جان کری و میانجیگری در کابل
مصطفی رسولی
سفر جانکری، وزیر امور خارجه امریکا به افغانستان به عنوان یک میانجی بین طرفین مدعی پیروزی در انتخابات، با توجه به بنبستیکه در این روند ایجاد شده، چنانچه بتواند پروسهی شفافسازی را تسریع نماید و شاهد اعلام نتایج بر اساس آرای مردم افغانستان باشیم، مثبت تلقی خواهد شد، هرچند برخی بر این باورند که حتی قناعت طرفیت دعوا نیز میتواند موجب آرامش در کشور و رضایت بخش باشد. با وجود این تردیدهایی وجود دارد که وزیر امور خارجه امریکا با استفاده از اهرمهای فشاریکه در دست دارد، بدون مراجعه به رویکردهای قانونی و با تطمیع و زدوبندهای پشت پرده موضوع را فیصله نموده و افغانستان را با زعامتی ابهام آمیز مواجه نماید.
سفر جانکری به افغانستان در حالیکه نتایج انتخابات به بن بست کشیده شده است با پرسشهای گوناگونی همراه است. اینکه آیا آقای کری برای آنچه خواست امریکا در افغانستان است به کابل آمده یا اینکه وی صرفا برای حمایت از روند انتخابات و بازگشت شفافیت به آن به این سفر اضطراری تن داده است؟ اگر وضعیت انتخابات برخلاف انتظارات کاخ سفید باشد، آیا آنها همچنان از روند سالمسازی روند انتخابات حمایت خواهند کرد؟ اگر امریکاییها همچون گذشته بخواهند منویات خود را به رهبران و سیاستمداران کشور دیکته نمایند، آیا بازهم با اعتراض و مخالفتی روبرو خواهد شد؟ با توجه به اینکه رییس جمهورکرزی در ایام پایانی حکومت خود اختلافات شدیدی را نسبت به امریکا در پیش گرفت، آیا امریکا در روند انتخابات از گزینهی خاصی حمایت نکرده است؟ و در آخر اینکه آیا همه چیز به ابتکار عمل جان کری در کابل بستگی دارد و او فیصله کنندهی ماجرا خواهد بود؟
قبل از هر چیز باید اذعان کرد که وقتی آقای عبدالله عبدالله در خیمهی لویه جرگه و در حضور خیل طرفداران خود تمام توجهات را به سمت امریکا و سفر وزیر خارجهی این کشور برای خروج از بنبست معطوف کرد، انتظاراتیکه از رهبران و سیاستمداران کشور در راستای حرکت در مسیر قانون و منافع ملی وجود داشت، تقریبا بر باد رفت و دیگر نمیتوان به مقولههایی چون استقلال سیاسی و منافع ملی چندان تکیه کرد. صراحت این موضوع که برای فیصلهی یک روند کاملا ملی و داخلی باید نمایندهی یک کشور دیگر، هرچند قدرتمند و تاثیرگذار، مداخله نماید، آب سردی بر تمام انتظاراتی بود که مردم نسبت به مردمسالاری و تعیین کنندگی آرای خود داشتند.
قطعا امریکاییها گزینهی خاص خود را در میان کاندیداتوران موجود داشتهاند و این کاندید خاص هم بر کسی پوشیده نیست. در حالیکه اختلاف گروه اصلاحات و همگرایی با طرف مورد حمایت امریکا در انتخابات است، سفر جانکری به کابل و رایزنی با مقامات حکومتی و طرفین دعوا، قطعا بر روی همین موضوع و اقناع مخالفان خواهد بود. مگر بپذیریم که وضعیت آرای پاک انتخابات از یک طرف و پافشاریهای تیم اصلاحات و همگرایی از سوی دیگر امریکا را متقاعد نماید که عبور از بحران بدون تن دادن به واقعیت امکان پذیر نمیباشد. در این صورت آیا وضعیت کشور به سمت آرامش پیش خواهد رفت؟ آیا امریکا توان راضی کردن انحصارگرایان و تمامیت خواهان را خواهد داشت؟
قدر مسلم آن است که تمام آن چه گفته شد، زمانی میتواند درست و منطقی باشد که پذیرفته باشیم امریکاییها نسبت به بازگشت آرامش و ثبات در افغانستان متعهد و پایبند هستند و نمیخواهند به اصطلاح از دست آوردهای خود در این کشور چشم پوشی نمایند. امری که پذیرش آن بعد از تداوم بیثباتیها، عدم قطعی شدن پروسهی صلح و کاهش کمکها به بازسازی اداره و انکشاف زیرساختها، سخت و غیرواقعی مینماید. حداقل این است که در طول سالیان گذشته امریکاییها نخواستهاند از روندی روبه صعود در وضعیت حاکمیت و نظام حمایت نمایند و همکاریهای توسعوی آنان هم با سوالات متعددی روبرو میباشد.
در چنین وضعیتیکه نسبت به نیت امریکا در افغانستان تردیدهای فراوانی وجود دارد، سفر جان کری به کابل به منظور حل بنبست انتخابات و رسیدن به یک نتیجهی شفاف و عادلانه بعید به نظر میرسد، هرچند اگر پذیرش این وضعیت به سیاست امریکا در افغانستان کمک نماید، قطعا بعید هم نخواهد بود.
مقامات امریکایی بلافاصله بعد از اعلام نتایج انتخابات و بروز اعتراضات شدید علیه آن، برای حفظ ابتکار عمل و تعیین کنندگی خود در امور افغانستان، این گونه القاء کردند که هرگونه حرکتیکه معادلهی موجود را حداقل بدون هماهنگی با کاخ سفید برهم بزند، موجب قطع همکاریها و مساعدتهای امریکا به افغانستان خواهد شد. این مساله به نوعی گروگانگیری سیاست توسط امریکاییها در افغانستان است و این کشور قدرتمند که اکنون بخش عمدهای از هزینههای افغانستان را بخصوص در بخش نظامی، پرداخت میکند، از این موضوع به عنوان اهرم فشاری برای مهار سیاستمداران کشور استفاده مینماید.
به این ترتیب سفر میانجیگرانهی جان کری به کابل علیرغم آن که با تحقیرهای فراوانی نسبت به دموکراسی نیم بند کشور، استقلال سیاسی و رویکردهای قانونی همراه است، در شرایطیکه سیاستمداران ما هنوز آمادگی آن را ندارند که خود بر مدار قانون بیایستند و به نتایج آن تن دردهند، گریز ناپذیر مینماید.