loading...
سخن جدید
محمد رضا نعیمی بازدید : 26 1394/03/05 نظرات (0)

سرمقاله

امضای تفاهمنامه‎ی همکاری استخباراتی از سوی حکومت با سازمان استخباراتی پاکستان باعث شد تا صداهای اعتراضی زیادی علیه این عملکرد حکومت وحدت ملی بلند شده و حکومت را ناگزیر به اصلاح و حتی انکار امضای این تفاهمنامه نماید.
هرچند سخنگوی شورای امنیت ملی از امضای یک پیش‎نویس تفاهمنامه سخن گفت و نسخه‎ی نهایی آن را منوط به نگاه و دیدگاه‎های اصلاحی دانست. در همین حال ریاست جمهوری نیز از اصلاح این تفاهمنامه سخن گفته و دستور بر حذف بندهای مبهم آن صادر کرد.
 نکات مبهم و حساسیت برانگیز آن نیز روی محورهایی چون مقابله با جدایی طلبان، ایجاد دفتر نهادهای استخباراتی دو کشور در خاک یک دیگر، آموزش و تجهیز نیروهای امنیت ملی توسط سازمان استخباراتی پاکستان، همکاری در مقابل سازمان‎های استخباراتی دشمن دو کشور و ... نهفته است. زیرا برخی از این موارد از جانب افغانستان موضوعیت ندارند. به عنوان مثال، از نظر دولت اسلام آباد، هندوستان مصداق دشمن استراتژیک است  درحالی‎که هند برای دولت کابل دوست دیرینه به حساب می‎آید. یا اینکه در افغانستان هیچ جدایی طلبی وجود ندارد و ساکنان قومی پاکستان مصداق این بند توافقنامه می‎باشند. لذا هرگاه این موارد محقق شوند، حاصل این سند امنیتی برای پاکستان دست یافتن به اهداف استراتژیک دیرینه اش خواهد بود، ولی این بندها برای افغانستان تنش‎زا به شمار خواهد آمد.
پیش‎تر و مهم‎تر از  تمام این موارد، برداشت کلی افکارعمومی در افغانستان این است که سازمان استخباراتی پاکستان دارای سابقه‎ی سیاه در روابط با دولت کابل بوده و عملکرد نامیمونی را در قبال ملت افغانستان داشته است. این کارنامه اگر در مواردی از قراین و شواهد حدث زده شده است، در بسیاری از قضایا به شکل آشکار آن صورت گرفته و حتی مقامات پاکستانی به مساعدت عناصر افراط‎گرایی که دست به کشتار، انتحار و انفجار در افغانستان زده اند، تصریح کرده و با این ابزار دولت کابل را تهدید نموده اند. تمام این رویکردهای استخباراتی پاکستان در راستای اعمال و تحمیل خواسته‎های سیاسی آن کشور صورت گرفته است که دانه درشت‎های این تقاضاها در رسمیت بخشیدن به خط دیورند، ختم دوستی با هند، ایجاد برخی از ساختارها طبق خواست این کشور در دولت کابل و... بوده اند.
حال اما شعار دو کشور این است که ورق قدیم در سیاست‎های دو کشور برگشته و صفحه‎ی نوینی گشوده شده است که بخش مهم آن دوستی به جای دشمنی تشکیل خواهد داد. این سخن در جریان سفرهای رسمی دیپلماتیک دو کشور در کابل و اسلام آباد ابراز گردیده و به صراحت بیان شد. با این وجود، باید دید که در عمل تا چه اندازه صداقت لازم در روابط دو کشور وجود داشته و پیش‎شرط‎های همکاری و دوستی عملی خواهد شد. این همان چیزی است که تاهنوز اطمینان کامل روی آن وجود ندارد و بخصوص از جانب دولت پاکستان به تصویر کشیده نشده است.
بنابراین، هرگاه حکومت پاکستان از صداقت لازم در همکاری و مساعدت با دولت کابل برخوردار شده و شرایط همکاری و دوستی را میان دو حکومت فراهم سازد، شکی نیست که امضای هرگونه تفاهمنامه‎ای که در فضای مساوی و بدون امتیازطلبی صورت گیرد، مودر مخالفت و حساسیت مردم افغانستان و نهادهای سیاسی و مدنی قرار نخواهد گرفت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 18 1394/03/05 نظرات (0)

به‎دنبال مخالفت‎های شدید در مورد توافقنامه سازمان‎های استخباراتی افغانستان و پاکستان، محمد اشرف غنی؛ رییس جمهور کشور، دستور به حذف برخی ماده های جنجالی در این توافقنامه داده است.
روز پنچشنبه گذشته آقای غنی در ارگ ریاست جمهوری با شماری از رهبران جهادی و شخصیت‎های سیاسی در مورد این تفاهمنامه دیدار و گفت‎وگو کرده است.
در این دیدار، مشخصا چند بند این تفاهمنامه «جنجالی» و «مبهم» خوانده شده و به گفته‎ی قاضی محمد امین وقاد که در این نشست حضور داشته، به رییس جمهور گفته شده که موجودیت این موارد به ضرر افغانستان است.
آقای وقاد می‎گوید، رییس جمهور به آنها گفته است که قبل از نهایی شدن، دو طرف می‎توانند در متن ابتدایی تغییر ایجاد کنند.
در همین حال، رادیو آزادی از قول یک منبع که اسمش را ذکر نکرده خبر داده که آموزش کارمندان اداره امنیت ملی از سوی سازمان استخبارات پاکستان، مبارزه مشترک با «جدایی طلبان» و باز شدن دفاتر آی اس آی در افغانستان از بندهای جنجالی این تفاهمنامه خوانده شده است.
این منبع گفته است که محمد اشرف غنی، دستور به حذف این سه بند تفاهمنامه داده و قرار است در متن نهایی این سه مورد حذف شود.
در همین حال شورای امنیت ملی کشور پیش‎تر گفته بود که تفاهمنامه همکاری میان افغانستان و پاکستان در مراحل ابتدایی قرار دارد و هنوز نهایی و به امضا نرسیده است.
نجیب منلی، سخنگوی شورای امنیت ملی، در یک نشست با مسئولان رسانه‌ها در کابل گفته‌ است که تفاهم‌نامه همکاری‌های استخباراتی با پاکستان هنوز امضا نشده و آنچه به امضا رسیده، پیش‌نویسی است که تنها مراحل فنی آن طی شده.
آقای منلی گفته است که طبق روند معمول کار، پیش‌نویس تفاهم‌نامه از سوی مقام‌های مربوطه همان بخش امضا می‌شود تا مورد بررسی نهایی هر دو کشور قرار گیرد.
در این نشست همچنین گفته شده که این تفاهم‌نامه در صورتی معتبر خواهد بود که بعد از موافقت سیاسی دو کشور روی آن، از سوی رئیس اداره امنیت ملی افغانستان و رئیس سازمان استخباراتی پاکستان امضا شود.
معاونان اداره امنیت ملی افغانستان و سازمان استخباراتی پاکستان اخیرا پیش‌نویس این تفاهم‌نامه را امضا کردند.
حسیب صدیقی، سخنگوی این اداره، روز دوشنبه ۲۸ ثور، در یک کنفرانس خبری در کابل گفت که این تفاهم‌نامه با هدف گسترش همکاری اطلاعاتی میان دو کشور امضا شده است.
او در آن زمان گفت که این همکاری شامل عرصه‌های نظامی، مالی، سیاسی و حمایت از روند همکاری اطلاعاتی با هدف «مقابله با تهدیدهای مشترک تروریستی» در منطقه است.
انتشار این خبر واکنش‌های تندی را در پی داشت. حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین، خواهان باطل شدن هر چه سریع‎تر تفاهم‌نامه ریاست امنیت ملی افغانستان و سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان شده است.
در نشست روز گذشته‎ی سخنگوی شورای امنیت ملی افغانستان با مسئولان رسانه‌ها، همچنین گفته شده که جزئیات تفاهم‌نامه‌های امنیتی عمداتا منتشر نمی‌شود و افغانستان قبلا هم با کشورهایی مثل چین و روسیه چنین تفاهم‌نامه‌هایی امضا کرده‌است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 69 1394/03/05 نظرات (0)

نویسنده: قادری

با حرکت اعضای گروه تکفیری داعش به افغانستان و فعالیت در بخش‌هایی از خاک کشور احتمال گرایش یافتن و همکاری برخی جریان‌های افراطی با داعش وجود دارد.
دولت‌ افغانستان حضور گروه‌های وفادار به داعش را به نوعی تأیید کرده است و این امر با توجه به جغرافیای نسبتاً گسترده ناامنی‌های اخیر در افغانستان دور از ذهن نیست زیرا دولت افغانستان به دنبال یافتن آدرسی برای پاسخ‎گویی به این چالش‌هاست، به همین دلیل به حضور گروه‌های تروریستی از جمله داعش در افغانستان اشاره می‌کنند.
در هر صورت داعش گروهی است که اگر بخواهیم بر روی نام آن متمرکز شویم به یک آدرس مشخصی در شامات، عراق و... می‌رسیم ولی با مختصاتی که در رسانه‌ها ارائه می‌شود داعش یک شبکه تروریستی بین‌المللی است که با اهداف خاص که عمدتا متکی به اختلاف، تفرقه و تجزیه کشورهای اسلامی است تشکیل شده است. این گروه تروریستی در کشورهایی که با تنش و اختلافات داخلی و خلإ امنیتی روبه‌رو هستند فعالیت‌های خود را گسترش می‌دهند.
ممکن است برخی جریان‌های افراطی به سمت داعش تمایل داشته باشند. از آن جمله می‌توان به گروه‌های تبهکار اشاره کرد که به خاطر طمع‌ مالی امکان دارد به این گروه بپیوندند. هم‌چنین احتمال پیوستن گروه‌های مرتبط به شبکه بین‌المللی تروریزم به داعش نیز وجود دارد. اما در مجموع روحیه بیگانه ستیزی افغان‌ها مانع از رشد داعش درکشور می‌شود.
از سوی دیگر، هنوز همکاری طالبان و داعش برای ما مسجل نشده است. از سوی دیگر اخباری از وجود اختلاف، رقابت و حتی نزاع بین این گروه‌ها وجود دارد و این وضعیت با شایعه ائتلاف و اتحاد بین آن‌ها هم‌خوانی ندارد. علاوه بر این ساختار قومی و بومی افغانستان بستر چندان مناسبی برای رشد و نفوذ داعش به حساب نمی‌آید. زیرا اگر داعش را نیروی وارداتی به افغانستان بدانیم بالطبع روحیه بیگانه‌ستیزی و نپذیرفتن آن‌ها از سوی ساختار قومی در کشور با رشد این گروه مقابله خواهد کرد.
منابع مالی داعش در افغانستان
اگر در کشوری خلإ امنیتی وجود داشته باشد اشرار و گروه‌های تبهکار در جست‌وجوی جای پا به این مناطق می‌روند و این گروه‌ها نیاز به تامین مالی دارند. داعش نیز در صورتی که بخواهد در افغانستان حضور بیش‌تری داشته باشد، مواد مخدر و درآمدهایی که به وسیله آن فراهم می‌شود می‌تواند مهم‌ترین منبع تغذیه این گروه‌ها و سایر گروه‌های تروریستی حاضر در افغانستان باشد.
هر سال با افزایش کشت و تولید مواد مخدر در کشور مواجه هستیم و این امر می‌تواند درآمد سرشاری را برای گروه‌های تروریستی به همراه داشته باشد. اخیراً نیز تولید مواد مخدر در افغانستان نه تنها افزایش داشته است بلکه در کشت این محصول از فن‌آوری‌های جدیدی چه در زمینه تولید بذر و کاشت و چه در زمینه تولید آن استفاده می‌شود. متاسفانه تولید مواد مخدر افغانستان هنوز جهتی فزاینده دارد و عملا می‌توان گفت که از تولید آن کاسته نشده است.
مواد مخدر باعث شده تا منابع مالی قابل توجهی برای گروه‌های تروریستی فراهم شود. کما این‌که امروز گفته می‌شود در برخی مقاطع که زمان برداشت مواد مخدر است از حجم فعالیت‌های گروه‌های تروریستی در افغانستان کاسته می‌شود و این گروه‌های تبهکار خواهان برقراری آرامش در زمان برداشت محصول مواد مخدر هستند.
ناامنی مولود گروه‌های تروریستی
در حقیقت یک دور باطل بین حضور نیروهای خارجی و فعالیت‌های تروریستی در کشورهایی مانند افغانستان وجود دارد به این صورت که از یک طرف شاهد حضور نیروهای خارجی به بهانه مقابله با گروه‌های افراطی هستیم که به واسطه‎ی آن قوای خارجی سعی می‌کنند به حضور خود که وابسته به ناامنی‌ها است مشروعیت دهند و از سوی دیگر حضور خارجی‌ها بهانه خوبی هم برای فعالیت گروه‌های تروریستی است.

این فرضیه هنوز قوت دارد که گروه‌های تروریستی در مناطقی از خاورمیانه که امروز ناامن هستند به وسیله‎ی کشورهای فرامنطقه‌یی مدیریت می‌شوند و رابطه غیرمستقیمی بین تروریزم و نیروهای خارجی در افغانستان و منطقه وجود دارد.
غرب تلاش می‌کند تا وجهه خود را نزد افکار عمومی مثبت جلوه دهد، بنابراین هیچ‌گاه گروهی مانند داعش را علناً مورد حمایت قرار نمی‌دهد بلکه در ظاهر علیه گروه‌های افراطی ائتلاف تشکیل می‌دهند. با این حال این یک اصل مسلم است که گروه‌های تروریستی با حجم بالای فعالیت‌های مخرب، (مانند داعش) نمی‌توانند بدون پشتوانه‎ی خارجی ادامه بقا بدهند. بنابراین گزارش‌هایی وجود دارد که گروه‌های افراطی در خاورمیانه از سوی قوای فرامنطقه حمایت می‌شوند. تجربه نشان داده است که حاکمیت‌های نوپا، دولت‌های ضعیف و بدون پشتوانه مردمی هدف گروه‌های تروریستی هستند.
توان نیروهای امنیتی در برابر داعش
مهار نسبی ناامنی‌های گسترده‌ای که در افغانستان به وقوع پیوسته نشان داده است که قوای امنیتی و نظامی کشور از توان لازم برای مقابله با جریان‌های افراطی در افغانستان برخوردار هستند و در مناطقی که جریان‌های تکفیری حضور دارند عملاً نیروهای نظامی دست برتر را دارند. در بلندمدت نیروهای نظامی افغانستان توان کنترل و حفظ مناطق ناامن پیدا خواهند کرد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 34 1394/03/05 نظرات (0)

ایران و افغانستان بر حذف عوارض رودپارس به ميزان ۱۲۰ يورو به طور همزمان از اول ماه سرطان و تخفيف ۵۰ درصدي در تعرفه‌هاي انبارداري، تخليه و بارگيري محموله های ترانزيتي افغانستان در بندر چابهار توافق کردند.
به گزارش افکارنیوز، ریيس سازمان راهداري وحمل‌ونقل جاده‌اي ایران با تأكيد بر روابط نزديك دو كشور طي سي سال گذشته خاطرنشان كرد: حضور هموطنان افغانستان در ايران باعث شده بخشي از فعاليت‌هاي اقتصادي ایران توسط آنان انجام شود، بنابراين ايجاد اشتغال براي ما امري بسيار مهم و ضروري است، چرا كه به امنيت دو كشور و نيز رونق و ايجاد اشتغال در منطقه كمك مي‌كند.
داود كشاورزيان در پنجمين اجلاس همكاري‌هاي حمل‌ونقل جاده‌اي جمهوري اسلامي ايران با جمهوري اسلامي افغانستان ضمن ابراز خرسندي از توسعه روابط دو كشور اظهار داشت: اميدواريم با تحولات اخير در كشور جمهوري اسلامي افغانستان شاهد پيشرفت و توسعه روزافزون كشور دوست و برادر در تمام زمينه‎ها باشيم.
وي با اشاره به اينكه تخليه و بارگيري محمولات ترانزيتي در مرز از مصاديق حمل‌ونقل بين‌المللي نيست و به بار ضربه وارد مي‌كند، تصريح كرد: در اين خصوص درخواست مي‌شود كه شرايط لازم در مرزها فراهم شود تا رانندگان ايراني با خيال آسوده بتوانند به كشور افغانستان تردد كنند.
براساس اين گزارش، منصوري ریيس هيات افغانستان نيز در اين اجلاس، با اشاره به اينكه زيرساخت‌هاي حمل‌ونقل شاهرگ‌ها زنده هستند، اطمينان خاطر داد امنيت لازم در مرزها برقرار و با توسعه روابط حمل‌ونقل شرايط بهبود يابد.
وي با اعلام آمادگي كامل كشور افغانستان جهت اجرايي شدن مفاد توافقات انجام شده اظهار داشت: روابط اقتصادي موجبات گسترش روابط فرهنگي و توسعه مناسبات سياسي نيز مي‎شود بدين سبب حمل و نقل از جمله فعاليت هاي موثر در اقتصاد هر دو كشور محسوب مي‌شود.
اين گزارش حاكي است، محمدجواد عطرچيان؛ مديركل دفتر ترانزيت و پايانه‌هاي مرزي سازمان راهداري و حمل‌ونقل جاده‌اي ایران نيز در پنجمين اجلاس همكاري‌هاي حمل‌ونقل جاده‌اي با افغانستان، گفت: تاكنون چهار كميته همكاري‌هاي حمل‌ونقل جاده‌اي فيمابين دو كشور در شهرهاي هرات، كابل و تهران برگزار و سه نشست مشترك مرزي نيز در پايانه‌هاي مرزي دوغارون و اسلام قلعه، تشكيل شده است.
مديركل دفتر ترانزيت و پايانه‌هاي مرزي سازمان راهداري و حمل‌ونقل جاده‌اي ایران در ادامه، با اشاره به اينكه آمارهاي موجود نشان از عدم برابري سهم ترانزيت و صادراتي ايران و كشور افغانستان دارد، گفت: در مجموع ۶۸ هزار و ۶۳۳ كاميون محموله‌هاي صادراتي و ترانزيتي از ايران تردد داشتند كه اين ميزان، كاميون‌هاي كشور افغانستان ۸۳ هزار و ۵۴۴ دستگاه گزارش شده است.
عطرچيان درخصوص مفاد توافقنامه پنجمين اجلاس همكاري‌هاي حمل‌ونقل جاده‌اي ايران با افغانستان اظهار داشت: حذف عوارض رودپاس به ميزان ۱۲۰ يورو به طور همزمان از جمله مفاد اين توافقنامه بود كه مقرر شد دو طرف حداكثر تا اول ماه سرطان سال جاري زمان حذف عوارض رودپاس را در تمامي پايانه‌هاي مرزي مشترك از طريق مجاري ديپلماتيك با هدف توسعه روابط حمل‌ونقلي دو كشور اعلام كنند.
وي افزود: همچنين به منظور شفاف‌سازي شرايط صدور رواديد و هزينه‌هاي مربوط به آن جهت رانندگان شركت‌ها‌ي حمل‌ونقل بين‌المللي، طرفين خواستار مبادله اطلاعات مذكور از وزارتخانه‌هاي امور خارجه يكديگر شدند. ضمن اينكه دو طرف توافق كردند پيشنهادهاي دقيق خود را در اين خصوص جهت طرح در اجلاس آتي همكاري‌هاي كنسولي دو كشور به دستگاه‌هاي ذي‌ربط انعكاس دهند.
عطرچيان تصريح كرد: همچنين طرف افغانستاني اعلام كرد با توجه به اهميت الحاق كشور متبوع خود به كنوانسيون CMR و بهره‌برداري از مفاد آن، افغانستان تمامي مراحل و اقدامات لازم را در اين خصوص با مراجع ذي‌ربط بين‌المللي معمول و از نتيجه‎ی امر طرف ايراني در آينده نزديك مطلع خواهد كرد. در اين ارتباط طرف ايراني ضمن پيشنهاد الحاق افغانستان به كنوانسيون كارنه دوپاساژ، آمادگي خود را در اين خصوص ارائه كرد.
مديركل دفتر ترانزيت و پايانه‌هاي مرزي ایران خاطرنشان كرد: در اين اجلاس همچنين طرفين با توجه به اهميت حمل‌ونقل كالا از طريق پايانه‌هاي مرزي مشترك، به منظور حفظ منابع ملي دو كشور، بر جابه‌جايي كالا صرفا از طريق پايانه‌هاي مرزي مشترك تأكيد و خواستار نظارت دستگاه‌هاي ذي‌ربط در اين خصوص شدند.
وي با اشاره به ارائه تخفيف ۵۰ درصدي در تعرفه‌هاي انبارداري، تخليه و بارگيري محمولات ترانزيتي افغانستان در بندر چابهار از سوي سازمان بنادر و دريانوردي و نيز ارائه تخفيف ۳۳ درصدي در مبلغ مابه‌التفاوت سوخت به ناوگان جاده‌اي افغاني عازم اين بندر از سوي سازمان راهداري و حمل‌ونقل جاده‌اي، گفت: در اين خصوص طرف ايراني پيشنهاد كرد تا هيئت شركت‌كننده افغاني از امكانات بندر چابهار بازديد كنند.
گفتنی است؛ در پايان نشست دو روزه اجلاس متن تفاهم نامه مربوط به اين اجلاس به امضاي معاون وزير راه و شهرسازي جمهوري اسلامي ايران و معاون وزير برنامه ريزي و سياست‎گذاري وزارت ترانسپورت و هوانوردي جمهوري اسلامي افغانستان رسيده و مبادله شد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 184 1394/03/05 نظرات (0)

13 سال تلاش در افغانستان با نظام و ایده‌های آزادی‌خواهانه و با وجود امنیت نسبی توانست تحول عظیمی را در بخش‌های مختلف کشور ایجاد کرده و باعث شد نسل نو «قلم» را به «تفنگ» ترجیح دهد.
13 سال تلاش در افغانستان با نظام و ایده‌های آزادی‌خواهانه و با وجود امنیت نسبی توانست تحول عظیمی را در بخش‌های مختلف کشور ایجاد کرده و باعث شد نسل نو «قلم» را به «تفنگ» ترجیح دهد.
بیش از 30 سال جنگ داخلی و مجاهدت افغانستانی‌ها در برابر اشغالگران و قدرت‌مندان جهانی رسم زندگی با تفنگ را به هر افغانستانی آموخت و شاید کسی نبود که در این سال‌ها در افغانستان با سلاح سر و کار نداشته و آن را در اختیار نداشته باشد.
بدون شک، حضور تفنگ‎داران آسیبی بودند برای جامعه اما شرایط کشور مردم را وادار کرده بود تا رسم داشتن تفنگ را در وجود خود نهادینه کرده و برای دفاع از خود، خانواده، مال و بلاخره کشور خود با آن سروکار داشته باشد.
در جریان 30 سال جنگ تفنگ برای افغانستانی‌ها تقدس داشت و آن را نجات دهنده می‌دانستند، اما بازهم می‌دانستند که تفنگ راه چاره‌ای مناسب نیست و نباید حاکمیت تفنگ همچنان پابرجا بماند.
13سال زمامداری «حامد کرزی» رییس جمهور پیشین افغانستان رسم تفنگ‌داری را به قلم‌پروری تبدیل کرد و در این سال‌ها افغانستان علاوه‌بر پیشرفت‌های زیاد در بخش‌های اقتصاد، امنیت، آموزش، بهداشت و ده‌ها مورد دیگر، حضور پررنگ قلم را نیز شاهد بود.
افغانستان که 13 سال پیش حتی چاپخانه‌ای برای چاپ کارت «عروسی» و «نامزدی» نداشت و مجبور بودند تا کارت‌های آماده پاکستانی را خریداری کنند، اکنون دانشمندان بزرگی را در خود جای داده که هر روز بر تعداد آنان افزوده می‌شود.
ساکنان افغانستان به صورت یکسانی قلم‌پروری را تجربه نکردند بلکه فرهنگ علم‌دوستی و خردورزی در مناطقی که رسم تفنگداری نابود یا کم‌رنگ شده، بیشتر به چشم می‌خورد.
در کل می‌توان گفت که افغانستانی‌ها به‌ویژه نسل جدید میان رسم تفنگداری و قلم‌پروری شناور هستند و بدون شک، هر 2 رسم در حال رقابت‎اند، اما با این وجود می‌توان گفت که دیگر رسم تفنگ‌داری توسط افغانستانی‌ها استقبال نمی‌شود.
با این وجود، افغانستانی‌ها قلم‌پروری و علم‌دوستی را نسبت به تفنگداری ترجیح می‌دهند و این در حالی است که دشمنان افغانستان در تلاش برای برتری سلاح بر قلم هستند و به همین دلیل است که تروریست‌ها به دنبال ناامن‌سازی مناطقی هستند که تحت حکمروایی قلم است.
با تجربه‌ای که افغانستانی‌ها از میدان‌های نبرد گرم و سرد دارند، به خوبی مشخص است که در این میدان نیز پیروز خواهند شد و به زودی نقش علم و قلم نسبت به جنگ و تفنگ در تمام افغانستان پررنگ‌تر خواهد شد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 49 1394/03/05 نظرات (0)

نویسنده: محمدکاظم کاظمی                                                                                                      بخش اول

در افغانستان بحث زبان با مسایل سیاسی عجین شده است؛ زبان را باید از چالش‌های سیاسی دور نگه داشت زیرا تنش‌آفرینی بر سر زبان، در نهایت به زیان تمام مردم است.
آنچه در این نوشته می‌خوانید، نگاهی است به چالش‌ها و مشکلاتی که زبان فارسی در افغانستان با آن‌ها روبه‌روست. البته در همین آغاز سخن باید روشن کنم که این زبان از دیرباز، گاهی «فارسی» و گاهی «دری» نامیده می‌شده و این که من در اینجا از کلمه‎ی «فارسی» استفاده می‌کنم، چیز تازه‌ای نیست. این همان نامی است که مولانای بزرگ این زبان را بدان نام می‌خواند، آنجا که می‌گفت:
ناله‌ای کن عاشقانه، درد محرومی بگو
پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو
و همان نامی است که ناصرخسرو بلخی به این زبان داده است آنجا که در سفرنامه‌ی خویش گفته است «و در تبریز، قطران‌نام شاعری را دیدم. شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست» و همان نامی است که سنایی غزنوی به این زبان داده است، آنجا که می‌گوید:
اندر این یک فن که داری، وان طریق پارسی است
دست دست توست، کس را نیست با تو داوری
و نه تنها بزرگان ادب کهن، که سخنوران و پژوهشگران متأخر و معاصر افغانستان هم این زبان را فارسی نامیده‌اند همچون محمدحیدر ژوبل، محمود طرزی، میر غلام‌محمد غبار، عبدالله افغانی‌نویس، عبدالهادی داوی، عبدالحق بیتاب، خلیل‌الله خلیلی. و حتی در سال 1317 پادشاه وقت افغانستان در فرمانی که در روزنامه‎ی اصلاح چاپ کرده است، این زبان را «فارسی» نامیده است. من مدارک و شواهد این سخن را در دو کتاب «همزبانی و بی‌زبانی» و «این قند پارسی» نقل کرده‌ام و در اینجا از آن درمی‌گذرم. اما حال خوب است که بعضی مشکلات موجود در فارسی امروز افغانستان را یادآور شویم و در نهایت در پی چاره‌جویی برآییم.
ضعف سواد و دانش عمومی
به نظر من بزرگ‌ترین تهدید برای زبان فارسی افغانستان، ضعف دانش عمومی مردم و به ویژه باسوادان ما در مورد زبان است. رکود نظام آموزشی، از هم گسیختن حلقه‌های ادبی، وضعیت نابسامان چاپ و نشر و کم‌توجهی رسانه‌ها به این موضوع، سبب شده است که اهالی زبان فارسی در کشور ما در کاربرد صحیح و سالم زبان دچار مشکل باشند. غلط‌های بسیار گفتاری و نوشتاری که اکنون هم بر زبان مردم جاری است و هم در نوشته‌های نویسندگان ما به ویژه در مطبوعات و دنیای مجازی رواج دارد، همه نشانگر این حقیقت است.
یک سطح از این ناآگاهی مربوط به کاربرد نادرست کلمات در گفتار و نوشتار می‌شود، مثل نوشتن «توطئه» به صورت «توطعه» یا «تعویذ» به صورت «تعویض». ولی به گمان من سطح عمیق‌تر آن، کم‌اطلاعی ما نسبت به میراث گرانبار زبان فارسی است. بسیاری از مردم و حتی باسوادان ما از نقش تمدنی این زبان به عنوان دومین زبان جهان اسلام بی‌اطلاع‌اند، نسبت به مواریث کهن فارسی اطلاع ندارند و از این بی‌خبرند که این زبان چه قابلیت‌ها و توانایی‌هایی برای حفظ و گسترش فرهنگ در این منطقه داشته است. از همین روی، گاهی نسبت به وضعیت کنونی آن احساس مسئولیت بسیاری نمی‌کنند.
 ورود بی‌رویه واژگان بیگانه
فارسی افغانستان دو بار در معرض ورود بی‌رویه‎ی واژگان بیگانه به کشور قرار گرفت. نوبت اول در عصر مشروطیت بود که پنجره‌های کشور ناگهان به روی جهان خارج باز شد و نوبت دوم در سال‌های بعد از یازده سپتامبر که نه تنها پنجره‌ها، بلکه درها هم باز شده و بخشی از مقدرات کشور در دست جهان غرب قرار گرفت.
امروز بخش عمده‌ای از نظام آموزشی و اجتماعی ما در اختیار مؤسسات غیردولتی (ان جی او) است و این‌ها که غالباً به کشورهای غربی وابسته‌اند، بر زبان فارسی تأثیری شدید گذاشته‌اند. بسیاری از تحصیل‌کردگان ما که با این مؤسسات و مراکز آموزشی سروکار دارند، تقریباً دو زبانه شده‌اند و بخشی از فضای ذهنی و زبانی‌شان در تصرف زبان انگلیسی است.
این اشخاص در رسانه‌ها، مدارس و حتی خانواده‌ها، مروجان ناخواسته زبان انگلیسی هستند، چون در محیط کار با این زبان عادت می‌کنند. این قضیه لاجرم کاربرد واژگان بیگانه را که در قدیم آن قدر با حساسیت فارسی‌زبانان روبه‌رو می‌شد، بسیار سهل و ساده و طبیعی کرده است و حتی بیم آن می‌رود که زبان اداری کشور، حداقل در این مؤسسات و مؤسسات اقماری آن‌ها به انگلیسی بدل شود.
به گمان من آنچه فارسی افغانستان را بیش از هر زبان دیگری تهدید می‌کند، انگلیسی است، نه عربی، نه پشتو و نه فارسی خارج از افغانستان. ولی متأسفانه به دلایلی که غالباً سیاسی است، تمرکز روی پشتو و فارسی خارج از افغانستان بیش‎تر شده و بیش‎تر نگاه‌ها به این دو ناحیه معطوف است.
باید این را پذیرفت که زبان پشتو در این چند صد سال همجواری مستقیم اهالی دو زبان، در فارسی رایج میان مردم افغانستان چندان رسوخ نکرده و واژگانی از پشتو که اکنون بر زبان مردم جاری هستند، بسیار اندک‌اند، مگر واژگان اداری و نظامی که از سوی حاکمیت‌ها ترویج شده‌اند.
از همین روی، من حضور زبان پشتو در افغانستان را برای فارسی مخرب و تهدیدآور نمی‌بینم. اگر تهدیدی هست، در واقع از ناحیه برادران پشتون ما که با آن‌ها مراوده اجتماعی داریم نیست، بلکه از ناحیه‎ی سیاست‌هایی است که توسط گروهی خاص در حاکمیت‌های افغانستان دنبال می‌شده و به شکل‌های دیگری به فارسی ضربه زده است و ما در فقره‎ی بعد بدان خواهیم پرداخت.
فقدان متولیان رسمی برای حفظ و تقویت زبان فارسی
چنان که گفتیم، فارسی افغانستان نه از مردم پشتو زبان و نه از خود این زبان، بلکه از بعضی دولتمردانی ضربه خورده است که در مقاطع گوناگون تاریخی بر مقدرات کشور چیره بوده و راه‌های تقویت این زبان را می‌بسته‌اند، یا لااقل حمایتی که درخور این زبان است، از آن نمی‌کرده‌اند. به همین دلیل افغانستان همیشه از یک مرجع رسمی و علمی که متولی حفظ، رشد و تقویت زبان فارسی باشد، بی‌بهره بوده است، در حالی که انتظار می‌رفت دولت‌های ما چنین نهادی ایجاد کنند.
اکنون هیچ مرجع رسمی‌ای برای معادل‌سازی در مقابل واژگان بیگانه، برای تدوین رسم‌الخط فارسی و برای بهنجار ساختن نظام آموزشی کشور وجود ندارد. همه بار مقابله با زبان‌های دیگر و به ویژه زبان انگلیسی، بر دوش نویسندگان، مترجمان و بعضی رسانه‌های آزاد افتاده است که باز به دلایلی که پیشتر گفته شد، غالباً از ضعف و فقر سواد و دانش ادبی رنج می‌برند.
 از بین رفتن گویش‌های محلی
زبان فارسی افغانستان از نظر تعدد گونه‌ها و لهجه‌ها بسیار غنی است. در مناطق مختلف این کشور واژگان خالص و ناب فارسی وجود دارند که می‌توانند غنابخش زبان فارسی در کل پیکره‎ی آن باشند. هم اکنون در مناطق مرکزی کشور واژگانی مثل «هشتن» (گذاشتن)، «پیزار» (کفش)، «ازار» (شلوار) به کار می‌رود که می‌تواند جایگزین بسیاری از واژگان بیگانه شوند و حتی برای فارسی‌زبانان ایران و تاجیکستان هم جالب باشد. یا در نواحی غربی کشور واژگان اصیلی همچون «ناخوش» (مریض)، «خورش»، «شکر» (بوره) در زبان مردم رایج است و این‌ها می‌تواند در کل کشور رواج یابد.
متأسفانه فراگیرشدن رسانه‌هایی که غالباً بر مبنای زبان پایتخت کار می‌کنند، گویش‌های محلی ما را به حاشیه برده است و از جانبی هم بسیاری از این گویشوران محلی، از کاربرد لهجه‎ی خود پرهیز یا شرم دارند. ما باید به جایی برسیم که مردم هزارستان، هرات، بدخشانی، مزار، غور و دیگر نقاط کشور، در رسانه‌های فراگیر کشور هم با لهجه‎ی زیبای خویش حضور یابند و بتوانند ذخایر ارزشمند این لهجه‌ها را با مردم سراسر کشور در میان بگذارند و آن‌ها را در این تنوع زبانی شریک سازند.
 نامهربانی حاکمیت
افغانستان قریب به سیصد سال است که در سیطره‎ی پادشاهان و حاکمان پشتون بوده است. ولی بسیاری از این دولتمردان، دوستدار زبان فارسی بوده و حتی گاه در ترویج آن کوشیده‌اند. بسیاری از کسانی‎که خدمات بزرگی به زبان فارسی کرده‌اند، اصالتاً پشتون بوده‌اند، همچون عایشه درانی شاعر بزرگ زبان فارسی، عبدالحی حبیبی پژوهشگر نامدار پشتون، محمود طرزی پدر روزنامه‌نگاری افغانستان، عبدالله افغانی‌نویس پژوهشگر برجسته و دولت‎مردانی همچون مهردل‌خان مشرقی، نصرالله خان نایب‌السلطنه و بسیاری دیگر. بر اثر همین خدمات بوده که در طول قرن‌ها، تعامل میان مردم بسیار نیکو بوده است، چنان که عبدالرحمان خان با همه استبدادی که او بدان معروف است، واصل کابلی شاعر بزرگ زبان فارسی را دبیر مخصوص خویش می‌سازد.
ولی در حدود نیم قرن اخیر، به دلایلی که گاه ریشه خارجی دارد، در بعضی مقاطع تاریخی نوعی فارسی‌ستیزی در میان بعضی از دولتمردان کشور دیده شده که اثرات مخربی گذاشته و حتی گاه مایه بی‌اعتمادی و نزاع میان مردم این کشور شده است.
این نامهربانی‌ها هرچند نتوانست و نخواهد توانست زبان فارسی این کشور را ریشه‌کن کند، حداقل توانستند به رشد این زبان آسیب بزند؛ آن را در برابر غلط‌ها و کاستی‌ها و ورود واژگان بیگانه به خصوص از انگلیسی بی‌پناه بسازد و کارهایی را که برای رشد زبان فارسی و استفاده از ذخایر مختلف انجام می‌شود، تضعیف کند.
علاوه بر آن، فارسی‌ستیزی گروهی از حاکمان کشور ما، گاهی توان و نیروی فارسی‌زبانان ما را صرف درگیری‌های بیهوده ساخته و از اصل کار آنان که تقویت و رشد این زبان باشد، باز داشته است. البته این را هم می‌توان گفت که از جانبی دیگر این فشارها و نامهربانی‌ها، واکنش تدافعی گروهی از فارسی‌زبانان را در پی داشته و آنان را برای حفظ این زبان مصمم‌تر ساخته است. موجی که اکنون در جهت حفظ و تقویت زبان فارسی در کشور دیده می‌شود، حاصل همین تنازع است. ولی ای کاش این موج نه در برابر حاکمیت، بلکه به تشویق حاکمیت و برای تقویت و بهسازی زبان ایجاد می‌شد، که هم کدورت کمتری در کشور می‌آفرید و هم ضایعاتی به بار نمی‌آورد. متأسفانه یکی از این ضایعات، تعصب و واکنش منفی فارسی‌زبانان در برابر زبان پشتو بوده که عوارض اجتماعی و گاه سیاسی‌ای نیز بر جای گذاشته است، در حالی که اهالی دو زبان در این کشور قرن‌ها با مسالمت تمام زیسته و از تجربه‌های همدیگر بهره برده بودند.
منبع: خبرگزاری فارس

محمد رضا نعیمی بازدید : 21 1394/03/05 نظرات (0)

وقتی نقطه‎های نارنجی دیگری روی صفحه رادار روشن می‎شود، ناخدا به آرامی با فشار یک دکمه موتورهای لامبرو خود را روی ۳۰ گره دریایی تنظیم می‎کند. دوساعت از یک گشت شبانه گذشته، قایق گاردساحلی به هدف ناپیدای خود در تنگه‎ی باریکی که جزیره یونانی لسبوس را از سرزمین اصلی ترکیه جدا می‎سازد نزدیک‎تر می‎شود. این قایق ۱۱ متری با نزدیک شدن به شکارش حرکت خود را کند می‎کند و چهار ملوان یونانی اش در جلو قایق جمع می‎شوند.
یکی از مردان نورافکن‎های لامبرو را روشن می‎کند. ۵۰ پا دورتر دروسط دریا ۵ مرد جوان که پایین و بالا می روند جلو چشم‎های‎شان را از نور ناگهانی نورافکن می‎گیرند. نزدیک‎تر که می‎شوند روشن می‎شود آنها در این شب سرد، تنها لباس شنا و زیرپیراهن به تن دارند و بر یک قایق بادی آبی و زرد که با دو پاروی آلومینیومی و پلاستیکی حرکت می‎کند، سوار هستند.
آنها درحالی‎که چشم‎های‎شان ازترس ازحدقه درآمده و از سرما می‎لرزند به داخل قایق گارد ساحلی آورده می‎شوند. یکی ازملوانان یونانی که دستکش پلاستیکی پوشیده و چراغ قوه‎ای در دست دارد به انگلیسی شکسته بسته‎ای با آنها صحبت می‎کند. او می‎پرسد «از کجا می‎آئید؟» یکی ازمردان به آرامی پاسخ می‎دهد و می‎گوید از افغانستان و بقیه حرف او را تکرارمی‎کنند. هیچ یک ازآنها اسناد شناسایی ندارند. ساعت از یک بعدازظهر گذشته است و فرمانده گارد ساحلی با یک برآورد تقریبی حساب می‎کند قایق ۴ساعت قبل سواحل ترکیه را ترک کرده است. مردان بیش از نیمی از تنگه را تا چند صد یارد داخل آب‎های ارضی یونان پارو زده اند. آنها زنده به اروپا رسیده اند. ۵ دقیقه بعد رادار یک قایق بادی دیگر را با ۵ مرد جوان دیگر ردیابی می‎کند و ماجرا تکرار می‎شود. در حالی‎که ناخدا لامبرو را به طرف ساحل برمی‎گرداند. به ۱۰ مرد گفته می‎شود در عرشه روی چهار تهویه هوای داغ بنشینند تا گرم شوند.
این صحنه که اوایل اکتوبر در نزدیکی «مای تیلن» مرکز بندری لسبوس اتفاق افتاد، هرشب در آب‎های اژه یونان که یک سوراخ جدید درآن در مرز بین اروپا وبخش‎های فقیر و جنگ زده آسیا و خاورمیانه بازشده است تکرار می‎شود.
با افزایش شمار مردمی‎که از عراق، افغانستان و قفقاز می‎گریزند، قاچاقچیان انسان شروع به استفاده از مسیر ساحل جنوب غربی ترکیه به چند جزیره شرقی یونان به عنوان درعقبی به خاک اروپا کرده اند که این مسیر جدیدی را به مسیرهای شناخته شده‎ترشمال آفریقا به سیسیل، لمپدرسا، مالت و جزایر قناری اضافه می‎کند. شمار مهاجران غیرقانونی که وارد یونان می‎شوند طی سال گذشته افزایش یافته است. پروکوپیس پاولوپولس وزیر کشور یونان پیش‎بینی می‎کند ۱۵۰ هزار نفر از آنها هنگام ورود غیرقانونی به یونان درسال ۲۰۰۸ گیر خواهند افتاد که این رقم ۳ برابر رقم ۵ سال پیش است. هزاران نفر نیز احتمالاً به طور مخفی وارد خواهند شد. پاولوپولس می‎گوید «ما با یک حالت اضطراری روبرو هستیم. در حال حاضر یونان بزرگ‎ترین مشکل مهاجرت را در اروپا دارد.»
کنترل ازدست رفته
یونان که در محل تقاطع سه قاره واقع شده است دارای یک تاریخ طولانی مهاجرت است. یونان دردهه ۱۹۹۰ مقصد هزاران نفر بود که از جنگ در یوگسلاوی سابق می‎گریختند. اما آنچه اکنون دارد اتفاق می‎افتد بزرگ‎تر و پیچیده‎تر است.
شما از بندر مای تیلن می‎توانید چراغ‎های شهرساحلی دیکیلی را که در افق چشمک می‎زنند ببینید. جلوتر به طرف شمال که تنگه بین دوکشور باریک می‎شود و عرض آن تنها به ۳ کیلومتر می‎رسد، قاچاقچیان، مهاجران را با جت اسکی مثل برق رد می‎کنند. اما شکل معمول حمل و نقل، یک قایق بادی زهوار دررفته یا قایق موتوری فرسوده با جمعیتی بیش از ظرفیت شان که باید پس از عبور ـ اگر قایق و مسافرانش موفق شوند ـ رها شود، است. در ماه اکتوبر در ۳ حادثه جداگانه، مسئولان یونان و ترکیه ۱۸ جنازه پیدا کردند، اتحادیه اروپا تخمین می‎زند سالانه ۳۰۰۰ نفر یا بیش‎تر در تلاش برای ورود غیرقانونی به اروپا ازطریق دریا جان خود را ازدست می‎دهند. یکی از ملوانان پیش از آغاز گشتی که من هم همراهش بودم سرش را تکان داد و اوضاع را در یک کلمه ساده خلاصه کرد: «هرج و مرج»
در مورد ۱۰ مردی که ازکلک‎های لاستیکی شان گرفته شدند، آنها پس ازگذراندن بقیه شب در یک موتر پولیس، برای مدتی بین ۱۵ تا ۴۵ روز به یک زندان جزیره‎ای شلوغ فرستاده شدند و پس ازآزادی احتمال می‎رود مسئولان یک دستور اخراج ۳ روزه و یک تکیت رایگان به آتن به آنها بدهند. اما اخراج خیلی نادراست، بنابراین آنها به یک موجود مخفی تبدیل می‎شوند. بعضی ممکن است در یونان بمانند، اما بیش‎ترشان در جستجوی کار درکشورهای اروپایی به شمال و غرب عزیمت خواهند کرد.
در ماه سپتامبر مسئولان در لسبوس ۱۸۸۶ مهاجر غیرقانونی را دستگیرکردند. این رقم در ماه مشابه سال گذشته ۹۲۵ نفر و در سپتامبر سال ۲۰۰۶ تنها ۸۷ نفر بود. آناناسیوس اسکاراکاکیس ۵۳ ساله، یک ماهیگیر ساردین مای تیلن، مرتب هروقت که مهاجران را می‎بیند به گارد ساحلی بی‎سیم می‎زند، و باوجود اینکه برای مردمی‎که آن‎قدر مستاصل هستند که جان خودرا باچنین قایق‎های قراضه‎ای به خطر می‎اندازند احساس ناراحتی می‎کند، نگران اثری است که ورود آنها بر کشورش می‎گذارد. او می‎گوید: «ما به زحمت شکم مان را سیرمی کنیم، آنها چکار خواهندکرد؟ آنها کجا خواهندرفت.»
آنهایی‎که موفق می‎شوند ازدست گارد ساحلی بگریزند، معمولاً سروکارشان به هرحال با پولیس می‎افتد، و سر از بازداشتگاه دولتی جوانان بر روی یک تپه خاکی در دو مایلی بندر مای تیلن درمی‎آورند. شرایط دراین ساختمان ویژه که قبلا یک انباربوده، هواداران حقوق بشر را نگران کرده است.
آنها می‎گویند زندانیان از مراقبت‎های بهداشتی صحیح محروم اند و انبار غیربهداشتی است. اما مسئولان یونانی ادعا می‎کنند این مرکز به تازگی بهبود داده شده و اتاق خواب‎های جدیدی به آن اضافه شده اند و به علاوه مقرراتی وضع شده است که استفاده بیش‎تر از فضای باز را اجازه می‎دهد. عملیاتی نیزبرای ساخت چند مرکز جدید برای کاهش مشکلات موجود در جریان است. با این حال گیورگوس کارامالیس رئیس عملیات حفاظت غیرنظامی در مای تیلن اعتـــراف می‎کند که برای مقابله با سیل ورود مهاجران تقلا می‎کند. کارامالیس می‎گوید او تعداد کارکنان این بازداشتگاه دوطبقه را به دوبرابر ظرفیت ۳۵۰ نفری آن افزایش داده است، یا سعی می‎کند اغلب بی فایده اتاق‎هایی درهوتل برای بازداشت شده‎ها اجاره کند. او می‎گوید: «ما گزارش‎هایی در باره صدها هزار نفر که در سواحل ترکیه منتظرند تا از دریا بگذرند دردست داریم، شمار آنها آنقدر زیاد است که مـــا می‎ترسیم کنترل آن را ازدست بدهیم.»
چندمهاجر که آزاد شده بودند گفتند که حمام‎ها و شاورهای مرکز، کثیف بودند و آنها اجازه داشتند فقط برای مدت کوتاه آن هم تنها دوبار درهفته وارد محوطه شوند.
یونان تنها به عده کمی از مهاجران غیرقانونی پناهندگی می‎دهد یک منبع نگرانی دیگر هواداران آوارگان و حقوق بشر. سال گذشته کم‎تر از ۱ درصد از متقاضیان موفق به اخذ پناهندگی شدند، نرخی خیلی پایین‎تر از آلمان (۱۸ درصد) و ایتالیا (۱۱درصد) یا حتی اسپانیا (۴درصد). گیورگوس کارامالیس مدیر کمک کشور به گروه پزشکان بدون مرز می گوید که مسئولان یونان باید اقدام بیشتری انجام دهند. او می گوید: «بحث ما یک بحث سیاسی نیست، بلکه یک بحث ملی و طبی است. اجازه بدهید حداقل استانداردها را رعایت کنیم. ما این کار را برای بلایای طبیعی می‎کنیم. این کارآسان نیست، اما ممکن است.»
این مسأله که مهاجران غیرقانونی از ترکیه ـ دشمن قدیمی یونان می‎آیند ـ هم کمکی نمی‎کند. براساس یک موافقت نامه دوجانبه سال ۲۰۰۲ ترکیه موظف است بازگرداندن همه مهاجران بالقوه ازیونان را قبول کند، اما یونان می گوید می تواند ثابت کند که از بیش از ۲۶ هزار نفری که از مرز ترکیه گذشته اند تنها ۱۶۰۰ نفرآنها دریونان پذیرفته شده اند. الکساندروس زاووس رئیس مؤسسه سیاست گذاری مهاجرت یونان که می گوید آنکارا « به مهاجرت به عنوان یک وسیله معامله» برای عضویت در اتحادیه اروپا نگاه می کند، مدعی است که «آنها اصلاً همکاری نمی کنند.» پاولوپولوس وزیرکشور استدلال می کند: «ترکیه اگر می خواهد یک عضو اتحادیه اروپا باشد باید به قانون این اتحادیه احترام بگذارد و تا وقتی که دوست دارد این طور عمل کند غیرممکن است بتوان حرکتی درجهت پیوستن اش به اتحادیه انجام داد.» مقام‎های ترکیه که خاطرنشان می‎سازند برای مقابله با سیل مهاجران تلاش می‎کنند، فقدان همکاری را رد می‎کنند و می‎گویند یونان سعی دارد بارسنگین مهاجرانی را که ممکن است قبل ازهرچیز پا به خاک ترکیه نگذاشته باشند، سبک کند.
به هرحال نقش ترکیه به عنوان یک کانال عبور آوارگان به احساسات ضدمهاجران در یونان می‎افزاید. صاحب یک فروشگاه لوازم ورزشی در محله‎ای چندملیتی دراطراف میدان اومونویا آتن می‎گوید: «از هر۱۰ نفری که از این خیابان می‎گذرد تنها یک نفریونانی است. مهاجران، هم خوب دارند هم بد. ۵ درصد خوب و ۹۵ درصد بد هستند.»
راه ورودی به اروپا
مقام‎های یونانی می‎گویند این مشکل به اروپا تعلق دارد، نه فقط یونان. آتن می‎خواهد مؤسسه کنترل مرزی اروپا فراتکس نقش بزرگ‎تری در آب های یونان ایفا کند و اخیراً تشکیل یک گارد ساحلی جدید را به اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده است.
پاولوپولوس می‎گوید: «اتحادیه اروپا باید از مرزهای خودحراست کندوهمه اعضا باید دراین حراست شرکت کنند.» پاناگیوتیس تزیلاس فرمانده گارد ساحلی در مای تیلن می گوید نجات جان ها باید در اولویت قرار گیرد، اما یونان به تنهایی نمی‎تواند این کار را انجام دهد. تزالاس می‎گوید: «مسأله این نیست که ما چکار باید بکنیم. مسأله این است که اروپا چکار باید بکند. این مرزاروپا است.»
این مرزی که تعداد فراوانی همیشه می‎خواهندازآن بگذرند. در حالیکه اروپا دارد وارد یک دوره رکود اقتصادی می‎شود، هنوز می‎تواند فرصت‎های بهتری نسبت به مکان‎هایی که مهاجران غیرقانونی ازآنها می‎آیند ارائه دهد. سعید یک جوان دراز و لاغر ۱۸ساله، اخیراً کشورش افغانستان را ترک کرد، وبا اتوبوس، پای پیاده و تاکسی از ایران و ترکیه گذشت تا خود را با ده نفر دیگر به وسیله یک قایق موتوری کوچک به مای تیلن برساند. او می گوید این سفر با تخفیفی که از یکی از خویشان دور خود که دریک شبکه‎ قاچاق انسان کار می‎کند گرفته، تاکنون ۳۰۰۰دالر برای او خرج برداشته است.
سعید پس ازیک ماه دریک بازداشتگاه جوانان سواربریک موتورلنج درحالیکه آفتاب دارد در اژه غروب می‎کند عازم آتن است. برادر او که ۲۹ سال دارد یک دهه قبل خود را از طریق روسیه به اروپا رساند، در هالند مستقر شد و اکنون درآنجا یک خیاط است. سعید درحالیکه برای خواب برروی کف قایق آماده می‎شود پلوور اسکی اش را که قبل ازعبور از کوه‎های ترکیه به مبلغ ۶۰ دالر خریده بود نشان می‎دهد؛ یکی از آستین‎هایش پاره شده است. سعید می‎گوید: «اما گرم است. و گرم بودن خیلی مهم است.»او در حالیکه دستور اخراج ۳۰ روزه اش را که به زبان یونانی نوشته شده است بیرون می‎کشد گزینه‎های خود را سبک سنگین می‎کند. او می‎خواهد هرچه زودتر یونان را به قصد هالند ترک کند، اما نمی‎داند چگونه: هواپیما، قطار، قایق. او می‎گوید: «نمی‎دانم چطور، اما باید غیرقانونی باشد.» و دستور اخراج را به جیب جلو شلوار جین رنگ باخته اش که تمام راه از قندهار به تن اش بوده است بازمی‎گرداند.
    نویسنده: جف ایزرائیلی (تایم)  
    مترجم: فریدون دولتشاهی

محمد رضا نعیمی بازدید : 26 1394/03/05 نظرات (0)

روزهای پایان دوره ریاست جمهوری در امریکا همیشه مشابه هستند: شمار زیادی از مقامات نوشتن خاطرات خود از فعالیت در دولت قبلی را آغاز می‎کنند.
مایکل مورل معاون پیشین سیا در مصاحبه پنهانی تلویزیونی در مورد کتاب جدید خود به مسأله‎ای اعتراف کرد که تقریبا همه ما از آن اطلاع داشتیم: آمریکا در مورد بهار عربی اشتباه قضاوت کرد و در نتیجه این اشتباه بهار عربی در عمل به بهاری برای القاعده تبدیل شد.
ارائه تحلیل‎های این‎چنینی در مورد مسایلی که از پیش اتفاق افتاده اند و حقایقی‎که از پیش مشخص شده اند به اقدام متدوال در میان مقامات دولت اوباما تبدیل شده است. اما اعترافات این‎چنینی به غیر از تضمین فروش کتاب‎ها عملا ارزش دیگری ندارند.
برای بسیاری از افراد، مسأله اصلی این است که چرا این مقامات در زمانی که در دولت مشغول به کار بودند و توانایی تاثیرگذاری در سیاست‎ها و یا تغییر آنها را نداشتند، انتقادها و یا تفکرات خود را مطرح نکردند؟! به خصوص در مورد مورل این مسأله بیش‎تر ذهن را مشغول می‎کند. وی در دوران بهار عربی معاون سازمان سیا بود و حتی به مدت 5 ماه (پس از کناره گیری غیرمنتظره دیوید پتراوس) ریاست سیا را بر عهده داشت.
نسل عربی، نه بهار عربی!
اظهارات مورل چندان تعجب آور نبودند. حقیقت تمایل تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران غربی به پذیرفتن واژه «بهار عربی» برای توصیف ناآرامی های عمومی، خود نشان دهنده‎ی این مسأله بود که آنها درک درستی از آنچه به راستی اتفاق می افتاد، نداشتند.
آنچه که جهانیان شاهد آن نبودند بهار عربی نبود، تغییر نسل اعراب بود. آنهایی که با درخواست ایجاد تغییرات در خیابان‎ها تجمع کردند نسل جوان اعراب بودند که آینده روشنی برای خود نمی‎دیدند، اما به لطف پیشرفت‎ها در ارتباطات جهانی همچون اینترنت و شبکه‎های اجتماعی می‎دانستند که جایگزینی برای حکومت‎های استبدادی کهنه وجود دارد. کاخ سفید متوجه این مسأله نشد که هر گونه دموکراسی‎سازی این جوامع در نتیجه ناآرامی‎ها و تظاهرات در خاورمیانه و شمال آفریقا مسأله‎ای خواهد بود که در بلندمدت رخ می‎دهد و برای وقوع آن احتمالا لازم است که نسل به طور کامل عوض شود. در عرض چند روز یا چند هفته نمی‎شد به دموکراسی رسید.
مقامات غربی از جمله باراک اوباما به جای‎ این‎که مدت زمانی برای درک درست اتفاقاتی‎که در خیابان‎های قاهره، طرابلس و امثال آنها می افتاد وقت صرف کنند، از روی احساسات و حساب نشده تصمیم گرفتند و از بسیاری از دیکتاتورهای سکولار منطقه خواستند از مقام خود کناره گیری کنند. همه اینها با ساده لوحی و این امید صورت گرفت که شاید دموکراسی خیلی سریع به جایگزین طبیعی حکومت‎های استبدادی تبدیل شود.
ربایش نهایی
واقعیت تلخ این است که ناآرامی های عمومی که در سال 2011 برای چندین ماه توجه همه رسانه‎ها را به خود جلب کردند حتی به ظهور دوره جدید دموکراسی و روی کار آمدن دولت‎های لیبرال در منطقه، نزدیک نبودند. در مقابل، نتیجه این ناآرامی‎ها بی ثباتی در کشورهایی بود که زمانی ثبات داشتند؛ مشکلات اقتصادی شدیدتر شد و نفوذ و قدرت گروه هایی همچون القاعده افزایش یافت.
اعراب جوان که در خیابان‎ها تجمع کردند می دانستند چه می خواهند. آنها هدف نهایی خود را برای اصلاحات سیاسی و ایجاد فرصت‎های اقتصادی مطرح کردند، اما متاسفانه فرصت مناسبی برای دستیابی به هدف خود نیافتند. علت این مسئله هم این بود که سقوط مقامات منطقه یکی پس از دیگری، خلاء قدرتی ایجاد کرد که بلافاصله توسط بنیادگرایان و گروه های تروریستی پر شد.
توصیف رویدادی با واژه «بهار»، به فصلی بودن، قابل پیش بینی بودن و کوتاه مدت بودن آن اشاره دارد. در حقیقت، ناآرامی ها در جهان عربی رویداد مهمی نبود و دولت اوباما نتوانست این حقیقت را به درستی درک کند. مشاوران سیاسی رئیس جمهور به اندازه‎ای در اظهارات در مورد «امید و تغییر» که چند سال قبل اوباما را به قدرت رساند، غرق شده بودند که اشتباهی تصور کردند تجمع در خیابان‎های کشورهای عربی تکرار تجمعات در امریکا بوده است.
اما مسئله مهم تر این بود که آنها نتوانستند نتیجه این ناآرامی ها را به درستی پیش بینی کنند. پشت چهره تظاهرات خیابانی و درخواست برای دموکراسی، سیاست گذاری های قبایلی، اختلافات فرقه ای که قدمت آنها به قرن ها می رسید، و گروه هایی همچون القاعده پنهان بود. درخواست از مقامات مستبد منطقه ای برای کناره گیری از قدرت عموما به معنای خلاصی از تنها نیروی متحد کننده است که این اختلاف های کهنه را تحت کنترل درآورده است. اکنون گنجه ویرانه های قدیمی باز شده است و احتمالا به این زودی بسته نخواهد شد و در این مدت، خاورمیانه و آفریقای شمالی در آتش می سوزد.
منبع: الجزیره / مترجم: طلا تسلیمی منبع فارسی: ( دیپلماسی ایرانی با تلخیص)

محمد رضا نعیمی بازدید : 24 1394/02/21 نظرات (0)

سرمقاله

حکومت اسلام آباد کماکان در کمین مذاکرات صلح افغانستان قرار داشته و نمی‎خواهد مدیریت برنامه‎های سیاسی و امنیتی افغانستان را از دست دهد.
هفته‎ی گذشته رضوان اختر؛ رییس استخبارات ارتش پاکستان معروف به سازمان آی.اس.آِی ، به عنوان یکی از اصلی‎ترین عوامل پیگیری مذاکرات صلح طالبان و دولت افغانستان، به کابل سفر کرد. هرچند این سفر در قالب یک سفر سری و مخفیانه انجام شد، اما محورهای اصلی مطرح شده در این دیدار از سوی برخی منابع آگاه در افغانستان و پاکستان در اختیار رسانه‎ها قرار گرفته است.
تلاش برای برداشتن موانع پیش روی روند مذاکرات صلح طالبان افغانستان و دولت کابل و تقویت همکاری‎های دو کشور در مسیر مبارزه موثر علیه تروریزم به ویژه در مناطق مشترک مرزی، هدف اصلی سفر رییس آی.اس.آی پاکستان به افغانستان بود.
هنوز جای پایک جنرال اختر پاک نشده بود که آصف علی زرداری؛ رییس جمهور سابق پاکستان و رهبر یکی از بزرگ‎ترین احزاب سیاسی این کشور به همراه یوسف رضا گیلانی؛ نخست وزیر سابق پاکستان عازم کابل شدند و با محمد اشرف غنی؛ رییس جمهور و عبدالله عبدالله رییس اجرایی دولت وحدت ملی دیدارهای مهمی انجام دادند.
این سفر بنا به دعوت رسمی اشرف غنی از زرداری انجام شد. در دیدارهای زرادری با اشرف غنی و عبد الله عبدالله نیز، ضرورت تقویت روابط و همکاری‌های دوکشور به ویژه در زمینه مبارزه با تروریزم و تقویت امنیت و ثبات در مناطق مرزی مورد تاکید قرار گرفت. قرار است به زودی نوازشریف؛‌ نخست وزیر این کشور نیز به کابل آمده و بار دیگر بر روند همکاری‎های این کشور روی مذاکرات صلح تإکید نماید.
رفت و آمدهای مقامات عالی دو کشور از زمان آغاز ریاست جمهوری اشرف غنی در کم‎تر از یک سال گذشته، حکایت از پایان دوران سرد و بی اعتمادی حاکم بر روابط دو کشور همسایه در زمان ریاست جمهوری حامد کرزی دارد. حامد کرزی به مدت 13 سال در افغانستان حکومت کرد اما در تمام این سال‎ها، هرگز نتوانست به چشم یک دوست قابل اعتماد به پاکستان نگاه کند.
اما اشرف‎غنی می‎کوشد تا روابط سرد سیزده ساله را با روش دوستی متقابل و اعتماد آمیخته با احتیاط دنبال نماید. پاکستان نیز که همواره اعلام کرده خواستار روابطی دوستانه با همه همسایگان است، از رویکرد دولت جدید کابل استقبال کرد و در نخستین گام، تلاش کرد تا طرح شکست خورده مذاکرات میان طالبان افغانستان و دولت کابل در سال‎های گذشته را بار دیگر احیا کند.
پاکستان صلح میان طالبان و افغانستان را به نفع خود می داند و تحقق این امر، با یک تیر دونشانه خواهد زد؛ اولا، تحقق چنین صلحی می‎تواند به تقویت امنیت پاکستان و مناطق مرزی با افغانستان کمک کند.
ثانیا، پاکستان از نفوذ خوبی بر مهره‎های طالبان افغانستان برخوردار است و درصورت به نتیجه رسید مذاکرات صلح، طالبان سهمی در ساختار قدرت افغانستان خواهند داشت که این موضوع می تواند نفوذ پاکستان را در افغانستان تقویت کند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 18 1394/02/21 نظرات (0)

فرمانده نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان با هدف کمک گرفتن از پاکستان برای مذاکره با طالبان و خروج امن نیروهای خارجی به این کشور سفر کرده است.
روزنامه «امت» امروز در گزارشی نوشت: «جان‌کمپل» فرمانده نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان با هدف کمک گرفتن از پاکستان برای مذاکره با طالبان راهی این کشور شده است.
این روزنامه می‌نویسد: اسلام‌آباد حاضر نشده در زمینه مذاکره با طالبان با امریکا همکاری کند و تلاش‌های جان کمپل در این زمینه بی‌فایده بوده است.
امت در ادامه با اشاره به تحولات ماه‌های اخیر با توجه به روی کار آمدن دولت وحدت ملی می‌نویسد، با این فرض که حمله شبه‌نظامیان به نیروهای خارجی کاهش نیافته سفر جان کمپل به پاکستان از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد.
به نوشته این روزنامه، گزارش‌ها نشان می‌دهد برخلاف گذشته با توجه به کاهش نیروهای امریکایی خطر حملات بهاری «طالبان» افزایش یافته و این موضوع یکی از دغدغه‌های ارتش افغانستان و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان است.
در بخش دیگری از این مقاله آمده است، یکی دیگر از اهداف سفر کمپل به اسلام‌آباد کمک گرفتن از پاکستان برای خروج امن نیروهای امریکایی از افغانستان و کشاندن طالبان پای میز مذاکره بود.
گزارش‌ها نشان می‌دهد امریکایی‌ها این موضوع را مطرح کرده‌اند که نیروهای خارجی از جانب شبه‌نظامیانی که از پاکستان وارد می‌شوند، مورد حمله قرار می‌گیرند.
امت می‌نویسد، پاکستان با رد اتهامات امریکا عملیات نظامی علیه شبه نظامیان را نشانه حسن نیت خود در مبارزه با تروریزم دانسته و علت مشکلات به وجود آمده در عملیات ارتش علیه طالبان را مداخله افراد مسلح که از افغانستان وارد منطقه تیراه می‌شوند، می‌داند.
به هر حال جان کمپل دو گزینه پیش روی پاکستان گذاشته است، این کشور یا باید تروریست‌ها را سرکوب کند و یا با استفاده از نفوذی که دارد طالبان را به پای میز مذاکره بکشاند.
یکی از اهداف سفر جان کمپل به پاکستان مذاکره برای انجام عملیات نظامی مشترک در مرزهای افغانستان و پاکستان بود که پذیرفته نشد.
در پایان مقاله امت نیز آمده است، مقامات پاکستانی نیز در دیدار با کمپل به وضوح اعلام کرده‌اند که  نفوذی در بین طالبان ندارد که آنها را به پای میز مذاکره بکشاند و فقط می‌تواند نقش مشاور را در این زمینه ایفا کند.

تعداد صفحات : 49

درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 63
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 10
  • بازدید هفته : 74
  • بازدید ماه : 225
  • بازدید سال : 3,061
  • بازدید کلی : 83,580