20 دلیل ناکامی غرب در افغانستان
بخش سوم و پایانی محمدنبی مرادی
(13) شکست در ایجاد دولتداری خوب
یکی از بهانههای دیگر امریکا و متحدان برای حضور در افغانستان، ایجاد دولت داری خوب در این کشور بود. غرب زمانی مدعی سازماندهی ساختارهای سیاسی در افغانستان شد که این کشور از دوره سیاه طالبان عبور کرده و مساعد تحول و تغییر در تمامی ابعاد سیاسی و اجتماعی بود.
دستگیریهای خودسرانه، ایجاد زندانهای خصوصی و مخفی، عدم احترام به حاکمیت ملی افغانستان، ورود نظامیان خارجی به اماکن مقدسی چون مساجد، از اشتباهاتی بود که در طول سالهای گذشته توسط نظامیان امریکایی و ناتو صورت گرفت.
اکنون پس از 13 سال تلاش جامعه جهانی، برای تأسیس و تحکیم یک دولت مدرن ملی و تکوین نهادهای دموکراتیک در افغانستان، به نظر میرسد هنوز هم فرایند استقرار ساختارهای مدرن، ناتمام و در مواردی ناکام مانده است.
(14) عدم تعریف مشخص از مبارزه با تروریزم
عدم تعریف دقیق، شفاف و جامع از پدیده تروریزم و مصادیق آن توسط امریکا که مدعی رهبری مبارزه با تروریزم بود، باعث شد که اجماع نظر جهانی در این خصوص پدید نیاید زیرا فقط در صورتی میتوان بر تروریزم غلبه کرد که مبارزه با این پدیده، همه ابعاد واشکال آن را در بر بگیرد.
کاخ سفید با تعریفی خاص و ناقص از پدیدهیتروریزم، تنها گروه طالبان و القاعده را در قالب یک گروه تروریستی مورد توجه قرار داد و از ارائهی تعریفی جامع از این پدیده که همه اشکال افراطگرایی را در جهان شامل شود، اجتناب کرد. حتی جوبایدن، معاون باراک اوباما، اخیراً اعلام کرد که طالبان نیز دشمن امریکا نیست.
(15) بی توجهی به نقش گروههای قومی در ثبات افغانستان
امریکا و ناتو با بی توجهی به نقش تاریخی گروههای قومی، مذهبی و سیاسی مردم افغانستان، در جهت برقراری امنیت در افغانستان، نتوانست از پتانسیل غیردولتی در این کشور برای مبارزه با مخالفان مسلح و برقراری ثبات استفاده کند. این امر باعث شد که این گروهها یا در برابر غرب موضع بگیرند یا موضع بی طرفی اختیار کنند.
(16) عدم برخورد با منابع مالی تروریستها
علیرغم وجود برخی گزارشهای موثق مبنی بر حمایت مالی برخی کشورهای منطقه چون پاکستان و نهادهای خیریه کشورهای حاشیه خلیج فارس از تروریستها به ویژه طالبان و شبکه حقانی، دولت امریکا به علت برخی ملاحظات منطقهای از برخورد با تأمین کنندگان منابع مالی گروههای تروریستی خودداری کرده است. فقط در چند مورد محدود، تعدادی از اعضای شبکه حقانی و طالبان در لیست سیاه اقتصادی امریکا قرار گرفتند.
(17) تحمیل مدلهای دموکراسی و امنیتی غربی در افغانستان
تأکید غرب بر تحمیل مدلهای دموکراسی و امنیتی خود بر افغانستان که دارای پیچیدگیهای خاص قومی و مذهبی است، سبب شد عملاً کشورهای غربی در مسیر برقراری آرامش در این کشور ناکام بمانند. تلاش امریکا برای پیاده کردن الگوهای غربی در افغانستان با چنان شیب تندی حرکت کرد که سال گذشته وزیر خارجه روسیه نیز با آن واکنش نشان داد.
(18) بی اعتمادی مردم به سازمان ملل
با توجه به این که حمله امریکا و متحدان آن به افغانستان با مجوز تلویحی سازمان ملل انجام شد، اما رفتار غرب در سالهای بعد با سازمان ملل و یکه تازی امریکا و متحدان آن در قضایای افغانستان، باعث شد که نه تنها مبارزه با تروریزم با شکست روبرو شود، بلکه سبب بی اعتمادی مردم افغانستان به سازمان ملل نیز شود. بی اعتمادی جامعه افغانستان به سازمان ملل و مهمترین رکن آن یعنی شورای امنیت، از آنجا نشأت گرفت که این نهاد نتوانست متناسب با جایگاه خود درجنگ افغانستان عمل کند. علاوه بر این، تلاش دولت امریکا در جهت همسوسازی رویکرد این سازمان در افغانستان با سیاستهای کاخ سفید، موجب افزایش بیاعتمادی عمومی مردم افغانستان به این سازمان شد.
(19) نارضایتی شهروندان غرب از جنگ افغانستان
با توجه به حضور بیش از 140 هزار نظامی خارجی در افغانستان در طول سالهای گذشته، روند وخامت اوضاع امنیتی در این کشور روند صعودی داشته و با گذشت هر روز، بر چالشهای امنیتی و سیاسی افغانستان افزوده میشود.
همزمان با حمله امریکا و متحدان آن در سال 2001 به افغانستان، بیشتر شهروندان امریکا و اروپا از اقدام کشورهای خود در افغانستان حمایت کردند اما با طولانیتر شدن جنگ افغانستان، دیدگاه آنان نیز تغییر کرد که در تازهترین نظرسنجیها، جنگ افغانستان کمترین حامی را در بین شهروندان غربی دارد.
(20) افزایش هزینههای مالی و تلفات انسانی
یکی دیگر از دلایل عدم موفقیت جنگ امریکا و ناتو در افغانستان، افزایش هزینههای مالی و تلفات انسانی برای امریکا و ناتو در افغانستان بوده است. در سال 2001 امریکا و متحدان آن تصور نمیکردند که جنگ افغانستان به یکی از طولانیترین جنگها در تاریخ امریکا مبدل شود. طولانیتر شدن جنگ، قطعاً با هزینههای گزاف و تلفات بی شمار انسانی همراه است. بنابراین، دانشکده کندی دانشگاه هاروارد، در گزارش سال 2013 خود اعلام کرد که جنگهای عراق و افغانستان، پرهزینهترین جنگها در تاریخ امریکا است.
بر اساس این گزارش، در مجموع این 2 جنگ، هزینهای بین چهار تا شش تریلیون دالر را بر امریکا تحمیل کرده است. بر اساس منبع، این رقم برابر با 75 هزار دالر برای هر خانواده امریکایی است.
اندیشکده خدمات متحد سلطنتی انگلیس نیز که موسسهای معتبر است، در تازهترین گزارش خود برآورد کرده، هزینه مداخله انگلیس در جنگ افغانستان و عراق، به 30 میلیارد پوند رسیده است که به طور میانگین برای هر انگلیسی یک هزار پوند میشود.
گزارش های مالی سایر متحدان امریکا در افغانستان نشان میدهد که یکی از دلایل عدم تمایل آنان به ادامهی حضور در افغانستان، هزینههای گزاف جنگ افغانستان بوده که اکنون روی دوش آنان سنگینی میکند.
تلفات انسانی نیز یکی دیگر از علتهای شکست امریکا و ناتو در افغانستان بود. بر اساس گزارش پایگاه اطلاع رسانی تلفات نیروهای خارجی در افغانستان(icasualties.org)، تا اواخر ماه جوزای سال جاری، 3450 نظامی خارجی در افغانستان جان خود را از دست داده که 2331 تن آنان امریکایی و 453 تن دیگر انگلیسی هستند.
افزایش بیماریهای روانی در بین سربازان خارجی بازگشته به کشورهایشان، یکی دیگر از معضلات جدید جامعه غرب است که دولتهای این کشورها را به شدت تحت فشار قرار داده است.
نتیجه
با توجه به عوامل بالا که نقش تعیین کنندهای در جنگ افغانستان داشته، جای هیچ شک و شبههای باقی نمیماند که امریکا و ناتو در این کشور شکستی را متحمل شده که تا سالها تبعات آن باقی خواهد ماند.
اینکه چرا بعضی از مردم هنوز به شکست امریکا و متحدان آن در افغانستان باور ندارند، دلایل مختلفی دارد که مهمترین آن قدرت نرم امریکا در زمینه رسانه و تکنولوژی و همچنین توان نظامی و اقتصادی این کشور در سطح جهانی است.
قدرت رسانهای و اقتصادی امریکا هنوز هم این اجازه را نمیدهد که برخی از واقعیتها در خصوص شکستهای این کشور در سطح منطقهای و بینالمللی آشکار شود.
با توجه به درگیریهای یک قرن گذشته امریکا در جهان، رسانه و تبلیغات که پشتوانهیقوی اقتصادی را نیز با خود داشته، یکی از گزینههای اصلی پیروزی و یا سرپوش گذاشتن بر شکست جنگهای امریکا محسوب شده است.
در حال حاضر 90 درصد رسانههای امریکا توسط پنج شرکت ابررسانه که به صورت مستقیم در صدد تأمین منافع امریکا در سطح جهان هست، اداره میشوند.
رسانههای امریکایی در قبال بحران افغانستان سیاست رسانهای یکسانی داشته که به طور عمده در ارائه خبرها از چهار تاکتیک رسانهای حذف یا سانسور، اطلاع رسانی نامنظم و قطره چکانی، آگاهی کاذب و بزرگ نمایی یا اغراق استفاده میکنند.