loading...
سخن جدید
محمد رضا نعیمی بازدید : 38 1394/02/21 نظرات (0)

دفتر نمایندگی صلیب سرخ جهانی در افغانستان با ابراز نگرانی از افزایش ناامنی در این کشور اعلام کرد که کار این سازمان با گسترش ناامنی‎ها با مشکل مواجه شده است.
مونیکا زره نیلی؛ رییس دفتر نمایندگی صلیب سرخ در کابل ، روز شنبه/19 ثور به رسانه‎ها گفت: ادامه ناامنی‎ها باعث شده است تا مردم افغانستان از دسترسی به خدمات این سازمان محروم بمانند.
وی تاکید کرد که تلفات غیر نظامیان، آوارگی شهروندان برخی مناطق ناامن و عدم دسترسی به تاسیسات بهداشتی از مواردی است که این نهاد را نگران کرده است.
مونیکاه زره نیلی گفت: ناامنی‌ها، باعث شده است که کارمندان سازمان صلیب سرخ، در برخی مناطق جان خود را از دست بدهند و در چند ماه گذشته تعدادی از کارمندان داوطلب این سازمان جهانی در روستاهای افغانستان کشته یا ریوده شده اند . وی افزود: این نهاد سال جاری را در افغانستان سال پر از چالش خوانده و گفته است که نهادهای کمک رسانی با خطرات جدی مواجه هستند.
نماینده صلیب سرخ در کابل، ضمن اظهار بی طرفی، خطاب به طرف های درگیر در افغانستان گفت که هدف این نهاد تنها کمک‎رسانی است.
افزایش ناامنی‎ها در افغانستان نه تنها نهادهای کمک رسان خارجی بلکه شهروندان کشور را نیز نگران کرده است و آنها از دولت این کشور خواسته اند تا در تامین امنیت تلاش بیشتری بخرج دهد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 26 1394/02/21 نظرات (0)

مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله ایران گفت: حدود 30 هزار دانشجو و 360 هزار دانش آموز افغانستانی در ایران تحصیل می‎کنند.
به گزارش ایرنا، احمد محمدی فر روز شنبه/19 ثور در نخستین یادواره شهدای مشترک ایران و افغانستان افزود: بیش از 360 هزار دانش آموز افغانستانی در مقاطع مختلف تحصیلی در ایران درس می‎خوانند و بسیار تلاش شده موانع بر سر راه این مسیر برداشته شود.
وی ادامه داد: تلاش خواهیم کرد مسایل فرهنگی در حوزه مهاجران پررنگ‎تر شود و جوانان افغانستان هر چه بیشتر با سرزمین مادری خود، مجاهدت‎ها و ارزش‎های آن آشنا شوند.
محمدی فر اضافه کرد: یکی از تلاش‎های بسیار مهم برای همبستگی میان جوانان افغانستان و شناخت آنها نسبت به یکدیگر برگزاری محافل فرهنگی و شب شعر است.
مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله خاطرنشان کرد: امروز درباره شهدایی صحبت می‎کنیم که از چارچوب های ناسیونالیسیتی عبور کرده و به نقطه‎ای رسیده اند که زمین خدا را وطن خود دانسته اند.
وی با بیان این که پیوند بین مسلمانان پیوند مرزها نیست گفت: این پیوند شامل ارزش‎هایی است که پیامبر حق آنها را تبیین کرد و ما برای انجام آن اصرار داریم.
شهدای مشترک ایران و افغانستان شامل شهدای مهاجر افغانستانی در طول هشت سال دفاع مقدس و شهدای ایرانی در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 18 1394/02/21 نظرات (0)

درست دو سال پیش، تفاهم نامه‎ی گسترش فعالیت های تجارتی در بندر چابهار، میان افغانستان، ایران و هند امضا شد. اکنون، سرمایه گذاری‎های ایران و هند در بندرچابهار به ۲۰۰ میلیون دالر افزایش یافته است.
وزارت تجارت و صنایع افغانستان از سرمایه گذاری‎ها در این بندر ابراز امیدواری کرد که افغانستان از این سرمایه گذاری ها سود خواهد برد.
مسافر قوقندی سخنگوی وزارت تجارت و صنایع به خبرگزاری جمهور گفت: با استفاده از بندرچابهار، هند تلاش دارد؛ تا افغانستان را مسیر ترانزیت کارهای تجارتی خود قرار دهد.
آقای قوقندی خاطرنشان کرد: به دلیل کوتاه بودن مسیر چابهار به افغانستان و سرمایه گذاری های بیشتر در این بندر، چابهار بدیل خوبی نسبت به بندر کراچی و واگه در پاکستان است.
در همین حال؛ شماری از اعضای مجلس نمایندگان می گویند که بندرچابهار از لحاظ اقتصادی برای حکومت افغانستان مناسب بوده و سهولت های بیشتری برای تاجران افغان فراهم خواهد شد.
حبیبه دانش عضو مجلس نمایندگان گفت: اما نباید فضای نامناسب سیاسی همسایه ها، مسایل تجارتی را خدشه دار کند.
این عضو مجلس نمایندگان خاطرنشان کرد: عدم تعادل روابط سیاسی میان کشورهای همسایه، تجارت افغانستان را زیر تاثیر منفی قرار داده است.
این در حالی است که ایران ۵۰ هکتار زمین را در بندرچابهار برای تاجران افغان اختصاص داده است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 30 1394/02/21 نظرات (0)

حضور غیرمنتظره رئیس جمهور ترکمنستان در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه به عنوان مهمان افتخاری در اجلاسی که به موضوع امنیت منطقه‌ای و بخصوص اوضاع افغانستان با توجه به خروج نیروهای ناتو از این کشور تا پایان سال 2014 و پیامدهای آن برای کشورهای همسایه می‌پرداخت، از همان زمان نشان داد، ترکمنستان بطور واقعی خطری بالقوه را درک کرده است.
این خطر اکنون بیخ گوش ترکمنستان است، طی ماه‌های اخیر در برخی از نقاط مرزی افغانستان - ترکمنستان و بطور دقیق در حوالی روستای «المار» از ولایت «فاریاب» مردم محلی از حضور شبه نظامیانی تحت عنوان داعش با پرچم‌های سیاه خبر دادند.
این خبر در حالی مورد تایید رسمی مقامات محلی قرار گرفت که در چند ماه اخیر بارها بین نیروهای مرزبانی ترکمن و شبه‌نظامیان این مناطق درگیری رخ داده است، بر این اساس حتی مقامات ترکمنی تصمیم گرفتند برای مبارزه با ناامنی در مناطق مختلف مرزی خندق‌ حفر کنند و در برخی مناطق نیز اقدام به نصب فنس کنند.
به‎تازگی نیز گزارش شده که پس از درگیری شدید میان نیروهای دولتی افغانستان و ترکمنستان با شبه نظامیان طالبان، مخالفان مسلح، بخش‌هایی از ولایت‌های فاریاب و جوزجان را به تصرف محدود خود درآوردند.
واقعیت از این قرار است که اکنون طالبان به اصطلاح ترکمنی و متحدین آن‌ها نیروهای‎شان را در شمال غربی افغانستان، به صورت خاص در دو ولایت فاریاب و بادغیس مستقر و متمرکز کرده‌اند.
به گفته‎ی «فتح ا..قیصاری» نماینده پارلمان افغانستان در ولایت فاریاب، نفوذ طالبان در این ولایت بسیار زیاد است واین گروه‌ها برای تامین منابع مالی خود از طرق مختلف از جمله ارتباط دوستانه با کارآفرینان، صاحبان ممالک به مایحتاج خود دست می‌یابند و یا این که از طریق زور و ایجاد ترس در بین شهروندان در این ولایت به اهداف خود دست می‎یابند.
در تازه ترین اخبار نیز، فرمانده پولیس امنیتی قندوز از حضور تعداد بالای شبه نظامیان خارجی شامل ازبک و تاجیک و قرقیز در میان کشته شدگان درگیری‌های اخیر در این ولایت خبر داد. موضوعی‎که تایید می‌کند، شبه نظامیان عمدتا وابسته به حرکت اسلامی ازبکستان که 4 ماه پیش به‎صورت رسمی از گروه داعش اعلام حمایت کرد، در این منطقه حضوری جدی دارند و برنامه‎هایی را در فصل اوج گیری حملات تروریستی در سر می‌پرورانند.
افراطگرایان و ملاحظات ایدئولوژیک
در این زمینه دو فرضیه را می‌توان مطرح کرد، فرضیه اول منطقه آسیای مرکزی را همچون نظریه هارتلند مکیندر سرزمین مهمی از نظر شاخص‌های ژئوپلتیکی می‌داند و با تاکید بر ملاحظات ایدئولوژیکی می‌گوید این منطقه در آینده کانون بحران خواهد بود.
البته صحبت از مستعد بودن آسیای مرکزی برای پذیرایی از کانون بحران جهان بر اثر ملاحظات مذهبی نیاز به یک‎سری شاخصه‌های تئوریک و عملی برای اثبات هم دارد. در بعد تئوریک، تعارض میان دین و دولت حاصل از انقطاع تاریخی منطقه از اسلام در دوران  تسلط کمونیست‌ها و ادامه سیاست ضدیت با اصول اسلامی و قوانین دینی در زمان حاضر، شرایطی را فراهم آورد تا برخی تندروهای مسلمان، تاب تحمل سلطه نظام‌های لائیک را نداشته باشند و با تحریک عوامل درونی و بیرونی، برای کسب قدرت از راه زور به تحرکاتی دست زنند.
امری‎که می‌تواند در منطقه مورد تمرکز ما «این همان سازی» شود. به عبارت دیگر، تندروهای آسیای مرکزی پس از کناره گیری قدرتی بنام امریکا از موضوع کنترل امنیت منطقه، فضا را مهیا دیده و با استفاده از وضعیت عدم هماهنگی نیروهای امنیتی افغانستان، دروازه ترکمنستان را برای شروع بی ثبات کردن منطقه و تشکیل آهسته بنیان خلافت اسلامی انتخاب کردند.
در همین حال موضوعات دیگری همچون حضور تاثیرگذار اتباع آسیای مرکزی در درگیرهای سوریه، افزایش شمار تحرکات تندروها در قالب طرح‌های مقابله با سیاست‌های دولتی، رشد معنادار شبکه‌های اجتماعی و گروه‌های تندرو و القا تفکرات تکفیری از طریق فضای مجازی، بی توجهی به اصول اسلام سنتی و گرایش توده‌های مردمی به سمت تفکرات سلفی در سایه نبود الگوی جایگزین اسلام دولتی و همچنین اعلام حمایت بخش مهمی از افراطگرایان از خلیفه خودخوانده داعش در سوریه، علاوه بر پررنگ کردن فرضیه ایدئولوژیکی، همگی نشانی از پتانسیل بالای منطقه برای پذیرایی از جریان افراط در آینده را نیز دارد.
معتقدین به فرضیه ایدئولوژیک بودن تحرکات مرزهای جنوبی آسیای مرکزی می‌گویند، علاوه بر مسیر شرقی-مرکزی شامل دره فرغانه، اکنون افراط‌گرایان برای رخنه و نفوذ در مسیر غربی که از ترکمنستان می‌گذرد، مهیا می‌شوند.
این عده از کارشناسان مثال‌هایی مانند کشتن صدها غیرنظامی، سوزاندن خانه‎ها، که پیش‎تر در این منطقه رویت نمی‌شد. را یادآور شیوه و رویه «دولت اسلامی عراق و شام» می‌دانند و نتیجه می‌گیرند، منابع انرژی سرشار ترکمنستان و مبالغی که می‌تواند از طریق فروش آن نصیب گروه‌های افراط‌گرا شود، بعنوان محرکه چرخ خلافت اسلامی باعث گردیده ترکمنستان را بعنوان اولین قربانی خود انتخاب کنند و به این کشور هجوم آورند.
در خصوص نقش نیروهای مسلح ترکمنستان نیز این عده تفسیر خاص خود را دارند. آنان می‌گویند، ارتشی که در موصل عراق با اسلام‌گرایان رادیکال مبارزه می‌کرده است، خیلی بیشتر بوده و خیلی بهتر تجهیز و تسلیح شده بود اما این ارتش نتوانست مانع تصرف شهر از سوی گروه دولت اسلامی عراق و شام گردد.
آنان معتقدند افراط گرایان حاضر در جنوب ترکمنستان برای دسترسی سریع‎تر به منابع مالی قوی برای ادامه کار می‌توانند به سرعت از روستای «تگتابازار» از طریق جاده آسفالته تا شهر «یولوتان» پیش روی کنند که گروهی از معادن بسیار بزرگ «گالکینیش» که به لحاظ ذخایر انرژی در وضعیت مناسبی قرار دارد، در نزدیکی آن قرار دارند و می‌تواند خیلی زود به منبع تامین مالی هزینه‌های جاری این نوع تفکر مبدل گردد.
پس بنابراین، قائلین به فرضیه اول، همچنان موضوع دغدغه‌های مذهبی و تلاش برای ایجاد مدل سوریه و عراق در منطقه آسیای مرکزی را بعنوان اهداف تجمع افراطگرایان در مناطق شمالی افغانستان و جنوب منطقه آسیای مرکزی می‌دانند.
افراطگرایان ابزار قدرت‎ها برای تاثیر بر خطوط انتقال انرژی
فرضیه دوم و رقیب این نوع تفکر، قائل به طرح «جنگ خطوط لوله» در چرایی تجمع افراط گرایان در مرزهای افغانستان-ترکمنستان است.
این تفکر که البته بیش‎تر از سوی کارشناسان روس مطرح می‌گردد، می‌گوید اگر افراطگرایان ظرف روزها و ماه‌های آینده مسیر یا جاده بین «فاریاب» و «بادغیس» را به صورت کامل به تصرف خود درآورده و مرزبانان ترکمنستان را به دردسر اندازند، این بدان معنا است که هدف آن‌ها تاپی، احاطه کردن خط لوله یا ایجاد سر و صدا و همهمه است. همچنین اگر آن‌ها از طریق «مرغاب» به عمق قلمرو ترکمنستان نفوذ نمایند، این نیز بدان معنا است که پروژه‌های «شرق-غرب» و «ترنس‌خزر» در معرض تهدید مستقیم قرار دارند که در این صورت، عملیاتی‌سازی پروژه تاپی نیز با مشکل مواجه خواهد شد.
فراموش نکنیم خط لوله ترنس‌خزر از پشتیبانی و حمایت امریکا برخوردار است. این کشور با حمایت از این خط لوله  تلاش می‌کند انتقال گاز به چین را کاهش داده و صادرات مجدد گاز ترکمنستان از طریق روسیه را به صفر برساند که به طور طبیعی این وضعیت مورد مخالفت روسیه قرار خواهد داشت.
خط لوله تاپی نیز از سوی امریکا پشتیبانی می‌شود. و تشدید فعالیت طالبان مانعی برا توسعه این خط لوله است. ضمن اینکه قطر نیز علاقه‌ای به ساخت این خط لوله ندارد زیرا قسمت عمده ای از گاز پاکستان را قطر تامین می‌کند و خط لوله تاپی این خطر را دارد که قطر بازار رقابتی جنوب آسیا را از دست داده پس بنابراین، از هرگونه راهی برای ممانعت از به سرانجام رسیدن تاپی حمایت می‌کند.
 عربستان سعودی هم که در همه حوزه‌های فعالیت سیاست و اقتصاد خارجی در شرایط مبارزه و مواجهه با قطر قرار دارد و بدنبال تامین منافع پاکستان نیز هست، در صدد است این پروژه را عقیم گذارد.
روی دیگر سکه هم در آنجایی است که در سال‌های اخیر ترکمنستان یکی از تامین کنندگان عمده گاز چین نیز شده و در یک چشم انداز 15 ساله قرار است 4 خط لوله انتقال گاز به چین از طریق ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان ساخته شود و بنابر محاسبات انجام شده 90 درصد گاز ترکمن به چین خواهد رفت.
در همین حال، نه آمریکا و نه قطر هیچ علاقه‌ای برای ساخت و اتمام این پروژه‌ها ندارند که یک کشور دیگر به خریدار اصلی گاز ترکمنستان تبدیل یابد. پس بنابراین، افراطگرایان را تحریک می‌کنند تا در نواحی مرزی بویژه در سرخس و مرو مستقر شوند تا از این طریق بتوانند خط لوله ترکمن-چین را تحت تاثیر خود قرار دهند.
در این حالت و به اعتقاد قائلین به فرضیه دوم، کشورهای قدرتمند از افراطگرایان ابزاری ساخته‌اند که در اختیار منافع خود بوده و از این طریق بدنبال تاثیرگذاری بر اجرایی شدن خطوط انتقال انرژی ترکمنستان هستند و از اینرو هر یک به نوعی افراطگرایان را در این منطقه هدایت می‌کنند.
منبع: فارس

محمد رضا نعیمی بازدید : 18 1394/02/21 نظرات (0)

صبح آغاز شده است، شب آرام آرام قافیه را به امواج نورانی سحر وامی‎گذارد، کم کمک صدای موترهای تک و توک، همراه ریتم ناموزون موتورسایکل‎ها فضای شهر را پر می‎کند. هوا اندکی غبارآلوده است.
آدم‎ها آرام آرام سروکله شان پیدا می‎شود، دستکول به دست، تنها، با هم، دوتا دوتا، زمزمه کنان، ساکت، خواب آلوده یا با عجله شهر را به تصرف خود درمی‎آورند.
دیری نمی‎گذرد که مهمانان همیشگی پیاده‎روها پیدای‎شان می‎شود.... پیاده روهای منتهی به چوک‎ها و اطراف آن به سرعت از اجناس ریز و درشت فرش می‎شود... در همان حال که کالاهایشان را عرضه می کنند در هراسند از هم و از ماموران، لختی بعد، فضای میدان از همهمه فریادهاشان پر می‎شود...
جدا از این دستفروش‎های سیار، بعضی از مناطق شهر، اما پاتوق برخی دستفروشان ثابت شده اند مثلاً در خیابان نزدیک به وزارت فرهنگ و برخی نقاط دیگر، پاتوق واسطه‎های بازار کتاب است، کتاب‎های قدیمی و جدید و انواع کتاب‎هایی‎که برخی رنگ اصلی شان را به دلیل گرد و خاک زیاد از دست داده اند.
آری‎! سیمای امروز شهر این‎گونه است، جای جای محلات شهر آکنده از انسان‎هایی است که جایی بهتر از حاشیه پیاده‎روها برای فروش اجناس خود پیدا نمی‎کنند، اگر عمیق‎تر بنگریم حضور این همه دستفروش پیام دارد، اقتصاد بیمار و توسعه نامتوازن و به دنبال آن مهاجرت و رشد فزاینده بیکاری در لایه‎های مختلف جامعه.
دستفروشی معضلی چند وجهی است
حقیقت این است که دستفروشی یک پدیده چندوجهی است که ابعاد مختلفی را دربر می‎گیرد، هم ریشه در مشکلات اقتصادی دارد و هم اجتماعی، هم مساله‎ای منطقه‎ای است و هم ملی، اما آنچه که در این میان از اهمیت برخوردار است، ایجاد حساسیت در مسئولان و چاره اندیشی برای حل این آسیب اجتماعی است.
پدیده دستفروشی ارتباط نزدیک با توسعه نیافتگی و رشد نامتوازن دارد. مهاجرت روستاییان به شهرها و نبود زمینه‎ی شغلی مناسب باعث توسعه‎ی این آسیب و گسترش آن گردیده است. پدیده حاشیه نشینی علاوه بر مصایب و دشواری امنیتی، اجتماعی، مخاطرات فراوانی را هم به دنبال دارد، مانند بزهکاری، موادمخدر، معضلات اخلاقی و... از دیگر مشکلات می‎توان به ناهنجاری دستفروشی و مشغول شدن به مشاغل کاذب برای گذران زندگی و کسب درآمد اشاره کرد.
ابعاد گسترده پدیده دستفروشی، نشان دهنده اقتصادی بیمار است که نمی‎تواند ظرفیت‎های لازم را برای اشتغال مؤثر و مفید افراد فراهم کند. به واقع دستفروشی برای افراد بیکار، شغلی است که نظام اقتصادی بیمار بر آنها تحمیل می‌کند.
دستفروشان انسان‌هایی هستند، از جنس خودمان، دقت که کنیم، ممکن است دوست باشند یا فامیل. حداقل هموطنانی هستند دورافتاده از شهر و دیار، آنها برای زنده بودن تلاش می‎کنند برای گذران زندگی برای برآوردن نیازهای اولیه مثل خورد و خوراک و پوشاک، ممکن است چندصباحی هم مشغول باشند، شاید پس اندازی هم داشته باشند، اما خدا نکند سروکارشان به مامورانی بیفتد که به منظور باج‎خواهی مانع کسب و کار آنان می‎شود. در آن صورت همان اندک توشه‎ای که برای خود دست و پا کرده اند به چشم بر هم زدنی دود می‎شود و... روز از نو و روزی از نو، آنها همین نزدیکی‎ها هستند کنار ما، در حاشیه پیاده روها، کنار پارک‎ها، خیلی‎هاشان دیگر جزئی از زندگی روزمره مان شده اند، کافی است کمی دقت کنیم تا چهره‎ها را به خاطر بیاوریم.
شکی نیست این وضعیت بدون اینکه راهکار کارشناسی شده‎ای با در نظر گرفتن تمام جوانب قضیه مد نظر گرفته نشود، راه حل این معضل اجتماعی با برخوردهای فیزیکی و اعمال جرایم یا هر راه حل مقطعی دیگری ممکن نخواهد شد. بنابراین، ضروری است تا برای برچیدن این معضل چندوجهی از جامعه راه حل دایمی و سنجیده شده‎ای روی دست گرفته شود.

محمد رضا نعیمی بازدید : 14 1394/02/21 نظرات (0)

جنگ داخلی یمن در نهایت شش هفته پیش پای عربستان سعودی، همسایه این کشور را با انجام حملات هوایی، بمباران اهداف مرزی و برقراری محاصره به یمن باز کرد. انقلابیون یمن، صنعا، پایتخت را در کنترل خود گرفته و موجب فرار عبد ربه منصور هادی، رییس جمهور مورد حمایت غرب از کشور شدند. عربستان سعودی برای از بین بردن این قیام، با حمایت ایالات متحده ائتلافی متشکل از کشورهای عرب از جمله مصر، اردن، سودان و بحرین تشکیل داد.
ماه‎هاست که گروه‎های مختلفی از جمله شاخه‎هایی از داعش و القاعده در داخل یمن با هم می‎جنگیند اما گروه اصلی مخالفین شیعیان حوثی هستند که با دولت هادی که مورد حمایت امریکا و عربستان سعودی هستند مبارزه می‎کنند. گزارش سازمان ملل نشان می‎دهد که تاکنون نزدیک 650 غیرنظامی در صدها حمله هوایی در ماه گذشته کشته شدند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 29 1394/02/15 نظرات (0)

کعبه، در هلهله فرشتگان، برای میلاد عشق لحظه شماری می‎کرد؛ میلاد علی مظهر تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت و شجاعت.
مولا! ولادت تو، آفتابی‎ترین روز تاریخ بود که روشنایی روز را خجل کرد.
حجرالاسود، بر دست‎های تو بوسه زد و مسجد الحرام، تو را در آغوش گرفت.
صفا و مروه به نظاره ات نشستند، تا اینکه همانند آفتاب، از درون کعبه سر زدی.  آن گاه، لبخند بر لبان عدالت نقش بست.
ای نبأ عظیم و ای صراط مستقیم و ای لبریز از شجاعت و سخاوت! ذوالفقارت، برترین و گویاترین حدیث مردانگی است.
ای کامل کننده دین احمد و ای سنگ صبور محمّد صلی الله علیه و آله وسلم!
تکرار نام تو، بیابان‎های خشک ظلم و تبعیض را به سبزترین باغ‎های عدالت، پیوند می‎زند.
کائنات، با تکرار نام تو به تکاپو می‎افتند و قیام می‎کنند.
ای فراتر از عشق زمین! همه شاعران، دیوان خود را با نام تو آغاز می‎کنند.
امیر مهربانی! تو آمدی و ناخدای کشتی نجات بشریت در عصر دل‎مردگی و جهالت شدی.
یک آسمان بلاغت و یک کهکشان فصاحت! تو فاتح عاشقان و التیام زخم‎های ضعیفان و مرحم دل‎های غریبانی تو آبروی انسانیتی!
ای سراسر بخشش و عدالت!
دست‌مان گیر که محتاج سرکوی توایم!

محمد رضا نعیمی بازدید : 13 1394/02/15 نظرات (0)

سرمقاله

درحالی‎که سال جاری خورشیدی با تهدیدهای فزاینده و خشونت‎های بیش‎تر در سطوح مختلف کشور همراه شده و مخالفان مسلح بر طبل جنگ می‎کوبند، دولت و نهادهای مسوول حکومتی تا هنوز هم به روند مذاکره امیدوار اند و در تلاش یافتن سرنخ ناپیدای صلح می‎باشند.
اعزام هیأتی از جانب شورای عالی صلح برای شرکت در کنفرانسی در پایتخت قطر، تلاشی است برای اینکه شاید از این رهگذر به سرنخ صلح رسید و نمایندگان رسمی و اصلی برخی از گروه‎های مخالف مسلح را به میز مذاکره حاضر کرد.  این درحالی است که در طول سیزده سال اخیر تلاش‎های مشابهی صورت گرفته و نشست‎های زیادی نیز برگزار شده است، ولی کم‎ترین نتیجه از این نوع نشست‎ها به دست آمده است.
دولت وحدت ملی نیز برای جستجوی صلح که اولویت اول حکومت‎داری آن اعلام گردیده است، تاکنون به کشورهای زیاد منطقه‎ای سفر نموده و برای کسب صلح دست به دامن مقامات آن کشورها شده است. به طور مثال محمد اشرف‎غنی، رییس‎جمهور، بعد از مراسم تحلیف در دومین سفر خارجی‌اش به چین سفر کرد و از کمک احتمالی آن کشور به روند صلح افغانستان استقبال کرد. پس از آن نیز هیأت بلندپایه‎ای از مقامات مهم حکومت وحدت ملی به سرپرستی رییس جمهورغنی وارد اسلام آباد گردید و در جریان هفته‎ها و ماه‎های اخیر، کابل و اسلام آباد بارها شاهد گفت‎وگوهای مقامات سیاسی – نظامی دو کشور پیرامون این موضوع بودند. اما تاکنون هیچ نشانه‎ای روشنی از نتایج این مذاکرات مشاهده نمی‎شود.
در این میان، یگانه اعتراضی که روی روند مذاکرات صلح وارد می‎شود این است که مذاکرات صلح میان دولت کابل و مخالفان مسلح در طول سال‎های گذشته به شکل پراکنده، نامنظم و از روزنه‎های مختلف و متعدد انجام شده است؛ زیرا در گذشته نهادها و عناصر مختلف دولتی به اشکال گوناگون وارد مذاکره می‎شدند،‌ بدون اینکه هماهنگی لازم را داشته باشند. به همین دلیل، دیده می‎شد در برخی موارد، سیاست رسمی اعلان شده دولت،‌ با روش مذاکرات شورای عالی صلح یا وزارت‎های کلیدی چون وزارت خارجه و برخی نهادهای دیگر سازگاری و هم‎خوانی نداشت. با این وجود و در حالی که مردم با توجه به سوابق سیاه مذاکرات صلح، نسبت به نشست‎های موجود به دید مثبت ندیده و توقع مفیدی از آن ندارند، شورای عالی صلح اما مثل همیشه به روند جدید آغاز شده خوش‎بین است.
به هر ترتیب، آنچه واضح است این مسأله می‎باشد که بدون هماهنگی جدی و جامع میان نهادهای ذی‎دخل دولتی از جانب حکومت کابل و انسجام پروسه‎ی صلح از یک رهگذر معین، دستیابی به نتیجه دشوار است و هرگاه پراکندگی‎های گذشته تکرار گردد، مسیر صلح افغانستان راه ترکستان را خواهد پیمود. در نتیجه بازی‎های موجود در قالب جنگ جاری کماکان از مردم قربانی خواهد گرفت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 15 1394/02/15 نظرات (0)

نویسنده: محمدرضا نعیمی

سفر به دهلی هرچند دیرهنگام صورت گرفت، ولی بازهم جنبه‎های امیدوار کننده‎ای را در بر داشت که نشان داد دولت‎مردان دهلی نو از روند دیرینه‎ی دوستی خویش دست برنداشته و رویکرد دیپلوماتیک نرم‎تر از پاکستان را اتخاد خواهند کرد.
گفته می‎شود سفر دهلی محمداشرف غنی؛ رییس جمهور پس از آن صورت گرفت که مذاکرات دیپلوماتیک پیرامون صلح افغانستان با مقامات اسلام آباد نتیجه‎ی چندانی در پی نداشته و ظاهرا پیش‎شرط‎های پاکستان روی دوش دولت کابل سنگینی کرد. زیرا این پیش‎شرط‎ها پیش از این نیز در مقاطع مختلف پیشنهاد شده و مسوولان بلندپایه حکومتی جرئت پذیرش آن را نداشتند. چرا که مسایلی چون پذیرش رسمی خط دیورند به عنوان مرز اصلی دو کشور، اعطای برخی از اختیارات در ساختارهای دولتی افغانستان و قطع روابط یا محدودیت آن با هند برای حکومت کابل ممکن و میسور نبوده است.
حقیقت این است که دل بریدن از هند برای افغانستان به همان اندازه دشوار است که تعریف سیاست‏ها در عرصه‏ی تأمین صلح بدون در نظر گرفتن پاکستان غیرممکن به نظر می‏رسد. هند با سابقه دوستی 500 سالگی و صداقتی که در این مسیر نشان داده است بار دیگر نشان داد که به تداوم و تحکیم این رابطه نیازمند است. شکی نیست که این ضرورت به همان اندازه که برای کابل اهمیت دارد، دهلی نو نیز ارزش آن را درک نموده است. زیرا رسیدن به منابع سوخت آسیای میانه از طریق افغانستان برای اقتصاد رو به توسعه‏ی هندوستان یک ضرورت جدی است و از سوی دیگر، بدون اینکه هند افغانستان را داشته باشد، رقابت و دشمنی دیرپایش را با پاکستان نیز پیش برده نخواهد توانست.
از سوی دیگر پاکستان نیز به دلیل اینکه افغانستان را بستر مناسب مصرف مواد خوراکی و سایر تولیدات خویش دانسته و از سویی هم مایل نیست که نظام حاکم در کابل به ادعاهایی مثل عدم رسمیت یافتن خط دیورند دامن بزند، نفوذ سیاسی - نظامی و استخباراتی خویش را در ساختار نظام و مخالفان مسلح افغانستان حفظ نموده است. این مسأله برای افغانستان زنگ خطر خفته و بحران بالقوه‏ای است که هر لحظه احتمال تشدید آن وجود داشته و هراس آور است. کما اینکه در گذشته این نقش پاکستان برای دولت کابل چالش‎برانگیز به اثبات رسیده و خطرهای ناخوشایند و خونباری را در پی داشته است.
در این میان چیزی‎که برای دولت افغانستان به عنوان گره‎ کور در روابط خارجی با هند به حساب می‎آید، ایجاد تعادل روابط با پاکستان و هندوستان است. زیرا سنگین ساختن ترازوی سیاست خارجی به جانب هرکدام از این دو کشور، ممکن است باعث گردد که اعتماد دیگری نسبت به افغانستان از بین برود.
حکومت وحدت ملی به خوبی متوجه این نکته است که نباید دیپلماسی کابل به خروج از حالت توازن میان دو کشور برادر «پاکستان» و دوست «هند» خارج شود. زیرا ممکن است این رویه‏ی دیپلوماتیک برای کابل سنگین تمام شده و بخصوص اینکه اعمال سیاست پاکستان با رویکرد خشونت آمیز و با زبان انفجار و خونریزی به تصویر کشیده ‏شود.
اتخاذ چنین رویه‎ی دیپلوماتیک برای دولت کابل طی سال‎های گذشته میسر نشده است، درحالی‎که دولت اسلام‌آباد در این عرصه دست بازتری داشته و توانسته است در پیشبرد استراتیژی‎ خویش در افغانستان تعاملات منطقه‎ای و جهانی موفقی را اتخاذ نموده و بستر جغرافیایی افغانستان را نیز با تحرکات خود تحت نفوذ قرار داده است. پاکستان سال‎ها است که برای جلب مساعدت‎های ایالات متحده امریکا به بهانه‎ی مبارزه با تروریزم جلب نموده و هرباری‎که این روند به خطر افتاده است، دست از دامان امریکا برداشته و چنین را جایگزین آن ساخته است. در حال حاضر نیز رویکرد گرایش به اژدهای زرد (چین) را انتخاب نموده و با دعوت رییس جمهور چین، قول سرمایه‎گذاری میلیارد دالری را از این ابرقدرت نوپای شرق گرفت.
در مقابل، دولت کابل با عنوان وحدت ملی هرچند ادعای همگرایی منطقه‎ای را پیرامون افغانستان سر داده و ایده‎ی تبدیل افغانستان به مرکز تعاملات اقتصادی آسیا را در سر می‎پروراند، ولی تحقق این امر در عمل کار دشواری است. زیرا تاهنوز بازی‎های منطقه‎ای چنین اجازه‎ای را به دولت کابل نداده و از موقعیت جیوپولیتیک حساس افغانستان، بستر جنگ نیابتی ساخته است.
به هر ترتیب، اینکه روند روی آوردن به دهلی و امیدوار بودن به کمک‎های این کشور در عین حالی‎که رویه‎ی برادری پاکستان نیز حفظ گردد،‌ کاری است که اجرای آن نیازمند جدیت و تلاش زیادی است و به همکاری‎های صادقانه‎ی این دو کشور و حمایت‎های همه جانبه‎ی قدرت‎های جهانی و منطقه‎ای ضرورت است. بالاتر از تمام این موارد، فایق شدن در این حوزه‎ی سیاسی نیازمند انسجام لازم از سوی نهادهای حکومت کابل و قاطعیت آن در این عرصه است. زیرا یگانه نقطه‎ی ضعف دولت افغانستان در این خصوص، نفوذ سیاسی و استخباراتی پاکستان در ساختارهای دولت کابل بوده و این امر نقیصه‎ی جدی و اساسی را در این خصوص به بار آورده است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 56 1394/02/15 نظرات (0)

ورزشکاران افغانستان با انگیزه‌های متفاوتی در رشته‌های ورزشی مختلف فعالیت می‌کنند اما وجه مشترک ایدئولوژیکی این ورزشکاران را می‌توان از حفظ سلامتی تا مشق پیروزی در میدان‌های بین‌المللی دانست.
توسعه ورزش را شاید بتوان بخشی از دستاوردهای ملت و دولت افغانستان در 13 سال گذشته دانست که بیشتر از هر دستاورد دیگری خودنمایی کرده و وِرد زبان افغانستانی‌ها و همچنین ملت‌های منطقه و فرامنطقه شده است.
پیروزی در میدان‌های بین‌المللی و حتی مسابقات جهانی را مردم افغانستان دست‌آوردی می‌دانند که حتی دولت همانند آن دستاورد نداشته و به همین دلیل است که روند رو به رشد ورزش در افغانستان ستودنی تلقی شده و کارشناسان آن را گامی برای رسیدن به مقاصد و اهداف والای انسانی می‌دانند.
ورزش با فراز و فرودهایی در افغانستان همراه بوده اما در 13 سال اخیر روند رو به رشدی را به خود گرفته که بدون شک، مدیریت مدبرانه مسئولان و انگیزه‌های ورزشکاران را نمی‌توان نادیده گرفت.
انگیزه و حس ورزش‌دوستی برای افغانستانی‌های ورزشکار روحیه بخش است و به همین دلیل در چندین رشته به ویژه تکواندو، فوتبال و کریکت پیروزی‌هایی از مسابقات بین‌المللی نصیب این دولت و ملت شده است.
با اینکه ورزش در افغانستان بی‌پیشینه نیست و تاریخچه‌ای طولانی دارد، اما بدون شک آغاز به کار دولت جدید تاریخ جدیدی برای ورزش کشور رقم زده و پیروزی‌های ورزشی در این کشور در جریان 13 سال اخیر بیشتر به نظر می‌رسد.
با توجه به عمر 13 ساله ورزش در افغانستان می‌توان گفت که ورزش را افغانستانی‌ها با انگیزه‌هایی که دارند در حد مطلوبی رشد دادند، انگیزه‌های ورزشکاران را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
نخست؛ نخستین انگیزه ورزشکاران افغانستان از انجام تمرینات مختلف ورزشی را می‌توان حفظ سلامتی و تداوم تندرستی دانست و بدون شک، این انگیزه‌ای است که در میان اکثر ورزشکاران جهان دیده می‌شود.
افغانستانی‌ها حفظ سلامتی را برای خود با اهمیت دانسته وانجام تمرینات ورزشی را راهی برای نجات از هوای ناپاک کشور تلقی می‌کنند.
افغانستان با توجه به اینکه بیش از 30 سال جنگ و درگیری را تجربه کرده وضع بهداشتی مطلوبی ندارد، به همین دلیل است که تلاش دارند تا از دریچه ورزش سلامتی روحی و روانی را نیز نصیب خود کنند.
دوم؛ مردم افغانستان انجام تمرینات ورزشی و عضویت در تیم‌های ورزشی را راهی برای رسیدن به اتحاد و همبستگی میان اقوام و ملیت‌ها می‌دانند.
درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی که در بیشتر موارد رنگ و بوی مذهبی در افغانستان داشت، صدمه بزرگی به پیکر اتحاد افغانستانی‌ها زده و اکنون نسل جدید در کشور در تلاشند تا از هر دریچه‌ ممکن همبستگی و اتحاد را در میان اقوام بوجود آورند و ورزش را راهی برای رسیدن به آن می‌دانند.
با این وجود، هیچ رشته‌ ورزشی در افغانستان نیست که تمام اقوام افغانستان در عضویت آن سهمی نداشته باشند و ترکیب تیم‌های ملی تمام رشته‌های ورزشی شامل اقوام مختلف کشور است که مردم آن را سبب افزایش همبستگی و تحکیم اتحاد می‌دانند.
سوم؛ یکی دیگر از مواردی که برای ورزشکاران انگیزه‌بخش تلقی می‌شود این است که ورزش را نشانه‌ای از مبارزه با جنگ و رفاقت با صلح می‌دانند.
افغانستانی‌ها معتقدند که با انجام تمرینات و مسابقات کافی و همچنین تشکیل تیم‌های ورزشی که با ترکیب قومیتی است می‌توانند راه را برای صلح، آشتی و دوستی باز کنند.
چهارم؛ افغانستانی‌های خسته از جنگ و خشونت تلاش دارند تا با ورزش نشان دهند که افغانستان ملت عقب‌مانده و جنگ طلب نیست، بلکه کشور صلح‌دوستی و متمدنی است که می‌خواهد همانند سایر ملت‌های دنیا با آرامش زندگی کند.
با این وجود، ورزشکاران افغانستان تلاش دارند با پیروزی در مسابقات بین‌المللی توانایی خود را در جهان به نمایش گذاشته و افکار آنان را نسبت به افغانستان تغییر دهند.

تعداد صفحات : 49

درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 9
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 211
  • بازدید سال : 3,047
  • بازدید کلی : 83,566