loading...
سخن جدید
بازدید : 16 1393/09/07 نظرات (0)

 

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

...

امريکا درتدارک افزايش نيروهايش در افغانستان

 

امريکا براي پرکردن شکاف ايجاد شده درماموريت ناتو توسط کشورهاي ياري دهنده، درتدارک افزايش شمار نيروهايي است که درسال 2015 درافغانستان حفظ خواهند شد.

پايگاههاي خبري به نقل از منابع آگاه اعلام کردند: شمار نهايي اين نيروها هنوز مورد توافق قرارنگرفته، ولي دست کم چند صد نفر بيشتر از تعداد نيروهايي است که در ابتدا براي نگهداشتن در نظر گرفته شده بود.

اين منابع گفته اند: عدم انجام اين کار به منزلهي از دست رفتن پايگاهها در اين ماموريت است .

طبق تعهد امريکا که ازآن به عنوان يک راه حل موقت تا زمان تحقق نيافتن قول ديگر کشورها براي تامين نيرو ياد شده واشنگتن ممکن است يکهزار سرباز ديگر خود را به افغانستان اعزام کند.

به گفتهي منابع مزبور که خواستند ناشناس بمانند، نيروهاي مضاعف امريکا به يک نيروي قوي 12هزار نفره ناتو خواهند پيوست که براي کار آموزش، مشاوره و کمک به نيروهاي افغانستان دراين کشور خواهند ماند.

اين درحالي است که باراک اوباما رييس جمهوري امريکا در ماه مي اعلام کرده بود که شمار نيروهاي اين کشور تا پايان سال به 9800 نفر کاهش خواهند يافت و مجددا در سال اينده به نصف تقليل يافته و تا پايان سال 2016 به سطح معمولي در حد حفاظت از سفارتخانهي اين کشور در کابل خواهد رسيد.

ناآراميهاي گسترده در هلمند

مقامات محلي در ولايت هلمند در جنوب کشور ميگويند که روز گذشته مخالفان مسلح در رشته حملاتي، به دو پايگاه نيروهاي امنيتي حمله کرده اند.

عمرزواک، سخنگوي سرپرست ولايت هلمند به خبرگزاري بخدي گفته است که حوالي ساعت هشت شب جمعه، مخالفان مسلح به فرودگاه شوراب از پايگاههاي مهم نظاميان افغان حمله کردند.

درگيري نظاميان اردوي ملي، نيروهاي ويژه پوليس و مهاجمان دست کم براي سه ساعت ادامه داشته است.

آقاي زواک ميگويد که در جريان درگيري، شش مهاجم کشته شده و سه نظامي اردوي ملي نيز زخمي شده اند.

به گفتهي او، زخميهاي اردوي ملي به شفاخانه منتقل شده اند و وضعيت صحي يک تن از نظاميان وخيم است.

در اين حمله، يک جنراتور بزرگ که برق پايگاه شوراب را تامين ميکرد، آتش گرفته است.

فرودگاه شوراب، پيش از اين در اختيار نيروهاي خارجي بود و به تازگي کنترول آن به نظاميان افغان سپرده شده است.

اين پايگاه از مراکز اصلي و مهم استراتژيک براي نيروهاي امنيتي افغان خوانده ميشود.

در حال حاضر شماري از نيروهاي امريکايي مستقر در ولايت هلمند، نيز در پايگاه باستشن مستقر هستند.

در يک رويداد ديگر، نزديک ظهر روز گذشته، بمب گذار انتحاري، موتر مملو از مواد منفجره خود را در نزديک يک پايگاه پوليس نظم عامه در ولسوالي نوزاد هلمند منفجر کرد.

فريد احمد عبيد، سخنگوي قومانداني امنيه ولايت هلمند به خبرگزاري بخدي گفته است که در اين انفجار، دو مامور پوليس نظم عامه کشته و چهار تن ديگر زخمي شده اند.

آقاي عبيد گفته است که ممکن موتر که منفجر کرده حامل چند مهاجم بوده اما او ميگويد که هنوز رقم دقيق آنها معلوم نيست.

بخش هايي از کشور اخيرا، شاهد ناآراميهاي گسترده بوده و ميانگين حملات مخالفان مسلح در مقايسه با ماههاي گذشته به شکل بيسابقهاي افزايش يافته است.

در يک حادثه ديگر در اثر انفجار بمبي در ولسوالي خوگياني در ولايت شرقي ننگرهار، دست کم 36 تن مجروح شده اند.

مقامهاي محلي ميگويند انفجار در مسجدي در روستاي موسوم به کهگه رخ داده اما هنوز مشخص نيست بمبگذاري بوده يا حمله انتحاري.

36 تن از مجروحان اين حادثه به شفاخانهي مرکزي شهر جلال آباد مرکز ولايت ننگرهار منتقل شده اند.

در ده روز گذشته کابل پايخت شاهد 9 حمله انتحاري و بمبگذاري بوده و ناامنيهايي از ديگر مناطق کشور نيز گزارش شده است.

زخمي شدن 29 نفر در ننگرهار

مقامهاي محلي ولايت ننگرهار در شرق کشور ميگويند که در نتيجه انفجاري در يک مسجد در اين ولايت، 29 نمازگزار زخمي شدهاند.

احمد ضيا عبدالزي، سخنگوي والي ننگرهار با تاييد اين رويداد به خبرگزاري بخدي گفته است که اين رويداد حوالي ساعت 1:15 دقيقه ظهر روز جمعه در مسجد جامع ولسوالي خوگياني رخ داده است.

او ميگويد که اين انفجار زماني رخ داد که شماري از نمازگزاران در حال اداي نماز جمعه بودند.

سخنگوي والي ننگرهارميگويد که بر اساس تحقيقات اوليه، بمب جاسازي شده در داخل اين مسجد انفجار کرده که در نتيجه 29 تن زخمي شدهاند.

گفته شده که بيست و شش زخمي ناشي از اين رويداد به شفاخانه ولسوالي خوگياني و سه زخمي ديگر به شفاخانه مرکزي اين ولايت انتقال داده شده است.

عبدالزي ميگويد که بر اساس معلوماتي که از سوي مسوولان اين شفاخانه به دستش رسيده وضعيت تمامي زخميها رضايتبخش است.

ولسوالي خوگياني ولايت ننگرهار، از مناطق ناآرام اين ولايت است که در بخشهاي آن مخالفان مسلح فعاليت دارند.

زخمي شدن چهار غيرنظامي در مزار شريف

مقامهاي محلي ولايت بلخ در شمال کشور ميگويند که در نتيجهي انفجاري در شهر مزار شريف، مرکز اين ولايت چهار غيرنظامي زخمي شده اند.

منيراحمد فرهاد، سخنگوي والي بلخ به خبرگزاري بخدي گفت که اين رويداد حوالي ساعت 2 بعد از ظهر روز جمعه، در چوک موسوم به مرغ فروشي در ناحيهي دوم شهر مزار شريف رخ داده است.

او ميگويد انفجار ناشي از بمب کارگذاري شده در زير يک کراچي ميوه بوده است.

به گفتهي او، در نتيجهي اين انفجار چهارغيرنظامي زخمي شده اند.

سخنگوي والي بلخ تاکيد کرد که زخميهاي اين رويداد به شفاخانه انتقال داده شده که وضعيت يکي از آنان وخيم است.

گفته شده که تمامي زخميهاي اين رويداد غيرنظامي هستند.

شهر مزار شريف، مرکز ولايت بلخ يکي از شهرهاي امن کشور به شمار ميرود اما باشندگان آن هرازگاهي شاهد حملات انتحاري و بمب گذاري بوده اند.

حملات انتحاري و بمب گذاريها در افغانستان از چندي به اين افزايش قابل توجهي يافته است.

خاک امريکا، پر تلفات تر از عراق و افغانستان!

خبرگزاري آناتولي ترکيه پنجشنبه/ 27 نوامبر در گزارشي از نيوياورک به قلم «مصطفي چاگليان» نوشت:

آمارها نشان ميدهد خاک امريکا طي پنج سال گذشته، کارزاريي به مراتب مرگبارتر و پر تلفاتتر از ميادين نبرد در عراق و افغانستان بوده است.

طبق آمارهاي رسمي، تعداد امريکاييهايي که از سال 2007 تا سال 2012 بهدست مأموران پوليس محلي در اين کشور کشته شده اند، از تعداد تلفات نظاميان امريکايي در دو کشور عراق و افغانستان در پنج سال گذشته بيشتر بوده است.

پوليس فدرال امريکا (اف بي آي) ماه اوت گزارشي منتشر کرد که در آن آمده است نيروهاي پوليس اين کشور بين سالهاي 2007 تا 2012 مرتکب 1995 فقره «قتل موجه» شده اند.

با اين حال تعداد قتلهاييکه پوليس مرتکب آنها شده است ميتواند به مراتب بيشتر از اين تعداد نيز باشد زيرا هيچ آماري در زمينه «قتل هاي غيرموجه» که توسط آنها صورت گرفته است، در دست نيست.

به نظر مي رسد اين گزارش اف بي اي، تنها اطلاعات موثق درباره اين موضوع باشد. با اين حال اين گزارش با توجه به اين که در تهيه آن فقط 750 سازمان پوليس محلي از مجموع 117000 سازمان مشارکت داشته اند، همچنان ناقص است. به علاوه هيچ آماري هم از قتل هاي «غيرموجه» پليس در دست نيست.

اين گزارش همچنين نشان ميدهد که در همين مقطع پنج ساله، يک افسر پوليس سفيد پوست تقريبا هفتهاي دو مرتبه مرتکب قتل يک سياه پوست ميشود.

طبق آمارهاي رسمي، طي مقطع پنج ساله ديگري که نوامبر 2014 به پايان ميرسد، مجموع تلفات امريکا در دو کشور افغانستان و عراق 1423 نفر گزارش شده است.

عمليات ارتش امريکا در عراق و افغانستان به مراتب سخت تر و شديدتر است. با اين حال آمارها نشان ميدهد که سرزمين مادري براي شهروندان امريکايي، صحنه کارزار و ميدان جنگي به مراتب مرگبارتر از عراق و افغانستان است.

بررسي صورت گرفته از سوي موسسه آموزشي مطالعات بينالمللي در ژنو نشان ميدهد امريکا با داشتن 90 تفنگ براي هر 100 شهروند، مسلح ترين کشور جهان به شمار مي رود.

اين موسسه مي افزايد شهروندان امريکايي از مجموع 875 ميليون قبضه سلاح گرم موجود در جهان ، 270 ميليون قبضه متعلق به آنهاست.

سران حکومت؛

جنگ قدرت

و غفلت از امنيت

اين روزها، دشوارترين روزهاي زندگي مردم افغانستان است؛ روزهاييکه خبري جزانتحار و انفجار و نظامي شدن شهرها بخصوص پايتخت، چيز ديگري بهگوش نميرسد، شهروندان صبحها را باصداي انفجار و شبها را با حملهي مهاجمان در گوشهاي از شهرشان آغاز ميکنند و بدين ترتيب زندگي شان تنها در سايهي ترس و وحشت معناي ديگري نمييابد. افزايش جرايم اجتماعي و نگراني از آن در شبانه روزها نيز کابوس ديگري است که اين روزها پايتخت کشور، نمونهي روشن آن شده و به عنوان مشت نمونهي خروار، حالت عمومي کشور را بازتاب ميدهد.

اساسيترين پرسش اين است که چرا برخلاف تصور همگاني ناامنيها بعد از تشکيل حکومت وحدت ملي اين همه گسترش يافته و مخالفان مسلح همچون موروملخ حتي در سبزترين مناطق امنيتي، دست به عمليات ناامن کننده ميزنند؟ نيروهاي امنيتي و استخباراتي افغانستان و متحدان و همکاران بينالمللي آن که اينک حضور دوامدارشان هم تضمين شده و بهانهاي براي شان باقي نمانده، کجايند و چرا براي بقاي حيات مردم مظلوم کشور، کاري انجام نميدهند؟!   

بي ترديد، اين نيروهاي امنيتي ملي و بينالمللي مستقر در افغانستان اند که بايد به اين پرسش پاسخ دهند اما آنچه که در اين مجال -جدا از ديگر عوامل-، ميشود به آن پرداخت اين استکه سران حکومت وحدت ملي متاسفانه امروزها تنها در فکر سهميه شان از قدرت اند؛ آنان بدون سر وصداهاي معمول رسانهاي، در حال حاضر به قمار پشت پرده‎‎ مشغول اند؛ هرکدام برگ برنده شان را به رخ ديگري ميکشد تا سهمي از چوکي کليدي و غيرکليدي را فراچنگ آورند.  در واقع، در بازي شطرنجي که آقايان اشرف غني و عبدالله رو در روي هم قرار گرفته اند، تنها در فکر کيش و مات همديگر اند تا صاحب شاه وملکه و وزير بيشتري شوند.

 اينکه در اين ميانه، تماشاگران صحنهي سياست يا همان مردم مظلوم و بيچارهي کشور چه ميکشند، چه ميخورند و چگونه ناخواسته به مسلخ کشيده ميشوند، براي سران حکومت وحدت ملي چندان تفاوتي نميکند. آنان تنها در مواردي، اقدامات و رويههاي پوپوليستي را از خود بروز ميدهند و با حضور در صحنهاي بعد از انفجار، يا سرزدن بربالين زخميها در شفاخانهها و يا با بوت نشستن بر سرگليم قرباني تروريستي، داعيهي مردمي بودن و نترسي را نمايش ميدهند، درحاليکه مردم، خدوم بودن وقهرمان زيستن مردان سياست را تا هفت پشت شان خوانده اند و ميدانند که اقدامات عوام فريبانه، دردي از دردهاي بي شمار شان را فرو نميکاهند.

اکنون مردم انتظار دارند که سران حکومت وحدت ملي به جنگ پشت پرده بر سر زيادهخواهي پايان دهند وبهجاي تقسيم قدرت به فکر امنيت جان، مال و ناموس و فرزندان اين سرزمين باشند؛ آنان بايد چارهاي براي حيات اقتصادي و امنيت رواني مردم بيانديشند و بيش ازاين، روا نيست که شعلههاي ترس و التهاب را بر روح و روان مردم مظلوم کشور نگه داشته و بر دامنهي آن بيافزايند.

پيمان امنيتي؛

            از تامين مصونيت امريکا

                         تا روياي امنيت افغانستان

ظهوري

پيمان امنيتي با ايالات متحده امريکا و ناتو سرانجام در مجلس سنا نيز مورد تأييد قرار گرفت؛ اما با تأييد اين پيمان که گمان ميرفت بر ناامنيهاي افغانستان نقطهي پايان بگذارد، امنيت کماکان به منزلهي يک رويا باقي ماند.

افزايش ناامني يکي از احتمالها بود که پيش از اين نيز مخالفان مسلح از آن هشدار داده بودند. زيرا آنان پيش شرط مذاکره با دولت و مصالحه را عدم حضور نيروهاي خارجي اعلام کرده و گفته بودند در صورت امضاي قرارداد، اين گروه به فعاليتهاي ضد دولتي خود ادامه خواهد داد.

در همين حال برخي کارشناسان بر اين عقيده اند که پيش نويس قرارداد امنيتي ارائه شده شباهتهاي بسياري با توافقنامه امنيتي امريکا با عراق دارد و به نحوي تدوين شده که در عمل حاکمان دولت مرکزي افغانستان را ناديده انگاشته و تمامي امور امنيتي اين کشور را براي مدتي نامعلوم در اختيار امريکا قرار مي دهد. به همين دليل، دولت سابق به رهبري حامد کرزي علاوه بر اعتراضهاي شديد همسايگان خود، از سوي احزاب و گروههاي داخلي و مردم افغانستان نيز با انتقادها و اعتراضهاي گسترده و شديدي روبرو شده بود و براي گريز از اين فشارها، پذيرش اين قرارداد را منوط به تأييد آن در لويه جرگه  اعلام کرد و پس از تاييد آن، کرزي امضاي اين توافقنامه را به روي کار آمدن دولت جديد منوط کرد.

قرارداد امنيتي کابل- واشنگتن يکي از زيرمجموعه هاي پيمان استراتژيکي است که در زمان دولت بوش به امضا رسيده بود. امريکا به دنبال هزينههاي هنگفتي که متحمل شده، براي ماندن خود در افغانستان اقدام به برنامهريزي کرد که بر مبناي پيمان استراتژيک استوار باشد تا بتواند به صورت قانوني در اين کشور بماند. اين قرارداد نيز مدت زماني طول کشيد تا سرانجام در دولت جديد به رياست اشرف غني احمدزي به امضا رسيد. اين قرارداد نکات منفي و ابهامهاي زيادي دارد و همچنين اين قرارداد به صورت کامل در دسترس همگان قرار نگرفته است. آنچه امضا شده، بر اساس مقداري تغييرات بوده که باز هم مشخص نيست چه مواردي اصلاح و چه تصميماتي براي آينده بر مبناي آن گرفته شده است. با اين حال به نظر مي رسد اين قرارداد به صورت مقدمه امضا شده و طرفين بر کليات آن موافقت کرده اند. بر اساس اين قرارداد تعداد نيروهاي امريکايي تا سال 2016 تا همين تعداد باقي خواهد ماند و پس از آن نزديک به 12 هزار نيرو خارج شده و 9 هزار نيرو به صورت محدود حضور دارند. اين افراد نيز براي تامين امنيت سفارتخانه و پايگاههاي امريکايي در افغانستان حضور خواهند داشت. اين قرارداد به نوعي تماميت ارضي افغانستان را با توجه به در اختيار داشتن پايگاهها به دست امريکا، زير سوال ميبرد. از طرف ديگر نيروهاي امريکايي در پايگاهها از مصونيت قضايي برخوردار خواهند بود.

در بخشي از پيمان نامه به مکان هايي اشاره شده که در اختيار امريکا قرار ميگيرد. اين مکانها توسط کارشناسيهاي صورت گرفته توسط امريکا و درخواستي که ارايه کرده، مشخص شده است. اين پايگاهها موقعيتهاي استراتژيکي هستند که تقريبا کل افغانستان را پوشش داده و از طريق مرکزيت آن در کابل، ميتوانند اشراف کاملي بر روي مسايل منطقهاي و بينالمللي و همچنين کشورهاي بزرگ منطقه  داشته باشند. اين مکانها  پايگاههاي نظامي هستند که به نوعي نيروهاي اطلاعاتي و سيا در آن فعاليت خواهند کرد. البته اين مکانها پايگاههاي آموزش نيروهاي افغانستان هم هست و امريکا متعهد شده بر مبناي قرارداد به نيروهاي افغاني آموزشهاي لازم را بدهد. ممکن است پس از آموزش، از نيروهاي افغاني براي کارهاي عملياتي استفاده شود. اين پايگاهها يعني کابل، بگرام، مزارشريف، هرات، قندهار، شوراب (هلمند)، گرديز، جلال آباد  و شيندند موقعيتهاي استراتژيکي هستند که بر کل افغانستان احاطه دارد.

از سوي ديگر،  بر مبناي قرارداد، دولت افغانستان از مراجعه به هرگونه دادگاه صالحهاي بينالمللي ممنوع شده است و تنها از طريق امريکا بايد به آن دادگاهها ارجاع داده شود. حتي مشکلاتي که خود افغانستان دارد بايد از طريق امريکا به دادگاه مراجعه شود. به همين دليل اين قرارداد جايي را براي اينکه اختلاف بين طرفين به وجود بيايد، باقي نميگذارد. اين موضوع مهمي است که در صورتيکه خود امريکا تصميم بگيرد، به آن عمل خواهد کرد و هيچگونه اعتراضي از طرف دولت افغانستان قابل پذيرش نيست.

نکتهي مهم ديگر اين است که ظاهر اين قرارداد، امنيت کل افغانستان را تامين و امريکا را متعهد ميکند که افغانستان در امنيت باشد و همچنين به دولت افغانستان براي سرکوب مخالفان و کسانيکه امنيت را مختل ميکنند و مساله مقابله با تروريزم، کمک کند. اما در عمل اين قرارداد شرايط را براي ناامني تسهيل ميکند. همانطور که پيشتر مخالفان مسلح پيششرط مذاکره و تامين صلح را عدم حضور خارجيها و عدم امضاي قرارداد امنيتي اعلام کرده بود، بر اين اساس تناقضي بين حضور مخالفان و عمليات ضد امنيتي آنها و امضاي قرارداد امنيتي وجود دارد که مخالفان به هيچ وجه زير بار آن نخواهد رفت و به نوعي غيرمستقيم ناامني توسط مخالفان تقويت ميشود. تقويت اين ناامني نيز منجر به اين خواهد شد که دولت و مردم افغانستان نيازمند تامين امنيت توسط امريکا باشند. در غير اين صورت اگر مصالحهاي ميان مخالفان و دولت صورت گيرد، جايي براي امريکاييها و ادعاي تامين امنيت آنها باقي نميگذارد. از اين رو تصور ميشود اين نقض غرض ميتواند به نفع امريکا باشد.

از طرفي اين قرارداد نکات ابهام ديگري نيز دارد مبني بر اينکه افغانستان به هيچ وجه به صورت مستقل نميتواند بدون اجازه امريکا تصميم گيري کند. اين تصميمگيري در حوزه پروازهاي خارجي، برنامههاي دفاعي و همچنين مذاکرات بينالمللي است که بايد حتما نظر امريکا اعمال شد. نيروهاي هوايي افغانستان، با وجود اينکه ماهيت خارجي ندارد اما در اختيار امريکا خواهد بود. از طرفي رفت و آمد امريکاييها در افغانستان آزاد بوده و بدون پرداخت هيچگونه ماليات است. نکات ابهام ديگري نيز ممکن است وجود داشته باشد که در آينده مشخص خواهد شد.

اينکه اعضاي مجلس نمايندگان و سنا تا چه اندازه روي اين نکات تمرکز کرده اند، جاي تأمل دارد؛ اما يگانه آرزو و توقع آنان از تأييد و تصويب اين پيمان همانا تأمين امنيت بوده است؛ چيزيکه تاکنون به منزلهي يک رويا به نظر ميرسد. لذا بايد گفت در صورتيکه اين رويا به حقيقت مبدل نگردد، بايد به سياست خارجي آقاي کرزي دراين زمينه امتياز مثبت داد.

مطالعه نقادانــه

مريم سميعي

در نقد يک اثر داشتن يک نگاه مقايسهاي و تحليلي بسيار ميتواند از مفاهيميکه از نگاه يک مخاطب عادي مخفي مانده است، پرده بردارد. کتابها دنيايي مملو از ايدههاي نوين و بکر هستند. برخورد يک مخاطب عادي و يک مخاطب نقاد با اين دنياي مفاهيم، لزوماً يکسان نيست. يک خوانندهي عادي ممکن است با خواندن يک کتاب تمام مفاهيم مطرح شده در آن را زير لواي حقيقت بپذيرد. آن چنان در متن غرق شود و از همان ابتدا به گونهاي مطالب بيان شده را درست بپندارد که جايي براي هيچ نوع سوال باقي نگذارد. اما يک خوانندهي نقاد از پشت عينک خود مدام از نويسنده به شکلي فعال در باب ايدههاي بيان شده سوال ميپرسد. هيچ چيز نميتواند از عينک جزئيبين او بگريزد.

اگر از يک مخاطب عادي بپرسيد که فلان کتاب چه چيزي را بيان ميکرد، در پاسخ تنها ميتواند طوطيوار مطالبيکه دريافت کرده است را براي شما بيان کند. يک مخاطب نقاد اما زمانيکه سوالي يکسان از او ميپرسيد در جواب شما نه تنها ميتواند مطالب بيان شده را بيان کند، بلکه قادر است دريافتهاي خود از چگونگي زاويهي ديد نويسنده را نيز شرح بدهد. به عبارت ديگر او هم در متن يک کتاب غور کرده است و هم از کتاب فاصله گرفته و به عنوان يک نگاه خارجي و متفاوت به نقد نقطه نظرهاي نويسنده پرداخته است. براي مثال تصور کنيد که يک متن تاريخي مشابه را به اين دو نوع خواننده دادهايم. يک مخاطب عادي تنها تاريخهاي وقوع حوادث و چگونگي روي دادن آنها را براي شما بيان ميکند. اين در حالي است که مخاطبيکه نقادانه متن را خوانده است براي شما از اين ميگويد که چگونه نويسنده با نگاه خاص خود و هدفي که در ذهن داشته قسمتهايي از حوادث را انتخاب و مابقي را حذف کرده است.

بازگويي در برابر تفسير

يک کتاب ممکن است براي يک مخاطب عادي سرشار از مطالبي باشد که تنها لازم است که در ذهن حفظ شوند. اين نوع مخاطب هنگام سخن گفتن از يک کتاب تنها ميتواند مطالب را بازگويي کند. اما يک مخاطب نقاد، در برابر يک متن آستينهايش را بالا ميزند و خود به صورت فعالانه گزارهها را در ذهن خود پس و پيش ميکند تا آنها را بهتر درک کند. از مفاهيميکه در گذشته در ميان کتابهاي ديگر آموخته است نيز استفاده ميکند و همهي آنها را هم چون يک پازل کنار يکديگر ميچيند. از همين رو است که اگر از او در باب يک کتاب سوال بپرسيد زوايايي را براي شما شرح ميدهد که شما پيش از اين به آن فکر نکرده بوديد. به عبارت ديگر او متن را طوري در ذهن خود حلاجي کرده و تفسير کرده است که ميتواند نگاه نويسنده را به نقد بکشد.

 چگونه ميتوانيم يک مخاطب نقاد باشيم؟

يک مخاطب نقاد در مرحلهي اول هم چون سايرين کتاب را ميخواند. او لازم است مطالب يک کتاب را هم چون يک مخاطب عادي تماماً درک بکند. پلهي اول همين درک معنايي است که نويسنده سعي داشته است آن را انتقال بدهد. اما همه چيز در اينجا متوقف نميشود. اين تنها نقطهي آغازين کار اوست. چند نکتهي اساسي در مطالعهي نقادانه است که ضروري است به آنها توجه داشته باشيم:

هدف اصلي نويسنده در نوشتن اين کتاب چه بوده است؟

 نويسنده براي انتقال مقصود خود از چه روشهايي بهره برده است؟ مطالب به چه شکل کنار يکديگر چيده شدهاند؟ آيا اين روش پذيرفتني است؟

نويسنده در نوشتن اين کتاب تا چه حد تحت تأثير تفکرات يک طرفانهي و تعصبات شخصي بوده است؟

نويسنده در يک چهارچوب زماني و مکاني دست به قلم گرفته است و طبيعي است که تحت تأثير اين عوامل بوده باشد لذا لازم است بدانيم که يک کتاب در چه زمان و مکاني نوشته شده و چه شرايطي بر آن تأثيرگذار بودهاند.

چهارچوبهاي فکرياي که بر نويسنده تأثير گذاشته است چه چيزهايي بودهاند؟ آيا نويسنده پارادايم فکري خاصي را ارجح دانسته است و در ذيل آن متن خاصي را نگاشته است؟

 مفاهيم مختلف در کتاب از نقطه نظر نويسنده چگونه بازنمايي شدهاند؟ مفاهيمي هم چون جنسيت، طبقهي اجتماعي و...

 اين کتاب را در چه دستهاي ميتوان طبقه بندي کرد؟

نتيجهگيري

خواندن يک کتاب، گذشته از اينکه يک اثر ادبي، تاريخي، اجتماعي، هنري و... باشد، نيازمند نگاهي نقادانه است. يکي از عواملي که به تقويت نگاه انتقادي يک مخاطب کمک ميکند کثرت مطالعه در زمينههاي گوناگون است. در نقد يک اثر داشتن يک نگاه مقايسهاي و تحليلي بسيار ميتواند از مفاهيم مخفي از نگاه يک مخاطب عادي پرده بردارد. نگاه نقادانه حتي ميتواند ناخودآگاه ذهن يک نويسنده را از طريق عبارات، روش خاصي که پيش گرفته و زبان نماديني که استفاده شده است، بکاود. از اين رو است که زماني ميتوانيم اسم خود را يک خوانندهي نقاد بگذاريم که نگاهي فراتر از متن پيش رو داشته باشيم.

غربت کتاب درهفته‎‎ي کتاب

هفته کتاب چنان گذشت که گويي اتفاق خاصي نيفتاده باشد و اين مناسبت نتوانست تغيير آنچناني در ذهنيت افراد و مخاطبان جامعه در عرصهي کتابخواني ايجاد کند.

بيتوجهي رسانهها به داشتن برنامههاي ترويجي با موضوع کتاب و معرفي ناشر و نويسنده به صورت مستقيم، تبليغات صحيح و بسيار در مورد يک کتاب و حتي کتابخواني به صورت عمومي ولو در همين مقطع کوتاه و نيز پوشش مناسب برنامههاي هفته کتاب در برنامههاي خبري باعث شده است تا يک هفته که به نام کتاب مسما شده است هيچ تأثير در تغيير ذهنيت مردم نداشته باشد.

در تمامي برنامههاي هفته کتاب چه آنها که اجرا شده و چه آنها که در رسانهها منعکس ميشوند مردم به عنوان مخاطب اصلي کتاب بسيار کم حضور دارند.

از سوي ديگر، فعاليتهاي مناسبتي هيچ گاه منجر به تغييرات بنيادين نميشود چون به طور معمول اين فعاليتها با شتاب در برنامه ريزي و ارائه همراه است. هفته کتاب هم در زمره همين مساله است.

هفته کتاب بايد روز برداشت تلاشهايي باشد که ما در طول سال انجام ميدهيم. اگر اين اتفاق نميافتد پس بايد پيش از هر چيز به فکر تغيير رويکردهايمان باشيم و تلاش کنيم مناسبتهايي مانند اين هفته تنها براي گزارش دهي نباشد. در واقع انتظارات ما بايد از مناسبتها معقول باشد.

از جانب سوم، هدف اصلي ما در ايام اين هفته بايد اين باشد که جاذبههاي كتابخواني را به مردم نشان بدهيم و البته در كنار آن كتابهاي جذاب توليد كنيم و دسترسي مردم را به آن تسهيل كنيم.

کم بودن سرانه مطالعه در کشور دلايل متعددي دارد. يکي آن است ما در عصري زندگي ميکنيم که رسانههاي متعددي بر آن حاکم هستند و بعضا جايگزين کتاب يا مکتوبات چاپي شده اند. مهمترين آن منابع الکترونيکي و شبکههاي تصويري بويژه تلويزيون و شبکه وب است. البته هنوز کتاب چاپي جايگاه خود را دارد.

همچنين يکي ديگر از دلايل بااهميت کتاب نخواني ما، اقناع ما از فرهنگ شفاهي جاري در جامعه است که با ظهور رسانههايي مثل راديو و تلويزيون اين معضل تشديد شده است. بنابراين آحاد جامعهي ما معمولا براي تامين نيازهاي اطلاعاتي خود به هر رسانهاي متوسل ميشوند، غير از کتاب.

طي چند دهه گذشته، برنامه ريزيها و سياستگذاريهاي جدي براي رفع اين معضل در عرصهي ملي به اجرا درنيامده است. هنوز متناسب با شأن و نام کتاب، کار خاصي صورت نگرفته و فرهنگ مراجعه به کتاب يا همان «يار مهربان» آموزش داده نشده است. بنابراين اگر تمام خيابانهاي شهر را پر از قفسههاي کتاب کنيم باز هم سطح کتابخواني جامعهي ما تغييري نخواهد کرد. گراني و کمبود کتابخانه، بهانهاي بيش نيست، چون مردم براي پيگيري سوالات شان و گذراندن اوقات فراغت شان با وجود کتابهاي فراوان و آثار خوب، اصلا احساس نياز به کتاب نميکنند.

الف.اميد

به ما بازده نان و انجير ما را

محمد کاظم کاظمي 

مريز آبروي سرازير ما را

به ما بازده نان و انجير ما را

                           خدايا اگر دستبند تجمّل

                           نميبست دست کمانگير ما را

کسي تا قيامت نميکرد پيدا

از آن گوشهي کهکشان تير ما را

                             ولي خسته بوديم و ياران همدل

                             به ناني گرفتند شمشير ما را

ولي خسته بوديم و ميبرد توفان

تمام شکوه اساطير ما را

                              طلا را که مس کرد، ديگر ندانم

                             چه خاصيتي بود اکسير ما را

........................................................................

هان! تشنه جگر، مجوي زين باغ ثمر

بيدستانياست اين رياض بدو در

                            بيهوده همان، که باغبانت به قفاست

                          چون خاک نشسته گير و چون باد گذر

رودکي

شکست سنگين جبهه النصره در سوريه

در جديدترين تحولات ميداني جنوب سوريه که دو جبههي اصلي درعا و قنيطره را در برميگيرد، نيروهاي ارتش سوريه موفق شدند، محاصره لشکر 82 اين کشور را در هم بشکنند و خود را آماده عمليات آزادسازي شهر استراتژيک «الشيخ مسکين» کنند.

پس از حملات گسترده گروههاي تروريستي و عمدتا تکفيري به سرکردگي «جبهه النصره» در جنوب سوريه که با تبليغات و جار و جنجال رسانهاي گسترده و حمايت آشکار و علني رژيم صهيونيستي از اين گروهها همراه بود، هم اکنون اين جبهه شاهد شکست و فروپاشي اين گروهها در برابر ارتش سوريه و نيروهاي مسلح اين کشور است.

نبردهاي جنوب سوريه، دو ولايت درعا و قنيطره را شامل ميشود که ماه گذشته ميلادي با يورش چندين هزار نفري عناصر تروريستي تکفيري آغاز شد.

 اما هنوز يک ماه نگذشته و هدفي محقق نشده که با شکست و ناکامي اين گروهها در تحقق اهدافشان در اين منطقه همراه شود.

عمدهترين هدف از نبردهاي جنوب سوريه آنگونه که گروههاي تروريستي تکفيري و حاميانشان بيان کردهاند، تهديد دمشق، پايتخت سوريه و فراهم کردن زمينهي حمله به اين شهر و در صورت امکان تصرف آن و سرانجام براندازي نظام در سوريه است، روياييکه طي حدود 4 سال بحران سوريه هيچگاه امکان تحقق آن را نيافتند.

جديدترين گزارشهاي ميداني رسيده از جنوب سوريه تاکيد ميکند که نيروهاي ارتش اين کشور پس از مواجه شدن با حملات چندين هزار نفري تروريستهاي تکفيري و عقب نشيني از برخي مواضع خود در جبهه جنوب سوريه هم اکنون درحال باز پس گيري اين مواضع از اين گروهها هستند.

اين گزارشها توضيح ميدهند که در ادامه عملياتهاي ارتش سوريه در ولايت درعا، اين نيروها موفق شدند، تسلط آتش خود بر شهر استراتژيک «الشيخ مسکين» در ريف درعا را تحميل کنند.

همين گزارشها از موفقيت ارتش سوريه در شکست حصر لشکر 82 ارتش سوريه خبر ميدهد، در حالي که ديگر قطعات ارتش سوريه نيز موفق شدند، بر بزرگراههاي «الشيخ مسکين نوي» و «الشيخ مسکين صنمين» نيز تسلط پيدا کنند و کنترل آنها را در دست گيرند، اين درحالي است که در جريان اين عملياتها دهها تروريست تکفيري را هم به اسارت بگيرند.

تلفات گروههاي تروريستي در عملياتهاي روزهاي اخير ارتش سوريه در اين منطقه بيش از 200 نفر گزارش شده است.

به اين ترتيب ارتش سوريه نشان داد که به گروهکهاي تروريستي اجازه در دست گرفتن ابتکار عمل در جنوب سوريه و بطور مشخص در دو ولايت درعا و قنيطره را با آغاز عمليات باز پس گيري مناطق از دست داده نخواهد داد.

براي ارتش و نظام سوريه «الشيخ مسکين» که در نزديکي بزرگراه بين المللي دمشق درعا و در واقع در غرب آن واقع شده، خط سرخي در کنار ديگر خطوط سرخ بيشمار موجود در جنوب سوريه به شمار ميآيد، چون تسلط گروههاي تروريستي مسلح بر اين نقاط از جمله بزرگراه بين المللي دمشق درعا به معناي تهديد پايتخت سوريه و خطوط امداد و کمکرساني ارتش سوريه به داخل شهر درعا و لشکر 82 است.

اما آنچه در نبردهاي جنوب سوريه اينبار جلب توجه ميکرد، نقش اردن در اين نبرد بود، به گونهاي که اين کشور با باز گذاشتن گذرگاه مرزي «نصيب» که «خط مقدم» ناميده ميشود، راه را بر عبور کاروانهاي نظامي براي انتقال نيازمنديهاي گروههاي تروريستي از جمله انتقال تروريست به داخل اراضي سوريه باز گذاشت.

در اعتراض به کشتن يک سياه پوست در فرگوسن؛

تحريم جشن شکرگزاري در امريکا

مردم امريکا ساليانه در چهارمين پنجشنبه ماه نوامبر (يازدهمين ماه سال ميلادي) جشن شکرگزاري را بر اساس عادت گذشتگان برگزار ميکنند و يک روز بعد از اين جشن ملي و ساليانه يعني روز جمعه را به نام «جمعه سياه» در ادامه جشن شکرگزاري به خريد مشغولاند. در واقع بسياري از امريکاييها خريد روز «جمعه سياه» را آغازي براي خريدهاي سال نو پيش از تعطيلات کريسمس ميدانند.

اما امسال مردم امريکا به ياد نوجوان مقتول سياهپوست و در اعتراض به حکم آزادي پوليس قاتل سفيد پوست، خريدهاي جشن شکرگزاري را تحريم ميکنند. اين در حالياست که مردم امريکاي شمالي مشغول مراسم ساليانهي جشن شکرگزاري هستند و تنها  سه روز پس از ناآراميهاي فرگوسن که به ديگر ايالات و شهرهاي اين کشور کشانيده شد، تعدادي از فعالان امريکايي خواستار تحريم «جمعه سياه» و عدم خريد و فروش به مدت 28 ساعت شدند.

به نوشتهي روزنامه انگليسي «ديلي ميل» جشن شکرگزاري امسال در امريکا، با تحريم خريد و فروش از سوي مردم اين کشور به ياد «مايکل براون» مواجه خواهد بود. «مايکل براون» نوجوان سياه پوست امريکايي است که سه ماه پيش از اين، به دست پوليس سفيد پوست شهر فرگوسن به قتل رسيد.

تحريم خريد و فروش روز جمعه سياه در راستاي اعتراض به حکم دادگاه و آزادي پوليس قاتل فرگوسن است. به نوشتهي ديلي ميل، اين اعتراض سراسري در بزرگترين روز خريد و فروش امريکا با راهپيمايي هزاران فروشنده از مراکز فروش آغاز خواهد شد و در سراسر اين کشور به جريان خواهد افتاد.

معترضان اعلام داشتند اين حرکت در جهت ايجاد فشار براي تغيير در سياستهاي سيستم قضايي امريکاست. همچنين جامعه سياهان امريکا گفته است؛ با تحريم خريد و فروشهاي روز جمعه سياه، قدرت سياهان در امريکا را به رخ خواهند کشيد.

سهشنبه گذشته هيأت منصفه مسوول بررسي پرونده قتل «مايکل براون»، اتهامات عليه افسر قاتل را رد کرد. همين امر موجب شد تا شهر فرگوسن و ديگر شهرهاي امريکا ناآراميهاي گسترده و درگيري شديد ميان مردم و پوليس را شاهد باشند.

اين در گيري ها بحدي گسترده بود که حاکم محلي فرگوسن دو هزار سرباز تاره نفس را جهت مقابله با معترضان خشمگين وارد شهر کرد تا مانع اعترضات مردمي شوند که با داشتن ريس جمهور سياه پوست، بهجرم سياه پوست بودن مورد تبعيض قرار ميگيرند!.

سفر رهبر کاتوليکهاي جهان به ترکيه

رهبر کاتوليکهاي جهان در سفر سه روزه به خاور ميانيه ديروز به ترکيه رفت. پاپ فرانسيس، در آستانهي اين سفر، از رهبران ديني و سياسي خواسته عليه حملات گروه تروريستي داعش به مسيحيان، ايزديها و ديگر اقليتهاي ديني موضعگيري کنند. روزنامه اينترنشنال بيزينس تايمز، گفته پاپ فرانسيس در اين سفر بر تقويت مذاکرات ميان مسلمان و مسيحيان تاکيد خواهد کرد.  او، احتمالاً از اين سفر به عنوان يک فرصت سياسي براي تقويت روابط واتيکان با کليساي ارتدوکس نيز استفاده خواهد کرد.

برپايهي اين گزارش، پاپ فرانسيس، با رجب طيب اردوغان، رييسجمهور، احمد داووداوغلو، نخستوزير و مهمت گورمز، رييس امور مذهبي و عاليرتبهترين روحاني مسلمان ترکيه ديدار ميکند.

اداره مطبوعاتي واتيکان اعلام کرده: پاپ فرانسيس دو روز بعدي را در استانبول، بزرگترين شهر ترکيه سپري خواهد کرد.

در برنامه سفر او ديدار از مسجد ايا صوفيه و سپس مسجد آبي نيز گنجانيده شده. سپس ديدار خصوصي با بارتالومه اول، سراسقف کليساي ارتدوکس يوناني خواهد داشت و همچنين در سه مراسم عمومي سخنراني ميکند.

سفر پاپ فرانسيس همزمان با دوران پرآشوب در خاورميانه صورت ميگيرد. صدها هزار مسيحي در سوريه و عراق در چهارسال گذشته خانههاي خود را رها کرده و اکثراً در ترکيه پناه گرفتهاند. بسياري از اين آوارگان از ترس داعش خانههاي خود را رها کردهاند. رهبر کاتوليکهاي جهان خواستار موضع گيري رهبران سياسي و ديني عليه داعش شده.

وي گفته؛ حملاتيکه امروزه عليه مسيحيان (در عراق) صورت ميگيرد از زمان پيدايش اين دين تا کنون بي سابقه بوده است.

به گزارش آسوشيتدپرس، رهبر کاتوليکهاي جهان گفته رهبران سياسي و ديني، به ويژه رهبران ديني مسلمانان، بايد عليه سرکوب مسيحيان، ايزديها و ديگر اقليتهاي ديني توسط گروه داعش موضع روشن و شجاعانه اتخاذ کنند.

زعال سنگ؛

 منبع انرژي و آلودگي! درست همانند چين، هند منابع موجود را به سمت انرژي هستهاي، اکتشافات و واردات نفتي و گاز و انرژيهاي تجديدپذير هدايت ميکند. باز هم همانند چين، کشور هند زغال سنگ را يک گزينه بديهي تلقي ميکند. زغال سنگيکه هند مقادير زيادي از آن را در اختيار دارد.

هند سومين توليد کننده بزرگ زغال سنگ در جهان به شمار ميرود و پنجمين مکان را از لحاظ منابع زغال سنگ در جهان داراست؛ ولي نميتواند به سرعت از آنها بهره برداري کند تا به همه مطالبات پاسخ دهد. در حقيقت، ميزان توليد در دو سال اخير هيچ افزايشي پيدا نکرده است. زغال سنگ هند، که تحت انحصار دولت است علت اين امر را وجود مشکلاتي در استخراج معادن ميداند. به اين ترتيب هند ممکن است به زودي به بزرگترين وارد کننده زغال سنگ در جهان تبديل شود.

طي روندهاي اخير، همان طوري که توسط مک کينزي ارزيابي شده است، تصاعدات کربني در هند تا سال 2030، يعني زماني که صنايع توليد کننده نيرو در کشور به تنهايي در حدود يک دهم از تشعشعات افزايشي در جهان را در بر خواهند گرفت، تا حدود 5/2 برابر افزايش نشان خواهد داد.

درست همانند کشور چين، هند هم بيان داشته است که در ازاي هر يک نفر از اتباعش، اين کشور هنوز هم دي اکسيد کربن کمتري نسبت به امريکا يا استراليا توليد ميکنند. (با اينکه چين در مورد آلودگي به ازاي هر نفر با سرعت بالايي به پاي برخي از کشورهاي اروپايي ميرسد.) و در مورد هند، تصاعدات کلي اين کشور (به ازاي هر 5 تا 5/6 ميليارد تن) بسيار کمتر از چين باقي خواهد ماند.

بازتاب نيازمنديهاي زغال سنگ در هند و چين نشان ميدهد که اين دو کشور چندان تحت تاثير فاجعه ماه مارچ گذشته در نيروگاه اتمي فوکوشيماي جاپان نيستند. اين دو کشور بزرگ گزارشهايي از برنامه هستهاي خود ارائه داده اند؛ ولي احتمال آن اندک است که بخواهند از اين برنامهها چشم پوشي کنند. از طرف ديگر در عين حال با بالا رفتن آگاهيها در مورد خطرات انرژي هستهاي اهميت زغال سنگ بالا رفته است.

ترس دوجانبه

در سرتاسر آسيا، از بنگلادش تا فيليپين، تمايلات براي به دست آوردن انرژي مبتني بر زغال سنگ بيشتر، به نظر توقف ناپذير ميرسد. منابع انرژي تجديد پذير همچون منابع بادي و خورشيدي توليد الکتريسيته قابل توجهي در مقياسهاي بزرگ نميکند. توليد گاز طبيعي که کربن پايينتري ساطع ميکند بيشتر خواهد شد؛ ولي جايگزين زغال سنگ نخواهد شد.

بنابراين تمرکز توجهات به روي کاستن مضرات انرژي زغال سنگ به نظر ضروري ميرسد. تلاشها براي فرونشاندن تصاعدات ناشي از ايستگاههاي برقي مبتني بر سوخت فسيلي به وسيله جذب و ذخيره سازي کربن هنوز هم چيزي فرا تر از يک ايده سازنده نيست، بلکه در اين زمينه نياز به تحقيقات بيشتري است.

مترجم: منير غلامزاده منبع: اکونوميست

جاسوسي از موبايل با چراغ قوه!

کارشناسان حوزه امنيت اطلاعات هشدار ميدهند بسياري از نرمافزارهاي چراغ قوه در واقع ابزاري براي جاسوسي از موبايل کاربر هستند.

برخي از معروفترين نرمافزارهاي رايگان چراغ قوه براي موبايل از جمله Super-BrightLEDFlashlight ،BrightestFlashlightFree و TinyFlashlight+LED ميليونها بار دانلود شدهاند اما کارشناسان حوزه امنيت اطلاعات هشدار ميدهند که اين نرمافزارها از قابليت دسترسي به اطلاعات شخصي کاربر در موبايل برخوردار هستند.

اين نرمافزارهاي رايگان بهصورت کاملا محرمانه به اطلاعات خصوصي کاربر مانند موقعيت تلفن، شماره تماسها، جزئياتي درخصوص صاحب تلفن و حتي متن پيامهاي متني دسترسي پيدا کرده و آنها را ضبط ميکنند.

دادههاي جمعآوري شده سپس براي شرکتهاي تبليغاتي و بازاريابي ارسال شده و از اين اطلاعات براي رهگيري عادات خريد مردم استفاده ميشود اما اين خطر نيز وجود دارد که گروههاي مجرمانه، سارقان و هکرها با طراحي اين گونه نرمافزارهاي رايگان، براحتي به اطلاعات حساب بانکي و اطلاعات شخصي کاربر دسترسي پيدا کنند.

«گري ميلفسکي» مدير شرکت امنيتي سايبري SnoopWall عنوان ميکند، مردم قرباني دانلود نرمافزارهاي رايگان مختلف بر روي موبايل و تبلت ميشوند چرا که بسياري از آنها در حقيقت ابزارهاي جاسوسي پيشرفتهاي هستند.

مهد خاطرات در مغز شناسايي شد

تيمي از دانشمندان با دقت بينظير موفق به شناسايي محل شکلگيري خاطرات در مغز شدهاند.

محققان دانشگاه ماگدبورگ و مرکز بيماريهاي مخرب نوروني آلمان توانستند اين جايگاه را در مدارهاي خاص مغز انسان با استفاده از يک گونهي بسيار دقيق فناوري «امآرآي» مشخص کنند.

محققان اميدوارند نتايج و روش پژوهش آنها بتواند به دستيابي به درک بهتري از تاثيرات بيماري آلزايمر بر روي مغز کمک کند.

براي فراخواني تجارب و حقايق، بخشهاي مختلفي از مغز بايد با يکديگر کار کنند و بسياري از اين وابستگي متقابل هنوز ناشناخته است، اما دانشمندان ميدانند که خاطرات ابتدا در قشر پيشپيشاني ذخيره ميشوند و اينکه مرکز کنترليکه محتواي خاطرات را ساخته و آنها را بازيابي ميکند در هيپوکامپ و در قشر انتورينال مجاور قرار دارد.

محققان از شناسايي مکان توليد خاطرات انسان را در لايههاي خاص نوروني درون هيپوکامپ و قشر انتورينال خبر داده و توانستند لايههاي نوروني فعال در اين زمينه را مشخص کنند.

به گفتهي دانشمندان، روشهاي امآرآي مورد استفاده قبلي از دقت کافي براي ثبت اين اطلاعات جهتدار برخوردار نبودند، از اين رو اين اولين بار است که آنها توانستهاند درگاه حافظه در مغز را تعيين کنند.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 455
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 619
  • بازدید ماه : 983
  • بازدید سال : 3,819
  • بازدید کلی : 84,338