابط داخلي سازمان و بدتر از آن روابط با مشتري آسيب بزند.

6-  آيا از مشتريان ميپرسيم چه کار ديگري ميتوانيم براي آنها انجام دهيم؟

شما بايد به صورت دايم و فعال بهترين مشتريان را در نظر بگيريد؛ يعني مشتريانيکه تاکنون خريد زيادي از شما انجام داده اند و نيز مشترياني که پتانسيل بيشتر خريد کردن را دارند.

گروههاي فروش بيشتر اوقات به اين فکر ميکنند که يک محصول را به مشتريان بيشتري بفروشند. درحاليکه علاوه بر آن، بايد بپرسيد آيا چيزهاي ديگري وجود دارد که اين مشتريان آنها را از جاي ديگري تهيه ميکنند يا آيا چيزهاي کاملا جديد ديگري هست که آنها نياز داشته باشند و شما بتوانيد براي فروش به آنها پيشنهاد دهيد.

در نهايت اين نکته را به خاطر داشته باشيد که يک کسب وکار دو هدف دارد: اول، کسب درآمد بيشتر و دوم، ايجاد ارزش براي مشتري. تنها مسير پايدار براي رسيدن به هدف اول، تحقق هدف دوم است. موفقيت متناسب با تعهد کامل سازمان شما به فروش بيشتر با ارائه ارزش به داشتن مشتريهاي بيشتري منجر ميشود.

ترجمه: مريم رضايي

هواپيماي همه کاره

تا کنون هواپيماهاي بدون سرنشين هرکدام براي انجام يک کار خاص ساخته ميشدند و ميتوانستند تنها يک کار مشخص انجام دهند اما اين هواپيماي بدون سرنشين ميتواند چند کار را هم زمان انجام دهد.

هواپيماي بدون سرنشين با نام MOD «مُد» ترکيبي از سه ماژول قابل تعويض است و هرکدام براي هدفي مشخص طراحي شدهاند؛ اين هواپيما به منظور راحتي کاربر و براي انجام چند کار همزمان ساخته شده است.

«مُد» داراي يک دوربين و سنسورهاي مادون قرمز مثلاً براي نظارت بر زمينهاي کشاورزي و ارزيابي خاک و غيره است.

يکي ديگر از ماژولهاي اين هواپيماي بدون سرنشين اين است که داراي يک سنسور (رادار مينياتوري) براي محاسبه فاصله، نقشه برداري يا براي اندازه گيري يک فاجعه طبيعي است؛ ماژول آخر دوربين يا حلقه تثبيت براي بازرسي از خطوط و سازههاي ساختماني است.

طراحي اين هواپيماي بدون سرنشين توسط ManuelAlbertoDuarteSoares انجام شده است؛ در حال حاضر طراح در حال کامل کردن اين هواپيماي بدون سرنشين است.

اطلاعات بعد از RecycleBin کجا ميرود؟

بيشتر اوقات هيچکدام از ما به اين فکر نميکنيم وقتي که اطلاعات  وارد شده به سطل بازيافت ويندوز را پاک ميکنيم، چه بلايي سرشان ميآيد.

وقتي فايلي را به سطل بازيافت ميفرستيد، آن را پاک نکردهايد، بلکه فقط از جايي به جاي ديگر منتقل کردهايد. اما وقتي آن را با دگمههاي Shift+Delete حذف ميکنيد يا از داخل سطل بازيافت پاک ميکنيد، تنها نام آن فايل يا پوشه را از فضاي داخلي درايو از بين بردهايد. اما تمامي اطلاعات آن فايل يا پوشه بهصورت کامل در جايي از فضاي درايوتان باقي مانده است. فضاي اشغالشده توسط فايل حذف شده، نه از بين ميرود و نه اطلاعات جديد روي آن قرار ميگيرد، بلکه همچنان داراي اطلاعات فايل حذفشده است، اما رابط آن با نام فايل پاکشده از بين رفته است. به همين خاطر بعد از پاک کردن اطلاعات از داخل سطل بازيافت، فضاي اشغالشده توسط فايل را ديگر نميبينيد. تا زمانيکه فضاي خالي باقيمانده روي هاردديسک کاملا پر نشود، اطلاعات جديد روي اطلاعات فايل حذفشده بازنويسي نميشود.

زمانيکه به هر علتي نياز به بازيابي اطلاعات خود داشته باشيد، اين سيستم حذف فايل ميتواند به ياري شما بيايد. گرچه بازيابي اطلاعات، عملي کند است و به فضاي زيادي نياز دارد.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 346
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 510
  • بازدید ماه : 874
  • بازدید سال : 3,710
  • بازدید کلی : 84,229