loading...
سخن جدید
محمد رضا نعیمی بازدید : 16 1394/01/23 نظرات (0)

نویسنده: اسماعیل باقری

پس از تشکیل دولت وحدت ملی افغانستان، امیدواری برای بهبود وضعیت سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حرکت به سمت ثبات و آرامش افزایش یافت؛ اما این نکته تحلیلی نباید نادیده گرفته ‌شود که تشکیل دولت جدید افغانستان، یک راه برون‌رفتی برای جلوگیری از بحران وسیع‌تر داخلی بود. چراکه هیچ یک از دو جناح‌ محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله حاضر به عقب‌نشینی از مواضع خود نبوده و خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری 1393 می‌دانستند. مولفه‌هایی نظیر رقابت قومی‌، سیاسی و جناحی هم بر این وضعیت دوقطبی شدن جامعه سیاسی افغانستان فشار وارد می‌کرد. در چنین وضعیتی امریکایی‌ها بیش از گذشته، شرایط بحرانی را به نوعی به فرصت تبدیل کرده و توانستند به انحاء گوناگون و به جهت تداوم حضورشان در افغانستان قرارداد امنیتی کابل – واشنگتن را به دولت وحدت ملی تحمیل کنند. تبلیغات شدید غربی‌ها در بزرگ ‌نمایی طالبان و احتمال بروز جنگ داخلی و مسایلی از این قبیل موجب شد تا در اولین فرصت یعنی پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات افغانستان، توافقنامه امنیتی کابل – واشنگتن به امضای رییس جمهور و رییس اجرایی دولت برسد.
همواره این گزاره از سوی غربی‌ها تبلیغ و منتشر می‌شد که «یک گزارش اطلاعاتی امنیتی امریکا در مورد افغانستان، تحت عنوان «برآورد اطلاعات ملی»، پیش‌بینی کرده است که در پی خروج نیروهای بین‌المللی از افغانستان، احتمال گسترش مجدد نفوذ طالبان در خاک این کشور وجود دارد، که در آن صورت، دستاوردهای امریکا و متحدانش در افغانستان تا سال 2017 از دست می‌روند و این کشور به سرعت به سرزمینی آشوب زده و هرج و مرج‌گون تبدیل می‌شود.» و یا فرماندهان ناتو به ویژه انگلیس اعلام می‌کرد که طالبان برای بازپس‌گیری مناطقی در افغانستان مترصد فرصت هستند و پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور، جنگ خود را آغاز خواهند کرد.
البته این نگرانی کشورهای غربی که عنوان می‌کنند پس از خروج نیروهای ائتلاف نظامی به رهبری ناتو از افغانستان، محافل نظامی و امنیتی پاکستان نقش بیش‎تری در بی‌ثبات‌سازی افغانستان ایفا خواهند کرد، تا حدودی قابل پیش‌بینی است؛ چراکه غربی‌ها یک استراتژی واحد و منسجم در مقابل افراط‌گرایی و مبارزه با تروریسم نداشته‌اند و اخیرا هم آمریکایی‌ها به صراحت اعلام کردند که اگر طالبان به منافع و نیروهای ما حمله نکنند، تروریست نیستند؛ در غیر این صورت مورد حمله واقع خواهند شد.
واقعیت این‌است که سیاست‌های امریکا و ناتو در افغانستان در مبارزه با تروریزم، بازسازی، توسعه  و امنیت و حتی مذاکرات صلح و ... همواره مبهم بوده است. چنین ابهامات در سیاست‌های امریکا و ناتو بویژه در حمایت‌های پنهان و آشکار از طالبان، موجب شده است تا این وضعیت ناامنی و بی‌ثباتی تاکنون حفظ شود. به نظر می‌رسد غرب نتوانسته است طی این سال‌ها نقش پاکستان را در افغانستان کنترول یا محدود کند و سعی دارد با امتیاز دادن به پاکستان در افغانستان، بدون دغدغه، شکست‌هایش را به دستاورد و پیروزی تبدیل کند و به دیگر اهداف خود در منطقه طراحی داشته باشد.
لازم است گفته شود که در این بین، پاکستان، انسجام سرزمینی خود را در عدم شکل‌گیری دولت قوی در افغانستان جستجو می‌کند و بیم آن وجود دارد که گروه‌های وابسته به طالبان در درون افغانستان متمرکز کنند. که در چنین وضعیتی گروه‌های اقلیتی در افغانستان سلاح برداشته برای جلوگیری از بازگشت طالبان به مبارزه بپردازند و نیز فرماندهان نیروهای امنیتی افغانستان برای پشتیبانی از رهبران قومی خویش، نیروهای دولتی را ترک کنند.
در همین راستا رییس جمهور اشرف غنی پیش از سفر به امریکا، برای اولین بار اذعان کرد که گروه تروریستی داعش در کشورش نفوذ کرده و نباید چشم خود را به روی خطر داعش بست. وی تصریح کرد که زمان جنگ با داعش نزدیک است و این جنگ که در بهار خواهد بود، همزمان با قدرت گرفتن داعش در کشور بسیار سخت خواهد بود. البته گفته می‌شود اشرف غنی برای کُند کردن روند خروج نیروهای امریکایی از کشور، به تهدید داعش اشاره کرده است. عملیات نظامی پاکستان علیه طالبان نیز در داخل مرزهای خود، باعث شده تا شبکه‌های جهانی تروریزم مثل القاعده از آنجا خارج و وارد خاک افغانستان شوند. برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که تعدادی از رهبران طالبان که هم‌اکنون در حال جنگ با دولت هستند با اعضای گروه تروریستی داعش بیعت کرده‌اند.
چنین هشدارهایی هر چند منطقی به نظر می‌رسد، اما نباید از یاد برد که غربی‌ها خود در ایجاد و مدیریت طالبان و شرایط افغانستان نقش اساسی دارند و به نوعی تشکیل دولت ضعیف در کشور، بیش از هر متغیری، منافع امریکا و ناتو را فراهم خواهد کرد. در واقع هم تبلیغات تشویقی امریکا برای حمایت از امنیت و بازسازی افغانستان، و هم بزرگ‌نمایی بازگشت مجدد طالبان و بروز ناامنی گسترده‌تر و از همه مهم‌تر ناگزیری افغانستان در این شرایط بوجود آمده، موجب شد تا نوعی اجماع در جناح‌های سیاسی، مجالس ملی و سنا و حتی در میان مردم این کشور برای امضای قرارداد امنیتی و تداوم حضور نیروهای امریکایی بوجود آید.
این در حالی است که افغانستان در طول این سال‌ها آسیب‌های زیادی در اثر بی‌ثباتی و ناامنی دیده است و مشارکت گسترده مردم در انتخابات اخیر به این جهت صورت گرفت که خود مردم افغانستان در تعیین سرنوشت خودشان اثرگذار باشند، اما واقعیت این‎است که تعدد بازیگران و رقابت‌ها و گاه منافع متضاد آنان از یک‎سو، و کشمکش‌های قومی، جناحی و سیاسی از سوی دیگر موجب شده است تا دولت برآمده از این انتخابات نیز با ضعف‌ها، ابهامات و چالش‌های اساسی روبرو باشد. چطور که سیاست‌گذاری اشرف‌غنی به سمت پاکستان و یا حمایت از ائتلاف نظامی عربستان علیه یمن، و تاکید بیش از اندازه به مذاکره با طالبان به عنوان اولویت‌ترین موضوع برای ایجاد امنیت و ثبات افغانستان و ... به نوعی ابهامات و چالش‌های سیاست خارجی دولت و حدت ملی را نمایان می‌سازد. به عنوان نمونه می‌توان به اظهارات عبدالرئوف رحیمی رئیس مجلس نمایندگان اشاره کرد. وی موضع گیری حمایتی از عربستان سعودی را در مساله یمن غیرمسئولانه خوانده و برای جلوگیری از این گونه اظهارات خواستار فرستادن خطوط اساسی سیاست خارجی کشور به شورای ملی شد.
سخن پایانی
غرب تاکنون استراتژی مؤثر و روشنی برای افغانستان، به ویژه در دوره پس از خروج امریکا و ناتو از این کشور، تدوین نکرده است؛ اما تا جایی‎که نهادهای امنیتی و فرماندهان ارشد نظامی توانسته‌اند، در مورد افزایش فعالیت گروه‌های شورشی در افغانستان هشدار داده‌اند. شاید دلیل عمده این سیاست، طراحی یک استراتژی جدید هم برای افغانستان و هم با استفاده از جغرافیا و فضای این کشور برای منطقه پیرامونی باشد. بسیار روشن است که نمی‌توان تحولات افغانستان را جدا از تحولات منطقه غرب آسیا و حتی اوضاع بین‌المللی تحلیل و ترسیم کرد. به نظر می‌رسد غربی‌ها به همراه متحدان منطقه‌ای‌شان نظیر عربستان سعودی، برای جبران شکست‌های‎شان در عراق و سوریه، به دنبال تقویت گروه‌های تکفیری مثل گروهک تروریستی داعش در افغانستان و مناطقی از پاکستان و آسیای مرکزی‌اند. هر چند که مرزهای جنوب شرقی ایران نیز، از دید غربی‌ها نادیده گرفته نمی‌شود.
به هر حال ظهور و پیدایش گروه تکفیری و افراط گرای داعش در عراق و سوریه و ادعاهای این گروه مبنی بر محدود نبودن فعالیت‌ها و اقدامات تروریستی آنان به عراق و سوریه و طرح تشکیل خلافت، داعش توجه خود را به کشورهایی چون افغانستان و پاکستان و عموماً کشورهایی که در آنها دولت از اقتدار کافی برخوردار نیست، نموده است.
تبلیغ و انتشار گسترده اخباری مبنی بر حضور داعش در برخی نقاط افغانستان از سوی رسانه‌های مورد حمایت غربی‌ها و عدم تکمیل کابینه دولت وحدت ملی، باعث استفاده داعش از خلا موجود برای حضور و تثبیت خود در افغانستان و به وجود آوردن تهدیدهای امنیتی به مراتب شدیدتر و مخرب‌تر از خطر طالبان خواهد شد. واقعیت آنست که غرب می‌خواهد پس از مهار طالبان از طریق مذاکرات صلح و ترغیب اسلام‌آباد و کابل برای حل این مساله، داعش را جایگزین طالبان کند و داعش به عنوان آلترناتیو ستیزه‌جویان و شبه‌نظامیان افراطی، حداقل برای ده سال دیگر در منطقه فعال بمانند.
اما واقعیت این است که مردم و دولت افغانستان در مقاطع مختلف ثابت کرده‌اند که توانمندی لازم برای رفع تهدیدات و خطرات امنیتی کشور را دارند و نباید دولت جدید افغانستان، به رهبری اشرف غنی و دکتر عبدالله اجازه دهند تا غربی‌ها، برضد منافع و امنیت این کشور اقداماتی انجام دهند. به‌طور حتم وخیم شدن اوضاع امنیتی در افغانستان نه تنها به سود افغانستان و منطقه نخواهد بود، بلکه در آینده به ضرر حامیان و متحدانش داعش هم تمام خواهد شد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 253
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 417
  • بازدید ماه : 781
  • بازدید سال : 3,617
  • بازدید کلی : 84,136