مصلحت و منفعت در بازی برد - برد انتخابات
مصطفی رسولی
باید اذعان کرد که برای دموکراسی نوپای افغانستان که از بستر جنگ و خشونت سربرآورده است، اینکه همه چیز بر وفق مراد باشد، انتظاری بزرگ و نسبتا زودهنگام است. وقتی همه چیز از کنترول خارج میشود و دیگر نمیتوان بر رویکردها و راهکارهای قانونی تاکید نمود، دور زدن قانون و بازیهای سیاسی توجیه پذیرتر میشوند و حتی گاهی چنان وانمود میشود که این رویهها حتی از تمرکز بر نتایج قانونی و واقعی به مصلحت و منفعت نزدیکتر است و باید به آن تن داد. توافق اخیر میان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری نمونهای از این واقعیت است. ما در حالی مردم را به یک پروسهی رقابتی و قانونی فراخواندهایم که عملا نتیجه در راس قدرت مهندسی شده و فرق چندانی برای پیروز و بازنده نیست.
صحبتهای داکتر عبدالله در مورد توافق برد – برد به یک مسالهی حیاتی در کشوری مانند افغانستان اشاره دارد و آن این است که هنوز زمان برای این که یک طیف بتواند بر این سرزمین بدون دغدغه حکومت نماید و سیاستهای خود را دنبال کند، فرا نرسیده است. تن دادن به این موضوع که هم پیروز انتخابات باشی و هم به مشارکت رقیب تن بدهی، تنها ممکن است در کشوری با شرایط افغانستان مشاهده شود. البته اگر پیروز انتخابات با رای مردم اعلام شود و روند حکومت وحدت ملی نیز شکل بگیرد، برای افغانستان یک موفقیت بزرگ محسوب خواهد شد. این توافق از معدود دفعاتی است که سران و رهبران کشور با مذاکره و نه با توسل به زور و خشونت به یک پروسهی سیاسی سازنده تن میدهند و کشور را از رفتن به سمت بحران باز میدارند.
البته نباید در مورد توافق و جنبههای اجرایی آن بیش از حد خوشبین بود. از هم اکنون دورنمایی از اختلافات بر سر چینش مهرهها بر سر حکومت وحدت ملی قابل مشاهده است. این اختلافات حتی اگر به رقابتها و رویاروییهای منفی نیانجامد، قطعا از کارآمدی و بازدهی حکومت آینده خواهد کاست و کشور را تا مدت مدیدی درگیر جنجالهای سیاسی ناشی از آن خواهد کرد. به این ترتیب بازی برد بردی که از آن یاد میشود تنها میتواند منفعت سران را تامین نماید، ولی تغییری در وضعیت اداره و زندگی شهروندان بوجود نخواهد آورد.
به این ترتیب بازی برد – بردی که تیمهای انتخاباتی پس از توافق انجام شده با وساطت وزیر امور خارجهی امریکا، از آن یاد میکنند، برد دو تیکت انتخابات ریاست جمهوری است و از قرار معلوم برد مردم افغانستان را فراموش کرده است. هرچند برخی بازگشت امید، تثبیت اوضاع و جلوگیری از بحران را برد واقعی مردم تعبیر میکنند، ولی این چیزی نیست که بخواهد از جانب رقبای انتخاباتی به مردم هدیه داده شود. هرچند برای مردم افغانستان که سالها ناامنی و خشونت را تجربه کردهاند، صلح و ثبات یک غنیمت است، اما شایسته نیست که سران و رهبران کشور مردم را با آن بازی بدهند و از مطالبات اصلی و اساسیشان منحرف نمایند.
در حالیکه کشور نیاز مبرمی به بازسازی زیرساختهای خود در سطوح مختلف دارد، مصروفیت حکومت به مسایل سیاسی میتواند فرصتها و امکانات بیشتری را به هدر بدهد. در طول سالیان گذشته رییس جمهور کرزی با دلمشغولیهای فراوانش به سیاست و قدرت، از ارایهی برنامههای عملی جهت اصلاح نظام و اداره و خدمات رسانی بیشتر به مردم باز ماند و اکنون در حالی یک حکومت ورشکسته را به جانشین خود تحویل میدهد که آیندهی سیاسی آن نیز دستخوش بازیهای سیاسی است و قطعا راضی ساختن عناصر ناراضی و مدیریت آن بخش عمدهای از توان و وقت زعامت آینده را خواهد گرفت.
اینکه برای راضی کردن یک جناح نسبت به پذیرش نتایج انتخابات باید بخشی از قدرت را به آن واگذار کنی، قطعا به مفهوم معامله است و چیزی فراتر از آن نخواهد بود، حتی اگر بپذیریم این توافق ثباتآور باشد. از آن گذشته حکومت برخاسته از چنین راهکاری، ضعیف، بیمسوولیت، شکننده و پردردسر خواهد بود. همچنین هیچ تضمینی وجود ندارد که دو گروه که هرکدام خود از جناحهای مختلف تشکیل شده است، بدون درد سر و رویارویی با مشکلات بتوانند حکومت وحدت ملی تشکیل دهند. به این ترتیب تشکیل حکومت وحدت ملی معطوف به رضایت سران قدرت باقی میماند و از رضایت عمومی و مشارکت جمعی خبری نخواهد بود.
با تمام آن چه گفته شد، تنها بردی که برای ملت افغانستان از توافق جاری متصور است، عدم خشونت و تداوم ثبات در کشور خواهد بود، که البته این حق اولیه آنها است و برد محسوب نمیشود. حقی که ملت اکنون به عنوان بزرگترین مصلحت خود آن را پذیرفته است. منفعت ملت اما در تشکیل حکومتی توانمند و مسوولیت پذیر است که متاسفانه تحقق آن در حکومت ائتلافی خوشبینانه به نظر میرسد. ظاهرا ملت افغانستان برای بهرهمندی از بزرگترین مصلحت خود یعنی صلح و ثبات، باید انتظارات خود را از حکومت تقلیل دهد و بازی برد – برد رهبران و سیاستمداران را به تماشا بنشیند.
.