loading...
سخن جدید
بازدید : 18 1393/08/28 نظرات (0)

 

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

...

هشدار مشرف نسبت به آغاز «جنگ نيابتي» هند و پاکستان در افغانستان

رئيسجمهور پيشين پاکستان گفته است که خروج نيروهاي ناتو از افغانستان در پايان سالجاري ميلادي احتمالاً هند و پاکستان را به سمت يک جنگ نيابتي در اين کشور سوق ميدهد.

پرويز مشرف، رئيسجمهور پيشين پاکستان به خبرگزاري فرانسه گفته است: خطر موجود براي پاکستان تاثير در افغانستان است. اين مساله تنها تهديدي براي پاکستان نيست، بلکه براي تمام منطقه است چراکه دخالت دهلينو در افغانستان به معناي يک اقدام بالقوه ضدپاکستاني است. هند ميخواهد يک افغانستان ضدپاکستان ايجاد کند.

مشرف که خود به اتهام دست داشتن در ترور بينظير بوتو، نخستوزير فقيد پاکستان و يکسري اتهام ديگر تحت بازداشت خانگي به سر ميبرد، اشرف غني، رئيسجمهور افغانستان را ستوده و گفته است: اگر هند از برخي عناصر قوميتي در افغانستان بهره ببرد، پاکستان هم از حمايت عناصر قومي در افغانستان استفاده خواهد کرد. ما در حال آمادهسازي يک جنگ نيابتي در افغانستان هستيم. پس بايد از آن امتناع کنيم.

هند و پاکستان مدتهاست که يکديگر را به جنگ نيابتي عليه يکديگر براي تاثيرگذاري در افغانستان متهم ميکنند.

ارائه طرح بودجه ملي سال 94 به مجلس سنا

وزارت ماليه، روز گذشته بودجه ملي سال مالي 1394 را به مجلس سناي شوراي ملي معرفي کرد.

مجموع بودجه ملي سال آينده، 457.8 ميليارد افغاني معادل 8 ميليارد دالر امريکايي تخمين شده است که 275 آن عادي و 183 ميليارد آن براي بخش انکشافي اختصاص يافته است.

به نقل از خبرگزاري جمهور؛ عمرزاخيلوال سرپرست وزارت ماليه گفت: « بودجه ملي سال مالي 1394 با در نظرداشت محدوديتهاي مالي سال جاري، طوري ترتيب شده که از يک طرف مصارف عادي دولت تميز گردد و از سوي ديگر کار پروژههاي بزرگ ملي که تحت تطبيق ميباشد؛ ادامه پيدا کرده و پروژههاي کوچک نيز تکميل شوند».

آقاي زاخيلوال افزود: بودجه ملي سال 1394، از طريق عوايد داخلي و کمکهاي خارجي تامين ميگردد.

در بودجه ملي سال مالي 94 مبلغ حدود 30 ميليارد افغاني يعني 7درصد نسبت به سال گذشته افزايش آمده؛ اما بودجه عادي اين سال در مقايسه به سال گذشته حدود4.7 ميليارد افغاني يعني 1.7 درصد کاهش آمده است.

زاخيلوال تصريح کرد: با وجود کاهش بودجه عادي، بودجه انکشافي اختياري و غيراختياري در مقايسه به سالهاي گذشته 570 ميليون دالر که 22 درصد کل بودجه است، افزايش يافته است.

حدود 7.6 ميليارد افغاني در بودجه بخش امنيتي افزايش يافته که حدود4.7 ميليارد افغاني آن از کمکهاي خارجي تامين ميگردد.

سرپرست وزارت ماليه بيان داشت: «با در نظرداشت تعهدات صرفهجويي و کاهش در مصارف بودجه عادي، تنها در سکتور ملکي در حدود 5 درصد از کد 21 و حدود 10درصد از کد 22 کاهش يافته است».

به گفتهي او؛ کد 25 يعني کسردارايي حدود 50 درصد و همچنين حدود 30 درصد در مصارف کدهاي متفرقه کاهش آمده است.

در طرح بودجه مالي 1394 تمويل پروژههاي بزرگ زير تطبيق در اولويت قرار دارد و براي پروژههاي کوچک نيز مبلغ 87.6ميليون دالر به شکل احتياط در نظر گرفته شده است.

همچنين، زاخيلوال خاطرنشان ساخت: مبلغ 100 ميليون دالر بودجه جديدي به شکل وجوه احتياطي براي پروژههاي بزرگ حکومت وحدت ملي که قرار است در وسط سال شامل بودجه گردد نيز در نظر گرفته شده است.

آقاي زاخيلوال از مجلس سنا خواست که هرچه زودتر نظريات پيشنهادهاي شان را براي مشمول شدن در بودجه ملي ارايه کند تا بودجه سال مالي 1394 به وقت مناسب تصويب گردد.

طرح بودجه برخلاف تمامي طرحهاي قانون، ابتدا به مجلس سنا ميآيد.

براساس قانون، سناتوران ميتوانند در مدت 30 روز نظريات و پيشنهادات شان را جهت شموليت در بودجه ملي ارايه کند و پس از آن، اين طرح جهت تصويب به مجلس نمايندگان فرستاده ميشود.

فضل هادي مسلم يار رييس مجلس سنا از کميسيونهاي مربوطه اين مجلس خواست که در هماهنگي با کميسيون اقتصادي سنا، وزيران را خواسته و جلسات شانرا آغاز کنند.

بودجه سال مالي 1394 در حالي به مجلس سنا معرفي شد که پيش از اين رهبران حکومت وحدت ملي به منظور تقويت و تجهيز نيروهاي امنيتي، ساختن زيربناها، ايجاد زمينههاي کاري و تطبيق برنامههاي رشد اقتصادي کشور وعدههاي زيادي را براي مردم داده اند.

باقي ماندن يک هزار نيروي امريکايي در افغانستان

بنا بر گزارش واشنگتنپست امريکا پس از خروج نيروهاي خود از افغانستان، هم چنان يک هزار نيروي امنيتي خود را در اين کشور حفظ خواهد کرد.

به گزارش اين روزنامه، امريکا قصد دارد، پس از خروج نيروهاي خود از افغانستان، هم چنان يک هزار نيروي نظامي خود را به بهانه تأمين امنيت سفارت خود در کابل، در اين کشور نگاه دارد.

بنا بر گزارش روزنامه امريکايي واشنگتنپست، جنرال «جان کمبل» که به نمايندگي از امريکا در حال بررسي اوضاع در افغانستان است، هنوز نتيجه تحقيقات خود در مورد زمان مقتضي خروج نيروهاي امريکايي از افغانستان را اعلام نکرده است اما احتمال دارد که از اوباما تقاضا کند «به دليل شرايط حساس حاکم بر افغانستان» جدول زمانبندي خود را تغيير داده و ديرتر اقدام به خروج نيروهاي امريکايي از افغانستان کند.

کمبل اعلام کرده است که امريکا از ماجراي عراق درس گرفته است و در افغانستان جانب احتياط را بيشتر لحاظ ميکند.

به گفتهي اين مقام امريکايي وضعيت نيروهاي نظامي افغانستان از مهمترين پارامترهايي است که در شکلگيري به تصميم قطعي امريکا در مورد زمان خروج نيروهاي خود از افغانستان دخيل است.

امريکا بر اساس برنامه اوليه قرار بود تا پايان سال 2014 به طور کامل نيروهايش را از افغانستان خارج کند، اما بر اساس پيمان امنيتي که «حامد کرزي» رئيسجمهور پيشين حاضر به امضاي آن نشد، اما در دولت جديد مورد موافقت قرار گرفت، واشنگتن اعلام کرده است که تا پايان 2016 همچنان گروهي از نيروهاي خود را در افغانستان نگه ميدارد. واشنگتن حالا به بهانه ناآراميها در عراق، قصد دارد خروج نيروها از افغانستان را بار ديگر به تعويق بياندازد.

دو کشته در حمله انتحاري به پايگاه نيروهاي خارجي در کابل

در حمله انتحاري صبح روز گذشته در شرق کابل دست کم دو محافظ يک قرارگاه نيروهاي خارجي کشته شدند.

حشمت استانکزي، سخنگوي فرماندهي پوليس کابل ميگويد که اين حمله انتحاري حوالي ساعت 6:30 بامداد به وقت محلي اتفاق افتاده است.

او ميگويد که بمب گذار انتحاري موتر باري مملو از مواد انفجاري را در نزديکي ورودي يک قرارگاه نيروهاي خارجي در شاهراه کابل-جلالآباد انفجار داد.

آقاي استانکزي به بيبيسي گفت که شدت انفجار «بسيار قوي بود» و صداي آن در نقاط مختلف شهر شنيده شده است. او گفت که دو محافظ افغان قرارگاه نيروهاي خارجي کشته و يک شهروند خارجي مستقر در اين قرارگاه زخمي شده است.

جزئيات دقيق در مورد تعداد دقيق زخميها و کشته هاي اين رويداد اعلام نشده است. گزارش شده که در پي انفجار انتحاري، دوم مهاجم شروع به تيراندازي کرده که بلافاصله کشته شده اند.

گروه طالبان مسئوليت سازماندهي اين حمله انتحاري را به عهده گرفته و گفته که يک مرکز اطلاعاتي نيروهاي خارجي را هدف گرفته اند.

در همين حال عبدالرشيد دوستم معاون اول رياست جمهوري افغانستان بعد از وقوع اين حمله به محل حادثه رفته و با مسئولان امنيتي در محل ديدن کرده است.

آقاي دوستم به خبرنگاران گفت که حمله انتحاري امروز خيلي پيچيده است و به نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي دستور داده است که آن را ريشه يابي کنند. او به مردم وعده کرد که امنيت برقرار خواهد شد. اين درحالي است که روزهاي اخير، پايتخت کشور شاهد حملات انتحاري بيشتري بوده و خشونتها در سرتاسر کشور افزايش يافته است.

تداوم حضور 850 سرباز آلماني در افغانستان

طبق طرحي که دولت آلمان قصد ارائه و بحث آن را در پارلمان اين کشور دارد، قرار است که تا 850 سرباز آلماني به مدت يک سال ديگر در افغانستان مستقر بمانند. وظيفه آنان آموزش به نيروهاي نظامي و امنيتي افغانستان خواهد بود.

گزارش رسانههاي آلمان حاکي از آن است که طبق اين طرح تا 850 سرباز آلماني همچنان در افغانستان مستقر خواهند ماند، اما وظيفه آنان مشارکت در برنامه «پشتيباني قاطع» است که ناتو انجام آن را برعهده دارد.

طرح دولت آلمان قرار است امروز، چهارشنبه (19 نوامبر/ 28 عقرب) در نشست کابينه مورد رايزني قرار گيرد و در ماه دسمبر نيز در پارلمان به بحث گذاشته شود.

در اين طرح جزئيات مربوط به کم و کيف مأموريت جديد نيروهاي آلماني در افغانستان تدقيق شده است.

در صورتيکه اين طرح با موافقت پارلمان آلمان روبرو شود، مأموريت نيروهاي آلماني در افغانستان در اين راستا از اول جنوري سال 2015 آغاز خواهد شد و تا پايان همان سال ادامه خواهد يافت.

سايت خبري شبکه اول تلويزيون آلمان در گزارش روز سهشنبه (18 نوامبر) خود در اين باره متذکر شده است که مأموريت آتي سربازان آلماني در سال آينده اگر چه در وهله نخست جنبههاي مشاورتي و آموزشي دارد، اما مسائل امنيتي و حفاظتي را نيز دربرميگيرد.

از اين رو ممکن است که سربازان آلمان در آينده نيز در زدوخوردها درگير شوند. ارتش آلمان اکنون 13 سال است که در افغانستان فعاليت دارد.

شمار سربازان آلماني مستقر در افغانستان که در طول اين سالها گاه به 5350 نفر رسيده بود، در حال حاضر بر 1520 نفر بالغ ميشود. فعاليتهاي نيروهاي آلماني در شمال افغانستان و در مزار شريف متمرکز شده است.

در طول اين فعاليت 13 ساله در افغانستان مجموعا 55 سرباز آلماني کشته شدهاند که 35 تن از آنان جان خود را در جريان سوءقصدها و حملات تروريستي از دست دادهاند.

بودجه ملي و مسأله عدالت اجتماعي

هرسال که مسأله بودجه ملي و بحث پيرامون تأييد و رد يا اصلاح و تعديل آن در پارلمان کشور پيش ميآيد، يکي از نکات عمده و قابل توجه، موضوع توسعه متوازن و رعايت عدالت اجتماعي در آن است.

شکي نيست که اين موضوع در بودجه ملي سال 1394 نيز قابل طرح است و اختصاص بودجهاي که بخش انکشافي آن وابسته به کمکهاي خارجي است، اين موضوع را بار ديگر در افکارعمومي مطرح ساخته است.

متأسفانه در سالهاي گذشته، تخصيص متوازن و مبتني برعدالت اجتماعي بودجه به ولايات مختلف رعايت نشده و نگاه سمتي و قومي مانع تطبيق آن شده است درحاليکه عدالت اجتماعي هم در متن قانون اساسي مورد تاکيد قرار گرفته و هم در دستورهاي ديني و ارزشي ما برآن توصيهي لازم و شديد شده است. اين درحالي است که يکي از دلايل عدم رعايت عدالت اجتماعي در سالهاي گذشته  اين بوده است که منابع تمويل کننده تصميم گرفته اند تا به کدام بخشها مبلغ هنگفت اختصاص داده شود و کدام قسمتها از پيکرهي جامعه ناديده انگاشته شود. صرف نظر از اينکه اين منطق تا چه اندازه قابل قبول و واقعي باشد، نميتوان انکار کرد که ملاحظات غيرتخصصي وغيرملي بسياري در طرح بودجه ملي وجود دارد و  همين امر باعث شده تا انکشاف لازم در کشور بهوجودنيايد.

ارائهي طرح بودجه ملي سال 1394 در مجلس سنا بار ديگر از همين زاويه قابل بررسي و اصلاح است. بخصوص اينکه در بودجه توسعهيي سال آتي، هفت درصد افزايش منظور شده و اين امر به معناي اين است که طي سال آينده پروژههاي بيشتر انکشافي روي دست گرفته خواهد شد. لذا تذکر و تمرکز روي اين نکته الزامي است که نبايد عدالت اجتماعي و توسعه متوازن از دستور کار بودجه ملي و نهادهاي اجرا کنندهي آن خارج گردد.

نکتهي ديگر اما اختصاص صد ميليون دالر براي طرحهاي اصلاحي حکومت وحدت ملي است. زيرا در موافقتنامهي سياسي امضا شده که دولت حاضر براساس آن ايجاد شده است، برخي از کارهاي اصلاحي نيز روي دست گرفته خواهد شد. حال مسأله اساسي اين است که هرگاه اين مبلغ در راستاي اصلاحات اساسي و ساختن ادارهي سالم، شفاف و برچيدن فساد از نهادها منجر شده و حاصل آن، سالمسازي ساختارها و خروج از تمرکزگرايي قدرت باشد، اين امر به سود ملت خواهد بود. اما هرگاه اين بودجه صرف تشريفات محض شده و باري بر دوش ملت تحميل کند، کاهش بودجه عادي و کاستن از تشريفات، قانوني خواهد بود که عدالت اجتماعي را در ساختارهاي اداري زير سوال برده و صرفهجويي تنها شامل افراد پايين رتبه خواهد شد.

به هرحال، ضروري است تا اتاقهاي پارلماني دقت لازم روي بودجه ملي سال 1394 داشته و بر مبناي عدالت اجتماعي اين طرح را مورد بازنگري قرار دهند.

افغانستان پس از خروج نظاميان غربي؛

بستر صلح يا ميدان جنگ نيابتي؟

علي»سينا»

پس از روي کار آمدن حکومت وحدت ملي، حداقل سه بار مقامات عالي پاکستان به کابل آمد و يک بار نيز محمداشرفغني؛ رييس جمهور کشور به پاکستان رفت و در ديد و بازدهاي پر ماجراي سياسي، بسياري از مقامات اين کشور را اعم از سياسي و نظامي- ملاقات نموده و با آنها گفتوگوهاي مفصل سياسي داشت.

تأکيد بر تحقق صلح و ثبات در افغانستان، استحکام روابط اقتصادي ميان دو کشور و همکاريهاي گسترده ميان دو کشور در حالي مورد توافق قرار گرفت که ميزان خشونتها در افغانستان، پس از اين سفر اوج گرفت و تشديد يافت.

نکتهي قابل توجه  ديگر در برقراري روابط کابل اسلام آباد اين است که چگونه ميتوان دوستي پاکستان و هند را يکجا جمع کرد. زيرا با توجه به اين که هند و افغانستان در سال 2011 توافقنامه همکاريهاي استراتيژيک را امضا کردند، انتظار ميرود روابط نظامي، اقتصادي و سياسي دو کشور، رو به افزايش برود و در همين راستا هم هند در تلاش است تا با افغانستان در منطقه شراکت خوبي را رقم بزند. اما گفته ميشود که هر چقدر نقش هند در افغانستان افزايش يابد، زنگ خطري را براي پاکستان که همسايه هر دو کشور است، به صدا درخواهد آورد.

از سوي ديگر با توجه به اين که قرار است که حضور نيروهاي امريکايي در افغانستان به مراتب کمتر شود، کابل در تلاش است تا براي آينده اقتصاد و امنيت کشورش، متحدان منطقهيي دست و پا کند که قطعا هند به دليل اين که در بازسازي افغانستان ميلياردها دالر صرف کرده، به صدها افسر نيروي امنيتي افغانستان آموزش داده است و از منابع مالي و تجهيزات نظامي خوبي برخوردار است يکي از مهمترين اين شرکا خواهد بود.

پاکستان از اين تعامل نگران بوده و علاوه بر آن اختلاف نظرهايي هم در زمينهي تجارت ميان افغانستان و پاکستان وجود دارد و نوع راههاي ارتباطي آنها هم مسألهي ديگري است.

در حال حاضر پاکستان به شدت تحت فشار امريکاييها قرار دارد؛ زيرا امريکا قرار است تا سال 2014 بخشي از نيروهاي خود را از افغانستان خارج کند و تنها پايگاه نظامياش با تعداد اندکي از سربازان را باقي خواهد گذاشت. به همين دليل هم فشارهاي زيادي به پاکستان ميآورند تا مخالفان مسلح را وادار به تن دادن به مصالحه با افغانستان کنند.

در چنين وضعيتي، تمام تلاشهاي کنوني دولت کابل روي اين مسأله متمرکز است که چگونه بتواند با همکاريهاي منطقهاي از جمله پاکستان، چين و ترکيه که تاکنون رايزنيها و مذاکرات سياسي مفصل با آنها داشته است، مخالفان مسلح را به پاي ميز مذاکره بکشاند. طي هفتههاي گذشته نيز محمد اشرف غني، رييسجمهور کشور تلاش زيادي براي دعوت از مخالفان مسلح و آوردن آنها به پاي ميز مذاکرات سازش و صلح صورت داده است. نخستوزير پاکستان نيز در ديداري که با اشرف غني داشت متعهد شده است تا از اقدامات وي براي کشاندن مخالفان به پاي ميز مذاکره حمايت کند، ولي هنوز مشخص نيست که اين امر تحقق يابد يا نه.

اين گمانه بخصوص زماني تشديد يافت که از يکسو مقامات پاکستاني به همکاريهاي صلحجويانه قول دادند و از جانب ديگر، يک رهبر ديني و داراي نفوذ سياسي ميان مخالفان مسلح در ديدار با رييس جمهور اشرف غني، لحن تهديدآميز و جنگ طلبانه داشت. از سوي ديگر، پرويز مشرف، رييس جمهور پيشين پاکستان با اشاره به دشمني سابقهدار اين کشور با هند، از تبديل شدن افغانستان به ميدان جنگ نيابتي پاکستان و هند هشدار داد.

در چنين وضعيتي ترديدها در خصوص آوردن صلح که تعهد رييس جمهوراشرف غني بوده و بارها بر آن تأکيد نموده و تلاشهاي اوليه اش روي اين موضوع اساسي و محوري متمرکز شده است، بيشتر ميگردد. باري اگر رييس جمهور نتواند به اين اصل اساسي در سياست داخلي خويش تحقق ببخشد، ميزان اعتماد اوليه نسبت به لحن قاطعانهي وي کاهش يافته و ناکاميهاي ديگري در خصوص عدم معرفي کابينه در زمان معين، نارسايي در برخورد با عاملان قضيه کابل بانک و... نيز براين کاهش اعتماد و سير نزولي بي باوري به دولت وي شروع خواهد شد.

بنابراين، اگر دولت وحدت ملي با توجه به شرايط دشوار کنوني و معضلهاي موجود در عرصهي فعاليتهاي صلح طلبانه، نتواند براين هدف خويش فايق آيد، شکي نيست که پنج سال ديگر نيز جزئي از همان سيزده سال گذشته بوده و مردم کماکان در پرتو يک نظام ناکام و بستر بي ثبات، قرباني خواهند شد.

نگهبان خويش باشيم

وقتي «جان» در قفس تن، دچار تنگي نفس ميشود، وقتي «قلب»، گرفتار فشار وسوسههاي ابليس ميگردد، وقتي سلسله اعصابِ «خداترسي» و «ياد معاد» از کار ميافتد و حسّ و حياتِ خود را از دست ميدهد و نيش زهرآگين حسد و جراحت کبر و غرور را احساس نميکند، وقتي «چهره روح»، در اثر تکرار گناهان، زشت ميشود، اينها نشانه نوعي بيماري دروني است و بايد به فکر «مداواي روح» افتاد و غدّههاي رذايل را جرّاحي کرد و «تب شهوات» را پايين آورد و «فشار غضب» را کنترول کرد. ولي... کدام شفاخانه است که جان بيمار را «درمان» ميکند؟ و کدام «دوا» است که تشنّج روح و افسردگي روان را برطرف ساخته، شور و نشاط و اميد ميبخشد؟ و کدام طبيب است که «نبض دل» ما را ميگيرد و «ضربان هواي نفس» و «تب خودخواهي» را ميسنجد و نسخه مناسب براي درمان آن مي نويسد؟ دشواري کار در آن است که بيماريهاي روحي و معنوي، به اين زودي خود را نشان نميدهند و ويروسهاي آلودگي باطني، مرموزتر و پنهانتر از هر ميکروبي عمل ميکنند و مراعات بهداشت در قلمرو حالات روحي هم دشوار ميشود. با کتمان درد هم هرگز مشکلي حل نميشود و انکار بيماري نيز، خطر را برطرف نميسازد.

غفلت از آفت درون

نگاهي که فراتر از «ظاهر» باشد، عيبهاي «باطن» را هم مي بيند. چرا بايد هميشه به فکر درمان جسم بود و از آفات روان غفلت کرد؟ دل نيز کور ميشود، همچون ديده. دل نيز کدر و غبارآلود ميشود، مثل آينه غبار گرفته. دل هم بسته و قفل ميگردد، مانند در. اينجاست که اگر بسته دلان، سنگدلان، کوردلان و تيره دلان ندانند که دچار چه آفت و گرفتار چه دردي شده اند، اين خود، بزرگ ترين درد و خطرناکترين بيماري است. چه ميتوان کرد با دلي که هيچ زاويهاي از آن، پذيراي نور حقيقت نيست؟گاهي ميشود با اراده و تصميمي جدّي، با «آب توبه» صورت جان را جلا داد و «ديده دل» را شفّاف ساخت و زنگارهاي دل را زدود و قلب را نيز، آن گونه که جامههاي چرک را ميشوييم، شست و تميز ساخت و نگذاشت رسوبات هواي نفس و غبار غفلت بر آن بنشيند و سيماي فطرت را زير لايه هاي ضخيم بي خبري بپوشاند.

دو پنجره چشم و گوش

چگونه ميتوان اين کانون را «پاک» نگه داشت؟چشم و گوش، دو پنجره گشوده به قلب اند و ديدنيها و شنيدنيهاي ما به قلب ما حالت و شکل ميدهند و از طريق چشم و گوش و از رهگذر ديدن و شنيدن، مفاهيم و مضاميني وارد اين خانه ميشود و آنچه ميخوانيم و ميشنويم، به «باور» تبديل ميشود و همين گونه است که ذهنيّات و ديدگاههاي ما شکل ميگيرند. اين «دربانيِ دل»، گامي براي حفظ سلامت قلب است. کسيکه اين دو پنجره را بي حفاظ و مراقبت و بدون کنترول و دربان، به روي هر سخن و تصوير و صدا و فيلم و عکس و منظره و صحنه و نوشته و نقّاشي باز بگذارد، چه تضميني است که ويروس به درون خانه دل او راه نيابد؟ آيا بهداشت روح و فکر، به اندازه بهداشت جسم برايمان مهم است؟اگر هست، پس نبايد دل به هر حرفي بسپاريم و به هر گفتهاي گوش بدهيم و به هر صحنهاي بنگريم و هر نوشتهاي را بخوانيم و هر فيلمي را تماشا کنيم و در هر جلسه و محفلي شرکت کنيم، مگر آنکه از سلامت آن اطمينان داشته باشيم.

ويروس ترديد

وقتي «يقين» دچار «شک» شود، يا کسي ما را در روشنترين باورهايمان دچار ترديد سازد و ما را بي انگيزه و دلسرد کند، جز اين است که ويروسي مهلک را وارد اندام فکر و شريانهاي روح ما کرده است؟ کسي که جانش از حرارت يقين گرم نشود، گرفتار سرديِ يأس و ترديد ميشود. پس بايد «باور» را پاس داشت و همچون گوهري از آن مواظبت کرد. انس گرفتن با «اهل يقين»، ما را در برابر اين ويروسها مقاومتر ميسازد و رفاقت و همنشيني با آنان که به مرام خدا و مکتب وحي و انسانهاي پاک، دلبسته و وابسته اند ما را مصوونيت ميبخشند. «ارتباط»، در ساختار فکري و فرهنگي انسان اثر ميگذارد، تا با چه کسي مرتبط شويم و ظرف دل را در اختيار کدام منبع «تغذيه فکري و روحي» بگذاريم.

طبيب روح

اگر از روي سهل انگاري و ساده پنداري «مسموميّت فکري» و «آلودگي اخلاقي» پيدا کرديم، کسي بر ما نميبخشايد و عذرمان را نميپذيرد؛ چرا که بهداشت فکر و جان را مراعات نکرده ايم. طبّ ابدان، روز به روز در حال پيشرفت است و داکتران جسم، هر روز بيشتر و حاذقتر ميشوند؛ امّا طبيبان روح، کميابتر ميشوند و درمان روان، ضعيفتر ميشود و اين، يک «فاجعه بشري» است. غفلت از تصفيه درون و درمان روح و بهداشت روان، سقوط آور است و انسان را به مرز حيوانات، نزديکتر ميسازد. اين، بايد ما را براي مراجعه به «طبيب روح» مصمّمتر سازد. بسته شدن دريچه دل به روي حکمت و معرفت، آدمي را به قساوت، دنيازدگي، بي خيالي، بي تعهّدي، بي دردي، خودآرايي، خودنمايي، خودمحوري، خودخواهي و حسادت ميکشاند. اگر بخواهيم بهداشت روان داشته باشيم، بايد مزرعه روح و جانمان را از اين آفتها پاک سازي کنيم: ترس، حقارت نفس، خود کم بيني، دون همّتي، بدگماني، بد دهاني، عصبانيّت، انتقامجويي، تندخويي، بدرفتاري، کينه توزي، حق پوشي، لجاجت، رياکاري، ناسپاسي، دورويي، طمع، دروغگويي، دو به هم زني، سخن چيني و...

پيشگيري

آثار گناه، بر چهره روح و جان، باقي ميماند، مثل آثاري که بر چهره و اندام يک مصدوم در تصادف يا سوختگي، ماندگار ميشود و گاهي تا پايان عمر، گريبانگير اوست، هرچند از حادثه، جان سالم به در برده باشد و حيات خويش را باز يابد، ولي با آثارش چه ميکند؟ اثر، يادگاري از بروز يک سانحه است. آيا رعايت احتياط و پيشگيري از بروز آتش سوزي يا حادثه و تصادف، بهتر نيست؟مواظبت بر نيفتادن در «باتلاق رذايل» و «ورطه گناه» نيز نوعي پيشگيري است که هم شرط عقل است، هم نشانه مآل انديشي و عاقبت نگري و هم مصوونيت از آثار وضعي. بهتر است اوراق «پرونده دل» را با حوصله و متانت، ورق بزنيم و صفحه به صفحه در جست وجوي آفتها باشيم و بي درنگ، آن «اوراق سياه» را پاکسازي کنيم.

منبع: آفتاب

به دنبال چه مي گرديم...

روزها و شبها از پي هم ميگذرند،موها سپيد ميشوند و ميريزند،چهره طراوت سابق را ندارد، نيمچه دردي ميهمان ناخوانده عضلات شده، سينه خِس خِس ميکند و...

آري جسم به فرتوتي گرايش پيدا کرده!همه نوع گرايش ديده بوديم گرايش سياسي، گرايش مذهبي، گرايش مدني، گرايش رمانسي، گرايش سانتيمانتال، گرايش عرفاني ...

پروردگارا گرايش به فرتوتي ديگر چه صيغهاي ست!

نميخواهم وارد بحث مصائب سالخوردگي شوم؛ دارو،درمان،حقوق بازنشستگياي که کفاف نميدهد، فرزندانيکه در مشکلات زندگي خود ماندهاند و پدر و مادري که به دست تقدير سپرده شده اند و عواطفي که سيمنتي گشته و...

مرادم سير آفرينش، خلقت ابناي بشر و کيفيت همين حيات کوتاه چندين ساله است.

سير آفرينش هم در نوع خود سير جالبي ست!

با گريه خود و لبخند ديگران به دنيا ميآيي و اغلب با گريه خود و ديگران! و چه بسا با گريه خود و خنده ديگران!! رخت کهنه دنيا را از تن به در ميکني! و پارچهاي سفيد اين بار البته نه خود ، بلکه ديگران به تنت ميکنند و خداحافظ ...

با کيفيتي که وصفش رفت، هدف از سياه کردن اين سطور آن است که اين آمد و بود و شد در دنيا حقيقتاً به چه ميارزد؟

جدالهاي سخت و نرم و رنگين و مخملين! که بين همهي ما براي کسب منفعت و سود و موقعيت و جاه و شايد لقمهاي چرب و شيرينتر جريان دارد به چه ميارزد؟

مدتهاست از اَطبا ميشنويم چربي بيشتر و کلسترول و ال دي ال! و چه و چه و چه از عمر ميکاهد!

شيريني هم که موجب پوسيدگي دندان است!! و جالب اينجاست به تازگي شنيده شده بعد از مصرف مواد شيرين سيستم دفاعي بدن به مدت 2 تا 5 ساعت آسيب پذيرتر ميشود! و گلبولهاي سفيد نيز در اين مدت با آغوش باز روندي را طي ميکنند که در نهايت موجب خواهد شد که برگي ديگر از دفترچه ي درماني شخص، توسط داکتر معالج جدا گردد!!

اگر با اخلاق و نظام سزا و جزاي عالم عقبا و شايد روحيهي لايت کرامت انساني و حقوق بشري کاري نداريم...

اگر تعهد و اخلاص در فرآيندي مثلثي و ضربدري! مقهور طمع و تنوع طلبي گشته...

اگر با محبت بيگانه شده ايم و حتي در بذل محبتي با مختصر لبخندي نيز خساست ميورزيم

اگر بيش از پيش اسير اميال و بيش از هميشه مقهور حرص، گرفتار ترس و پايمال غضب شده ايم

اگر زمانهاي براي خود ساخته ايم که عشق را از طريق فلش با سرعت ترابايتي و البته با تاريخ انقضاء! و بدون محدوديت دانلود و آپلود! در دسترس ميخواهيم

و اگر ديگر که به سبب آن طراوت روح خود به متاعي ناچيز فروختيم...

لااقل به شادابي جسم فکر کنيم!! مگر نه آنکه امروز تمام هم و غم مصروف از بين بردن چربيهاي انباشته، کاشت مو، کشيدن و جوان سازي پوست و بوتاکس و تزريق ژل و استفاده از انواع کرمهاست!

با اين اوصاف روح که در نسياني غبارآلود در حال فراموشي ست، دستکم بر سلامتي جسم خود متمرکز شويم!!

به همين منظور و جهت حفظ جسم از چاق شدن، در پي هر لقمه چرب و شيرين که به هر قيمت فراهم ميگردد نباشيم!

و گهگاهي به برگههاي دفترچه درماني! که با بالا رفتن چربي و قند جدا ميگردند، نيز بيانديشم!

محمّد پوراسمعيلي

با خود مهربان باشيم

در زندگي بارها اتفاق افتاده شما سرمايه گذاري در کاري به ظاهر سودمند را در اولويت اهدافتان قرار ميدهيد و درآمد خوبي هم کسب ميکنيد اما اين اقدام الزاما به خوشحالتر شدنتان نميانجامد. شايد شما هم با آموختن اين هفت درس، همزمان خوشحالي و موفقيت در کار را تجربه کنيد و به نوعي دگرگون شويد.

1. خود ياري

با خودتان مهربان باشيد؛ به ويژه هنگاميکه احساس بدي داريد. اگر ياد بگيريد چگونه بدون احساس تنفر از خودتان، شکست را بپذيريد، قطعا بزرگترين درس زندگي تان را خيلي خوب فرا گرفته ايد. خودياري به شما فرصت بازگشت سريع از شکستها و جست و جوي فرصتهاي جديد بدون هراس از قدم زدن در راه قبلي را ميدهد.

2. آينده خودتان را ببينيد

بهترين راه براي ديدن خودتان در آينده، شفافيت و ديد واقع بينانه از آن چيزي است که رويايتان محسوب ميشود. اگر اين قدم را برداريد به راحتي ميتوانيد خودتان را در آينده ببينيد. اگر ميخواهيد در موقعيتي خاص باشيد، خودتان را در آن شرايط تصور کنيد.

3. تقدير و قدرداني

اگر از آنچه هستيد راضي باشيد در آينده کسي خواهيد شد که الان آرزويش را داريد. رضايت و قناعت شما را به مکانهاي غير قابل باوري ميرساند؛ فرصتهايي پيش پاي شما قرار ميگيرد که روزهاي اول اصلا انتظارش را نداشتيد.

4. صداقت و صبر

بيشتر اوقات با کمترين ميزان صبر، خواهان موفقيت در سريعترين زمان ممکن هستيم. وقتي دچار ترس و استرس ميشويد در موقعيتي منفعلانه گرفتار ميشويد و کاراييهايتان به حداقل ميرسد. عجله هميشه به شما ضربه ميزند؛ صبر و تامل و اعتقاد به کاريکه انجام ميدهيد موفقيت را رقم ميزند.

5. تمرين تمرکز

در اين روزهايي که پرمشغله بودن، شما را مهم تر جلوه ميدهد تمرکز روي حرفه و تخصص خيلي بيشتر از سرک کشيدن به همه کارها، باعث موفقيت ميشود. همين الان تصميم بگيريد از کارهاي فرعي مانند چک کردن ايميل در ساعات کاري پرهيز کنيد چون عدم تمرکز راحتترين راه براي زمين خوردن شما و يک شرکت است. نتايج يک تحقيق نشان داده وقتي در حال انجام چند کار همزمان هستيد، بهره هوشي شما 10 تا 15 درصد کاهش مييابد.

6. از قلبت پيروي کن

عده زيادي از ما زمان زيادي را صرف اثبات خودمان به ديگران ميکنيم. شايد در کوتاه مدت از تاييد شدن توسط ديگران خشنود شويم اما اين احساس خوب مدت زيادي دوام نميآورد. بهترين راه براي رسيدن به موفقيت، عمل به خواستههاي قلبي است؛ وقتي قصد اتخاذ تصميمي را داريد به قلبتان رجوع کنيد، چه آن تصميم مهم باشد و چه بي اهميت.

7. افکار، مولد واقعيتها

شما آن چيزي ميشويد که فکر ميکنيد، پس هر چقدر مثبت تر بينديشيد، مثبتتر جلو خواهيد رفت. اگر تصور ميکنيد در شغل فعلي ناموفق هستيد، مطمئن باشيد با اين طرز تفکر در هر نقطه ديگري هم ناموفق هستيد. چنانچه واقع بين باشيد و در اصلاح اشتباهتان بکوشيد، قطعا نتايج مثبتي مي گيريد.

در پايان...

حتما لازم نيست اين درسها را سر صنف بياموزيد. اين امکان، به صورت رايگان در اختيار همه قرار دارد؛ استارت کوچکي بزنيد، زندگي تان را دگرگون کنيد و نتايجش را ببينيد. هرروزي را که ميگذرانيد بايد همراه با شکرگزاري باشد.

هر که دولت يافت، شست از لوح خاطر نام ما

اوج دولت، طاق نسيان است در ايام ما

         ميخورد چون خون دل هر کس به قدر دستگاه

          باش کوچکتر ز جام ديگران، گو جام ما صائب تبريزي

ايستگاه آخر قطار گفتوگوهاي هستهاي

زمان زيادي به سوم ماه قوس باقي نمانده است و برخي اختلافها بين ايران و گروه 1+5 (شامل امريکا، فرانسه، بريتانيا، روسيه، چين و آلمان)همچنان به قوت خود باقي است.

دهمين دور از گفتوگوهاي هستهاي به منظور حل و فصل مسايلي که همچنان به صورت «نقطه چين» و «داخل پرانتز» وجود دارند از روز گذشته(سه شنبه/ 27 عقرب) در وين آغاز شد.

«محمد جواد ظريف» وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران به همراه تيم مذاکره کننده روز گذشته وارد وين پايتخت اتريش شد تا با «کاترين اشتون» هماهنگ کنندهي مذاکرههاي هستهاي با ايران و وزيران امور خارجه گروه 1+5 ديدار و گفتوگو کند.

توافق اوليهي هستهاي سوم ماه قوس گذشته با عنوان «توافق ژنو» يا «طرح اقدام مشترک» بين ايران و گروه 1+5 امضا شد و از 30 ماه جدي نيز به اجرا درآمد. براي عبور از توافق اوليه و رسيدن به توافق نهايي ابتدا يک بازه ي زماني 6 ماهه (تا 29 ماه سرطان) پيش بيني شد. هرچند تا اواخر همين ماه پيشرفت زيادي صورت گرفت اما به نتيجه نرسيدن گفتوگوها باعث شد تا فرجهيي چهار ماهه (تا سوم ماه عقرب) براي حل و فصل ساير موارد اختلافي در دستور کار قرار گيرد. با وجود خوشبينيهاي زياد در دستيابي به توافق جامع از سوي هر دو طرف، با فرض حل نشدن برخي از مسايل، گفتوگوها براي مدت ديگر تمديد خواهد شد.

به منظور تسهيل در روند توافق، روزهاي يکشنبه و دوشنبهي هفته ي گذشته (18 و 19 عقرب) نشست سه جانبهيي ميان ظريف، کري و اشتون در مسقط پايتخت عمان برگزار شد و سه شنبه (20 عقرب) نيز معاونان و مديران گروه 1+5 و ايران در اين شهر به گفت و گو نشستند.

در ارتباط با نشست مسقط، تحليلگران نظرهاي متفاوتي را ارايه داده اند. برخي اين نشست را بي حاصل دانستند در حاليکه برخي ديگر آن را مثبت و زمينهساز توافق نهايي در وين عنوان کردند.

برخي براين باورند که نشست مسقط تاثير مثبت و سازندهاي در پيشبرد گفت و گوها نداشت و به همين خاطر بود که هيچ بيانهاي از اين نشست بيرون نيامد. دليل نيز اين است که امريکاييها برخلاف ايران، موضوع هستهيي را با مسايل ديگر از جمله رعايت نکردن حقوق بشر، موضوع موشکهاي دوربُرد و متهم کردن ايران به دخالت در کشورهاي منطقه گره ميزنند. اگر اين روند ادامه پيدا کند احتمال دارد که مذاکرهها به نتيجه نرسد.

باور ديگر اين است که مسقط مکاني نه براي مذاکره، بلکه براي تبادل نظر بود. تفاوت گفت و گو با تبادل نظر اين است که در مذاکره دو طرف جنبههاي مختلف يک موضوع را بررسي ميکنند و با چانهزني به نقطهي اشتراکي ميرسند که باعث حل مساله ميشود. اما تبادل نظر بدين معناست که نتيجهي تصميمهايي را که در پايتختها گرفته شده است بدون بحثهاي کارشناسي با يکديگر مبادله ميکنند. پس مسقط مکاني براي تبادل نظر بود. ظريف، کري و اشتون در اين نشست تنها پيشنهادهاي خود را مطرح کردند.

با وجود پيشرفت هايي که در گفت و گوهاي يکساله ي گذشته حاصل شده است اما هنوز مسايلي وجود دارند که به صورت حل نشده باقي مانده اند.

يکي از مسايل مورد اختلاف تعداد سانتريفيوژهاست که در نشست قبلي، امريکا با تعداد 10 هزار سانتريفيوژ موافقت کرد اما قرار بر آن شد ايران اورانيوم غني شده خود را به منظور تبديل به ميله هاي سوخت و استفاده در راکتور تحقيقاتي تهران به روسيه بفرستد.

مسالهي حل نشده و مهم براي ايران موضوع تحريمهاست. ظريف چندي پيش اشاره کرد «زماني توافق نهايي را امضا خواهد کرد که تحريم ها لغو شود.» اين بيان، انتظار زيادي بود و انتظارهاي عمومي را نيز بالا برد. بسيار دور از ذهن است که امريکا از همهي تحريمها در اين نشست کوتاه بيايد. غرب بر اين باور است که تحريمها به سختي بر ايران وارد شده اند و نبايد آنها را يکباره از دست بدهند. غرب معتقد است که نظارت بر فعاليتهاي هستهيي ايران بايد بين 18 تا 20 سال ادامه يابد، ولي ايران با چنين تصميمي به شدت مخالف است. پس چنين اختلافهايي هنوز ميان ايران و گروه 1+5 وجود دارد.

با اين حال، تنها يک هفته به پايان مدت تعيين شده براي رسيدن به توافق جامع زمان باقي است و مقامهاي ايران و گروه 1+5 لازم است تا پيامدهاي حاصل از تمديد گفتوگوها را به درستي و با درک عميق مورد بررسي قرار دهند.

هرچند که تمديد گفت وگوها ميتواند زمينه را براي حل ساير مسايل و رسيدن به توافق نهايي فراهم کند اما پيامدهاي حاصل از آن نيز ميتواند به همين ميزان گفتوگوهاي آتي را با مشکل مواجه کند.

حضور اوباما در ميانمار؛ بذر تفرقه يا اصلاحات؟

پس از سفر «باراک اوباما» رييس جمهور امريکا به ميانمار اعتراضاتي در نقاط مختلف اين کشور برپا شد که ميتواند بذر تفرقه و يا انجام اصلاحات را در اين کشور بکارد.

باراک اوباما که روز هاي پنجشنبه و جمعه گذشته در ميانمار حضور يافت پس از ديدار با رهبر مخالفان دولت در يانگون هشدار داده بود که اصلاحات در ميانمار بايد کامل شود و اين روند غيرقابل بازگشت است.

اوباما که همزمان با برگزاري نشست سران اتحاديه کشورهاي جنوب شرق آسيا موسوم به «آ.سه.آن» به ميانمار سفر کرده بود در سخنان خود در اين کشور همچنين خواستار انتخابات آزاد، عادلانه و فراگير شد.

انتخابات رياست جمهوري ميانمار قرار است اواخر سال آينده ميلادي برگزار شود.

پس از سخنراني روز جمعه اوباما در جمع دانشجويان ميانماري اين دانشجويان اعتراضاتي در اين کشور برپا کردند.

رييس جمهور امريکا در جمع دانشجويان ميانماري عنوان کرده بود، بازسازي نظام آموزشي که توسط دولت نظامي ميانمار در سطوح پاييني قرار گرفته است از بزرگترين چالش هاي اين کشور محسوب ميشود.

وي همچنين نسبت به انگيزه دولت مرکزي براي فرايند يادگيري در ميانمار که چندان مطلوب نيست، هشدار داده بود.

اعتراضات دانشجويي در ميانمار پيش از اين در سال 1988 در حمايت از مبارزات دموکراسي خواهانه «آنگ سان سوچي» رهبر مخالفان دولت ميانمار انجام شده بود که در نهايت با سرکوب دانشجويان توسط دولت نظامي پايان يافت.

شبکه خبري «آسيا» روز سه شنبه اعلام کرد که دانشجويان ميانماري روز دوشنبه نيز در اعتراضات گسترده اي خواستار انجام اصلاحات در نظام آموزشي اين کشور شدند و نظام فعلي را غيردموکراتيک عنوان کردند.

پس از گذشت حدود سه دهه از اعترضات دانشجويي در ميانمار، حضور باراک اوباما در اين کشور به دانشجويان ميانماري اين انگيزه را داده است که به منظور اصلاح نظام آموزشي بار ديگر دست به اعتراض بزنند.

اعتراضاتي که نقش آن در اصلاح نظام آموزشي اين کشور مورد ابهام قرار دارد و در صورت مديريت نامناسب مي تواند مقاصد سياسي واشنگتن را در ميانمار رقم بزند.

درآمد سرشار داعش از نفت عراق

يکي از کارگران پالايشگاه رقه در سوريه گفت، لاريهاي حمل سوختي که نفت پالايشگاه رقه را حمل ميکنند هماکنون به دست داعش افتاده و اين گروه روزانه با قاچاق اين سوخت يک ميليون دالر به جيب ميزند.

به نقل از شبکه خبري «راشاتودي»، ابو حکم، يکي از کارگران پالايشگاه رقه گفت: بخشي از پالايشگاه رقه در کنترل داعش است و آنها روزانه يک ميليون دالر به واسطه قاچاق نفت به جيب ميزنند.

داعش با دارايي 2 ميليارد دالري خود، احتمالاً ثروتمندترين سازمان تروريستي جهان است و اکثر ثروت اين گروه نيز از حوزههاي نفتي سوريه و عراق که تحت کنترول دارد، تامين ميشود.

خزانهداري امريکا اعلام کرده که فروش نفت روزانه توسط اين گروه يک ميليون دالر است. همچنين با وجود کاهش قيمت نفت در بازار جهاني درآمد نفتي داعش همچنان بالاست.

اين کارگر پالايشگاه رقه در ادامه گفت: داعش از تانکرهاي آب براي حمل نفت استفاده ميکند. آنها حتي از موترهاي بزرگ آتشنشاني هم براي حمل نفت بهره ميبرند. داعش از مسيرهاي عادي استفاده ميکند بدون آنکه هراسي از حمله داشته باشد چون اين لاريها توسط نيروهاي خودش حفاظت ميشود.

وي درباره حملات امريکا عليه داعش گفت: اگر هواپيماهاي امريکايي مواضع بيشتري از داعش را هدف قرار دهند، آنها را شکست ميدهند. اما امريکا تعداد کمي از مواضع داعش را هدف قرار داده استکه همين پايگاهها هم خالي بودند. اين واقعا براي امريکا عامل شرمندگي است که نداند پالايشگاههاي سوريه محل اصلي تجمع داعش و منبع درآمد و ثروت آن است.

معجزه آفتاب

(نگاهي به فرهنگ توسعه در جاپان)

ميگويند وقتي يک جاپاني نهالي را در بياباني ميبيند نه بر رويش يادگاري مينويسد و نه زيرش رفع حاجت ميکند و نه از چوبش براي خود عصايي ميسازد، بلکه از همان آب جيره بندي خود به نهال هم مينوشاند وقتي هم از او بپرسند که چه سودي است برايش آن نهال در وسط بيابان ميگويد: براي من شايد نه اما براي فرزندانم سودها دارد، تبديل نهالي به درخت و جنگل شدن بيابان در آينده، اگرچه دور باشد و ديدارش برايم محال. اين داستان، از فرهنگ جاپاني حکايت دارد؛ فرهنگي که از سنين پايين و در مکاتب به کودکان «چگونه شهروند خوب بودن» را ميآموزد و نه چيز ديگري؟ فرهنگي آميخته با صبر، کار، فداکاري و انديشه.

جاپان کشوري است که شايد بيش از هر کشور ديگري از جنگ صدمه ديد؛ خساراتيکه اگر به هر کشور ديگري وارد ميشد شايد روياي توسعه هم به چشمان مردمانش نميآمد اما جاپان بعد از بمباران هستهيي هيروشيما و ناکازاکي در آگست 1945 و به تبع آن تسليم اين کشور در جنگ جهاني دوم، گام جديدي را براي آينده نوين برداشت و پردهيي ديگر از تاريخ پرماجراي اين کشور شرق دور بالا رفت. بعد از جنگ، بزرگترين مشکل جاپان بيکاري 13 ميليون انسان و قحطي و بالا رفتن وحشتناک نرخ تورم بود. هشت ميليون کشته و نابودي بيش از 40 درصد از ثروت ملي کشور در اين جنگ تمام توان جاپان را براي بازسازي و حتي ادامه حيات گرفته بود اما... داستان ظاهرا همواره براي مردمان چشم بادامي زردپوست سختکوش شرق دور به گونهيي ديگر است. معجزه چشم باداميها در عصر بي معجزه اتفاق افتاد. معجزهيي که ريشه در فرهنگ جاپاني داشت؛ فرهنگ کار و سختکوشي و مبارزه با نااميدي.

معجزه، سريع اتفاق افتاد و جاپان که تنها 3/0درصد از سطح کره زمين را در اختيار دارد و از اين رقم فقط 17 درصدش مناسب کشاورزي است و همين طور سه درصد از ساکنان زمين را در خود جاي داده توانست بيش از 24 درصد از توليدات جهاني را به خود اختصاص دهد و در شاخص هايي چون توليد سرانه، نسبت جمعيت مولد، داکتر و تخت شفاخانه، تحقيق و توسعه و نفوذ در بازارهاي جهاني، رتبه اول يا دوم جهان را تصاحب کند. اين کشور اکنون با وجود شهرنشيني بسيار متراکم، از جرم و جنايت نسبتا به دور مانده است به طوري که نسبت سرقت در جاپان در مقايسه با امريکا چيزي کمتر از هفت درصد است!

جوانترين

متخصص کامپيوترپسري پنج ساله در يکي از شهرهاي بريتانيا به جوانترين متخصص کامپيوتر جهان تبديل شده است.

«آيان قريشي»، که به همراه خانواده از پاکستان به انگلستان مهاجرت کرده، توانسته آزمون پيچيده دريافت مدرک حرفهاي مايکروسافت را با موفقيت پشت سر بگذراند.

آيان که اکنون شش سال دارد، با کمک پدر خود که متخصص فناوري اطلاعات است، يک شبکه کامپيوتر خانگي درست کرده است.

او به بيبيسي گفته است، پارسال که امتحان داد، آزمون به نظرش سخت آمد. بخشي از سوالها، چندگزينهاي بود و بخشي ديگر سناريوهاييکه در آن پرسشي مطرح شده بود.

آيان آرزو دارد روزي در بريتانيا يک مجموعه شرکتهاي فناوري تاسيس کند مثل «دره سيليکون» در کاليفرنياي امريکا. اين منطقه در امريکا به مقر فنآوريهاي کامپيوتري و اطلاعاتي معروف است.

آيان وقتي که پدرش او را با کامپيوتر آشنا کرد، سه سال بيشتر نداشت. آيان يادگيري را با کامپيوترهاي کهنه پدرش شروع کرد و از طريق آنها با درايوها و مادربورد آشنا شد.

عاصم قريشي، پدر آيان ميگويد: «هرچيزي را که به او توضيح ميدادم، روز بعد به خاطر ميآورد. بنابراين شروع کردم به او اطلاعات بيشتر بدهم.»

به گفتهي آقاي قريشي، اطلاعات زياد کامپيوتري در اين سن ميتواند اثر منفي داشته باشد اما آيان از اين فرصت استفاده خوبي کرد.

آيان در خانهشان در شهر «کاونتري» بريتانيا کارگاه کامپيوتر خودش را دارد و روزانه دو ساعت درباره سيستم عامل و اجراي برنامههاي کامپيوتري مطالعه و تمرين ميکند.

وقتي آيان براي شرکت در آزمون داوطلب شد، کارمندان مايکروسافت نگران بودند که چرا سن او اين قدر کم است و با اين سن کم ممکن است نتواند در آزمون شرکت کند.

آقاي قريشي به آنها توضيح داد که آيان ميتواند از پس امتحان بربيايد.

کساني دراين آزمون شرکت ميکنند که قصد دارند متخصص فناوري اطلاعات شوند و مدرک حرفهاي بگيرند.

مامونه، مادر آيان داکتر در حال آموزش است. او ميگويد: «به آيان افتخار ميکنم. نميخواهم هر سال يک رکورد تازه بزند اما دوست دارم در هر کاري که انجام ميدهد موفق باشد.»

خانواده قريشي سال 2009 از پاکستان به انگلستان مهاجرت کردند. منبع: بي بي سي

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 244
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 408
  • بازدید ماه : 772
  • بازدید سال : 3,608
  • بازدید کلی : 84,127