دوران انتقال قدرت و آسیبهای جبران ناپذیر
پروسهی انتقال قدرت سیاسی در کشور که با برنامهی انتخاباتی طولانیتر از حد تصور همراه شد، آسیبهای فراوان مادی و معنوی را نیز برجا گذاشت.
از ناامنیهای فزاینده گرفته تا گسترش بی اعتمادی و تعمیق آن در باور مردمی و افکارعمومی نسبت به دموکراسی و کارکرد نهادها و نخبگان سیاسی و... خسارتهای هنگفت و جبران ناپذیری برای کشور در پی داشت. فرار سرمایهها، توقف یا کاهش کمکهای جامعه جهانی، شکنندگی ثبات که ممکن است با اندک تنش سیاسی حاصل شود، ترس از ناسازگاریهای احتمالی نامزدان شریک قدرت، چگونگی شکلگیری دولت وحدت ملی و عدم اطمینان لازم بر کارآیی و مقبولیت آن، کاهش مشروعیت نظام سیاسی آینده و... همگی از پیامدهای دوران انتقال قدرت سیاسی بودند.
اکنون اما انتظار جلوگیری بخشی از این آسیبها به صورت کوتاه مدت قابل جبران است. به طور مثال، سازگاری و هماهنگی این نامزدان تا زمان رسیدن به نتیجهی نهایی، میتواند امیدواریها را به آینده افزایش داده و برنامهریزیهای قبل از تشکیل قدرت، میتواند ضامن اجرای خوب و حکومتداری بهتر توسط آنان باشد. این امر قدری از بار سنگینی روانی تحمیل شده بر جامعه را کاهش داده و بر انگیزه و روحیهی کاری نیروهای نظامی و ملکی کشور تأثیر مثبت خواهد گذاشت.
اما بازگشت اعتماد به نهادهای دولتی و سازمانهای اجرایی کشور، مستلزم زمان بیشتر و اثبات صداقت حکومت آینده در قبال شهروندان کشور به صورت عملی میباشد. بدون شک، هرگاه حکومت آینده بتواند با برداشتن گامهای جدی و برنامه محور، به نیازمندیهای مردم پاسخ گفته و خواستههای شهروندی را به صورت یکسان در سراسر کشور برآورده سازد، میتوان ادعا کرد که پیروزی در انتخابات سال جاری از آن مردم افغانستان است؛ چیزیکه این روزها تکیه کلام نامزدان ریاست جمهوری شده است، ولی اگر قضیه برعکس باشد، روشن خواهد شد که "ملت" مفهوم پوچ و ابزاری بوده است که در بازی سیاست و قدرت مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
از سوی دیگر، هرگاه کارنامهی دولت آینده به شکل درخشان آن و بر حسب ادعاهای صورت گرفته رقم بخورد، جبران بی اعتمادی نسبت به نهادها و نخبگان سیاسی نیز امکانپذیر بوده و مشروعیت از دست رفته نیز با اثبات مقبولیت، جبران خواهد شد. زیرا گزینههای مهم دولتداری و حکومت که همانا مشروعیت و مقبولیت است، به عنوان بازوهای تقویتی همدیگر به حساب آمده و در صورت قوت یافتن و بهتر شدن یکی از این دو مورد، اعتبار دیگری نیز افزایش خواهد یافت.
بنابراین، ضروری است تا بسترسازی حکومت آینده و ساختار نظام سیاسی بر مبنای خدمت صادقانه به مردم شکل گرفته و عزم جدی نامزدان ریاست جمهوری که قرار است یکی به عنوان پیروز انتخابات در پست ریاست جمهوری و دیگری به عنوان بازوی همکار ایفای وظیفه نماید، روی این مسأله جزم گردد که باید فاصلههای به وجود آمده میان مردم، دولت و نخبگان سیاسی جامعه پر شود، در غیر آن صورت آسیبهای به وجود آمده هرگز جبران نخواهد شد.