نویسنده: محمدرضا نعیمی
حملهی هوایی و زمینی ائتلاف عربی – غربی به سرکردگی عربستان به یمن و اعلام جنگ در برابر مبارزان حوثی در قالب یک تجاوز آشکار صورت گرفت و برخی از کشورهای منطقه با احتیاط کامل و رعایت جوانب این قضیهی حساس، موضع محافظهکارانه گرفتند.
شکی نیست که ورود به این گونه مسایل حساس و تنشزا که دستهای دسیسهگر زیادی در پی دامن زدن به آن اند، نیازمند تأمل بیشتر است و هر کشوری که تصمیم بر اتخاذ موضع در آن را داشته باشد، نباید بدون دقت لازم نسبت به اینگونه قضایا اظهار نظر کند. راه اندازی تجاوز به خاک یمن با حمایت غرب و به صورت مشخص ایالات متحده امریکا و نیروی عملی عربستان بیش از آنکه مبنا و مدعای مشروع داشته باشد با اهداف غیرمشروع و آتش افروزیهای اختلافجویانه به راه انداخته شده است.
حامیان غربی این جنگ در پی آنند تا با شعله افگندن در یمن، میدان جنگهای فرقهای را داغتر ساخته و با ایجاد بحران در جهان اسلام و خاورمیانه از یکسو به مقاصد سیاسی شان در راستای تضعیف کشورهای اسلامی برسند و از جانبی هم بازار فروش تسلیحات خویش را گرم نموده و مقدار بیشتری از دالرهای نفتی کشورهای عربی را تصاحب شوند.
در این میان، ورود کشورهایی چون افغانستان که از یکسو آتشهای زیر خاکستر زیادی را به لحاظ زمینههای موجود اختلافهای فرقهای در خود پرورش داده است و از جانبی هم از جنگهای چندین ساله آسیب پذیر گردیده و مستعد ظهور و بروز گروههای جنگجویانه است، نیازمند احتیاط بیشتر میباشد. زیرا جنگ یمن به همان اندازه که در پرتو حمایتهای غربی و عربی شعله ور شده است، مخالفان منطقهای و حلقههای قدرتمند دیگری را نیز دارد که نادیده گرفتن آنها پیامدهای جدی را به دنبال دارد.
اما متأسفانه ابراز نظر ارگ ریاست جمهوری کشور به حمایت از موضع عربستان، لایههای مختلفی از جامعه را بهت زده کرده و دچار حیرت و تأسف ساخت. زیرا این خطای استراتژیک از یکسو به نحوی چاپلوسی سیاسی را در برابر امریکا و عربستان میرساند و از جانب دیگر، این کشورها را در انجام یک تجاوز آشکار به خاک یمن حق به جانب جلوه داد.
لحن بیانیهی ارگ ریاست جمهور به گونهای بود که گویا «حرمین شریفین» به خطر افتاده و دولت شاهی عربستان به خاطر دفاع از اماکن مقدس دست به کار شده و در خاک یمن یورش برده است! این درحالی است که دفاع از اماکن مقدس مسلمانان بر هر مسلمانی فرض است، ولی نباید این مسأله را با موضعگیری سیاسی از سوی دولتمردان ریاض خلط نموده و درهم آمیخت. زیرا با قدرت گرفتن جنبش حوثی در یمن، خطر خاصی متوجه خاک عربستان و اماکن مقدس نبود و تنها موضعیکه لازم بود از سوی دولتهای اسلامی گرفته شود، تأکید بر حل مسالمتآمیز اختلاف داخلی میان یمنیها بود، نه دست یازیدن به اعمال زورگویانه و تجاوزکارانهای که در قالب آن صدها شهروند غیرنظامی یمن کشته شده و تا هنوز هم این قربانیها ادامه دارد.
از سوی دیگر، عربستان در حمایت از جنبشها افراطی و تمویل و تطمیع عناصر وابسته به گروههای تروریستی سابقهی زیادی داشته و افغانستان نیز از این ناحیه آسیبهای بزرگی را متحمل شده است. لذا قرار گرفتن دولت کابل با عربستان یک صف، به معنای چشم بستن بر تمام آسیبهایی است که در گذشته از این ناحیه متوجه ملت مسلمان افغانستان گردیده است.
در واقع همین عوامل و دلایل نیز باعث گردید تا واکنشها نسبت به این مسأله، رنگ و بوی مخالف با موضع رسمی ارگ ریاست جمهوری را پیدا کرد. اولین صدای مخالف با این موضع از سوی ریاست اجرائیه بلند شد و عبدالله عبدالله با اعلام اینکه دولت و ملت افغانستان از جنگ بیزار است، حمایت از جنگ یمن از سوی افغانستان را رد نمود. پس از آن نیز آگاهان سیاسی و تحلیگران امور این موضع ریاست جمهوری را یک خطای استراتژیک دانستند و جنبشهای مدنی و مردمی نیز به صورت رسمی و غیر رسمی در صفحات اجتماعی و بسترهای عینی و میدانی با مخالفت با این موضع رسمی دولت کابل پرداختند.
تمامی این تحرکات مردمی و مدنی نشان میدهد که افکارعمومی در افغانستان بیدار است و به خوبی از اوضاع کشور و تحولات منطقهای و جهانی ترصد میکند و نسبت به آن واکنش منطقی را اختیار میکند. پس بهتر است تا ارگ ریاست جمهوری این واکنشها را مد نظر گرفته و با توجه به تقاضاهای جمعی مردم و منافع ملی کشور نسبت به این مسایل موضعگیری نماید. شکی نیست که هرآنچه که خلاف منافع ملی و متضاد با تقاضاهای جمعی مردم باشد، نه تنها اقبال عملی شدن را نخواهد یافت، بلکه تنها پیامد آن بی اعتمادی نسبت به حکومت بوده و از سویی هم عدم استقلال سیاسی آن را نشان خواهد داد. زیرا اینگونه مواضع به خوبی آشکار میسازد که دولت کابل در بسا موارد بیش از آنکه تابع منافع ملی و افکارعمومی کشور باشد، در پی راضی نگهداشتن باداران سیاسی بیرونی اش میباشد.