loading...
سخن جدید
محمد رضا نعیمی بازدید : 26 1394/03/19 نظرات (0)

وزير خارجه چين ابراز اميدواري کرد که در دور جديد مذاکرات هسته‎اي ايران، طرف‎هاي مقابل ضمن توجه به اهداف مهم نشست‎هاي انجام شده، تلاش‎هاي خود را در به نتيجه رسيدن گفت وگوها و حل و فصل سريع تر اين پرونده به کار بگيرند.
پايگاه اطلاع رساني وزارت امور خارجه چين روز پنجشنبه در گزارشي، به ديدار انجام شده ميان وزيران امور خارجه ايران و چين در حاشيه کنفرانس بين‎المللي امنيت و ثبات در منطقه سازمان همکاري شانگهاي در مسکو اشاره کرد و جزييات اين نشست را منتشر کرد.
براساس اين گزارش، «وانگ يي» در اين ديدار ضمن مرور آخرين تحولات مذاکرات ايران و کشورهاي عضو ۱+۵ ، ابراز اميدواري کرد که در مدت زمان باقيمانده طرفين مذاکره کننده به نتايج مورد نظر خود دست يابند.
وي يادآور شد: ما امروز شاهد تداوم مذاکرات درباره مسائل باقيمانده بين طرفين پس از بيانيه لوزان براي رسيدن به يک چارچوب جامع هستيم و کاملا طبيعي است که فرآيند دشوار اما در عين حال مفيدي را پيش رو داشته باشيم.
وزير خارجه چين ابراز اميدواري کرد که با جديت طرفين و با بکارگيري اراده سياسي طرف‎هاي مختلف، ضن حل مشکلات باقيمانده و غلبه بر اختلافات، مذاکرات در موعد مقرر به نتايج مورد نظر برسد.
وي همچنين توسعه مناسبات تهران و پکن طي سال‎هاي اخير را قابل قبول دانست و تاکيد کرد که چين همواره به دنبال برقراري روابط استراتژيک با ايران است.
وي تصريح کرد که چين مايل به تقويت روابط سنتي خود با جمهوري اسلامي ايران و تعميق تعاملات دو جانبه در حوزه هايي چون انرژي است.
«وانگ يي» با اشاره به طرح دولت کشورش براي احياي جاده ابريشم موسوم به «يک کمربند – يک جاده» خطاب به محمد جواد ظريف گفت: ما معتقديم اين طرح ظرفيت‎هاي جديدي را براي همکاري هاي دو کشور در حوزه هاي صنعتي و سرمايه گذاري ايجاد کرده و به عنوان ايده اي که چشم اندازهايي جديد براي منافع متقابل تهران – پکن را در پي دارد، قابل توجه است.
محمد جواد ظريف وزير امور خارجه ایران نيز در اين ديدار، تداوم مذاکرات در خصوص مسایل باقي مانده بين طرفين را مورد اشاره قرار داد و گفت: در جريان مذاکرات جاري همچنان اختلافات و مسائل دشوار بسياري وجود دارد که ما اميدوار به التزام همه طرف ها به تفاهم لوزان هستيم.
وي همچنين به نقش چين در طول برگزاري مذاکرات تقدير کرد و يادآور شد، پکن مي‎تواند همچنان به نقش سازنده خود تا به نتيجه رسيدن اين پرونده ادامه دهد.
ظريف در بخش ديگري از سخنان خود بر آمادگي کامل جمهوري اسلامي ايران جهت مشارکت فعال در طرح «يک کمربند - يک جاده» اشاره و تاکيد کرد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 30 1394/03/12 نظرات (0)

سرمقاله

داعش در آغاز برای افغانستان به منزله‎ی یک شائبه‎ی تلقی می‎شد که ممکن است در میان اعضای باقی‎مانده از گروه‎های مخالف مسلح دولت رسوخ کرده و با تغییر شکل و شمایل، در صدد راه اندازی تحرکات هراس افگنانه است.
گمانه‎ها حاکی از آن بود که ممکن است این گروه با توجه به شرایط قومی و گرایش‎های مذهبی که در افغانستان وجود دارد، جای پایی باز ننماید و دولت‎مردان کابل نیز قول‎هایی مبنی بر خفه کردن کردن نطفه‎ی داعش در کشور می‎دادند. اما با گذشت زمان و زمزمه‎هایی که شنیده می‎شود، تبدیل شدن کابوس داعش به واقعیت تلخ در افغانستان، نه تنها نگرانی عمومی را در افغانستان دامن زده است، بلکه کشورهای آسیای میانه را نیز نگران کرده است.
تحرکات سیاسی و نظامی در سطح آسیای میانه با همدستی روسیه حاکی از آن است که این کشورها نگران اجرای دسیسه‎ای اند که ممکن است توسط قدرت‎های سلطه‎گر جهانی به راه افتاده و بحران خاورمیانه را با ابزار داعش در آسیای میانه نیز گسترش داده و انتقال دهند که مسیر مناسب آن جغرافیای افغانستان است. این نگرانی بارها از سوی سیاست‎مردان کاخ کرملین و سایر کشورهای آسیای میانه مطرح شده است؛ نگرانی که از سوی قدرت‎های ذی‎دخل از جمله دولت کابل خیلی جدی تلقی نشده است.
امروزه این گمانه‎ مطرح است که داعش برای دست‎یابی به اهداف بلندمدت خود برآسیای مرکزی بویژه افغانستان تمرکز کرده است و تلاش دارد از یک سو از طریق فروش مواد مخدر منابع خود را تامین کند و از سوی دیگر هم با افزایش تبلیغات باجذب عناصری از داخل افغانستان بر نیروی انسانی خود بیفزاید. داعش با توجه به برنامه‌هایی‎که برای گسترش حوزه‎ی نفوذ و فعالیت خودش طراحی کرده و تلاش می‌کند خلافت اسلامی مورد نظر خود را طی یک برنامه‎ی تقریبا پنج ساله تاسیس کند، نسبت به تحولات منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، پاکستان و افغانستان حساس است.
برخی از کارشناسان براین باور اند که داعش تمامی این مناطق به سمت چین را در چارچوب ولایت خراسان نامگذاری کرده است. عمده تمرکز بر این منطقه طبیعتا به سمت افغانستان و پاکستان خواهد بود. زیرا این مناطق دچار بحران‎های جدی اقتصادی و اجتماعی هستند و از سوی دیگر کنترل یک قدرت مرکزی بسیار کم است و توانایی امنیت بخشی چندانی وجود ندارد.
مناطق قبایلی پاکستان با نبود یک قدرت مرکزی قوی روبرو هستند. افغانستان نیز به دلایل گوناگون هنوز نتوانسته است یک وضعیت امن و قابل قبول را توسط دولت حاکم کند. در چنین شرایطی آن‌ها می‌توانند در خطوط این اختلافات حرکت کنند و حوزه‌ی نفوذ خود را گسترش دهند. این مسأله از جمله مسایلی است که سبب شده داعش نسبت به حضور در افغانستان و حتی پاکستان علاقه‌مند شود. البته دلایل دیگری هم جهت جلب توجه داعش وجود دارد. این‌که بخشی از رهبران و فعالان داعش گفته می‌شود سابقه‎ی حضور در جبهه افغانستان یا آموزش و بهره‌گیری از تجربه در افغانستان دارند سبب شده است که نوعی شناخت و حتی تعلق خاطر نسبت به این منطقه به وجود بیاید.
با این وجود، هرگاه دولت کابل کماکان گرفتار مشکلات داخلی خویش مانده و نتواند تعامل قوی را در سطح منطقه فراروی این موج خطرناک و بحران‎زا ایجاد نماید، بار دیگر در کام بازی بزرگ دیگری سقوط نموده و اولین قربانی در این حوزه خواهد بود. بنابراین، نباید بیش‎تر از این با تعلل‎های بیجا و تعهدهای واهی وقت را ضایع نموده و به اجرای برنامه‎های قوی، دقیق و قاطع‎تری پرداخت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 30 1394/03/12 نظرات (0)

 نمایندگان مجلس از افزایش ناآرامی‎ها در مناطق مختلف کشور و همچنین فساد گسترده در ادارات دولتی به شدت انتقاد کرده و تاکید ورزیدند که حکومت به وعده‎هایش عمل نکرده است.
به گزارش خبرگزاری جمهور؛ اعضای مجلس خاطرنشان کردند بر حکومت «ننگ» است که به وعده‎هایش در خصوص تامین امنیت کشور عمل نکرده است.
قاضی عبدالرحیم با اشاره به افزایش ناآرامی‎ها در کشور به ویژه در بادغیس گفت:‌ «بر حکومت ننگ است که به وعده‎هایش درخصوص تامین امنیت عمل نکرده است؛‌ روزی شود که مردم خود به پاخیزند و حکومت را به چالش بکشند».
محمدحسین شریفی بلخابی گفت: «بحث تامین امنیت در کشور افسانه شده است؛‌ رهبران حکومت همه روزه مشغول جلسه و پالیسی‎سازی است؛ اگر امنیت نباشد این برنامه‎ها در کجا تطبیق می‎شود».
آقای بلخابی افزود: حکومت باید یک طرح عملی برای تامین امنیت روی دست گیرد، در این طرح یا از خیزش‎های مردم حمایت کند و یا هم قوای هوایی را تقویت کند تا مخالفان از طریق هوا سرکوب شوند.
نقیب الله فایق نیز با اشاره به تقرری‎های جدید در وزارت دفاع ملی و ریاست امنیت ملی گفت: «از این حکومت، داعش بهتر است؛ داعش فکر فرامنطقه‎ای دارد؛ اما این حکومت به قوم‎گرایی دامن زده و برخی اقوام را از صحنه عقب می‎راند».
این در حالی است که سه کمیسیون امنیت داخلی، امور دفاعی و امور خارجی قرار است روی یک طرح امنیتی جامع برای بهبود امنیت در کشور کار کنند.
انتقادها از افزایش نا آرامی‎ها در کشور در حالی است که حکومت پس از ۸ ماه به تازگی وزیر دفاع را معرفی کرده است.
عبدالرئوف ابراهیمی از معرفی نامزد وزیر دفاع ملی استقبال کرد و گفت: حکومت هرچه زودتر اسناد تحصیلی این نامزد وزیر را برای بررسی بیش‎تر به مجلس بفرستد.
گفته می‎شود روز چهارشنبه گذشته حکومت طی مکتوب رسمی معصوم استانکزی را به عنوان نامزد وزارت دفاع به مجلس معرفی کرده است.
رییس مجلس از حکومت خواست که هر چه زودتر اعضای دیوان عالی و روسای مستقل را معرفی کند.
همچنین نمایندگان، وجود فساد گسترده در سطح دوایر دولتی را بی حد و بحرانی توصیف کردند.
علی اکبر قاسمی گفت: «فساد در دوران اشرف غنی بی حد زیاد شده است؛ در دوران حامد کرزی این‎قدر فساد نبود. حالا همه کمر به فساد بسته اند».
عارف رحمانی با اشاره به تعلیق وظیفه‎ی چند مقام وزارت شهر سازی از سوی رییس جمهور ابراز امیدواری کرد که با این قضیه همانند قضیه کابلبانک سطحی برخورد نشود.
رییس جمهور غنی در یک اقدام امیدوارکننده، قضیه فساد در کابلبانک را دوباره بازگشایی کرد؛ اما آگاهان می‎گویند که رییس جمهور با این قضیه برخورد سیاسی کرد و بازگشایی دوباره آن، طوری که انتظار می‎رفت دستاوردی نداشت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 34 1394/03/12 نظرات (0)

از آغاز عملیات نظامی امریکا در افغانستان تولید مواد مخدر در این کشور پنجاه برابر شده است.
به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، اداره فدرال مبارزه با مواد مخدر فدراسیون روسیه اعلام کرد وسعت سطح زیر کشت کوکنار در افغانستان به سطح بی سابقه 224 هزار هکتار رسیده است.
ویکتور ایوانوف، رییس اداره فدرال مبارزه با مواد مخدر فدراسیون روسیه گفت:«از آغاز عملیات نظامی امریکا در 7 اکتوبر 2001 موسوم به «آزادی پایدار» تولید مواد مخدر در مناطق اوراسیا و آسیای مرکزی پنجاه برابر شده است.»
وی افزود:«تمام کارشناسان معتقدند اگر جامعه جهانی نگرش خود را تغییر ندهد تولید مواد مخدر در افغانستان افزایش خواهد یافت.»
در حقیقت حضور نیروهای خارجی در افغانستان و تشدید مناقشه مسلحانه منطقه را بی ثبات می‎کند. عدم توسعه کشاورزی موجب می شود کشاورزان به کشت کوکنار روی بیاورند.
به عقیده سازمان ملل متحد، مواد مخدر جدید انواع مختلف دارد. امروزه مافیای چند ملیت مواد مخدر در افغانستان 90 درصد مواد مخدر جهان را تولید می کنند. بر اساس اطلاعات اداره مبارزه با جرم و مواد مخدر سازمان ملل متحد افزایش قاچاق مواد مخدر سالانه موجب مرگ حدود 100 هزار نفر می‎شود. همچنین قاچاق مواد مخدر موجب تقویت مالی تروریست‎ها و توسعه شبکه‎های افراط‎گرایی می شود که امنیت و صلح را تهدید می‎کنند. در چنین شرایطی تحکیم تلاش‎های جامعه بین‎المللی تنها راه مقابله با تولید و قاچاق مواد مخدر از مبدا افغانستان است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 33 1394/03/12 نظرات (0)

چین که همواره از کم کاری‎های مجامع و سازمان‎های بین‎المللی در مقابله جدی با معضل مواد مخدر بویژه در کشور افغانستان گلایه دارد، از نیت خود جهت همکاری با کابل در این حوزه خبر داده است.
کشور پهناور چین که با افغانستان مرز مشترک فراوانی دارد، همواره نگران آن است تا مواد مخدر تولید شده از افغانستان وارد خاک کشورش شود.
به همین منظور چین اعلام کرده است که می‎خواهد برای جلوگیری از افزایش تولید تریاک و کشت کوکنار در افغانستان با این کشور همکاری کند و امکانات و تجهیزات لازم را نیز در اختیار این کشور قرار دهد.
دولت چین بر این باور است که کشورهای دیگر کمک زیادی در این راستا در اختیار کابل قرار نداده اند و افغانستان در مبارزه با معضل مواد مخدر همه امکانات لازم را در اختیار ندارد.
این موضوع حتی در روزنامه روزنامه گلوبال تایمز چین نیز بازتاب داشت و این روزنامه در گزارشی از عدم توفیق دولت افغانستان در این راه خبر داده است.
این روزنامه یادآور شد که متاسفانه کابل موفقیتی در این زمینه نداشت که دلیل آن نیز همکاری نامناسب دنیا با این کشور در مبارزه با این پدیده شوم است.
آمارهای رسمی نشان می‎دهد که تنها در سال 2014 میلادی شش هزار و 400 تن تریاک در افغانستان تولید شده است که این رقم 17 درصد بیش‎تر از یک سال قبل از آن بوده است.
«آسیا بیت» تارنمای چینی، شمار معتادان مواد مخدر در افغانستان را یک میلیون و 600 هزار نفر اعلام کرد اما رسانه‎های افغانستان این رقم را سه میلیون نفر اعلام می‎کنند.
گزارش این سایت حاکی است که در سال 2014 میلادی در 224 هزار هکتار زمین در افغانستان فقط کوکنار کشت شده است.
دولت چین افزایش تولید مواد مخدر در این کشور را یکی از مخاطرات امنیتی جدی برای کل منطقه، جهان و بویژه برای خود دانسته و بر مبارزه با آن تاکید جدی دارد بویژه آنکه تولید مواد مخدر در افغانستان پس از آغاز عملیات نظامی امریکا در این کشور 50 برابر شده و افزایش آن همچنان ادامه دارد.
پکن در همین راستا، از شماری از هنرمندان این کشور از جمله «چانگ لونگ»، معروف به «جکی چان» هنرپیشه فیلم‎های رزمی این کشور دعوت کرده است تا برای جلوگیری از افزایش مبتلایان به مواد مخدر در افغانستان کمک کنند. چین وی را سفیر مبارزه با مواد مخدر در میان جوانان می‎داند.
به باور چین؛ جنگ، کشت و قاچاق مواد مخدر سال‎هاست که امنیت و آرامش افغانستان را تهدید می کند و این کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند کمک برای مبارزه با روند رو به رشد این معضل است.
روابط میان چین و افغانستان در حال حاضر به بهترین شکل ممکن آن در حال انجام است و افزایش 10 برابری همکاری‎های اقتصادی میان دو کشور طی 10 سال گذشته به خوبی نشان دهنده این موضوع است.
البته کشور چین در کمک به افغانستان پا را فراتر نیز نهاده و با کشور روسیه نیز برای برای مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان به توافق رسیده است.
این در حالی است که در 13 سال گذشته با حضور نیروهای خارجی در افغانستان کشت و قاچاق مواد مخدر به بالاترین سطح خود رسیده است و اکنون کشورهای منطقه مانند روسیه و چین سعی دارند برای محو مواد مخدر در افغانستان، شانس خود را امتحان کنند.
براساس گزارش‎ها، وسعت مزارع کوکنار در افغانستان در سال 2014 دوباره رکورد ها را شکسته و به 224 هزار هکتار رسیده است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 30 1394/03/12 نظرات (0)

دولت کابل که با حملات سرسختانه‎ی طالبان در نوار شمالی افغانستان مواجه شده است برای مقابله با این شبه‌نظامیان، به یک استراتژی پرخطر رو آورده که تشکیل گروه‌های شبه‌نظامی محلی و درخواست از جنگ‌سالاران قدیمی برای کمک نظامی است.
قرار است در جریان این تلاش چند هزار نفر در نواحی شمالی کشور برای مبارزه با طالبان در مناطقی که ارتش و پولیس افغانستان در حال از دست دادن مواضع بوده یا حضور کمی دارند بسیج شوند. به نظر می‌رسد که این اقدام مستقیما تضمین‌هایی که درباره مقابله نیروهای امنیتی با اتکا به خود با مخالفان مسلح داده شد را تضعیف می‌کند. همچنین طرح کمک گرفتن از نیروهای غیرمتعارف باعث افزایش نگرانی درباره دامن زدن به دشمنی‌های گروهی و ناآرامی‌های داخلی در کشوری‎که همچنان خاطره‎ی جنگ داخلی دهه 1990 را در ذهن دارد، می‌شود.
برخی از فرماندهانی‎که در آن جنگ داخلی دست داشتند اکنون مواضع بلندپایه‌ای در دولت افغانستان در اختیار دارند و مشوق تلاش فعلی برای بسیج کردن و تسلیح مجدد گروه‌های شبه‌نظامی هستند. از سویی هم سخن از آموزش برخی از عناصر توسط گروه‎های وابسته به داعش در برخی از نقاط ولایت‎های شمالی گفته می‎شود، ولی دولت در قبال این رخدادها یا سکوت نموده و یا هم به توجیه قضایا می‎پردازد.
فوزیه کوفی، عضو مجلس نمایندگان از ولایت بدخشان، یکی از ولایت‌هایی که دولت این کشور برای تشکیل گروه‌های شبه‌نظامی در آن برنامه‌ریزی می‌کند، گفت: ما این تجربه شکست‌ خورده شبه‌نظامی سازی را قبلا انجام داده‌ایم. این کار باعث گسترش جنگ از خانه‌ای به خانه دیگر شده و از آنجا که همه شروع به مسلح کردن گروه‌های متعلق به خود خواهند کرد، دشمنی‌ها را آغاز خواهد کرد.
ایجاد نیروهای ارتش و پولیس افغانستان که بنا به گفته‎ی مقامات کشور تا پایان سال گذشته میلادی بیش از 320 هزار نیرو داشته است، به عنوان یکی از دستاوردهای حضور نظامیان خارجی تحت رهبری امریکا در این کشور تلقی شده است.
بر اساس بسیاری از گزارش‌ها، این نیروها در چند منطقه از افغانستان توانسته‌اند مبارزه موثری آن هم بدون حمایت هوایی و کمک‌های لوجستیکی که آمریکا در سال‌های گذشته از آن‌ها به عمل می‌آورد، داشته باشند. با این حال در چند ماه اخیر نیروهای امنیتی افغانستان تلفاتی هشدار دهنده داشته‌اند. بنا به گفته‌ی یک مقام نظامی غربی که نامش را فاش نساخت، در چهار ماهه نخست سال 2015 بیش از 1800 سرباز و افسر پولیس افغانستان در درگیری کشته شده و 3400 نیروی دیگر زخمی شده‌اند.
این میزان تلفات حدود 65 درصد بیش‎تر از تلفات این نیروها در همین بازه زمانی در سال گذشته میلادی است. اکنون طرح دولت افغانستان برای متوسل شدن به گروه‌های شبه‌نظامی نشان‌دهنده‎ی تضعیف اعتماد به ارتش و پولیس افغانستان است؛ نهادهای ملی مهم در کشوری که هنوز با کمبود این نیروها مواجه است.
در حقیقت هدف بیان شده تشکیل نیروهای امنیتی ملی در افغانستان، جایگزینی گروه‌های شبه‌نظامی پراکنده در کشور با یک نیروی متحد بهتر آموزش دیده بود که پاسخ‎گویی بیش‎تری به دولت داشته باشد.
با وجود اینکه نیروهای امنیتی سال جاری میلادی حملاتی را علیه نیروهای طالبان در سراسر کشور انجام داده‌اند اما به گفته‎ی برخی مقامات کابل و مشاهدات محلی، ارتش افغانستان در مقابله با نیروهای طالبان در مناطق شمالی، ناتوان بوده است. ارتش افغانستان تا ماه اپریل برخی مواضع خود در چند ولایت شمالی را به طالبان واگذار کرد. در ولایت کوهستانی بدخشان شبه‌نظامیان طالبان چند پست دیده‌بانی ارتش را تصرف و چند سرباز را به اسارت گرفته و تعدادی سرباز دیگر را سر بریدند. گزارش‌های وحشتناک درباره این خشونت‌های طالبان اعتماد عمومی به نیروهای امنیتی افغان را متزلزل کرده است.
پیشروی‌های طالبان ادامه داشته و چندین منطقه کوهستانی دور افتاده را تهدید می‌کند و حاکی از یک راهبرد بلندپروازانه برای تصرف مناطقی در شمال، جایی که در دهه 1990 کانون مقاومت علیه طالبان بود، است. این در حالی است که بر اساس حدس و گمان‌های مقامات امریکایی و افغانستان مجموع نیروهای طالبان 20 تا 30 هزار نفر برآورد می‌شود اما به نظر می‌رسد طالبان امسال به نسبت سال‌های گذشته تعداد نیروهای بیش‎تری در شمال افغانستان دارد. این رخداد یکی از نتایج به خدمت‌گیری محلی‌ها است. چند صد تن از ترکمن‌تبارها در استان جوزجان بنا به گفته مقامات محلی اخیرا به طالبان پیوسته‌اند. همچنین گزارش شده که صدها شبه‌نظامی نیز از جنوب رهسپار شمال شده و در پوسته‎های بازرسی‌ها خود را به جای کارگران مهاجری که به دنبال کشت تریاک هستند جا زده‌اند تا حملات طالبان در شمال را تقویت کنند. به زودی نیروهای طالبان فشارهای خود را در حومه مراکز ولایت‎های بغلان و جوزجان افزایش خواهند داد. در برخی موارد نیروهای مجاهدین محلی و حامیان آن‌ها گروه‌هایی شبه‌نظامی را به دلیل اینکه طالبان قصد تصرف مناطقی جدید را داشته‌اند تشکیل داده‌اند.
مقامات افغانستان گفتند حمله‌ای که طالبان در ماه اپریل در شهر قندوز در نزدیکی مرز با تاجیکستان انجام داد دولت افغانستان را وادار کرد برای کمک متوسل به شبه‌نظامیان شود.
یک هیات از مقامات امنیتی بلندپایه افغانستان پس از آنکه دولت این کشور از سرعت عمل طالبان برای ورود به حومه شهر قندوز شگفت‌زده شد شروع به بسیج فرماندهان سابق مجاهدین که در دهه 1990 با نیروهای شوروی و طالبان جنگیده بودند، کرد. برخی از این فرماندهان همچنان رهبری گروه‌های شبه‌نظامی فعال را به عهده دارند.
عبدالمحمد، یکی از این فرماندهان گفت، سرویس اطلاعاتی دولت افغانستان به افراد وی مهمات داده و وعده داده ماهانه به هر یک از آن‌ها 200 دالر پرداخت خواهد کرد.
عبدالمحمد خاطرنشان کرد: ما اکنون دست به قیام در حمایت از نیروهای دولتی زده‌ایم.
وی افزود که فرماندهی حدود 500 نیرو را در شمال و شرق شهر قندوز به عهده دارد.
به گفته مقامات بلندپایه دولت افغانستان، میرعلم یکی از قدرتمند‌ترین فرماندهان شبه‌نظامی افغانستان در این منطقه به درخواست دولت افغانستان به منظور دفاع از شهر قندوز از تاجیکستان بازگشته است. میرعلم در یک مصاحبه تلفنی بسیج کردن هرگونه نیرویی را رد کرده و تاکید کرد دولت افغانستان مدت‌ها پیش همه افراد وی را به جز سه محافظش خلع سلاح کرده است اما یک مقام امنیتی بلندپایه سابق گفت، میرعلم همچنان شبکه‌ای متشکل از 1500 تا 3400 فرد مسلح را دارد. اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان سال جاری میلادی به مشاورانش گفت تمایل دارد شبه‌نظامیان قندوز و بویژه نیروهای میرعلم را خلع سلاح کند و آن‌ها را یک منبع مهم بی‌ثباتی خواند اما تا ماه اپریل هنگامی‌که فتوحات طالبان هویدا شد، اشرف غنی گزینه دیگری به غیر از درخواست کمک از شبه‌نظامیان نداشت.
شورای امنیت ملی افغانستان احتمال وارد کردن گروه‌های شبه نظامی جدید به نیروی پولیس افغانستان را بررسی کرده است.
بنا به گفته‌ی یک مقام بلندپایه دست‌اندرکار در طرح بسیج گروه‌های شبه‌نظامی این طرح جدید، کنترل شده بوده و سلاح‌ها در آن به طورغیرمسئولانه توزیع نمی‌شود اما این مقام که نامش را فاش نساخت، تصریح کرد حمایت دولت افغانستان از شبه‌نظامیان می‌تواند دشمنی میان گروه‌های مسلح در سطح محلی را افزایش دهد.

منبع: نیویارک تایمز منبع فارسی: ایسنا

محمد رضا نعیمی بازدید : 29 1394/03/12 نظرات (0)

دستور صریح رهبری جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تحصیل همه دانش‌آموزان مهاجر افغانستانی، اعم از دارای کارت هویت و یا بدون مدارک اقامتی، فضای حوزه مهاجرین در ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. به محض رسانه‌ای شدن دستور صریح رهبری، فضای افکار عمومی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. یک روز بعد سخنگوی دولت اعلام حمایت و آغاز مسیر اجرایی شدن این مسیر را اعلام کرد و بلافاصله دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران هم در گفتگویی اعلام کرد که مهاجرین افغانستانی امسال مشکلی برای تحصیل نخواهند داشت.
سپس دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش سرانجام از دستور ویژه وزیر آموزش و پرورش برای ثبت‌نام همه کودکان مهاجر در مدارس ایرانی خبر داد.
این دستور با استقبال ویژه‌ای از سوی نخبگان و فعالان مهاجر و ایرانی مواجه شده است. در اولین واکنش نامه شورای فرهنگی افغانستانی‌های مقیم ایران به رهبری منتشر شد و بعد از آن حسن رحیم‌پور ازغدی، نویسنده و پژوهشگر برجسته در یکی از معدود گفتگوهای این سال‌هایش، به نکات مهمی درباره مطالبه رهبری مبنی بر تحصیل همه دانش‌آموزان افغانستانی و همین‌طور دیگر مسائل مربوط به مهاجرین اشاره کرده است.
ایشان در این گفت‎وگو: در راستای دستور رهبری دربارهٔ تحصیل کودکان و نوجوانان عزیز افغانستانی (بدون مدرک اقامتی یا با مدرک ) که در ایران هستند و اغلب یا همهٔ آن‌ها در ایران به دنیا آمده‌اند ودر همین کشوربزرگ شده‌اند پیشنهادم این‌ است که بدون آن موانع قانونی دست و پاگیری که قبلاً بود، یک کمیتهٔ عالی ویژه‌ای تشکیل شود برای بررسی مشکلات به خصوص کودکان و نوجوانان و جوانان افغانستانی که در ایران هستند.
مسئولیت این کمیته شفاف سازی مشکلات و پیدا کردن راه حل‌های قانونی برای آن‌ها و رفع موانع به نحوی که هم قانون رعایت شود و هم مشکلات دو طرف لحاظ شود و هم حرمت و حقوق کودکان و جوانان مهاجر افغانستانی مقیم ایران رعایت شود. اشاره کردم که غالب این ها یا همهٔ این عزیزان در همین کشور به دنیا آمده‌اند و بزرگ شده‌اند و بیشتر یا کاملاً در ایران بوده‌اند تا در افغانستان. این‌ها فرزندان ما محسوب می‌شوند.
بچه‌های (کودکان) افغانستان بسیار با استعداد و علاقمند به فراگیری درس و دانش هستند. غالباً جوانان افغانستانی هم برادران اهل سنت و هم برادران تشیع، جزء زحمتکش ترین افراد بوده و هستند وحساب این جمعیت (آمار چند میلیونی غیر رسمی و یک میلیون یا بیشتر رسمی) را باید از تعدادی خاص که جرمی مرتکب می‌شوند یا مشکلاتی به وجود می‌آورند جدا کرد. در هرملتی اقلیتی فاسد و مجرم هستند اما اکثریت بسیار شریف هستند. درست است که امکانات کشور محدود است ولی حالا که متاسفانه در این چند دههٔ گذشته کشور افغانستان مدام در معرض جنگ و تجاوز و اشغال وناامنی است دستور رهبری باید حتماً اجرا شود.
این یک وظیفهٔ مردمی است چه از لحاظ فرهنگی و چه اجتماعی وچه اخلاقی. با این‎که موانع قانونی هم وجود دارد اما در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم مصوبه‌ای شد که این خیل عظیم استعداد پرورش داده شود و برای کشور افغانستان وجهان اسلام استفاده شود. خود مهاجرین عزیز هم کمک کنند برای یک انسجام صحیح و قانونمند که حساب این جمعیت عظیم و شریف، هرچه بیشتر از حساب اندکی که اعمال غیر قانونی و خلاف انجام می‌دهند جداشود. در پایان امیدوام دستگاه‌های اجرایی علیرغم مشکلاتی که دارند و ما هم اطلاع داریم هرچه زود تر این دستور رهبری را اجرا کنند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 25 1394/03/12 نظرات (0)

در افغانستان، آزادی بیان و آزادی رسانه‎ها وجود دارد اما رسانه‎های آزاد و اندیشه‎های مستقل که واقعیت‌ها را آنچنان که هست انعکاس دهند، یافت نمی‌شود.
با در نظر داشتن اینکه افغانستان کشوری تازه از بحران نجات یافته است و در مرحله‌ی گذار قرار دارد، وظیفه‎ی اصلی رسانه‎های افغانستان، تلاش در راستای رشد و پیشرفت کشور، حفظ منافع و تحکیم وحدت ملی است و رسانه‎ها باید از دامن‎زدن به تفرقه‎های قومی پرهیز کنند و حفظ منافع ملی را اساس کار خود  قرار دهند.
بعد از سقوط دولت طالبان و روی کار آمدن دولت جدید افغانستان، مردم از آزادی زیادی برخوردارند و می‎توانند مشکلات، انتقادات و پیشنهادات‎ خود را از طریق رسانه‎ها به گوش دولت‎مردان برسانند.
در کشورهایی‎که ساختار نظام سیاسی از نوع دموکراتیک و مردم سالاری استوار است، رسانه‎ها در عین حال که یکی از منابع قدرت به‌شمار می‌روند، نقش مهم در آگاهی دهی به مردم می‌توانند ایفا کنند.
نقش رسانه‎ها در پیشرفت سیاسی
افغانستان در حال حاضر از ثبات سیاسی خوبی برخودار نبوده بلکه در حال گذار از وضعیت، سنتی به مدرن است.
در وضعیت سیاسی فعلی، رسانه‎های افغانستان می‎توانند نقش بسیاری مؤثری در خروج افغانستان از بحران‎های سیاسی ایفا کنند.
رسانه‎های افغانستان باید بحث امضای پیمان امنیتی با آمریکا را یک جانبه به بحث نگیرند و تمام فواید و ضررهای این پیمان را به بررسی کرده و منافع ملی افغانستان را دنبال کنند.
رسانه‎های افغانستان مسؤلیت دارند تا بدون طرفداری از گروه، قوم و یا حزب خاصی، نظریات تمام مردم افغانستان را انعکاس دهند و دیدگاه مردم افغانستان و یا برداشت مردم افغانستان را از این پیمان به بحث بگیرند.
تبلیغات‎ها پیرامون مذاکرات صلح با طالبان، آغاز دوباره جنگ‎های داخلی و بدتر شدن وضعیت افغانستان، از سوی تعدادی از رسانه‎های امریکایی با اهدافی مشخص راه‎اندازی شده است.
رسانه‎های افغانستان وظیفه دارند تا با کنترل اوضاع نابسامان سیاسی فعلی، راه‎های خروج از مشکلات افغانستان را به بحث بگیرد و مردم را در جهتی سوق دهند که در راستای حل مشکلات و آیندۀ بهتر گام بردارند.
رسانه و انتخابات
در کشور سنتی مانند افغانستان جدای از زنان حتی بسیاری از مردان هم قصد شرکت در انتخابات را ندارند اما رسانه‎ها باید مردم را به شرکت در انتخابات تشویق و ارزش واقعی هر رأی را بیان کنند.
در بسیاری از ولایات کشور، شرکت زنان در انتخابات، امری ناشایست شمرده می‎شود و بسیاری از مردم بر این باورند که زن‎ها تنها بایستی کارهای خانه را انجام دهند و دخالتی در انتخابات که حق شرعی و قانونی هر افغانستانی است، نداشته باشند.
رسانه‎های افغانستان مسؤلیت دارند تا این دید غیر‎منطقی و سنتی را از ذهن مردم افغانستان پاک کنند و آنان را به شرکت در انتخابات تشویق کنند.
انتخابات در حقیقت، داوری به عملکرد یک فرد در قبال جامعه و قضاوت جامعه در مقابل عملکرد و یا نگرش فرد و یا دولت است.
بر این اساس، رسانه‌ها در آگاهی دهی به تاثیر رای مردم در سرنوشت کشور خود نقش به سزایی دارد.
نقش رسانه‎ها در بهبود وضعیت امنیتی
افغانستان در حال حاضر از ناامنی‎ها رنج می‎برد و بسیاری از مردم حتی برای رفتن از یک ولایت به ولایت دیگر هراسانند. در این میان نیز رسانه‎های کشور می‎توانند نقش بسیار مؤثری داشته باشند؛ رسانه‎ها باید به مردم بفهمانند که انجام حملات انتحاری هرگز از نظر اسلامی جایز نیست.
رسانه‎ها باید به تبلیغات خود در این باره شدت بیش‎تری ببخشند و مردم را آگاه سازند که کمک به طالبان در خانه‎های خود جرم تلقی می‎شود و بوجود آورنده ناامنی‎های بیش‎تر برای افغانستان است.
رسانه‎ها باید به مردم بفهمانند که در صورت دیدن فعالیت‎های مشکوک مانند جاسازی ماین، انتقال مواد منفجره و هراس‎افکنی باید به نیروهای امنیتی کشور اطلاع دهند.
رسانه‎ها باید روح همکاری را میان نیروهای امنیتی و مردم تقویت کنند تا نیروهای امنیتی کشور در همکاری نزدیک با مردم، بتوانند از گسترش ناامنی‎ها جلوگیری کنند.
رسانه‎ها و رشد اقتصادی
به خاطر مشکلات سیاسی موجود، وضعیت اقتصادی افغانستان نیز تحت تأثیر قرار گرفته و روز به روز بدتر می‎شود.
سرمایه‎گذاران خارجی به خصوص غربی سرمایه‎گذاری‎های خود را در افغانستان متوقف ساخته‎اند.
تعدادی از مردم افغانستان نیز متأثر از وضعیت موجود، فعالیت‎های اقتصادی و سرمایه‎گذاری‎ خود را در افغانستان متوقف کرده‎اند.
رسانه‎های افغانستان باید با تشویق مردم به انجام فعالیت‎های اقتصادی و رفع تشویش‎های بیجا از اذهان مردم، در راستای بهبود وضعیت اقتصادی افغانستان گام بردارد.
در حال حاضر تعداد زیادی از سرمایه‎داران افغانستانی به جای اینکه با سرمایه‎گذاری‎های بیش‎تر در راستای بهبود وضعیت اقتصادی کشور تلاش کنند، سرمایه‎های خود را از کشور جمع کرده و سرمایه‎گذاری در کشورهای خارجی را ترجیح داده‎اند.
حال رسانه‎ها باید این افراد را برای بازگشت به افغانستان و سرمایه‎گذاری در این کشور تشویق کنند تا با بازگشت سرمایه‎ از افغانستان و افزایش سرمایه‎گذاری‎ها، زمینۀ اشتغال برای بسیاری از مردم بیکار افغانستان ایجاد شود..
رسانه‎ و بهبود وضعیت فرهنگی و تربیتی
یکی دیگر از مهم‎ترین مسؤلیت‌های ‎ دیگر رسانه‎ها، نقش تربیتی‎ آنان است که این نقش تا حدی در رسانه‎های افغانستان کمرنگ‎ شده و بیشتر جنبه‎های سیاسی، امنیتی و اقتصادی رسانه‎ها مطرح می‎شود.
با روی کار آمدن دولت جدید آزادی بیان پیشرفت چشم‎گیری داشت اما متأسفانه به خاطر متأثر شدن از کشورهای خارجی در افغانستان، فرهنگ‎های غربی نیز در رسانه‎ها افغانستان تا حدی دنبال می‎شود.
رسانه‎ها در کشوری مانند افغانستان که اکثریت مطلق مردم را مسلمانان تشکیل می‎دهند، باید چارچوب اسلامی را دنبال کنند و از انتشار برنامه‎ها و فیلم‎های غیراسلامی پرهیز نمایند.
رسانه‎ها همچنین می‎توانند نقش مهم تربیتی نیز داشته باشد. این نقش تربیتی هم می‎تواند برای کودکان و هم بزرگسالان باشد.
فعالیت شبکه‎های تلویزیون و مجلات برای کودکان با حفظ اصول تربیتی اسلامی می‎تواند در راستای تربیت بهتر کودکان نقش بسیار مهمی را ایفا کند.
رسانه‎ها علاوه بر تربیت کودکان می‎توانند در تربیت و یا بالا بردن فرهنگ تمام افراد جامعه نیز مؤثر باشند. به عنوان مثال، لحن صحبت کردن، مضرات ناشی از سیگرت و دیگر مواد اعتیادآور، طریقه رانند‎گی درست، تقویت روحیه همکاری بین اقشار مختلف جامعه و .... از مواردی است که رسانه‎ها می‎توانند دنبال کنند.
آزادی رسانه‎ها و رسانه‎های آزاد
یکی از دستاوردهای دهه‎ی اخیر در افغانستان آزادی بیان و آزادی رسانه‎ها بوده است که بدون شک تاکنون، تاریخ افغانستان به این حد رشد رسانه‌ای و آزادی بیان را در خود ثبت نکرده است.
اما مشکلی اصلی این است که در افغانستان، آزادی بیان و آزادی رسانه‎ها وجود دارد، اما رسانه‎های آزاد و اندیشه‎های مستقل که واقعیت‌ها را آنچه که هست، انعکاس دهند، یافت نمی‌شود.
رسانه‌های افغانستان بر اساس منافع کشورهای ذی‌نفوذ در مسایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی جهت گیری کرده و در راستای این گونه اهداف فعالیت دارد.
هیچ شک و تردیدی نیست که افغانستان در یک حالت شکنندگی قرار دارد و شکی نیست که دامن زدن به مسائل قومی و زبانی این کشور را بار دیگر به جنگ‌های خونین قومی و زبانی که افغانستان از آن رنج می‌برد، سوق می‌دهد،  اما بازهم برخی رسانه‌ها به این گونه مسایل دامن می‌زنند که نشان دهنده این ادعا است.
با این همه، اما آزادی بیانی که در 10 سال اخیر در افغانستان وجود دارد به مراتب بیش‌تر و بهتر از آزادی بیانی است که در دوره‌های قبلی وجود داشت.
رسانه‎های افغانستان باید شرایط فعلی و آزادی موجود را غنیمت شمرده و نهایت استفاده را از شرایط فعلی در راستای پیشرفت افغانستان و تقویت وحدت ملی انجام دهند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 111 1394/03/12 نظرات (0)

در روزگار قحطی محبّت و خشک سالی مهر و صمیمیّت در آن فضای تاریک و در اوج حاکمیّت قدرت پرستانِ حقیقت ستیز، الطاف زلال رحمان و رحیم از کوثر ولایت جاری و بار دیگر حکایت پرشور فرعون و موسای کلیم تکرار شد. در مقابل دیدگان خسته‌ی تاریخ، چهاردهمین ماه درخشان عصمت و پاکی طلوع کرد و نور امید را در دل‎های غمگین و تشنه‎ی محبت روشن ساخت و جان عاشقان زیبایی را به زمزمه‎ و غزل سرایی و شادی و پای کوبی فرا خواند. آری آن شب آسمانِ سامرّا از ظهور معجزه‎ی دیگر خدا به خود می‎بالید و آخرین غنچه‎ی زیبای بوستان فاطمی در دامن نرگس شکوفا شد و امید به برپایی عدل در جان شیفتگان عدالت، حیاتِ دوباره یافت.
در آن لحظه‌ی زیبا از شب نیمه شعبان، عمر ظلمت تردید و حیرت به پایان رسید و رحمت بی پایان سبحانی از سرچشمه‎ی فیّاض ابدی به سوی برهوت عالم خاک سرازیر شد و جان‎های تشنه را با جام‎های وعده وصال تازگی بخشید. طلوع فجر نیمه شعبان در سال 255 ق مقارن بود با تجلّی بزرگ جلال و جمال الهی. در آن لحظه زمین شاهد حضور عرشیان در آسمان بود که با زمزمه‎ی آیه «فَتبارَک اللّه اَحسن الخالقین» به تماشای زیباترین گوهر آفرینش مشغول بودند و به زمین به پاس پذیرایی از چنین مهمان عزیزی تبریک می گفتند.
گرچه پس از میلاد امام زمان علیه السلام در نتیجه بعضی مصالح و نیز خطرهایی که وجود داشت، مردم از مشاهده وجود گران مایه آخرین حجّت معصوم الهی محروم بودند، اما با اطلاع یافتن از تولّد منجی عالم، گل امید در دل های شیفته تمام مستضعفان عالم و پیروان حقیقت و راستی شکوفا شد و آنان با قوّت قلب بیش تر به انتظار ظهور دادگستر جهانی به پاسبانی حریم دل نشستند و به آماده سازی زمینه های ظهور مشغول شدند.
پیروان ادیان در این عقیده مشترکند که در یک دوره بحرانی و تاریک از ظلم و تعدی انسان‎های مستکبر و بیدادگر، نجات دهنده‌ی بزرگ جهانی ظهور خواهد کرد و اوضاع نابسامان جهانی را اصلاح خواهد کرد. امید به تحقّق این واقعه بزرگ نیروهای افراد را از رکود باز می دارد و آنان را از یأس رهایی می‎بخشد.
وقتی انتظار حرکت آفرین شد انسان منتظر نمی‎تواند به بهانه‎ی انتظار به گوشه خلوت پناهنده شود. انسان منتظر چون شیفته‎ی قیام رهبر معصوم خویش است، همواره در حال آمادگی به سر می‎برد و به میزان دل بستگی که به امام خود دارد در راه کسب تقوا و پاکی و فضیلت‎های والای اخلاقی و الهی می‎کوشد تا در لحظه‎ی صدور فرمان ظهور از ناحیه‎ی خداوند متعال، از آمادگی لازم برای یاری مولایش برخوردار باشد. او می‎داند کسی‎که غرق در شهوات است و همواره راه باطل می‎پوید، نمی‎تواند خود را منتظر ظهور حقّ بداند. منتظر واقعی هرگز از رفتار اصلاحی و گسترش پاکی و جلوگیری از شیوع گناه و فساد و بی عدالتی غفلت نمی‎کند.
جامعه منتظر هرگز تن به ستم نمی‎دهد و حضور بی عدالتی و فساد و نابسامانی را برنمی تابد. جامعه منتظر در اوج قدرت و طغیان مستکبران، بدون ترسیدن از قدرت پوشالی آنها، در مقابل بیدادگری ها می‎ایستد و درس شهامت و شهادت را به انسان‎ها می‎آموزد و سرانجام جامعه منتظر جامعه‎ای است که عزت را در سخت‎ترین اوضاع و با بذل عزیزترین و گران‎قدرترین سرمایه‎های خود حفظ می‎کند و در راه تعالی اخلاق و معنویت و آزادی از قید و بند عبودیت هواهای نفسانی از هیچ کوششی دریغ نمی ورزد و تلاش می‎کند تا زمینه‎ی نجات تمام انسان های دربند قدرت‎های ستم پیشه فراهم گردد، تا همه بندگان خدا از تاریکی عبادت بت های گم راه کننده به روشنایی سعادت دست یابند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 30 1394/03/12 نظرات (0)

در سال 1978، سال انقلاب ایران، دولت کمونیست ویتنام، کامبوج را که با نسل‎کشی خمرهای سرخ روبه رو شده بود، اشغال کرد. این اشغال به سرعت روابط استراتژیک جهانی را قطبی کرد و اتحاد جماهیر شوروی از ویتنام در برابر فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی ایالات متحده، متحدین سنتی اش و چین، حمایت کرد.
در فبروری 1979، چین، ویتنام را اشغال کرد، اما پس از مدت کوتاهی که روستاها و شهرهای مرزی بمباران شدند، عقب نشینی کرد. اما ویتنام به عنوان کشوری منفور دیده شد، چون به یک همسایه حمله کرده است. قطب بندی استراتژیک غرب علیه ویتنام، چشم بسیاری از تحلیلگران و سیاست‎مداران را به روی این‎که کمونیست‎ها که خودشان هنوز توتالیتر و سرکوبگر بودند و به تازگی با ویتنام که جهان را از شر خمرهای سرخ نجات داده، متحد شده بودند، بسته بود.
تا سال 1990 که ویتنام نیروهایش را از کامبوج خارج ساخت، چین حملات به مرزهای شمالی ویتنام را متوقف کرده بود و اتحاد جماهیر شوروی مداخله اسراتژیک در جنوب شرق آسیا را پایان بخشیده بود. برقراری صلح برای کل منطقه به خاطر تلاش‎های دیپلماتیک به رهبری استرالیا بود که به طور رسمی در سال 1991 امضا شد.
درس‎هایی از این داستان برای غرب و این‎که چه رویکردی برای مقابله با جنگ‎های دائمی در جنوب غرب آسیا داشته باشد، وجود دارد. داعش می‎تواند خمرهای سرخ جدید باشد و ایران هم ویتنام جدید است که با استفاده از نیروهای رزمی اش، تنها قدرت زمینی است که می‎تواند جلو نسل کشی‎های دشمن (داعش) را بگیرد.
برخی از جنبه‎های موازی سیاست ایالات متحده در مقایسه با آن دوران گسترش یافته است. در سال 1978، به خاطر سندرم ناشی از جنگ دردناک ویتنام، هیچ نیروی زمینی درگیر در جنگ نداشت. در سال 2015، اوضاع تا حدودی مشابه همان زمان است. ایالات متحده، پس از جنگ‎های طولانی مدت نیروهای عملیاتی اش را از عراق و افغانستان خارج کرده است. این ایده که به ایران برای شکست داعش بر روی زمین نیاز است، چندان برای کشورهایی همچون ایالات متحده خوشایند نیست، چون ایران (در نگاه امریکا) حداقل یک دهه و در بعضی موارد چندین دهه است که به عنوان دولت منفور دیده می‎شود.
البته چندین دلیل هم وجود دارد که نشان می‎دهد تشابه خالصی هم در این زمینه وجود ندارد. نقشه استراتژیک جنوب غرب آسیا با چندین بازیگر نظامی (اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ترکیه و مصر) پیچیده‎تر از جنوب شرق آسیا در دهه 1980 است. بازیگرانی‎که رقابت دیپلماتیک با یکدیگر دارند و تحت فشار و یا در حال مقابله با تعدادی از نیروهای شورشی هستند.
علاوه بر این در سال 1990، کمونیزم یک ایدئولوژی بود (البته بین خمر سرخ و ویتنام از این لحاظ اشتراک وجود داشت) که در سراسر جهان در حال فروپاشی بود. در نقطه‎ی مقابل، تمایل به داعش و گروه‎های همفکر آن در سراسر جهان رو به افزایش است. این جنبش از دهه 1989 آغاز شد، یعنی زمانی‎که مجاهدین افغان و اسامه بن لادن توانستند محبوبیت پیدا کنند و تا سال‎ها بعد از آن بهره می‎بردند.
در چنین شرایطی، بسیار بعید است که دیپلماسی قدرت‎های بزرگ بتواندجنوب غرب آسیا را همانند جنوب شرق آسیا در 25 سال پیش براساس راه حل‎های سیاسی مرتب کند. قدرت‎های بزرگ خارجی نمی‎توانند در این منطقه صلح به وجود آورند. جنگ‎های اینجا توسط نقشه‎های رویایی که در واشینگتن، تل آویو، ریاض و تهران کشیده می‎شود، برنده ندارد.
صلح فقط از طریق مجموعه‎ای از اصول مشترک برای امنیت که مورد توافق قدرت‎های بزرگ منطقه‎ای قرار گرفته است، تامین می‎شود. برای دستیابی به صلح یا حداقل خشونت‎های کم‎تر، مردم جنوب غرب آسیا و دولت‎های‎شان نیازمند پیمان امنیت جمعی منطقه‎ای هستند. این باید یک اولویت دیپلماتیک برای همه باشد.
منبع: New Europe نویسنده: گرگ آستین مترجم: حسین هوشمند منبع فارسی: دیپلماسی ایرانی

تعداد صفحات : 49

درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 40
  • بازدید ماه : 191
  • بازدید سال : 3,027
  • بازدید کلی : 83,546