نویسنده: محمدرضا نعیمی
روزیکه رییس جمهور اشرف غنی جهت معرفی اعضای کابینه اش به مجلس حضور یافت، با تقاضای باز شدن فصل نو از جانب رییس مجلس مواجه شد و در پاسخ آن وعده سپرد که نه تنها فصل نو در این رابطه باز خواهد شد، بلکه «کتاب نو» در این خصوص گشوده میشود.
اما برخلاف گفتههای دو جانب، زودتر از آنچه تصور میشد رابطهی حکومت و مجلس وارد تنشهای جدی شد و با رد بیش از نیمی از اعضای کابینه، چنین تصوری خلق شد که احتمال دارد این رابطه با سوژههای کهنهای دنبال خواهد شد که در کتاب نو حکومت و مجلس بازنویسی میشود. زیرا اعضای مجلس صدای نامزد وزیران را مبنی بر مدیریت مطلوب وزارتخانهها نشنیدند و حداقل مهلتی برای آزمایش آنان مهیا نساختند.
شفافیت کار آنان نیز با اظهار نظر مختلف و حتی متناقض اعضای مجلس زیر سوال قرار گرفت. برخی اعضای مجلس از رد و بدل شدن هدایا و تحفههایی سخن گفتند که از جانب نامزد وزیران به اعضای مجلس پیشکش شده و پس از تصمیم اعضای مجلس نیز تعداد زیادی از آنان، رد برخی از نامزد وزیران را جفا در حق آنان خواندند. ابراز این دیدگاهها باعث شد تا افکار عمومی نسبت به تصمیم مجلس نمایندگان دچار تردید شده و در خصوص مد نظر قرار دادن معیارهایی چون شایستگی، صلاحیت، مدیریت و درایت از جانب اعضای مجلس در خصوص نامزد وزیران شک نمایند.
پس از آنکه نامزد وزیران کابینه با برخورد آنگونهی مجلس مواجه شدند، برخی از تحلیلگران سیاسی و حلقههای مهم متعلق به جریانهایی که نامزد وزیران را به رییس جمهور معرفی نموده و مورد حمایت قرار میدادند، از جبهه بندیهای قومی، سمتی و سیاسی در مجلس سخن گفتند و این ادعاها از جانب برخی از نمایندگان نیز مورد تأیید قرار گرفت. دستکم اینکه وجود چنین روحیه و طرز تفکر در میان اعضای مجلس قابل انکار نیست و امکان تأثیرگزاری آن در زمان تصمیمگیری برای مسایل بزرگی چون اعتماد به اعضای کابینه نیز بعید از تصور نمیباشد.
لذا گمان میرود که گشودن کتاب جدید در روابط مجلس و حکومت، نه تنها با ورقهای سبز و آکنده از همکاریهای تنگاتنگ همراه خواهد شد، بلکه تنشهای جدید و چالشهای چند بعدی و تازهای را نیز در تعامل این دو قوه ایجاد خواهد کرد. شکی نیست که چوب این رابطه را مردم خورده و پیامدهای نامطلوبی را در حیات اجتماعی شهروندان به دنبال خواهد داشت. اعتبار حکومت وحدت ملی نیز از این ناحیه زیر سوال خواهد رفت، کما اینکه تاکنون نیز بازتاب شکست و گسستهای به وجود آمده در روند تشکیل کابینه برای حکومت و اعتبار آن سنگین تمام شده است. مردم و حلقههای مهم داخلی از کارکرد حکومت وحدت ملی دچار ناامیدی مفرط شده اند و رسانههای خارجی نیز از تشکیل کابینه، تصویر نارسایی را ارائه نموده و آن را به صحنهی «بزکشی» تشبیه نمودهاند.
تأثیرعدم تکمیل ساختار اصلی حکومت و ادامهی کار با سرپرستهایی که بیش از نیم بدنهی کابینه را به خود اختصاص داده است، بر اقتصاد کشور نیز سنگین و ناگوار تمام شده است. اتاق تجارت و صنایع در آخرین گزارش خود از اوضاع اقتصادی کشور گفته است که هرچند امیدواریها برای بهبود وضعیت کار و بار افزایش یافته، اما در عمل تغییری در وضعیت سرمایهگذاری دیده نمیشود. عتیقا... نصرت، رئیس هیئت عامل این اتاق (روز گذشته/11 دلو) به خبرنگاران گفت که این گزارش براساس مصاحبه با مسئولان ۱۲۰۹ شرکت در پنج ولایت بزرگ و پرجمعیت کابل، بلخ، هرات، قندهار و ننگرهار انجام شده است.
عتیقالله نصرت تصریح کرد که بدتر شدن وضعیت امنیتی به دنبال امضای توافقنامه امنیتی بین افغانستان و امریکا، عدم تشکیل کابینه و بلاتکلیفی نهادهای دولتی در شش ماه اخیر بر کار تاجران، سرمایهگذاران و کارفرمایان اثرگذار بوده است.
با این حال، به نظر میرسد که بهتر بود مصالح کلی و منافع عمومی مملکت در تنظیم روابط میان دو قوهی مقننه و مجریه مد نظر گرفته شده و شرایط به نحوی مهیا میشد که آسیبهای کابینهی ناقص به عنوان مشکل مضاعف فراروی مردم و زندگی آنان قد برنیافرازد. حکومت میتوانست با کسب رضایت شرکای سیاسی اش برای معرفی نامزد وزیران شایسته و سازگار با سمتهای مرتبط به لحاظ تحصیلی از یکسو و جلب قناعت اعضای پارلمان برای دادن رأی اعتماد به آنان از جانب دیگر، به هفتخوان تشکیل کابینه پایان بخشد. همچنین مناسب بود تا مجلس بیش با اغماض بیشتری نسبت به این مسأله برخورد نموده و حداقل اینکه رفتارهایش را از شائبهی استیلای روحیهی قومی، سمتی و سیاسی بر اعضای این نهاد مبرا مینمود تا بیش از این، ملت را درگیر این بازی فرسایشی خویش ننمایند.
اکنون نیز که بخشی از کار تشکیل کابینه پیشرفته و جانب حکومت با دو اردوگاه سیاسیاش، در چنگ حامیان سیاسی و حلقههای حمایتیاش اسیر مانده است، چارهای جز متورم ساختن تشکیلات جانبیشان ندارند و ناگزیراند هرکدام از مهرههای بازمانده از سمت وزارت را منحیث مشاوران ارشد معرفی نمایند! شکی نیست که حکومتی با این همه مشکلات درونی و چالشهای موجود میان نهادهای اصلی دولت که عبارت از قوه مقننه، مجریه و قضائیه باشد، نخواهد توانست به خوبی پاسخگوی مشکلات مردم باشد.
بنابراین، بعید نیست که به زودی کینههای کهنهای پیشین در روابط میان قوا حاکم شده و کتاب نوی که دو جانب نوید آن را دادند، به بازنویسی و دوباره خوانی همین متون خاتمه پیدا کند. در آن صورت، دستاورد پنج سال آتی چیزی جز تکرار خطوط پیشین و بازخوانی فصلهای بی فایده نخواهد بود.