پیمان امنیتی، حاشیهای مهمتر از متن
پیمان امنیتی، آخرین برگ بازی ایالات متحده امریکا در صفحهی افغانستان است که میخواهد با گذاشتن آن در جایگاه مناسب، آخرین تخته را به سود خویشتن مات نموده و از این حیات خلوت به عنوان بستر بازیهای منطقهای در سیاست خارجی اش استفاده نماید.
به همین دلیل نیز پای دولتمردان کاخ سفید در هر مسألهی سیاسی و سرنوشتساز افغانستان دخیل بوده و نقش آنان در معادلات مهم سیاسی کشور برجسته به نظر میرسد. هدف نهایی ایالات متحده امریکا از این پادرمیانی نیز همانا رسیدن به اهداف سیاسی اش میباشد و بدون رسیدن به این مقاصد، به جنگ فرسایشی موجود به کمک عوامل منطقهای اش ادامه خواهد داد. این امر در آخرین سخنرانی رییس جمهور نیز بار دیگر تکرار شد و آقای کرزی اذعان نمود که باید در امضای پیمان امنیتی با امریکا تأمل زیاد کرد. زیرا کلید صلح در دستان کاخ سفید و اسلام آباد است و این دو کشور بدون تأمین اهداف سیاسی شان این کلید را به افغانستان نخواهند سپرد.
این امر نشان میدهد که پا درمیانی امریکا در این مسأله به نحوی است که کلید صلح و مذاکره باید در دست دولتمردان کاخ سفید قرار داشته و هرگونه که این کشور لازم میداند، این روند به پیش برود.
در این میان هراس از این میرود که با امضای پیمان امنیتی، بار دیگر صلح در افغانستان تأمین نگردد و این همان نقطهای است که آقای کرزی به آن واقف شده و به همین دلیل تأمین صلح را پیششرط امضای پیمان امنیتی قرار داد. زیرا حضور طالبان یا هر گروه دیگری که برای دولت به لحاظ داخلی یک چالش به حساب آید و ایجاد تنش در منطقه به منظور وانمود ساختن دشمنان خارجی برای افغانستان از جمله اهدافی اند که کاخ سفید آن را در افغانستان در پیش گرفته است. با این وجه، تردید نباید کرد راه اندازی بازی پیمان امنیتی و اصرار بر عدم پذیرش پیششرطهای افغانستان، با هر نیت و هر نوع تبانی که صورت گرفته باشد، هدف اصلی آن در مفکورهی غربیها که با ادعای تحقق ثبات، امنیت و ترقی وارد افغانستان شدند، ایجاد فضایی برای فرار از مسوولیت و فرافکنی در امرمبارزه با تروریزم به حساب میآید. زیرا با وضع موجود، هرگونه هرج و مرج در جریان انتخابات با امضای پیمان امنیتی مرتبط دانسته شده و بخش بزرگی از ملامتی آن به دوش دولت، حکومت و ساختاری انداخته میشود که تسلیم فشار ایالات متحده امریکا نشده است. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این وضعیت با امضای پیمان امنیتی به شکل مثبت آن تغییر خورده و ثبات پایدار در افغانستان حاکم شود.
بنابراین، پیمان امنیتی در صورتی میتواند ابزار خوبی برای حکومت افغانستان باشد که با استفاده از آن خواستههای مردمی را در راستای ایجاد ثبات دایمی، حمایتهای مختلف از حکومت کشور مورد استفاده قرار گیرد. اما هراسی که وجود دارد این است که مبادا این برگ برای امتیازگیری سیاسی از سوی ساختار سیاسی آینده به نحوی مورد بهره برداری قرار گیرد که بهای آن امتیازات مالی کوتاه مدت در برابر امضای پیمان امنیتی باشد نه منافع ملی و مردمی. زیرا در شرایط حاضر افغانستان نیازمند آن است تا خزانهی خالی را پر نموده و به نحوی برای ادامهی حیات نظام سیاسی تلاش نماید.