ذکیه غزنوی
کابل، پایتختی است که به هر شهر عقب ماندهی جهان سومی مشابه است، مگر پایتخت. زیرا مظاهر تمدنی شهری که پایتخت سی میلیون جمعیت است و با کشورهای زیادی در جهان و منطقه دارای روابط دیپلوماتیک میباشد، فاقد هرگونه معیارهای شهری میباشد.
نبود سیستم آب و فاضلاب، عدم میکانیزم منظم نظافت شهری، شهروندان فاقد اخلاق مدنی و رفتار شهری، ضعف فرهنگ شهرنشینی در میان بیشتری از ساکنان پایتخت و... همگی از مواردی اند که نه تنها حیثیت ملی را در معرض دوستان بینالمللی بر باد داده است، بلکه زندگی را در این شهر دشوار و غیرقابل تحمل ساخته است.
افزون بر تمام این موارد فوق، نبود میکانیزم منظم حمل و نقل و ترانسپورت عمومی در شهر کابل، پایتخت کشور را بیشتر از پیش از معیارهای لازم شهری دور ساخته است. گزارشیکه هفته گذشته نشر شد نشان داد که ایجاد میکانیزم منظم حمل و نقش شهری به عنوان اولویت درجه پنجم مسوولان دولتی نیز قرار نداشته و هیچ برنامهای برای آن مد نظر نبوده است.
این درحالی است که که امروزه مسایل مربوط به حمل و نقل در شهرها به يكي از چالشهاي عمده و اصلي مديريت شهري به شمار میرود. حمل و نقل يكي از مهمترين اركان توسعهی شهري است كه براي جابجايي مردم و كالاها در بين فضاها و اماكن مختلف جغرافيايي به كار ميرود. يكي از چالشهايي كه معمولا در زمينهی توسعه پايدار شهرها مطرح است، تعيين نوع سيستم حمل و نقل مطلوب شهر ميباشد. سيستم حمل و نقلي كه الگو و ساختار شهر نيز تا حد بسيار زيادي از آن تاثير ميپذيرد.
با این وجود، شهر کابل در كنار مشكلات عديدهاي كه با آنها روبروست، با مشكل ترافيك و حمل و نقل نيز به ويژه در حوزه حمل و نقل عمومي مواجه است. متأسفانه که براي حل مشكل ترافيك در کابل هیچ راه حلی ارائه نشده است. امروزه سیستمهای مختلفی برای حل مشکل ترافیک و توسعهی شهری از رهگذر ایجاد سیستم حمل و نقل شهری وجود دارد.
يكي از طرح هايي كه در سالهاي اخير جهت رفع اين مسایل ترافيكي در برخی از کشورهای دارای معضل ترافیکی ارائه و اجرا شده است، ايجاد سيستم حمل و نقل BRT يا سامانه حمل و نقل سريع اتوبوسي، در قالب سيستم حمل و نقل عمومي است. بدیهی است که اجرای هرگونه طرح برای حل معضل ترافیکی در شهر کابل، نیازمند پژوهش توصيفي- تحليلي بوده و باید بر اساس روش مطالعات کتابخانهاي و پژوهش ميداني مورد ارزيابي قرار گیرد. زیرا ظرفيتها و محدوديتهاي موجود در خط يك سيستم BRT نیازمند ارزیابی دقیق و همه جانبه از وضعیت جغرافیایی، میزان جمعیت، نظارت و مدیریت لازم است. احیای اتوبوسهای برقی حداقل در برخی از قسمتهای پایتخت، راه اندازی مترو و... همگی از جمله مواردی اند که امروزه در سایر کشورهای پر جمعیت دنیا به اجرا گذاشته شده و تسهیلات ترانسپورتی را به بار آورده است.
به هرحال، شکی نیست که روند رشد شتابان شهرها بخصوص پایتخت، توأم با افزایش جمعیت در این شهرها، مشکلات متعددی را مانند معضل ترافیک و اختلال در سامانه حمل ونقل درون شهری به وجود آورده است. از این رو، معضل مذکور از چالشهای اساسی فراروی برنامهریزی شهری در اواخر قرن بیستم بوده که بر دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری تاثیر نهاده است. افزایش سریع وسایل حمل ونقل موتوری ـ به ویژه موتر ـ و استفاده زیاد از آن در شهرهای کشور و مشخصا در پایتخت، همراه با رشد جمعیت و گسترش بی رویهی آن و نیز عدم برنامهریزیهای علمی و جامع و مشکلات عدیده سیستم حمل ونقل عمومی باعث بروز مشکلاتی نظیر آلودگیهای شدید زیست محیطی، تراکمهای ترافیکی زیاد و خسته کننده، اتلاف زیاد وقت شهروندان، مصرف بیش از حد انرژی، ناامنی مسیرها و تصادفات شده است.
بدین ترتیب، زندگی در این محیطها دشوار شده و از نظر رفاه و آسایش دچار تنزل گشته است. اکنون که دولت در نظر دارد تا اجرای سیستم حمل و نقل شهری را به داوطلبی آزاد گذاشته و به بخش خصوصی واگذار نماید، ضروری است تا مطالعات همه جانبه نیز صورت پذیرد. چرا که تجربههای پیشین از اجرای چنین پروژهها نشان میدهد که بسیاری از کارها به منزلهی "گذاشتن کلوخ و گذشتن از آب" بوده است.
بنابراین، اجرای هرگونه پروژهی ترانسپورت شهری برای حل معضل ترافیک و حمل و نقل عمومی پایتخت نیازمند دقت لازم، ارزیابی دقیق و نظارت و مدیریت مطمئن است که بدون چنین فرایندی، بعید نیست که هزینهی صورت گرفته در این خصوص نیز هدر رفتن سرمایههای ملی باشد و بس. وانگهی حل این معضل تنها با ایجاد سیستم حمل و نقل ممکن نیست، بلکه همزمان نیازمند آموزشهای لازم شهروندی و رفتار مدنی نیز میباشد که بدون ارائهی چنین آموزشها، هرگونه راهکاری ناقص خواهد بود.