loading...
سخن جدید
بازدید : 26 1393/04/31 نظرات (0)

 

 

جايگاه اپوزيسيون در حکومت وحدت ملي؟

 

 

در بازار گرم خبرهاي تأييد شده و تأييد ناشده از چگونگي تشکيل دولت وحدت ملي، ابهامهاي زيادي راجع به چگونگي ايجاد ساختار اين حکومت و تعريف موقعيتهاي دو تيم، معاونان آنها، معيارها براي مشارکت سياسي و... باقي مانده و پرسشها درخصوص تأثير و کارکرد آن نيز بدون پاسخ روشن باقي مانده اند.

يکي از سوالهاي اساسي در اين ميان، پرسش از چگونگي ايجاد و نقش اپوزيسيون در ساختار حکومت وحدت ملي است. زيرا به گفتهي يکي از نامزدان پيشتاز انتخاباتي (داکترعبدالله) انتخابات رياست جمهوري سال جاري هيچ بازندهاي ندارد و تمامي فرايندهاي حکومتداري با سهم مساوي محقق خواهد شد.

 به همين دليل در خصوص نقش و ايجاد اپوزيسيون نيز نقش هردو نامزد برجسته شده و در متن توافقنامهاي که منسوب به دو نامزد ميباشد آمده است که «ريس جمهور، مقام رهبر اپوزيسيون را ايجاد ميکند وکانديداي دومي انتخابات شخص موردنظرش را انتخاب مينمايد تا اين مقام را اشغال نمايد.» لذا پرسش اين است که آيا چنين اپوزيسيوني خواهد توانست نقش لازم و موثري را ايفا نموده و به منزلهي شمشير داموکلس در اصلاح کارکرد حکومت و پاسخگويي آن در برابر مردم، موثر واقع شود؟ زيرا فلسفهي اصلي تشکيل اپوزيسيون اين است که  از يك سو به كار حكومت نظارت كند، از سوي ديگر به عنوان دولت بديل، درصدد تغيير دولت و سياستهاي آن باشد.

در يک نظام دموکراتيک، ضرورت به يک اپوزيسيوني است که جدا از ساحهي نفوذ دولت و بيشتر از بستر و جايگاه مردمي برخاسته باشد. چراکه در فرايند ايجاد نظام دموکراتيک مردم پس از انتخاب حاكمان، به خانههاي خود بازميگردند و كارگزاران برگزيده به رتق و فتق امور ميپردازند. در اين ميان نقش اپوزيسيون اين است که از کارکرد حکومت نظارت لازم و جدي را انجام داده و با نقد کارنامهي آن، از رفتن حکومت دموکراتيک به سمت خودکامگي جلوگيري نمايد. اين همان چيزي است که ژان ژاك روسو  در رساله «قرارداد اجتماعي» مطرح نموده ميگويد: «ميان مطيع ساختن عدهاي آدميزاد و اداره کردن يک جامعه تفاوت بسيار است. ممکن است دستهاي از مردم، خواه عده شان کم باشد خواه زياد، به تدريج به اطاعت يک نفر در آيند، ولي آنها را نميشود ملتي دانست که رياست يک نفر را پذيرفته اند، بلکه غلاماني هستند که به يک ارباب تعلق دارند . اين مردم به اجبار دور هم جمع شده اند ولي بين آنها مابه الاشتراکي وجود ندارد؛ نه منافع عمومي ميشناسند و نه هيات حاکمهي ملي دارند. ارباب اين قوم اگر نصف دنيا را هم گرفته باشد، يک فرد عادي بيش نيست و مقام رسمي ندارد. منافع او از منافع ديگران جدا است.»

در اين جا نهادهاي ناظر، منتقد و متعلق به مردم است که اداره را ساخته و از ايجاد چنين حالتي جلوگيري ميکنند و اپوزيسيون يکي از موارد موثر آن ميباشد. در واقع اپوزيسيون سازوكاري است كه ميكوشد از درافتادن حكومت برگزيدهي مردم در هاويهي خودكامگي و استبداد مطلق فردي جلوگيري كند؛ چيزيکه در افغانستان سابقه داشته و هراس از تحقق آن در آينده نيز ميرود. اپوزيسيون با اين كاركرد مبارك، يك ارزش و فضيلت اخلاقي است، اگرچه در نظامهاي دموكراتيك جايگاه حقوقي والا و تثبيت شدهاي نيز دارد.

اما گويا حکومتي که قرار است تحت نام وحدت ملي شکل بگيرد به مثابهي همان اربابي است که مردم را به مرگ گرفته و به تب راضي خواهد کرد. زيرا در نبود يک اپوزيسيون قدرتمند، منتقد و بريده از بدنهي حکومت، صداي مردم به جايي نرسيده و بازوان توانمند نهادهاي مدني و نظارتي نيز به نحوي ضعيف خواهند ماند.

حقيقت اين است که اپوزيسيون در نظام دموكراتيك از حمايت قانوني برخوردار است تا در كار نظام حاكم «نظارت» كند. اين نظارت شامل پرسشگري، نقادي، جلوگيري از قانونگذاري نامطلوب و بازداشتن دولت از خودكامگي و تماميتخواهي، مبارزه با انواع فساد، تبعيض، نابرابري و پنهانکاري است. نقش ديگر اپوزيسيون، آمادگي براي «جايگزين شدن» بهعنوان بديل دولت حاكم است. اپوزيسيون با برخورداري از موقعيت رسمي در نظامهاي دموكراتيك، همواره سياستها و عملكردهاي حاكميت را به چالش ميكشد تا شمار خطاها، ناراستيها و اقدامات غيرقانوني يا فراقانوني را به صفر برساند، يا دستكم كاهش دهد. اپوزيسيون با اين نقشآفريني، در واقع به حاكميت ياري و كمك ميكند تا بر مدار قانون رفتار كند و ضريب مشروعيت و كارآمدي خود را به بالاترين حد ممكن برساند. اپوزيسيون در حكومتهاي دموكراتيك، براي حاكمان نعمتي بزرگ و تكيهگاهي اميدبخش است.

اما در حکومت آينده نگراني از اين است که اپوزيسيون بخشي از همان ساختار مشارکتي توسط دو تيمي باشد که در دولت سهيم هستند. فرضيهي ديگر اين است که اپوزيسيون وابسته به يک تيم بوده و برخاسته از جايگاه خاص سياسي با مطالبات معيني باشد که نتواند از عموم مردم نمايندگي نمايد. در آن صورت نيز اپوزيسيون نه به معناي پايگاه مردمي و تکيهگاه حکومت به حساب خواهد آمد، بلکه به عنوان اهرم سياسي براي يک بخشي از حکومت به شمار ميآيد. در بدبينانهترين حالت نيز اپوزيسيوني که با تباني دو تيم ساخته شود، به ناکارامديهاي حکومت سرپوش گذاشته و در برابر هرگونه خطاي حکومتي اغماض خواهد کرد.

تنها فرضيکه ميتوان به آن اميدوار بود اين است که اپوزيسيون آينده با ارتباط به جايگاه نخست وزيري احتمالي، بتواند توازن لازم را در قدرت ايجاد نموده و با ايجاد ارتباط موثر و منتقدانه از اين روزنه، جلو خودسريهاي حکومت و فاصله گرفتن آن از خواستههاي مردم را بگيرد.

به هر حال، هرگاه در حکومت آينده جايگاه اپوزيسيون به منزلهي يک ابزار قدرتمند، منتقد و اصلاحگرا تثبيت نگردد، انتظار کارآمدي از آن بعيد بوده و ترديدي نيست که کارکرد چنيني حکومتي بدتر از گذشته خواهد بود.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 110
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 274
  • بازدید ماه : 638
  • بازدید سال : 3,474
  • بازدید کلی : 83,993