مجلس نمایندگان با تاکید بر معرفی کابینه از حکومت خواست که آقای اشرف غنی و عبدالله پیش از سفر به امریکا، اعضای باقی مانده کابینه را جهت کسب رای اعتماد معرفی کند.
به گزارش خبرگزاری جمهور؛ عبدالرئوف ابراهیمی رییس مجلس گفت: «تاخیر در معرفی اعضای باقی مانده کابینه به مجلس غیرمنصفانه و نگران کننده است. رییس جمهور غنی و آقای عبدالله باید در این رابطه وقتکشی نکنند».
قرار است رییس جمهور غنی و آقای عبدالله بنا بر دعوت رسمی امریکا، ۲۵ ماه جاری میلادی به آن کشور سفر کنند.
آقای ابراهیمی افزود: آقای غنی و عبدالله باید قبل از سفرشان به امریکا اعضای باقی مانده کابینه را به مجلس معرفی کنند تا حداقل در این سفر «گپی برای گفتن» داشته باشند.
او ادامهی کار سرپرستان ولایات را نیز خلاف قانون خواند و از حکومت خواست که به مسالهی سرپرستی پایان دهد.
عبدالولی نیازی، عضو مجلس از حکومت وحدت ملی به عنوان شرکت سهامی یاد کرد و هشدار داد: در صورتیکه حکومت نتواند قبل از سفر به امریکا اعضای باقی مانده کابینه را معرفی کند؛ کشور به بحران خواهد رفت و آنزمان کسی از عهده اش بر آمده نمیتواند.
رییس جمهور غنی خود در افتتاح کار سال پنجم شورای ملی گفت که به مجرد پایان انتخابات هیات اداری مجلس، اعضای باقی مانده کابینه را معرفی میکند؛ اما انتخابات درونی مجلس هفته گذشته به پایان رسید و تا هنوز از معرفی کابینه خبری نیست.
پیش از این؛ هفت وزیر و رییس عمومی امنیت ملی از مجلس را اعتماد گرفته و متباقی وزارتها و ریاستهای عمومی توسط سرپرستان اداره میشود.
از سویی هم؛ نمایندگان مجلس بر وضاحت در روند گفتگوهای صلح تاکید ورزیدند.
اعضای مجلس گفتند که بجز از یک نفر {رییس جمهور} دیگر هیچ کسی در مورد روند صلح چیزی نمی داند و این روند نباید از انظار مردم به دور بماند و امتیاز دهی یک جانبه به پاکستان باشد.
رییس مجلس نیز گفت: گفتگوهای صلح باید در فضای کاملا شفاف برگزار شود و تمام مردم در جریان این گفتگوها قرار بگیرند.
آقای ابراهیمی تاکید کرد: «در صورتیکه دستیابی به صلح پایان جنگ در افغانستان نباشد، این گونه صلح جز دسیسه و توطئه چیزی دیگری نخواهد بود».
قرار شد در رابطه به چگونگی گفتگوهای صلح، حنیف اتمر مشاور امنیت ملی رییس جمهور به مجلس خواسته شود.
نگرانیهایی وجود دارد که پاکستان در راستای صلح افغانستان دست بالایی دارد و می خواهد زیر این عنوان برخی طالبان را به صلح با حکومت افغانستان وادار کند و امتیاز بگیرد و از سویی هم؛ برخی دیگر اعضای این گروه را در قالب داعش در آورده و از آن در ادامه جنگ در افغانستان کار گیرد.
محمد اشرف غنی، رییس جمهور روز گذشته (شنبه/23 حمل) عازم سفر دو روزه به عربستان شد.
دفتر ریاست جمهوری اعلام کرد، اشرف غنی در این سفر با ملک سلمان پادشاه عربستان دیدار خواهد کرد. وی همچنین نشستهایی با چند تن از مقامات عربستانی برگزار خواهد کرد.
محمد حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی، محمد خان معاون اول رییس اجرایی دولت، اجمل عبید عبیدی، سخنگوی ریاست جمهوری و چند تن دیگر از مقامات حکومتی، محمد اشرف غنی را در این سفر همراهی میکنند.
سفر رییس جمهور به عربستان در حالی صورت میگیرد که گزارشهای اخیر حاکی از آن بود که مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و طالبان آغاز شده است.
این دومین سفر رسمی رییس جمهور اشرف غنی به عربستان است. وی اولین سفر خود را به عربستان پس از مراسم سوگند ریاست جمهوری اش به این کشور انجام داد و ضمن ادای حج عمره با مقامات این کشور تبادل نظر کرد.
ویکتور ایوانف رییس سازمان فدرال مبارزه با قاچاق مواد مخدر روسیه فرماندهی نیروهای ناتو در افغانستان را متهم کرد که تولید مواد مخدر در این کشور را بطور کامل نادیده میگیرد.
ویکتور ایوانف رییس سازمان فدرال مبارزه با قاچاق مواد مخدر روسیه فرماندهی نیروهای ناتو در افغانستان را متهم کرد که تولید مواد مخدر در افغانستان را بطور کامل نادیده میگیرد.
رییس سازمان فدرال کنترول مواد مخدر روسیه در گفتوگو با شبکه خبری روسیه 24 اعلام کرد: تولید هرویین و حشیش در افغانستان افزایش یافته است و افغانستان در مکان نخست جهانی تولید این گونه مواد افیونی قرار دارد.
ایوانف خاطرنشان کرد: نیروهای خارجی و کشورهای عضو ناتو به رهبری امریکا در افغانستان تولید و قاچاق مواد مخدر از این کشور را نادیده میگیرند.
وی افزود: آنها میگویند که این مساله را به دولت افغانستان واگذار کرده اند.
رییس سازمان فدرال مبارزه با قاچاق مواد مخدر روسیه با انتقاد از رویکرد مقامهای غربی و ناتو به مساله مواد مخدر افغانستان گفت: آنها به این مساله توجه نمی کنند که بخشی از مواد مخدر تولید شده در افغانستان به بازارهای اروپایی و کشورهای عضو ناتو راه می یابد. سیاست غرب در مساله مواد مخدر افغانستان غیرمنصفانه است.
ایوانف گفت: ادامه غفلت از تولید مواد مخدر در افغانستان خسارات زیادی به بار خواهد آورد و قربانیان زیادی را از میان شهروندان اروپایی و امریکایی خواهد گرفت.
مقام روس با اشاره به همکاری روسیه با افغانستان در مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر در این کشور اظهار داشت: گاهی با افغانستان عملیات مشترک مبارزه با مواد مخدر اجرا می کنیم و معمولا اطلاعات در مورد مراکز تولید مواد افیونی را در اختیار سازمان های امنیتی افغانستان قرار می دهیم و آنها در این زمینه اقدام می کنند.
وی مسیر اصلی قاچاق مواد مخدر از افغانستان به آسیای مرکزی و روسیه را منطقه کوهستانی بدخشان تاجیکستان خواند.
رییس سازمان فدرال مبارزه با قاچاق مواد مخدر روسیه همچنین گفت که سالانه در روسیه بیش از 20 تن انواع مخدر از قاچاقچیان کشف و ضبط می شود.
به گفته ایوانف حدود 80 درصد مواد مخدر که به روسیه قاچاق می شود توسط نهادها و سازمان های امنیتی این کشور ضبط میشود.
نویسنده: محمدرضا نعیمی
در حالیکه بار دیگر فصل بهار در راه است و نگرانی از تشدید جنگ با گرم شدن هوا بیشتر میشود، زمزمهی مذاکرات نتیجهبخش پیرامون صلح میان دولت و مخالفان مسلح نیز با گذشت هر روز جدیتر میگردد.
نویدهایی از ارگ ریاست جمهوری به امواج رسانهای فرستاده میشود که گویا گروه طالبان و سایر مخالفان مسلح این بار در پیوستن به ساختار سیاسی کنونی قاطعیت بیشتر از گذشته دارند. در عین حال، نگرانیهای هشدارآمیزی نیز صادر شده است که گویا قهرمان داستان جنگ عوض شده و سناریو با عناصر دیگری به پیش برده میشود. زیرا قرار است این بار طالب از صحنه حذف شده و جای آن را داعش بگیرد.
شکی نیست که نشر این خبرها، به همان اندازه که افکار عمومی را امیدوار ساخته و نسبت به چشمانداز صلح و ثبات خوشبین نشان میدهد، نگرانیهایی را نیز در پی دارد. تردید از اینکه مبادا این بار نیز دسیسهای در کار باشد و دولتمردان کابل یک بار دیگر توسط سیاستگران پاکستانی و امریکایی فریب خورده و به کوره راه دیگری هدایت شوند. بخصوص اینکه هرگونه مذاکره و گفتوگوهای دیپلوماتیک میان حاکمان اسلام آباد و کابل، پنهان از دید مردم انجام شده و جزئیات آن به اطلاع افکار عمومی نرسیده است. تنها چیزی که از نتیجهی این گفتوگوها بازگو شده است، خوشبینیهای امیدوراکننده بوده است و نوید از اینکه هرگونه حرف و حدیث تازه پیرامون صلح به اطلاع افکارعمومی خواهد رسید، تنها سرنخ این مذاکرات دیپلوماتیک بوده است.
از سوی دیگر، مسیر جستجوی صلح نیز دچار پراکندگیهایی میباشد که نوید آمدن صلح را با تردید فزاینده همراه ساخته است. چین، پاکستان، قطر، عربستان و... هرکدام روزنههایی هستند که این روزها مسوولان حکومت وحدت ملی در رهگذر آن راه افتاده و در جستجوی صلح میباشند. این درحالی است که مسیرهای متذکره پیش از این نیز آزموده شده و به بْن بست رسیده اند.
از نقش پاکستان و اهداف سیاسی این کشور که بگذریم، نوبت قطر فرا میرسد که این کشور نیز در بازیهای سیاسی کنونی دست کمی از پاکستان ندارد. قطر یکی از کشورهای عربی است که دارای سرمایه هنگفت داخلی میباشد. به تعبیر برخی از کارشناسان، قطر بازیگر مهمی در صنعت انرژی در منطقه به حساب میآید. گفته میشود این کشور، امارات متحده عربی را –که یکی از کشورهای اقتصادی منطقه است- به حاشیه رانده است. قرار است جام جهانی فوتبال سال 2022 نیز در این کشور برگزار شود. از لحاظ سیاسی، بعد از آغاز بهار عربی، یکی از کشورهایی است که ثبات سیاسی خود را حفظ کرده است. برخلاف سایر کشورهای عربی، هیچ تظاهراتی علیه حکومت آن کشور برگزار نگردیده است. چه بسا این کشور از بهار عربی به نفع خود استفاده کرده و جایگاه خود را به عنوان کشور تأثیر گذار بر مناقشات بین المللی خصوصاً ممالک عربی تثبیت نموده است. این کشور در جنگ داخلی لیبیا به نفع مخالفان قذافی موضع گرفت و برای مخالفان حکومت قذافی کمکهای تسلیحاتی نمود. در سوریه نیز این کشور همواره از تظاهرات علیه حکومت بشاراسد پشتیبانی کرده است. در ماه نوامبر سال گذشته این کشور بسته تحریمها علیه بشاراسد را پیشنهاد کرد که از سوی کشورهای عربی نیز مورد پذیرش قرار گرفت. همچنان این کشور سعی کرده تا میان گروههای رقیب که علاقه به گفتوگو نداشته اند، تشویق به گفتوگو نماید. از این جمله میتوان به گفتوگو میان حکومت افغانستان و طالبان اشاره کرد. این کشور در سال 2001 میزبان هیأتی از طالبان بود. بار دیگر این کشور با ایجاد دفتری برای طالبان، از یکسو خواست تا نقش سیاسی و بینالمللی خود را در منطقه به نمایش بگذارد و اعتماد کشورها را نسبت به این نقش حساس خود جلب نماید و از جانب دیگر قصد دارد با این کار روابط خود با ایالات متحده را گسترش دهد.
هرچند قطر نیز تاکنون در انجام مذاکرات صلح موفق نبوده است، ولی شکی نیست که هرگونه تحول نوین در افغانستان پدید آید، جایگاه قطر به عنوان محور مهم سیاستهای غربی در منطقه فراموش نخواهد شد. پاکستان، چین، عربستان یا هر کشور دیگر نیز بدون اینکه از وابستگیهای چندجانبه با سایر کشورها متأثر شده و از دلبستگیهای خود نسبت به افغانستان فارغ شود، پا در این عرصه نخواهد گذاشت.
بنابراین، دولت کابل نباید با نادیده گرفتن پیچیدگیهای موجود، از ایفای نقش این کشورها دل خوش نموده و نسبت به کارکرد مثبت آنان امیدوار باشد، بلکه ضروری است تا همواره با نگاه امید آمیخته با تردید نسبت به ایفای نقش این کشورها نگریسته و سیاستی را در پیش گیرد که به قول معروف «هم لعل به دست آید و هم دل یار نرنجد.»
از سوی دیگر، نگرانیهای مردم نیز نباید نادیده گرفته شود و ارزشهای دموکراتیک به دست آمده طی یک و نیم دهه نباید قربانی صلح گردد. زیرا صلحیکه در بستر آن مصالح ملی و منافع مردمی زیر سوال رفته و قربانی شود، به معنای رفتن به زیر تیغ فشارهای درونی و بیرونی است که به شدت شکننده نیز خواهد بود. چرا که این صلح با اندک فشار از سوی گروههایی که آشتی در بند تقاضاهای آنان است از بین رفته و نابود خواهد شد. به همین سان است هراس از اینکه مبادا مهرههای جنگ عوض شود و سنگر آتشافروزی طالبان را داعش گرم نگهدارد. شکی نیست که نقش جنگی این گروه و استفاده از ماهیت، هویت و اهداف آنان بسی خطرناکتر از گروه طالبان است و اگر موجهای ایجاد شده به نام این گروه در نطفه خفه نگردد، پیامدهای آن برای مردم و ملت افغانستان بسی خطرناک خواهد بود.
نویسنده: سید ابوطالب مظفری
زبان ادبیات بر خلاف زبان تاریخ، سیاست و حتی فلسفه، زبان عام و فراگیر است. از آن جهت که مخاطبش تنها یک طبقه یا قشر خاص نیست، بلکه عموم اقشار است.
برای رسیدن به طرح روشنی از این موضوع باید چند پیشفرض را بررسی کرد و به اما و اگرهای آن پاسخ داد.
پیشفرض اول و دوم اینکه در فرهنگ معاصر کشور افغانستان بحرانی وجود دارد و آن بحران هم ناشی از کمبود عنصر معنویت است. پیش فرض سوم و چهار اینکه در فرهنگ گذشته ما ذخایر معنویی وجود داشته و دارد و این مواریث معنوی میتواند داروی درد امروز جامعه ما باشد. پیش فرض پنجم اینکه ادبیات؛ اعم از شعر و داستان میتواند در انتقال این مواریث به فرهنگ معاصر به ما کمک کند. ناگفته روشن است که هرکدام از این پیشفرضها میتواند از سوی کسانی با اما و اگر همراه باشد، اما ما این پیشفرضها را پذیرفته تلقی میکنیم.
اعتراف
بد نیست پیش فرض اول و دوم را با یک اعتراف شروع کنم. چنانکه معهود است، سنت اعتراف، دو روی دارد؛ روی تاریک و روی روشن. روی تاریک آن؛ اقرار به قصور و گناه است و روی روشن آن سعی در تطهیر و تزکیه. تا اقرار به قصور در کسی ایجاد نشود امید به نجات نیز شکل نمیگیرد. اعتراف البته سنت فردی است ولی میشود آن را جمعی کرد. فرهنگها، ملتها و دولتها نیز میتوانند در مسیر تکاملیشان به این سنت، گردن بنهند. از غرور و تفرعن و تعصبی که احتمالا به آن گرفتارند، تبری بجویند، اگر نه امید به رستگاری را انتظار نکشند.
گردش روزگار
مسافری که امروز به افغانستان سفر میکند و مثلا در تپه ماهورهای بلخ و هرات و غزنین، گشتوگذاری دارد؛ البته اگر بیم جان به او امکان این گشتوگذار را بدهد و این مسافر، اهلِ اندک تأملی هم باشد؛ حتما به این میاندیشد که این دشتها و کوهها، چه وقایع عجیبی را از سر گذرانده است و چهها از گردش روزگار دیده است. البته تمام این وقایع عجیب و غریب، تاخت و تاز قلدران و زورگویان و یا ضجه مظلومان و بیپناهان نبوده؛ که این خاک، شاهد سلوکها و تأملات حیرتانگیز اندیشمندان، عارفان، فیلسوفان و مورخان بزرگی بوده است. همین دشتها و کوهها روزگاری شاهد شهودات و تأملات عجیب بزرگانی چون «ابراهیم ادهم»، «ابوعلی سینا»، «ناصر خسرو»، «حکیم سنایی»، «خواجه عبدالله انصاری» و بسیار بزرگان دیگر نیز بوده است. در هرگوشه این خاک، سوتهدلی، پیری، ولیای، ساکن بوده و معاشرت و همنفسی سادهشان با مردم کوچه و بازار، انتشار حکمت و معرفت میکرده است. اما چه پیش آمده که امروزه وقتی این مسافر، تمام این کوچهها و کورهراهها را میگردد، جز خاک تیره و فلکزدگی آدمهای گرسنهچشم، چیزی نمیبیند. این مسافرِ متأمل، آشکارا حس میکند که این خاک چه مقدار فقیر شده و چه مقدار میان امروز و دیروزش تفاوت است. چه مقدار بیگانه است با طبیعت مردانی که روزگاران پیش اینجا سکنی داشته. از شیخ ابوالحسن خرقانی آمده:
برهمه چیزی کتابت بود،
مگر
برآب
و اگر گذر کنی بر دریا،
از خون خویش
بر آب کتابت کن
تا آن کز پی تو در آید
داند که
عاشقان و
مستان و
سوختگان رفتهاند.
داستان خراسان دیروز و افغانستان امروز
شاید این بزرگمرد حتی در مبشرات خودش هم نمیدیده که روزگاری میرسد که بر سجادهی آنها، فرزندانشان نه بر آب که بر صفحه کاغذ نیز نمیتوانند سخنانشان را بخوانند و دریابند؟ من برای تفسیر این حالت تمثیلی گویاتر از اسطوره ایوب نبی به ذهنم نمیرسد. ایوب پیامبری بود محتشم و فرزندانی برومند داشت. هر یک صاحب خدم و حشم. اما با فتنه شیطان و البته در آزمون شاکری و صابری، یکباره زندگی از او روی برتافت و پس از آن هر روز خبر ناخوشایند و تلخی به گوشش میرسید. سرانجام به بیماری صعبی دچار شد. دوستان و آشنایان از او روی برتافتند، خویش و قوم تنهایش گذاشتند. سورآبادی از این داستان به نام «محنت ایوب» یاد کرده.
داستان محنت ایوب ، داستان خراسان دیروز و افغانستان امروز است که اینک قرنهاست که از تاریخ ابتلایش میگذرد. خاکش از رویش علم و فرهنگ سترون شده، دیگر فرزندان برومند نمیپرورد، جنگ، دست از سرش بر نمیدارد، همسایگان و برادران دیروزی از یادش بردهاند. خلاصه بیغولهای است در زمین، محل آزمایش سلاحها و افراط گراییها که جز «تریاک» و «تروریست» برگ و باری ندارد. این اعتراف به دو پیش فرض اول و دوم پاسخ میدهد. اعتراف به اینکه جامعه ما امروزه از بحران معنویت و اخلاق رنج میبرد و بسیاری از مشکلات امروز ما ریشه در این بحران دارد. دیگر اینکه در گذشته از چنان پیشنهای غنی فرهنگی و معنویای نیز برخوردار بودهایم.
پیش فرض سوم
اما پیش فرض سوم را با نقل یک خاطره شروع میکنم. سال 1385 مدتی مقیم کابل بودم روزی در جلسهای صحبت از این بود که نهادهای حقوقبشری و جنبشهایمدنی در افغانستان از اقبال تودهها برخوردار نیستند هنوز نتوانسته به آنها بقبولانند که به برنامههای آموزشی و حمایتی آنها با دید مثبت نظر کنند. بخاطر دارم در آن جلسه گفتم که ریشه کار این است که مردم هنوز آموزههای آنان را امر وارداتی تلقی میکنند و از آنجا که ما مردمی استعمارگزیده هستیم، و همیشه با برنامههای بیرونی مشکل داشتهایم این است که ابتدا باید کاری کرد که از این احساس بیگانگی کاسته شود و یکی از این کار بومیسازی این مفاهیم است. یعنی شما در برنامههای اقناعیتان باید به مردم برسانید که بسیاری از این مفاهیم از دل معارف دینی و عرفانی و اخلاقی خود آنها برآمده، بیگانه نیست. ساخته و پرداخته استعمار نیست.
باید ابتدا آموزههای حقوقبشری از متونی عرفانی و اخلاقی گذشتگان ما تصفیه و استخراج کرد تا روستاییان دور افتاده غور و غزنی و بدخشان فکر نکنند که خدمت به ا نسان و ترک خشونت و ستم نیز مانند توپ و تانک چیزی است که جامعه جهانی با خود آورده است. آنها باید بفهمند که اینها همان داشتههای معنوی خودشان است که قرنها قبل عارفان و عالمانشان گفتهاند و با آن زیستهاند ولی در اثر گردش روزگار اندکاندک به طاق نسیان سپرده شده و از یادها رفته است. باید اینها را دوباره به یادها آورد و در میان مردم کوچه و بازار رایج کرد.
فرهنگ معنوی ما کابرد امروزی دارد
بنابراین من معتقدم که بخش و سیعی از فرهنگ معنوی ما کاربرد امروزی دارد و میتواند برای بحران امروز ما هم راهکار داشته باشد اما به این شرط که راه انتقال این مواریث هم مهیا باشد. این مواریث با نصحیت و موعظه و اخلاق به خورد جوانان امروز نمیرود نه طلبه دیوبندی که بر تنش جلیقه انتحار است و در دستش تازیانه امر به معروف محمل مناسبی برای انتقال این مفاهیم به میان مردم است و نه پروژههای حقوق بشری و جامعه مدنی که با طمع دلار و زور تانک به روستاها میروند. این روند باید راه دیگری را طی کند.
ادبیات زبان احساس است
اما پیشفرض نهایی اینکه از میان راهکارهای مهم انتقال این مواریث به نسلهای امروز، یکی از مهمترینشان ادبیات و هنر است. زبان ادبیات بر خلاف زبان تاریخ سیاست و حتی فلسفه، زبان عام و فراگیر است. این فراگیری جنبههای گوناگونی دارد هم از آن جهت که مخاطبش تنها یک طبقه یا قشر خاص نیست، تنها با سوادان نیست، بلکه عموم اقشار است و جنبه دیگر فراگیری زبان ادبیات این است که ادبیات زبان احساس است. آدمی در ساحات اندیشه اغلب از هم دور میشوند ولی زبان احساس آدمها به هم شبیه است. این است که شعر یک شاعر چینی برای ما همانقدر قابل قبول و آشناست که شعر سعدی برای مردم چین.
نقش مهم ادبیات در انتقال افکار و اندیشهها
از این گذشته بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی ادبیات تعلیمی است. این کارکرد ادبیات متأسفانه امروزه مورد بیمهری قرار گرفته و شاعران معاصر چندان توجهی به آن ندارند. ادبیات از روح تهی شده هم از این روست که آن جایگاه ممتاز خودش در میان تودهها را نیز از دست داده است. اما با تمام اینها نمیتوان از نقش مهمی که امروزه ادبیات خصوصا رماننویسی در انتقال افکار و اندیشهها دارند غافل بود.
منبع: خبرگزاری فارس
نامه نویسی سناتورهای امریکایی در مورد توافق هستهای با ایران به لحاظ حقوقی دارای جایگاه چندانی نیست اما توجه به این نکته ضروری به نظر میرسد که خاستگاه چنین نامه نگاری چیست و از سوی چه کسانی نوشته شده است.
از زمانیکه باراک اوباما در صدد تحقق توافقنامهای جامع با ایران در مورد پرونده هستهای اش برآمد و جمهوری اسلامی ایران نیز با برخی قیود نامعقول در آن موافقت نکرد، زمزمهی برخی مخالفتها در ایالات متحده به گوش رسید. این مخالفتها غالبا از سوی حزب جمهوری خواه مطرح شد که به عنوان اصلیترین رقیب دموکراتها در عرصهی سیاست امریکا حضور دارد. اگرچه اوباما بر وتوی هرگونه تحریم از سوی کنگره و سنا در جریان مذاکرات تاکید کرد اما جمهوری خواهان از تلاشهای خود در ایجاد محدودیت برای ایران نکاستند و هر روز با بحث جدید وارد عرصه شدند. در این مقال کوتاه در مورد دلایل این دیدگاه و به نتیجه رسیدن یا نرسیدن آن بحثهایی مطرح میشود.
1-اوباما برای رسیدن به توافق با ایران به شدت از سوی حزب متبوعش تحت فشار قرار دارد. اوباما مجبور است در پایان دوره ریاست جمهوری اش به توافقی جامع با ایران دست یابد تا به عنوان دستاوردی قابل عرضه، ارائه نماید. عدم توفیق جدی اوباما در دوران ریاست جمهوری اش این الزام را پدید آورده و باید در این راه کوششهایی را مد نظر قرار دهد.
2-ایستادگی ایران در بیش از یک دهه گذشته در مورد برنامه هستهای اش نشان داد که از این مسیر عدول نخواهد کرد و امروز دنیا نیز به این نتیجه رسیده است که باید رضایت ایران را کسب کند.
3- فشارهای خارج از اصول بینالملل به ایران، انتقادات شدید جامعه بینالملل را به دنبال داشته و از این رو غرب برای کسب رضایت افکار عمومی جهان مجبور به پذیرش این توافقنامه است.
4- بحرانهایی نظیر داعش در منطقه، این نیاز را به صورت جدید پدید آورده است که ایران به عنوان لنگرگاه ثبات منطقه باید تقویت شود چرا که هیچ فشاری از این اقتدار نکاسته است. از این رو امضای توافق نامه هستهای گامی است که در این راستا قابل ارزیابی است.
5-امروز اوباما با برخی مخالفتها از سوی جمهوری خواهان برای امضای توافقنامه با ایران مواجه است، این فشارها نه از باب مخالفت با ایران بلکه از باب مخالفت با اوباما و به دستگیری کرسی ریاست جمهوری امریکا در دوره بعد قابل ارزیابی است.
6-این فشار از سوی کسانی مطرح میشود که غالبا در گروه های فشار امریکا حضور دارند. جناحی جنگ طلب که منافع خود را در جنگ با دنیا میبیند و خواستار حضور نظامی در کشورهای مختلف است. این همان جناحی است که جنگهای مختلف در مناطق مختلف جهان به راه انداخته و امروز نیز به دنبال جنگی تازه است.
7-هرگونه بحثی در مورد ابطال موافق نامه امضا شده از سوی اوباما خارج از عرف بینالملل است و لذا چنین رویهای تاکنون مشاهده نشده و امکان بروز و ظهور آن اندک است.
8-ابطال توافق نامه توسط کنگره و سنا در واقع نشان از بحرانی عمیق در هیات حاکمه امریکا دارد که میتواند به بحرانهای اساسی در این کشور دامن بزند. کشوری که داعیه سیادت بر جهان را دارد باید با چنین بحرانهایی مقابله کند و خود را در دام عده ای جنگ طلب نیندازد.
9-قطعا هرگونه توافقی با امضای اعضای دائم شورای امنیت و آلمان به نتیجه میرسد و تغییر آن نیز نیازمند همان رویهای است که در گذشته طی شده است. از این رو یک کشور به تنهایی نمی تواند نقش تاثیرگذاری در این خصوص ایفا کند. اگرچه اغلب این تحریمها توسط امریکا وضع شده است اما باید توجه کرد که تحریمهای اعمالی توسط امریکا خارج از اصول و چارچوب بینالملل و شورای امنیت است.
10-اتخاذ این رویکرد از سوی سناتورهای امریکایی حکایت از تناقضی آشکار در این کشور دارد و اصولا فرستادن نامه بر خلاف نظر دولت امریکا، امری نامعقول و نامانوس بوده و در صورت عملی شدن تهدید سناتورها جایگاه و وجههای در جهان نخواهد داشت و پایدار نخواهد بود. گفتنی است که عملی شدن این تهدید با احتمال بسیار کم به ذهن متبادر میشود چرا که هیات حاکمه امریکا حداقل عقل معاشی دارد که خود را به تمسخر نگیرد و عمق اختلافات درونی امریکا را به دنیا نشان ندهد.
به مناسبت ایام فاطمیه
نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستارهای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربانترین مادر، حبیبهی حق و شفیعهی حشر! تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت.
ای مادر رسالت و همتای ولایت! وصلههای چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ میانگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیدهی حق، رفت و روب آستانهی خانهی اهل بیت(ع) را تمنا میکردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسهگاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.
همهی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذینهای باغ بهشت، ذرهای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوهی یک سجود سالکانهی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمیرسیدند.
ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکستهی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا و یتیماً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیهی عرش! سلام بر غمگنانه ترین روایت ولایت! امروز جان علی از تن مفارقت کرد، گرد یتیمی بر رخسار مهسای زینب نشست، موسم تنهایی حسن فرا رسید، حسین از همین لحظه، کربلایی شد و طلیعهی عاشورا بر صحیفهی راز، تابید. مادر، چه غریبانه از دیار عاطفهها هجرت کرد و در مشایعتش مرغ دل تا فراسوی آسمان کوچید.
امروز از سیمای یاسها و نسترنهای بهاری، نکهت غم میخیزد. امروز شقایقهای دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچههای درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمهی فرقت فرا میخوانند.
امروز صبای سوزد لها حزین و خرامان به سوی مدینه وزید و عطر یاسمنهای اندوه در کوچههای ارادت پیچید. سلام عاشقان بر غریب مدینه. امروز تمام راه های آسمان را به سوی مدینه گشوده اند و راهیان سبز سلوک به تنهایی مزار یار می اندیشند. آنک، در رثای گوهر گمگشتهی علی، ریزش الماس اشک را شاید و تراوش یاقوت آه. آنگاه که شمشاد شیدای ولایت را شبانه به معراج مهر بردند، چشمهی اشتیاق خشکید و ماه امید، هجرت کرد. چه شباهنگام دلتنگی بود و چه سپیده ی سیاهی! تمام خورشیدهای شعف، یکباره با غروب آشنا شدند. سیمای سپید زهرهی منظومهی ولایت به سرخی گرایید.
فاطمه، معیار فضایل بود و اسوه ی سرآمدان عصمت و میزان محسنین. در فناکدهی خاک، افول کرد و در بقاسرای عرش، طلوع و تابندگی نمود. هنوز آوای شیوایش در گوش دلها باقی است که همگان را به پارسایی و پایداری در ولایت علوی میخواند و خود،عامل نخست آن بود. آیین محمد (ص) از استقامت سرخ زهرا آوازه یافت و امت از مرام زیبایش، مجد.
سرمقاله
بار دیگر هشت مارچ، روز همسبتگی زنان فرا رسید. این روز به منظور گرامیداشت از روزی تجلیل میگردد که در آن برای نخستين بار زنان در راستاي مبارزه با بهره كشي از نيروي ارزان كاري شان در هشت مارچ ســــــال ۱۸۷۵ در شهر نیویارک امریکا به پا خاستند.
در افغانستان نیز طی سیزده سال اخیر شاهد برپایی راهپیماییها، مجالس و محافلی در بزرگذاشت از مقام زن و دفاع از حقوق این قشر از جامعه هستیم. این محافل نشان میدهد که مسالهی حقوق زن به عنوان یکی از مسایل مهم اجتماعی در کشور مطرح بوده و نقش تاثیرگذاری بر روندهای امنیتی، سیاسی و فرهنگی کشور را مورد تأکید قرار میدهد.
در این شکی وجود ندارد که زنان جامعهی ما به شکل سنتی با مشکلات و موانع بسیاری مواجه هستند و امکانات و ظرفیتهای لازم برای عبور از آنها هنوز فراهم نشده است. حداقل در بخشهای وسیعی از کشور زنان در قیودات شدید قرار دارند که متاسفانه نه توجیه دینی دارد و نه هم جایگاه انسانی. این قیودات از محیط خانه و خانواده گرفته تا اجتماع باعث شده است که زنان جامعهی ما با نوعی محرومیت فرهنگ سازی شده مواجه باشند و به همین دلیل است که رفع این قیودات البته آن گونه که مناسب شخصیت زن مسلمان باشد، با سختی و انسداد مواجه باشد.
متاسفانه پرداخت به مسالهی حقوق زن و تلاش برای اینکه زنان جامعه بتوانند وضعیت زندگی متعادلتری داشته باشند، نه تنها جنبهی سمبولیک و نمادین داشته، بلکه در بسیاری مواقع با حمله به بسیاری از ریشهها و مبانی عمیق عقیدتی و فرهنگی جامعه نیز همراه گردیده است. گویی مشکلات زنان افغانستانی، مبانی عقیدتی و فرهنگی حاکم بر جامعه باشد. در حالیکه آنچه باعث وضعیت تاسفبار کنونی شده نتیجهی سالها جنگ، فقر، عدم آموزش، عدم توسعه و رکود فرهنگی جامعه است. اکثر خانوادههای افغانستانی با فقر دست و پنجه نرم میکنند، بی سواد هستند و سطوح آموزش عمومی و توسعهی انسانی و اجتماعی بسیار پایین است.
در چنین شرایطی بسیاری از نهادهای حامی زنان، بهجای پرداختن به ریشههای مشکلات، مستقیما به جنگ فرهنگ، عقاید و باورهای دینی مردم رفته اند و با تبلیغ مولفههای فرهنگی روز و اکثرا غیربومی سعی درنوعی باورشکنی و استهالهی عقیدتی دارند. حداقل بسیاری از حوادث بهوجود آمده در مورد زنان در طول سالهای گذشته اغلب به دلیل بروز اختلافات حادی بوده است که همین تلاشهای هنجارشکنانه بوجود آورده و انتظارات را به شکلی که موجب تقابل گردد، شکل داده و به نوعی سعی کرده تا حقوق زن را مترادف انقلاب او علیه باورهای فرهنگی، دینی و پیوندهای تعریف شده و از رهگذر آن علیه نظام خانواده، تفسیرنمایند.
به خوبی مشخص است که مشکلات زنان جامعهی ما با تغییر وضعیت زندگی آنان رفع خواهد شد. سواد وآموزش، خروج از فقر مزمن، القاء فرهنگ زندگی اجتماعی و برنامههای توسعهی انسانی مسایلی هستند که باید موانع آن از پیش روی زنان جامعه برداشته شده و خانوادهها توجیه شوند.
این روزها رسانههای مغرض منطقه کمتر از آنچه در سوریه و عراق میگذرد و پیروزیهایی که ارتش و نیروهای دفاع مردمی این دو کشور در جبهههای مختلف عملیاتی علیه گروههای تروریستی از جمله «داعش» بدست میآورند، سخن میگویند.
سوریه این روزها شاهد ادامه عملیات موفق ارتش این کشور در جبهههای شمالی، جنوبی و شمال شرقی است، به گونهای که در جبهه شمال شرقی یعنی ولایت «حسکه» و به طور مشخص شمال، داعش درحال خروج کامل است و شکستهای سنگینی را از نیروهای ارتش سوریه و کمیتههای دفاع مردمی کُردهای این کشور متحمل شده است.
عراق از روز دوشنبه گذشته شاهد آغاز عملیات بزرگ آزادسازی شهر «تکریت»، مرکز ولایت صلاح الدین عراق و زادگاه «صدام حسین»، دیکتاتور معدوم این کشور با حضور حدود 30 هزار نیروی نظامی و نیروهای داوطلب بسیج مردمی عراق موسوم به «حشد الشعبی» بود.
عملیات ارتش سوریه و عراق درحالی علیه گروههای تروریستی تکفیری در جریان است که صرف نظر از سکوت و بایکوت رسانههای مغرض منطقهای و بینالمللی در بازتاب دادن پیروزیها و موفقیتهای بدست آمده علیه گروههای تروریستی از جمله داعش، دو نکته نیاز به تامل ویژه دارد:
اول: هزمان با آغاز دور جدید عملیات ارتش سوریه در جبهه شمالی این کشور که شهر حلب را با هدف تکمیل محاصره گروههای مسلح تروریستی در برمیگرفت، تحرکات گستردهای از سوی محور امریکایی در دو عرصه میدانی و سیاسی آغاز شد.
در عرصه میدانی ترکیه به حمایت گسترده و بیقید و بند از گروههای مسلح تروریستی حلب پرداخت، به گونهای که جدای از حمایتهای نظامی و لوجستیکی، اقدام به اعزام هزاران تروریست مسلح جهت کمک به گروههای تروریستی حلب کرد تا در جبهه جنوبی نیز گروههای تروریستی با حمایت امریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی بر شدت حملات خود در این جبهه بیفزایند و با سرگرم کردن ارتش سوریه و منحرف کردن توجه آن از جبهه شمالی، از فشار وارده بر تروریستهای حلب بکاهند.
در عرصه سیاسی تکاپوهای دیپلماتیک و سفرهای منطقهای «استفان دی مستورا»، فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، به همراه طرحش مبنی بر توقف درگیریها در حلب و برقراری آتشبس بین گروههای مسلح و ارتش سوریه در این شهر را شاهد بودیم.
به اذعان بسیاری از ناظران و کارشناسان امور سوریه طرحی که دی مستورا درصدد پیاده کردن آن در حلب است، چیزی جز تلاش برای نجات دادن گروههای مسلح تروریستی این شهر نیست که هر روز حلقه محاصره ارتش سوریه را بر خود تنگتر میبینند و سقوط حلب برای آنها و حامیان منطقهای و بین المللی شان به معنای پایان بخش مهمی از بحران سوریه است.
دوم: در عراق عملیات آزادسازی شهر تکریت درحالی از دوشنبه گذشته آغاز شد که در کمال تعجب و حیرت نام و نشانی از حضور امریکاییها که رهبری ائتلاف بینالمللی ضد داعش را در عراق و سوریه برعهده دارند، نبود.
عدم درخواست کمک ارتش عراق از امریکا به اقدام یکی از فرماندهان نیروهای مرکزی ارتش امریکا باز میگردد که پنجشنبه گذشته فاش کرد، حدود 20 تا 25 هزار نفر از نیروهای عراقی برای انجام عملیات آزادسازی شهر «موصل» در ماههای اپریل و می سالجاری میلادی، آماده شدهاند.
این سخنان بازتاب منفی گستردهای میان عراقیها برجا گذاشت، از جمله اینکه عراقیها تاکید کردند، امریکاییها با اعلام زمان عملیات آزادسازی موصل، طرح حمله نهایی آزادسازی این شهر را برای داعش افشا کردهاند.
به همین دلیل نیروهای ارتش و بسیج مردمی عراق عملیات آزادسازی تکریت را بدون کمک گرفتن از امریکاییها آغاز کردند که نارضایتی امریکاییها از عدم هماهنگی بغداد با آنها درباره این عملیات را درپی داشت.
به همین منظور رسانههای غربی و مغرض عربی دست بکار شدند تا جنگ رسانهای گستردهای را علیه این عملیات آغاز کنند و با دادن بُعد طایفهای و مذهبی به آن مبنی بر هجوم شیعیان به یک شهر سنینشین، ضمن دامن زدن به اختلافات طایفهای و فرقهای در عراق، سعی کنند، دستاوردهای عملیات بزرگ عراقیها را منحرف کنند و آن را در راستای جنگ فرقهای نشان دهند.
این درحالی است که امریکاییها به خوبی میدانند، چرا ارتش عراق از آنها برای مشارکت در عملیات آزادسازی شهر تکریت دعوت نکرد و این عدم دعوت چه معنا و مفهومی دارد.
با توجه به آنچه گذشت، چگونه میتوان ماهیت واقعی ائتلاف بین المللی ضد داعش را نادیده گرفت؟ چگونه میشود، امریکا را دشمن داعش و گروههای تروریستی شمرد، در حالیکه واشنگتن هرگاه و هرجا که احساس کند، آنها در تنگنا و فشار هستند، به کمک آنها میشتابد؟
محمد اشرف غنی؛ رییس جمهور کشور در مجلس نمایندگان اظهار داشت که تلاش میکنیم تا افغانستان نه میدان جنگهای نیابتی بلکه بزرگراه ترانزیت منطقه و جهان شود.
محمد اشرف غنی روز شنبه(16 حوت) در مراسم آغاز به کار مجلس نمایندگان گفت: موفقیت افغانستان در وحدت سیاسی کشور نهفته است و ایجاد دولت وحدت ملی افغانستان اقدام بی سابقه در سطح منطقه بود، کشورهای منطقه اول به کامیابی دولت وحدت ملی افغانستان شک داشتند اما اکنون بلوغ و وحدت سیاسی افغانستان را باور کرده اند.
وی گفت: دولت وحدت ملی افغانستان هم اکنون روابط گستردهای را با کشورهای اسلامی و منطقه آغاز کرده است و تلاش خواهد کرد که با همسایهها و کشورهای اسلامی یک اجماع عمومی را بهوجود آورد که صلح و ثبات پایدار در منطقه تامین شود.
اشرف غنی با اشاره به وضعیت کنونی افغانستان گفت: سیاست خارجی افغانستان براساس حاکمیت ملی، استقلال و منافع ملی کشور بنا شده و کنترل آن در دست خود افغانها است.
وی گفت: در آینده نزدیک با سفر به امریکا و کانادا روابط افغانستان در سطح بینالمللی نیز گسترش خواهد یافت.
اشرف غنی گفت: افغانستان برای تقویت نیروهای خود هر سال به 4.5 میلیارد دالر نیاز دارد.
رییس جمهور در این مراسم گفت: با انتقال مسوولیت از نیروهای خارجی به نیروهای افغان، این تصور نادرست برای برخی پیش آمد که نیروهای افغان توانایی دفاع از کشور را ندارند و بر اساس همین تحلیل جنگ در افغانستان در زمستان امسال نیز ادامه یافت.
وی افزود: تلاشها برای سقوط چند ولایت آغاز شد و حملات تروریستی در شهرهای بزرگ شدت پیدا کرد، ولی نیروهای افغان با شهامت و قهرمانی برنامههای دشمنان را خنثی کردند.
وی در ادامه سخنان خود به طرحهای دولت در زمینه آب رسانی، احداث خطوط گاز و برق رسانی به نقاط مختلف کشور، تقویت زیر بناها و مبارزه با فساد اداری و مالی اشاره کرد.
اشرف غنی خاطرنشان کرد که از دستاوردهای 13 ساله افغانستان با قاطعیت دفاع میکند و نمیگذارد که قیمت صلح بیشتر از قیمت جنگ باشد.
وی تاکید کرد که تامین صلح پایدار در افغانستان نه یک وسیله، بلکه هدف اصلی دولت وی خواهد بود.
رییس جمهور در مجلس نمایندگان جنگهای خاورمیانه را برای براندازی دولتها خواند و آن را خطرناک دانست.
وی افزود: تغییر نام القاعده به داعش برای کشورهای اسلامی و منطقه خطرناک است، دولتها مانند حلقههای زنجیر به هم وصل اند و با سقوط هریک از دولتها به دست این گروه این حلقه از هم خواهد گسست.
اشرف غنی گفت: جنگ در یمن، عراق، سوریه و لیبیا صفحهای جدید از مخاطرات را پیش روی کشورها گشوده و برپایی این جنگها در خاور میانه برای نابود سازی دولتها است.
در حالی که پیامدهای فاجعه بار ناکامی در برقراری صلحی پایدار در افغانستان بیش از هر زمان دیگری مشخص است، به نظر میرسد امریکا در بحبوحه انتقاد جمهوریخواهان مخالف، طرح ریزی مجدد راهبرد خود را در افغانستان آغاز کرده است.
اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا در نخستین سفر خود به افغانستان گفت امریکا در حال بررسی آرام کردن روند خروج نظامی از افغانستان و حفظ نیروهای بیشتر از تعداد برنامهریزی شده در این کشور است زیرا به نظر میرسد دولت جدید افغانستان قابل اعتمادتر از یک شریک است.
وی همچنین در کنفرانس خبری مشترک با اشرف غنی؛ رییس جمهور افغانستان گفت باراک اوباما رییس جمهور امریکا قصد دارد در سفر این ماه غنی به واشنگتن درباره خروج نظامی امریکا از افغانستان گفتوگو کند.
حضور نظامی فعالتر و گستردهتر امریکا در افغانستان نه تنها باعث تضعیف روحیه و دلسرد شدن تروریستها میشود، بلکه به افغانستان و پاکستان نیز کمک خواهد کرد به گونهای موثرتر با مخالفان مسلح در هر دو کشور مقابله کنند. این حضور نظامی همچنین به نوعی تضمین کننده تعهد پاکستان و افغانستان در جهت تلاش برای بهبود روابط دو کشور خواهد بود.
اقدام غنی درخصوص آغاز مذاکرات مستقیم با فرمانده ارتش پاکستان، به عنوان یک اقدام هوشمندانه و صادقانه در جهت اعتمادسازی مورد استقبال جامعه بینالمللی قرار گرفت اما برخیها در افغانستان از این اقدام غنی انتقاد کردند. پاکستان نیز این حسن نیت افغانستان را با سفر جنرال راحیل شریف فرمانده ارتش پاکستان و جنرال رضوان اختر رییس دستگاه استخباراتی این کشور به افغانستان تلافی کرد. در نتیجه این تحولات مثبت، نشانهها از بهبود روابط افغانستان و پاکستان مشهودتر شده است.
عواملی ازجمله حملات بیرحمانهی تروریستها در افغانستان و پاکستان و تهدید ناشی از تفکر افراطی در منطقه در نزدیکتر شدن افغانستان و پاکستان به یکدیگر سهیم بوده است.
این چالشها همچنین باعث شده است چین نیز که نگران آموزش مسلمانان چینی افراط گرا و نفوذ آنها در این کشور است با حمایت از آشتی کابل با طالبان در این روند ایفای نقش کرده است و از سوی دیگر نمایندگانی از طالبان افغانستان نیز به پکن سفر کرده اند.
مقامات امنیتی افغانستان ماه گذشته گفتند افغانستان تعدادی از ستیزه جویان اویغور از غرب چین را بازداشت کرده و تحویل داده است تا از این طریق چین را متقاعد کند از نفوذ خود بر پاکستان برای کمک به آغاز مذاکرات با طالبان استفاده کند.
این مسئله اهمیت بالای چین را در افغانستان و پاکستان و مداخله آن در تلاشها برای پایان دادن به جنگ با طالبان روشن میکند.
امیدها در مورد احیای روند صلح پس از آن افزایش یافت که مقامات پاکستان و افغانستان اعلام کردند تعدادی از رهبران طالبان اعلام کرده اند مایل به آغاز مذاکرات هستند و آماده اند این مذاکرات هرچه سریعتر آغاز شود.
ظاهرا این تغییر موضع طالبان ناشی از فشار پاکستان بوده است اما سخنگوی رسمی طالبان هرگونه اقدام را در جهت آغاز مذاکرات با دولت افغانستان تکذیب کرد.
پاکستان تحت فشار چین قرار داشته است تا فشار بر ستیزه جویان را افزایش دهد زیرا چین نیز نگران اسلامگرایان میان اقلیت مسلمان این کشور است. سه مقام بلندپایه پولیس و دستگاه استخباراتی افغانستان عملیات ماه گذشته برای بازداشت ستیزهجویان اویغور را که از اعضای یک جنبش جدایی طلب مخالف حکومت پکن در منطقه سین کیانگ هستند تایید کردند.
یکی از این مقامات امنیتی که در نشستی با مقامات چینی برای انتقال این زندانیان حضور داشت گفت :« ما دست همکاری با سوی چین دراز کردیم و در عوض از آنها درخواست کردیم پاکستان را تحت فشار قرار دهد تا به حمایت خود از طالبان پایان دهد یا دستکم این گروه را متقاعد کند برسر میز مذاکره حاضر شود.»
علاوه بر این افغانستان می تواند به عنوان سرزمینی بین پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی ایفای نقش کند که میتوانند به افزایش صادرات ، تجارت و واردات انرژی در این منطقه کمک کند.
اشرف غنی در سخنرانی خود در کابل به مناسبت روز ملی معلم به طالبان و دیگر گروههای ستیزه جو به عنوان یک « مخالف سیاسی » اشاره کرد. عبدالله عبدالله رییس اجرایی دولت توافق ملی افغانستان نیز در نشستی با فرماندهان ارتش ملی و پولیس ملی افغان از دولت خواست با صراحت عبارات «دوست» و «دشمن» را مشخص کند. این اظهارات نشان دهندهی نگرانی عبدالله از ادامه بلاتکلیفی در مقابله با شورشیان و طرفداران آنها بود.
این اظهارات همچنین ممکن است منجر به تغییر رویکرد امریکا و خارج شدت طالبان از فهرست گروههای تروریستی و معرفی آن به عنوان یک گروه شورشی مسلح شود. این تغییر موضع سیاسی منجر به حمایت امارات عربی متحده، قطر، ترکیه و پاکستان از ابتکارهای صلح با طالبان شده است.
پاکستان و افغانستان باید امتیازهایی را بدهند تا به موفقیت این روند کمک کنند. آنها همچنین میبایست با فشارهای داخلی و مخالفت برخی گروههای قدرتمند روبرو شوند.
تحولات اخیر نشان میدهد اسلام آباد درحال کمک به کابل برای آغاز مذاکرات با طالبان افغانستان است اما قضاوت در این زمینه خیلی زود است و باید منتظر نتیجهی این تلاشها ماند. رهبری طالبان همچنان به زیاده خواهیهای خود ازجمله خروج نیروهای خارجی و تغییر قانون اساسی افغانستان ادامه میدهد.
برخی نیز معتقدند پاکستان هنوز برای جبران حسن نیت افغانستان اقدامات کافی انجام نداده است. اگرچه غنی با فشار شدید اتهاماتی روبرو است از جمله اینکه بدون جلب رضایت مردم افغانستان، مخفیانه در تلاش برای دستیابی به یک موافقتنامه با پاکستان است اما همچنان عمل کردن به تعهدات را ادامه میدهد.
وضع موجود باعث شده است تا برخی تحلیلگران ابراز نگرانی کنند عناصری از طالبان و گروه حکمتیار بدون پایان دادن به شورش خود، در دولت افغانستان سهم بگیرند.
علاوه بر این عملیات علیه ستیزه جویان در منطقه وزیرستان پاکستان چالشهای امنیتی افغانستان را افزایش داده است زیرا این تروریستها به علت روبرو شدن با حملات در حال فرار به افغانستان هستند.
برخی مقامات افغان و غربی میگویند ارتش پاکستان و برخی گروههای سیاسی و مذهبی قدرتمند در این کشور از شورشها در افغانستان حمایت میکنند.
نقش پاکستان در جنگ افغانستان در هالهای از ابهام قرار داشته است. این کشور از متحدان امریکاست اما از پیشینهای طولانی در حمایت از طالبان به عنوان جنگ نیابتی خود در افغانستان برخوردار است.
تحلیلگران معتقدند اقدام پاکستان در حمایت از طالبان در افغانستان بخشی از یک تلاش گستردهتر به منظور کنار زدن هند رقیب منطقهای خود در افغانستان بوده است .
مقامات غربی معتقدند پاکستان اکنون به این نتیجه رسیده است که منافع این کشور از طریق کمک به روند صلح در افغانستان و برقراری ثبات و پایان دادن به هرج و مرج و جلوگیری از گسترش آن به فراتر از مرزهای این کشور تامین خواهد شد.
این تحولات در حالی صورت میگیرد که ستیزه جویان داعش در تلاش برای نفوذ در داخل افغانستان و پاکستان هستند. القاعده و طالبان ممکن است رقابتهایی با داعش داشته باشند اما نزدیکی اهداف، افکار و تاکتیکهای آنها باعث شده است همگی زیر پرچم سیاه داعش قرار بگیرند.
رشد سریع داعش در افغانستان باعث شده است آندسته از شورشیان به ویژه آنهاییکه تمایلی به یک موافقتنامه صلح ندارند امید بیشتری به پیروزی در جنگ پیدا کنند. داعش اخیرا پیشروی خود را به سرزمین خراسان اعلام کرد که به افغانستان و بخشهایی از پاکستان اطلاق میشود.
مقامات دولت افغانستان گزارشهایی را در مورد فعالیت ستیزه جویان داعش در ولایتهای غزنی و قندوز در مرکز و شمال افغانستان منتشر کرده اند.
منبع: آسیا تایمز
با آنکه طی 13 سال گذشته میلیاردها دالر توسط جامعه جهانی به افغانستان کمک مالی شده اما در برخی مناطق کشور هنوز حتی ادارات دولتی استاندارد هم وجود ندارد.
بهعنوان مثال در منطقه «ناهور» ولایت غزنی هنوز ادارات دولتی استاندارد وجود ندارد و امور اداری این منطقه در خانههای قدیمی انجام میشود.
البته این تنها ناهور نیست که از میلیاردها دالر کمکهای جامعه جهانی هیچ سهمی به آن تعلق نگرفته است، بلکه اکثر ولایتهای مرکزی افغانستان سرنوشتی مشابه دارند و کمتر به آن توجه میشود.
ولایت دایکندی یکی از ولایتهای مرکزی افغانستان است که طی 13 سال گذشته کمتر مورد توجه مقامات مرکزی واقع شده و کارهای بازسازی در آن به کندی مواجه بوده است.
چندی قبل سرپرست ولایت دایکندی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل گفت: طی 13 سال گذشته هیچ نوع بازسازی از سوی دولت دراین ولایت انجام نشده و هرآنچه در این ولایت انجام شده است، توسط مردم این ولایت بوده و دولت در آن دخالتی نداشته است.
ولایتهای بامیان و غور از ولایتهای دیگر افغانستان است که در آن برق دولتی هنوز وجود ندارد و شهروندان آن توسط جنراتورهای شخصی، برق آفتابی و فانوس، خانههای خود را روشن میکنند.
مردم بامیان چندین بار به دلیل توسعه نامتوازن دست به اعتراضات مدنی زدهاند و از دولت خواستهاند که در امر بازسازی این ولایت توجه لازم را انجام دهند.
شهروندان بامیانی با ابتکارات جالب از جمله نصب چراغهای نفتی (فانوس) در چهار راه، کاهگل کردن خیابانها و اعطای تقدیرنامه به الاغ به دلیل آبرسانی مناسب به ساکنان این مناطق اعتراض خود را به وضعیت نابسامان این ولایت نشان دادند.
همچنین شهروندان ولایتهای غور و بامیان به حداقل خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی ندارند و تعداد زیادی از مادران در این ولایتها و سایر ولایتهای مرکزی افغانستان هنگام وضع حمل به دلیل دور بودن مراکز بهداشتی در مسیر راه جان خود را از دست میدهند.
براساس گفتههای سخنگویان ولایتهای بامیان و غور در این 2 ولایت، اکثر ساکنان آن مجبورند 7- 40 کیلومتر را پیاده روی کنند تا به اولین مرکز بهداشتی و درمانی برسند.
نبود مکان مناسب آموزشی
مردم ولایتهای بامیان و غور در عرصههای آموزش و پرورش نیز با چالشهای متعددی از جمله کمبود کتاب درسی، نبود آموزگاران فنی، کمبود ساختمان و غیره مواجهاند و از این ناحیه به شدت رنج میبرند.
طبق گفتههای سخنگویان والی بامیان و غور درحال حاضر، دراین ولایتها شمار زیادی از دانش آموزان به مکانهای مناسب آموزشی دسترسی ندارند و در زیر خیمه (چادر) و مکانهای باز مشغول آموزش هستند.
جادههای خاکی
یکی دیگر از مشکلات و چالشهایی که شهروندان ولایتهای مرکزی افغانستان با آن مواجهاند و همه روزه با آن دست و پنجه نرم میکنند، نبود جاده و خیابانهای استاندارد و آسفالت شده است که همواره سبب بروز مشکلات در بخشهای مختلف دراین مناطق میشود.
براساس گزارشها در ولایتهای بامیان و غور کمتر از 10 درصد جادهها آسفالت شده و فقط در مراکز شهرها موجود است و مابقی جادههای این ولایتها کاملا خاکی بوده که در فصل زمستان و اوایل بهار باعث مشکلات فراوان برای ساکنان آن میشود.
به هرحال، شکی نیست که ولایتهای مرکزی کشور یکی از نقاطی است که شدت نیازمند انکشاف و توسعه بوده و طی سیزده سال گذشته کمترین بهره از بودجه ملی را داشته و سهم ناچیزی از آن را نصیب شده است. ولایتهایی چون بامیان، دایکندی، غور به شمول ولایتهای کوهستانی و محروم در نقاط دیگری از جنوب، شرق، شمال و غرب کشور نباید از نگاه توسعهای حکومت وحدت ملی بار دیگر بیرون بمانند. اجرای طرح جاده حلقهای گردندیوال، تبدیل ولایت بامیان به پارک ملی، بیرون آوردن نقاط مرکزی از اسارت جغرافیایی و ... از جمله طرحهای ملی و ضروری است که تعهدهای دولت پیشین و حکومت کنونی را نیز دربردارد. با این حساب،هرگاه این موارد از طرح توسعهای خارج مانده و فراموش شود، اصولی چون وحدت ملی، عدالت اجتماعی و توسعه متوازن که از نیازهای اساسی کشور به شمار میروند، زیر سوال رفته و نمیتوان پسوند ملی را بر دولت حاضر و برنامههای آن اطلاق کرد.
منبع استفاده شده: خبرگزاری فارس
نویسنده: علی سینا
هرسال وقتی زمستان فرا میرسد زنگ خطر رخدادهای ناشی از حوادث زمستانی برخی از نقاط کشور را مورد تهدید قرار میدهد و احتمال رویدادهای ناگوار در مناطق سردسیر، ساکنان آن مناطق را به هراس و لرزه وا میدارد.
امسال نیز وقتی شهروندان شاهد بارش برف شدند، تکرار تجربهی سالیان پیشین و نارساییهای ناشی از حوادث طبیعی زمستانی، بار دیگر زنگ خطر را به صدا در آورد و تراکم بارش برف در شمال کشور منجر به برفکوچ پر تلفات و بی سابقه در نقاط مختلف بخصوص در ولایت پنجشیر شد. مجموع این حوادث دستکم جان بیش از سه صد نفر را گرفت؛ چیزیکه تصوری آن حتی دردناک و تأسف آور است. برق پایتخت و برخی از ولایتها نیز براثر بارشهای سنیگن برف و برفکوچهای سالنگ قطع شد و زندگی عمومی را دچار اختلال بیش از حد ساخت. تصور افزایش این گونه حوادث در نقاط دیگر کشور نیز بعید نبود و زنگ هشدار بیش از حد را در سراسر کشور به صدا در آورد. زیرا میزان اطلاعرسانی برحسب پیشبینیهای دقیق اندک است و اقدامات اجرایی برای جلوگیری از این گونه حوادث نیز ضعیفتر از آن است که بتوان به آن اکتفا نموده و اعتماد کرد.
این درحالی است که در کشورهای سردسیر دنیا که سالانه برف شدیدتر و به مراتب بیشتری می بارد، در شهرها و روستاهای آن هیچ اتفاق ناگواری نیفتاده و خدمات عمومی با سکتگی خاصی مواجه نمیشوند. علت همهی این موارد، برنامهریزی و مدیریت صحیح است، برخلاف کشورهایی چون افغانستان که بحران مدیریت، باعث میشود تا برف نیز به جای اینکه نعمت آسمانی باشد، بحران زمینی را در پی میآورد.
قدر مسلم این است که در کشوری که برف به منزلهی زر بوده و نبود آن به معنای فقر و نابودی است، به هیچ وجه قابل قبول و شایسته نمیباشد تا به هنگام بارش این نعمت آسمانی که منبع خیر و برکت فراوان است، شرایط بحرانی اعلام شود و عامهی مردم دچار مشکلات فراوان گردند .
حقیقت این است که حادثهها و تجربههای تلخ کشور در هنگام وقوع حوادث غیرمترقبهای نظیر زلزله، سیل و سیلاب، حوادث جادهای و برفی، از جمله مسایلی اند که هرساله به صورت متناوب و متوالی در حال وقوع است که بروز هر کدام از حوادث فوق، کشور را با مدیریت بحران و استفاده از نیروها و نهادهای اجرایی روبرو میسازد.
لذا میطلبد تا برای پیشگیری از اینگونه حوادث و مدیریت لازم آن، تدابیر ویژه، مدیریت مناسب و اقدامات مطلوبی روی دست گرفته شود. پیشگیری از اینگونه حوادث و مقابله با آن توسط یک نهاد یا ادارهی واحد محقق نخواهد شد. حداقل اقدامهای ضروری این است که باید نهادهای هماهنگ با برنامههای منسجم در این راستا ایجاد گردیده و دست به کار شوند. ادارههای هواشناسی در سراسر کشور راهاندازی و با ابزارهای لازم فنی مجهز شوند تا بارشهای سنگین برف و سایر حوادث طبیعی را در نقاط مختلف کشور پیشبینی نمایند. نتایج پیشبینیهای انجام شده با استفاده از پایگاههای رسانهای به اطلاع مردم رسانیده شود و ساکنان نقاط آسیبپذیر بتوانند حداقل آمادگیها را داشته باشند. به دنبال اطلاعرسانی از حوادث زمستانی، نهادهای مبارزه با حوادث، تدارکات لازم را مهیا نموده و در رفع نیازمندیهای آسیبدیدگان حوادث اقدامهای عاجل، به موقع و سریع را انجام دهند.
تردیدی نیست که هرگاه اقدامهای هماهنگ پیشگیرانه و مقابلهجویانه در برابر رخدادهای حادثهآفرین زمستانی روی دست گرفته نشود، بار دیگر ما شاهد حوادث تلخ و ناگواری در نقاط مختلف کشور خواهیم بود. در آن صورت، با رفتن برف زمستان، روسیاهی برای مسئولان کشور باقی مانده و نهادهای موظف در این راستا ناکارآمدتر از پیش رونما خواهند شد. بنابراین، بهتر است که برنامههای کارشناسی شده در این خصوص روی دست گرفته شوند تا اگر نتوانیم به صورت عاجل و در کوتاهمدت جلو حوادث زمستانی را بگیریم، دستکم در درازمدت شاهد رخدادهای تلخ و ناگوار ناشی از بارش برف و سایر حوادث طبیعی نباشیم.
سرمقاله
زنگ افراطیت در هرکجای جهان که به صدا در آمده است، اولین قربانی را از میان اقلیتهای قومی و مذهبی گرفته و این ابزار هنگامیکه در دست دشمنان دین قرار گرفته است، بیشتر به منظور راه اندازی جنگ هفتاد و دو ملت و گرفتن ماهی مقصود از آب گل آلود آن به کار گرفته شده است.
وضعیت نابسامان و تأسف آور جهان اسلام در حال حاضر بیانگر این واقعیت تلخ است که دشمنان دین به منظور بهرهبرداریهای ناسالم از اقلیتهای مذهبی، آنان را به جان هم انداخته و با انواع مختلف، از ابزارهای مذهبی کار میگیرند. تشویق و تحریک برخی از عناصر افراطی از پیروان یک مذهب و انداختن آنان به جان پیروان سایر مذاهب، شگردی است که امروزه دمار از روزگار مسلمانان درآورده است. این تاکتیک اسلام ستیزانه بازی دوسربْرد برای دشمنان اسلام است که از یک سو چهرهی خشنی از اسلام را به تصویر کشیده و به نحوی اسلامهراسی را در دنیا ترسیم میکند. از جانب دیگر، جنگی را به راه میاندازد که باعث تضعیف ملتهای مسلمان شده و با گذشت هر روز آنان را دست درازتر از پیش در نزد کشورهای سلطهگر میسازد.
افغانستان نیز در زمرهی همان کشورهایی است که مدتهاست درگیر این بازی خطرناک بوده و به انواع مختلف، کوشش شده است تا شکافهای عمیقی میان اقشار مختلف ملی و مذهبی ایجاد گردد. جنگ نرمیکه امروزه در سطوح مختلف سیاسی به راه انداخته شده و همواره به نحوی در زدوبندهای خْرد کننده خود را نشان میدهند، تنها یک جانب قضیه و بْعد ملایمتر آن است. بخش دیگر و خشنتر آن در عملکرد و کارنامهی گروههای افراطی ظاهر میشود که با تأسی و تقلید از گروههای افراطی چون داعش هر ازگاهی دست به اقدامهای ناپسندی میزنند.
گروگانگرفتن بیش از سی مسافر بیگناه در مسیر شاهراه کابل – قندهار به اتهام داشتن مذهب خاص، یکی از این موارد میباشد که به نحوی، زخمهای اختلافات مذهبی را تازه ساخته و نقشهی راهی برای مناقشات مذهبی میباشد.
هرچند هنوز هویت گروگان گیران در هالهای از ابهام قرار دارد و معلوم نیست که اهداف و انگیزههای آنان چه بوده و خواستههای شان از این اقدام ناپسند چیست، ولی آنچه مشخص است این مسأله میباشد که این کار به معنای آب انداخته در آسیاب دشمن بوده و به مفهوم ضربه زدن به وحدت ملی، اخوت اسلامی و اتحاد میهنی مردم افغانستان میباشد.
از سویی هم انتظار میرود این حادثه به منزلهی زنگ خطری تلقی شده و به مثابهی یک خطر کلی و ملی درک شود. به موازات این موضوع، امید میرود تا برخوردهای دقیق، جدی و موثری با این قضیه صورت گرفته و راهکار ملی برای نجات جان مسافران بیگناه گیرافتاده در دام بازیگران گروگانگیر روی دست گرفته شود. شکی نیست که هرگاه اقدام جدی، عاجل و موثری برای این عمل صورت نگرفته و از تکرار موارد مشابه آن جلوگیری نگردد، پیامدهای آن در کشور بسی خطرناک، ناگوار و غیرقابل جبران خواهد بود.
بر اساس آخرین آماری که مقامات محلی روز جمعه(9 حوت) اعلام کردند شمار قربانیان برفکوچ در شمال کشور از 250 نفر فراتر رفت.
عبد الرحمن کبیری، والی پنجشیر اعلام کرد بیشتر قربانیان را ساکنان پنجشیر، دره کوهستانی تشکیل میدهند که ورودی آن در حدود 50 کیلومتری شمال کابل، پایتخت قرار دارد.
وی شمار قربانیان در این ولایت را 186 نفر اعلام و پولیس نیز این آمار را تایید کرد.
والی پنجشیر از احتمال افزایش شمار قربانیان و همچنین سفر اشرف غنی، رییس جمهور به این منطقه در روز جمعه خبر داد.
مقامات در دیگر ولایتهای شمال شرق کشور نیز از جان باختن 36 نفر در بدخشان و شماری دیگر در بغلان، پروان، نورستان، کنر، لغمان و ننگرهار خبر دادند.
شماری دیگر نیز در بادغیس ( شمال غرب ) و بامیان ( مرکز ) جان خود را از دست دادند و شمار قربانیان برفکوچ در سراسر کشور به حدود 260 نفر رسید.
این اولین باری نیست که حوادث طبیعی در کشور فاجعه میآفریند. پیامدهای ناگوار این حوادث به دلیل عدم پیشبینی از این حوادث و نبود ابزار مقابله با آن، همواره گسترده بوده و قربانیان بیشماری را برجا گذاشته است. افغانستان یکی از کشورهای مستعد برای وقوع حوادث طبیعی در طی بیشتر از سه دهه جنگ به سبب برهنه شدن کوهستان آن از پوشش گیاهی شده است.
این درحالی است که بر اساس گزارش ها، افغانستان به لحاظ وضععیت جغرافیایی شرایط آب و هوایی و ویژگی های ژیوپلتیک در زمره کشور های بلاخیز طبیعی دنیا به شمار نمیرفت و در طول تاریخ شاهد حوادث طبیعی و سوانح بسیار ناچیز در گذشته بوده است. رویداهاییکه تا اکنون در کشور ما رخ داده است و رخ می دهد؛ مانند سیل، لغزش زمین، برفکوچ، طغیان دریاها، زمین جنبی، طوفان بادها، فرسایش خاک، آلودگی هوا، زمستانهای سرد، تابستانهای خشک و خشک سالی هر ساله این رویدادها از سبب عدم حفظ بافت طبیعی منطقه باعث خسارت های زیاد جانی و مالی در این کشور شده است که باید بافتهای طبیعی آسیب پذیر کوهستان کشور ما بهسازی و بازسازی شود. ارگان های دولتی و سازمانهای غیردولتی برنامههای گستردهای در مناطق کوهستان و بخصوص در کوه تپههای خاکی برای سهلسازی و پیشگیری از وقوع حوادث طبیعی روی دست گیرند. بدون تردید، اگر برای بهبود بخشیدن به وضیعت بافتهای طبیعی کوهتپهها و کوهسستان گرفته نشود پیامدهای زیانبارتری را نیز در پی خواهد داشت.
از سویی هم، نبود ابزارهای مقابله با حوادث طبیعی و نجات جان آسیب دیدگاه در اسرع وقت، یکی از عوامل افزایش قربانیها بوده است. درهی پنجشیر نیز خالی از این نقیصه نیست و نبود پیشبینی لازم و ابزارهای کافی مقابله با حادثهی برفکوچ، بر عمق حادثه افزوده است.
بنابراین، ضروری است تا برای جلوگیری از تکرار چنین حوادث، از یکسو تجهیزات لازم جهت پیشبینی هوای جوی و وضعیت آب و هوایی کشور فراهم شده و در صورت پیشبینی خطر، مناطق مسکونی تخلیه شوند و از جانبی هم هر ولایت به ابزارهای لازم پیشگیرانه و مقابلهجویانه نیازمند است که باید تدبیر جدی برای تهیهی آن روی دست گرفته شود.
12 سال ناکامی روند صلح و مذاکره با طالبان در افغانستان، صلح را به یک امر آرمانی تبدیل کرده و کمتر کسی باور دارد که این کشور روزی به این آرزوی دیرینه دست یابد.
پرسش اصلی این است که چه چالشهایی فراروی صلح در افغانستان وجود دارد که از رسیدن به این هدف مقدس و انسانی جلوگیری میکند و چه راهکارهایی را باید برای رسیدن به این امر آرمانی در افغانستان باید انجام داد؟
حامدکرزی، رییس جمهور سابق، امریکا و پاکستان را مانع اصلی در روند مذاکره و مصالحه با طالبان عنوان میکرد و اذعان داشت، تا زمانیکه امریکا و پاکستان نخواهد، صلح در افغانستان امری دست نیافتی است.
وی عدم امضای پیمان بدون قید شرط امنیتی با آمریکا را یکی از شرایط صلح در افغانستان از جانب امریکا میدانست که دولت وی آنرا امضا نکرد.
همچنین، کرزی در آخرین بیانیه خداحافظی با کارمندان دولت گفت: شرط اصلی پاکستان در مذاکره با طالبان به رسمیت شناختن خط دیورند و اتخاذ سیاست خارجی همسو با این کشور است.
اکنون که دولت وحدت ملی پیمان امنیتی را به دلخواه امریکا امضا کرده است، آیا باز هم امریکا به عنوان سدی در برابر صلح و مذاکره با طالبان قرار دارد؟ آیا پاکستان به اهدافی که کرزی به آن اشاره کرده بود، رسیده است؟ و چه چالش های فراروی صلح در کشور وجود دارد. چالشهای داخلی فراروی صلح در افغانستان
در حال حاضر، میتوان چالشها را به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم بندی کرد، یکی از چالشهایی که دولت وحدت ملی در داخل افغانستان با آن مواجه است و دیگری چالشهای خارجی است که طالبان و کشورهای ذی نفوذ فراروی صلح ایجاد کردهاند.
در افغانستان دیدگاه واحدی نسبت به صلح، چه در میان دولت وحدت ملی و چه در میان اپوزیسیون، جامعه مدنی و احزاب جهادی وجود ندارد.
لذا اجماع بر سر چگونگی مذاکرات با طالبان و جایگاه آنان در دولت وحدت ملی بعید به نظر میرسد و فراتر از آن، تاکنون روشن نیست که طالبان موضع خود را در مورد قانون اساسی تغییر خواهد داد یا خیر و یا بر تعدیل آن همچنان تأکید خواهند کرد.
از طرف دیگر، مجاهدین و رهبران جهادی که سالها با طالبان جنگیدهاند، مانند جنرال «عبدالرشید دوستم»، معاون اول ریاست جمهوری معتقد است که از راه نظامی میتوان طالبان را مقهور ساخت.
چالشهای خارجی فراروی صلح در افغانستان
نزدیکی افغانستان به هند و رقابت پاکستان با این کشور و همچنین دیدگاه پاکستان به افغانستان به عنوان «ضربهگیر» باعث شده است که روند صلح و مذاکره را حداقل تحت تأثیر خود قرار دهد و به عنوان چالشهای برون مرزی مطرح سازد.
طالبان از آنجایی که برای تأمین نیازهای اقتصادی و تامین نیروهای رزمی خود، نیاز به کمک کننده دارد، باعث شده است تا ابزار دست کشورهایی قرار گیرد که در مسایل افغانستان در جستجوی منافع خود هستند. از این جهت است که نمیتوانند مستقلانه در مورد صلح تصمیمگیری کنند.
همچنین، تاکنون روشن نیست که پاکستان به خواستههای خود که کرزی به آن اشاره کرده بود رسیده است یا خیر و اگر نرسیده است چگونه میتوان اطمینان کرد که پاکستان صادقانه در این وادی گام بر میدارد.
همچنین، مهمترین چالشی که فراروی صلح در افغانستان قرار دارد، عدم یک دستی طالبان و دیدگاه واحد آنان نسبت به صلح است، از این رو این پرسش همواره مطرح است که چه ضمانتی وجود دارد که طالبان در این بخش یک دست عمل کنند. زیرا اگر یک دست عمل نکنند، گروهکهای دیگر، طالبان همچنان به جنگ در این کشور ادامه خواهند داد و سرانجام «گوساله گاو خواهد شد.»
یکی از شرایطی که طالبان از گذشتههای دور تاکنون به عنوان پیش شرط صلح در افغانستان مطرح کرده، خروج کامل نظامیان خارجی از افغانستان است.
طالبان مسأله خروج کامل نظامیان خارجی و پذیرش قانون اساسی از سوی طالبان عمدهترین پیش شرط صلح است. اما «اشتون کارتر» وزیر دفاع جدید امریکا در اولین سفرش به افغانستان گفت: این کشور به دلیل نگرانی از حضور گروههایی چون طالبان داعش در مورد خروج کامل نظامیانش از افغانستان بازنگری خواهد کرد.
از طرف دیگر، تنها حضور نظامی آمریکا در افغانستان برای این کشور مطلوبیت ندارد بلکه نیاز است تا زمینه برای ادامه حضور و فعالیتهای بیرون مرزی داشته باشند که در این راستا هم طالبان و هم داعش میتوانند به عنوان پیش مرگ خوب عمل کنند.
طی 13 سال گذشته دولت افغانستان تلاش کرده است تا به صورت مستقیم، با طالبان به عنوان مخالفان مسلح و ناراضی وارد گفتوگو شود، اما تاکنون به این مهم دست نیافته است و با چالشهای فراوانی مواجه شده است. ایجاد دفتر طالبان در قطر، به نظر میرسید که بر مبنای استقلال خواهی طالبان راهاندازی شده بود. بنابراین ادامه راه گذشته به صلح منتهی نخواهد شد؛ زیرا ادامه این راه به معنای تکرار تجربه ناکام گذشته است.
اکنون تنها راه حل منطقی و عملی، بهبود روابط و صفر ساختن چالشها در روابط میان پاکستان و افغانستان است که باید در رأس اهداف دولت قرار گیرد. در صورت بهبود روابط افغانستان و پاکستان و رفع نگرانیهای پاکستان از ناحیه افغانستان، باعث خواهد شد تا پاکستان خود به این بازی دوگانه پایان دهد زیرا اتخاذ سیاست خارجی کشورها معطوف به اهداف است و در صورت دستیابی به اهداف، سیاست اتخاذ شده نیز مهار خواهد شد.
به نظر میرسد راهی که اکنون دولت وحدت ملی در پیش گرفته است، مبتنی بر همین منطق است. از این روست که پاکستان رابطه میان این کشور و افغانستان را در حال حاضر در بهترین سطح خوانده و گفته است: همکاری میان کابل و اسلامآباد در مبارزه با تروریزم معجزه خواهد کرد. این کشور از رضایت طالبان و شبکه حقانی برای مذاکره سخن گفته و اقدامات عملی را نیز در این خصوص روی دست گرفته است.
از این رو که خوشبینی پاکستان نسبت به صلح بیشتر شده است و دولت افغانستان نیز با اطمینان بیشتر از صلح صحبت میکند.
نیروهای مسلح امریکا که قرار بود تا پایان سال 2014 میلادی به طور کامل از افغانستان خارج شوند، اکنون به نظر میرسد با هدف تاثیرگذاری بر آیندهی سیاسی کشور، رویکرد حضور دایمی را دنبال میکنند.
حضور نیروهای بین المللی در افغانستان با قطعنامه 1386 شورای امنیت سازمان ملل متحد در دسامبر سال 2001 میلادی رسمیت یافت. حدود دو ماه پیش از آن، ارتش امریکا به تلافی حملات 11 سپتامبر و با هدف نابودی القاعده و سرنگونی طالبان به افغانستان حمله کرد.
نیروهایی امریکایی بعدها زیر عنوان گروه کمک و همکاری موسوم به «ایساف» موظف بودند تا هم زمینههای امنیتی را برای استقرار دولت جدید مهیا کنند و هم در کوتاهترین زمان ممکن، ارتش و پولیس افغانستان را برای حفظ امنیت کشور در شهر کابل آموزش دهند و مجهز کنند.
دو سال طول کشید تا نیروهای بینالمللی دریابند که حملهی ارتش امریکا به افغانستان بی برنامهتر از آن بوده است که بتواند به پیروزی قطعی منجر شود. بنابراین در اکتوبر سال 2003 میلادی، شورای امنیت سازمان ملل متحد اجازه داد تا حوزه فعالیت ایساف از کابل به سراسر افغانستان گسترش یابد.
نتیجهی چندین و چند عملیات ارتش امریکا و متحدانش در سالهای حضور در افغانستان این شد که در سالهای 2001 تا 2003 میلادی، بیش از سه هزار نفر، سال 2005 میلادی، هزار و 700 نفر، سال 2006 میلادی چهار هزار و 400 نفر، سال 2007 میلادی هفت هزار و 700 نفر و سال 2008 میلادی دو هزار و 100 نفر از شهروندان افغانستان جان خود را از دست دادند.
در همین سال ها، 564 نفر از نظامیان امریکایی نیز در افغانستان جان باختند.
فشارییکه کشتارهای افغانستان روی شهروندان امریکایی وارد میآورد، سبب شد باراک اوباما در شعارهای انتخاباتی خود برای کسب ریاست جمهوری در سال 2008 میلادی خروج فوری نیروهای کشورش را از افغانستان و عراق به عنوان یکی از محوریترین برنامههایش مطرح کند، تا جاییکه افکار عمومی امریکا، وی را به عنوان نامزد مخالف جنگ شناخت.
البته آنچه در عمل رخ داد، تمدید حضور نیروهای بینالمللی در افغانستان بود تا آنکه سازمان ناتو به این جمع بندی رسید که تا پایان سال 2014 میلادی، ماموریت نیروهای خارجی تکمیل خواهد شد و همه نیروهای این سازمان باید تا آن تاریخ از افغانستان خارج شوند. دولت اوباما نیز بار دیگر به شهروندان خود وعده داد که واشنگتن همراه با ناتو از افغانستان خارج خواهد شد.
اما نه تنها امریکا همه نظامیان خود را پس از سال 2014 میلادی از افغانستان خارج نکرد، بلکه خبرگزاری آسوشیتدپرس روز یکشنبه –سوم حوت- از قندهار گزارش داد که «اشتون کارتر» وزیر دفاع امریکا در جمع گروهی از نظامیان این کشور گفته است که ایالات متحده قصد دارد به طور دایمی در افغانستان حضور داشته باشد.
کارتر هدف از این حضور را آموزش و مشاوره نیروهای نظامی افغانستان عنوان کرد.
اکنون پرسش این است که آیا اگر ایالات متحده واقعا قصد آموزش بنیادی و علمی نظامیان افغانستان را داشته باشد، به بیش از 14 سال زمان نیاز دارد و آیا اصولا برای آموزش نیروهای افغان، نیازی به حضور ارتش آمریکا در این کشور است؟
واقعیت این است که امریکا با کشورهای دوست خود، قراردادهای آموزش نظامی نیز دارد. این آموزشها نه تنها در حوزههای نیروی هوایی و دریایی، بلکه در بخشهای مربوط به نیروی زمینی هم انجام میشود؛ به طوری که سالانه 800 نظامی خارجی از دانشکده پیاده نظام امریکا در «فورت بنینگ» ایالت جورجیا فارغ التحصیل میشوند. بسیاری دیگر از مراکز آموزشی امریکا نیز میزبان افسران نیروی زمینی کشورهایی هستند که برای گذراندن دوره های مقدماتی یا عالی رتبهای به امریکا میروند.
حضور نظامی امریکا در خاک کشورهای دیگر، تنها زمانی رخ میدهد که امریکا برای اجرای سیاست خارجی خود، نیاز به حضور نیروهای نظامی اش در آن کشور داشته باشد. برای مثال، همواره حدود دو هزار و 500 افسر آلمانی در قرارگاههای امریکا و کانادا مشغول به آموزش هستند و همزمان، بیش از 30 هزار نظامی امریکایی در آلمان مستقرند. ماموریت آن دو هزار و 500 نیروی آلمانی در امریکا آموزشی است و ماموریت نیروهای امریکایی در آلمان، چیزی جز تقویت نقش آفرینی امریکا در ناتو، تقویت نیروهای نظامی ناتو و نقش آفرینی در سطح اروپا و به ویژه در تقابل با تحرکات احتمالی روسیه نیست.
در افغانستان نیز داستان همین گونه است. امریکا اگر واقعا قصد تقویت ارتش و پولیس افغانستان را داشته باشد، میتواند این کار را در مدت چند سال و با پذیرش افسران افغانستان در مراکز آموزشی امریکا انجام دهد.
همچنین گزارشهایی که از کمبود تسلیحات و به ویژه ضعف شدید نیروی هوایی افغانستان منتشر میشود، نشان میدهد که امریکا، عزم جدی برای تقویت ارتش افغانستان نداشته است، که اگر داشت، میتوانست دستکم ناوگان فرسوده بالگردهای نیروی هوایی افغانستان را بروز و تقویت کند تا این نیرو توان عملیات هوایی علیه شورشیان را در هر شرایطی و هر زمانی داشته باشد.
از نگاه مقامهای امریکایی، تا جاییکه به واشنگتن مربوط میشود، افغانستان اکنون کشوری است که از وجود القاعده پاک شده است و دولت مردمی در آن مستقر است که با شبه نظامیان طالبان چالشهای جدی دارد. بدترین کار از نظر امریکاییان این است که در چنین شرایطی، فضای افغانستان را ترک کنند و سرنوشت افغانستان را به دست نیروهای داخلی و بازیگران منطقهای بسپارند.
به زبان دیگر، نیروهای نظامی باقیمانده در افغانستان اهرمی هستند تا سیاستمداران امریکایی، اراده خود را تا حد ممکن بر فضای سیاسی این کشور تحمیل کنند.
هفته گذشته، خبری مبنی بر مذاکره طالبان و ایالات متحده امریکا در قطر منتشر شد. اگرچه طالبان و قطر حاضر به تایید این خبر نشدند، اما منابع خبر، آنقدر موثق بودند که امکان تکذیب آن را تقریبا ناممکن کردند.
فضای افغانستان به گونه ای است که نخبگان این کشور، حضور حداکثری همه نیروهای سیاسی و غیرتروریستی را در این کشور ضروری میدانند. بخش هایی از طالبان نیز در زمره همین گروه ها هستند. اما آنچه نخبگان افغان دنبال می کنند و موضع رسمی ایران نیز است، آن است که روند مذاکره، محل مذاکره و نتیجه مذاکره را باید دولت افغانستان مدیریت کند. هیچ دولت دیگری بیش از کابل، خیرخواه ملت این کشور نیست و بدترین کار این است که ابتکار عمل برای ترسیم آینده سیاسی افغانستان در دست کشورهای خارجی و به ویژه کشورهایی فراتر از منطقه قرار گیرد. تامین نشدن امنیت در افغانستان هم به زیان مردم افغان خواهد بود و هم آتش آن، در درازمدت، دامن کشورهای منطقه را نیز خواهد گرفت.
با آنکه افغانستان ذخایر سرشار مواد سوختی و توان طبیعی برای تولید و صدور برق دارد؛ اما هم اکنون و پس از سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک جهانی، کلید برق خانههای شهروندان کشور به دست کشورهای همسایه است.
در افغانستان مواد سوختی از قبیل نفت، گاز و ذغال سنگ به صورت دست نخورده باقی مانده و رودخانههای فراوان و خروشان که میتواند در تولید برق از آنان استفاده شود، بدون بهره برداری به بیرون از مرزهای کشور سرازیر میشوند.
افغانستان همه ساله میلیاردها دالر بابت استفاده از برق به کشورهای همسایه از جمله تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و ایران پول میپردازد. این در حالی است که اگر از ظرفیتهای موجود طی 13 سال گذشته به صورت درست استفاده و بهره برداری میشد، بدون شک افغانستان برای تامین انرژی و سوخت تا این حد وابسته به کشورهای دیگر نبود.
دولت افغانستان طی بیش از یک دهه گذشته به رغم سرازیر شدن دهها میلیارد دالر کمکهای جامعه جهانی به دلیل ضعف و سوء مدیریت نتوانست کوچکترین گامی را در از بین بردن و یا حداقل کاهش وابستگیهای بیش از حد کشور به تامین انرژی و سوخت از خارج بردارد.
براساس گزارشهای رسمی، وزارت انرژی و آب افغانستان، این کشور سالانه به 3 هزار مگاوات برق نیاز دارد و تنها 6 درصد مگاوات آن در داخل تولید میشود.
براساس این گزارشها، از این میان، تنها 256 مگاوات آن از منابع آبی و مابقی آن از منابع دیگر مانند جنراتور، برق آفتابی، بادی و غیره تامین میگردد.
طبق این گزارش از تمام جمعیت مردم افغانستان تنها 40 درصد مردم این کشور در شهرهای بزرگ به برق دسترسی دارند و مابقی شهروندان کشور به انرژی برق دسترسی ندارند. در مناطق دور دست کشور مانند ولایتهای بامیان و غور هنوز برق دولتی وجود ندارد و شهروندان اکثرا توسط برق جنراتورهای شخصی و یا هم چراغهای نفتی خانههای خود را روشن میکنند.
در برخی ولایتهای دیگر مانند غزنی که در آن برق آبی وجود ندارد، مردم از برق جنراتوری با قیمت بسیار بالا و سرسام آور استفاده میکنند، شهروندان این ولایت از بابت مصرف هر کیلووات برق 48 افغانی چیزی در حدود 1 دالر امریکایی پرداخت میکنند.
شهروندان این ولایت به دلیل قیمت بالای برق از این انرژی فقط برای روشن کردن خانههای خود استفاده برده و توان آن را ندارند که از لوازم برقی مانند ماشین لباسشویی، یخچال، اوتو و... استفاده کنند.
بخشی از مناطق فقیرنشین پایتخت (غرب کابل) نیز هنوز به انرژی برق دسترسی ندارد و مناطقیکه به برق هم دسترسی دارند در فصل زمستان با کمبودی مواجه میشوند و در یک شبانه روز چندین ساعت از داشتن نعمت برق محرومند و در تاریکی به سر میبرند.
بی برقی در غرب کابل شکایتهای زیادی را در پی داشته و ساکنان این مناطق همواره به دلیل قطع برق با مشکلات زیادی مواجهاند.
چندی قبل، «همایون امید» روزنامهنگار در نامهای رییس جمهور افغانستان را خطاب قرار داده و نوشت: سلام آقای رئیس جمهور! امیدوارم تا این یادداشت به پایان میرسد «شارژ موبایلم تمام نشود» چون بیشتر از یک شبانه روز است که برق نداریم...
ضعف مدیریت و ناکارآمدی طرحهای بلند مدت اقتصادی در افغانستان باعث شده که اکثر منابع آبی و ذخایر زیر زمینی کشور بدون استفاده هدر رود.
در صورت سرمایهگذاری بر روی منابع آبی، ذخایر زیر زمینی و طبیعی افغانستان، نه تنها انرژی مورد نیاز این کشور تامین میشود، بلکه این کشور میتواند به عنوان صادر کننده انرژی در منطقه تبدیل شود.
طبق برآوردهای اخیر وزارت انرژی و آب، افغانستان ظرفیت تولید بیش از سیصد هزار مگاوات برق را در سال دارد، بر اساس این برآورد، افغانستان ظرفیت آن را دارد که سالانه 23 هزار مگاوات برق از منابع آبی، 222 هزار مگاوات آفتابی و 67 هزار مگاوات دیگر از منابع بادی در 7 ولایت کشور تولید شود.
در حال حاضر، کشورهای منطقه از جمله تامین کنندگان اصلی برق افغانستان هستند و در اکثر موارد با بروز برخی نابسامانیهای سیاسی و یا هم در فصل زمستان که تقاضا برای دریافت انرژی افزایش مییابد، آن کشورها صادرات انرژی خود را به افغانستان محدود کرده و شهروندان افغانستان را با چالش مواجه ساخته و میسازند.
روشن است که در نبود سیستم تولید انرژی در کشور، توسعه اقتصادی امکان پذیر نیست. اگر سیاستهای کنونی در زمینه واردات انرژی ادامه یابد، افغانستان با وجود آنکه از غنیترین منابع انرژی در جهان برخوردار است، همچنان در وابستگی روز افزون به بیرون از مرزهای خود باقی خواهد ماند.
ذخایر نفت و گاز افغانستان در صورت بهرهبرداری مناسب میتواند برای سالهای طولانی تامین کننده خود کشور و سایر کشورهای منطقه باشد.
افغانستان همچنین از معدود کشورهایی است که بیشترین ذخایر لیتیوم جهان و فلزهای گران قیمت را در خود جای داده است که میتواند سوخت نیروگاههای پیشرفته هستهای جهان را تامین کند.
معادن ذغال سنگ افغانستان نیز که از منابع سوخت فسیلی است و تاکنون تقریبا دست نخورده باقی مانده است، ذخایر عظیم انرژی موجود در این کشور در کنار گسترش سد سازی و تولید انرژی برق آبی میتواند امکانات اولیه توسعه را به خوبی فراهم سازد.
هرچند نبود امنیت و ثبات در افغانستان زمینههای سرمایه گذاری دراین کشور را با چالش مواجه ساخته و دولتمردان نیز همواره نبود امنیت را دلیل اصلی اجرایی نشدن طرحهای کلان اقتصادی بخصوص در زمینه تولید انرژی عنوان میکنند، اما با حاکم بودن ثبات و امنیت نسبی طی 13 سال گذشته و سرازیر شدن میلیاردها دالر به این کشور، چنانچه افراد مدیر و مدبر در راس وزارتخانهها قرار میداشتند، بدون شک وضعیت بهتر ازاین بود و کلید برق خانههای مردم در دست کشورهای همسایه نبود.
اقتصاد آینده افغانستان باید برپایه تواناییهای واقعی سرزمینی و منافع مردم این کشور و بر مبنای همکاری صمیمانه با همه کشورهای همسایه بنا شود که در عملکرد یک دهه مسئولان کشور چنین چیزی چندان دیده نمیشود.
حامیان و همپیمانان بینالمللی افغانستان نیز نخواستند بپذیرند که محو قطعی تروریزم، مستلزم ریشه کن کردن فقر و رشد توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است؛ اما هنوز فرصتهایی فراروی افغانستان باقی است و امید میرود که مسئولان کشور بیش از این فرصتها را از دست ندهند و به کاهش وابستگیهای افغانستان بیاندیشند.
منبع: خبرگزاری فارس
در حالی برگزاری آزمون کنکور در افغانستان همواره با حاشیههایی همراه بوده که وجود فساد اداری، ناامنی و فقر مالی اکثر خانوادههای افغانستانی، بر مشکلات برگزاری آن افزوده است.
پس از اتمام زمامداری طالبان و پایان دوره سیاه این گروه، زمینههای آموزشی در این کشور ایجاد شده و با گذشت هر سال آمار داوطلبان کنکور افزایش چشمگیری مییابد.
آمارها و همچنین اطلاعات وزارت معارف نشان میدهد که آمار داوطلبان کنکور در سال 1381 بیش از 15 هزار نفر نبود، اما با گذر زمان هماکنون تعداد داوطلبان آموزش عالی در دانشگاههای دولتی به بیش از 250 هزار نفر رسیده است.
بدون شک، میزان علاقمندی و گرایش به آموزشهای عالی در ذهن هر افغانستانی بویژه نسل پس از جنگ است؛ به همین دلیل با روی کارآمدن دولت جدید به رهبری «حامد کرزی» و همکاری کشورهای خارجی و پایان دوره طالبان، مکاتب و دانشگاههای کشور شاهد و میزبان حجم عظیمی از دانشآموزان و دانشجویان بود.
افغانستانیهای حاضر در مکاتب با تمام احساس و علاقهمندی تا پایان صنف 12 درس خوانده و به این امید تلاش میکنند که پس از مکتب، وارد رشتهی دلخواه و مطلوب خود شده و گامهای عملی را در راستای بهبود زندگی خود خانواده و کشور خود بردارند.
اینک دانشآموزان افغانستان نیز مانند دانشآموزان اکثر کشورهایی دیگر باید پس از اتمام دوره مکتب در آزمون کنکور شرکت کرده و در صورت داشتن تواناییهای لازم و گذراندن موفق این آزمون وارد دانشگاه شوند. با این وجود، آزمون کنکور از دید داوطلبان آن امتحان سرنوشتساز است و در صورتیکه در این آزمون قادر به پیروزی شوند، گویا به زندگی مطلوب و آرمانی خود خواهند رسید و در صورت ردشدن در این آزمون رسیدن به آرامش و زندگی مطلوب برای آنان امری نامحتمل مینماید.
با این وجود، آزمون کنکور هر سال در تمام ولایتهای افغانستان برگزار شده و داوطلبان هر ولایت در ولایت مربوطهی خود در جلسه این آزمون شرکت میکنند، اما با اینهمه مشکلات و چالشهای زیادی فرا روی کنکور و داوطلبان آن وجود دارد که به عمدهترین آنها در زیر اشاره شده است.
اوضاع نابسامان اقتصادی، امنیتی و مواد آموزشی
ضعف اقتصادی و مشکلات امنیتی شاید دامنگیر اکثر افغانستانیها باشد، اما این چالشها گهگاهی سدی شده فرا روی آموزش نوجوانان و حضورشان در مکاتب برای فراگیری آموزشهای ابتدایی و عالی. با وصف اینکه ناامنی در تمام ولایتهای افغانستان نیست و در برخی مناطق قدرت کمتری نسبت به ضعف اقتصادی داشته است.
نوجوانان بهویژه دانشآموزان افغانستانی به دلیل فقر و نبود اقتصاد مطلوب خانواده در تمام ولایتهای افغانستان با سرنوشت مبهمی مواجه بوده و هستند. این مشکلات یا در نوع خود بازدارنده برای رفتن به مکتب و فراگیری آموزش بوده و یا هم زمینهی رشد علمی آنها را محدودتر کرده است.
کم نیستند جوانان و نوجوانان افغانستانیکه قدرت پرداخت پول برای آموزش در آموزشگاههای تقویتی را ندارند و همچنین الزاماً باید برای تأمین مخارج خانواده خود حاضر به کار در کارخانهها و دستفروشیهای کنار جادهها شوند.
با این وجود، در کنار ناامنی، فقر و ضعف اقتصادی توانسته است بر روی وضع آموزشی نوجوانان افغانستان اثرگذار بوده و زمانیکه این نوجوانان در آزمون کنکور شرکت میکنند، با توجه به اینکه وقت کافی و زمینه مطلوب مطالعه و آموزش درست را نداشته، نمرههای قابل اعتنایی نگرفته و به این صورت از رفتن به دانشکدههای دلخواهشان ناامید میشوند.
در کنار این مشکلات، وجود تفاوتها در مکاتب پایتخت و ولایتها نیز سبب شده تا میان دانشآموزان کابل و ولایتهای دیگر، تعادل امکانات آموزشی به میان نیامده و به این صورت دانشآموزان که در کابل و شهرهای بزرگ افغانستان که دارای مکاتب نسبتاً استاندارد است، زمینههای ورود به دانشکدههای مطلوب را بیشتر از سایرین دارا هستند.
تصمیم فوری؛ نبود تعادل میان فاصله زمانی اعلام نمره تا انتخاب رشته
یکی دیگر از مشکلات دانشآموزان و داوطلبان کنکور در افغانستان در زمان برگزاری آزمون کنکور است. کنکور بهگونهای است که داوطلبان باید پس از حل پرسشهای آزمون به انتخاب رشته بپردازد.
با توجه به اینکه وقت کافی برای انتخاب رشته و دانشکده مناسب وجود ندارد، دانشآموزان افغانستانی نمیتوانند میان نمرهای احتمالی که در این آزمون میگیرند و رشتهای که انتخاب میکنند، تعادل برقرار کرده که به این صورت داوطلب کنکور نمیتواند در رشته دلخواه خود به دلیل نداشتن نمره کافی راه یابند.
عدم شفافیت در روند برگزاری آزمون کنکور
عدم شفافیت در آزمون کنکور چالش بزرگی در سالهای پس از طالبان است که تاکنون پابرجاست و سالانه هزاران داوطلب کنکور از آن اظهار نگرانی کرده و گهگاهی سرنوشت خود را گره خورده به آن میدانند.
نبود شفافیت در آزمون کنکور را میتوان در بخشهای مختلف و با عوامل مختلف بررسی کرد، اما مهمترین آنها کپی برداری داوطلبان در جریان آزمون کنکور، وجود فساد اداری در ادارات دولتی و ضعف مدیریتی این آزمون است.
داوطلبان کنکور در برخی ولایتها در جریان آزمون با تمام وجود تلاش میکنند تا زمینههای کپی برداری از برگههای امتحانی سایر داوطلبان را فراهم کنند تا قادر به حل پرسشهای این آزمون سرنوشتساز شوند که این کارشان علاوه بر اینکه زمینه عدم شفافیت را به بار میآورد، گهگاهی به ابطال آزمون کنکور نیز انجامیده است.
با توجه به شکایتهای فراوان از وجود فساد اداری در ادارات وزارت تحصیلات عالی افغانستان میتوان تصریح کرد که این فساد توانسته خرد علمی و باورهای موفقیت برخی داوطلبان کنکور را زدوده و زمینههای ناامیدی آنها را افزایش دهد و این در حالی است که شکایتها نشان میدهد که در برخی موارد مسئولان آزمون کنکور دوستان و اعضای خانواده خود که لیاقت کافی ندارند را در رشتهها و دانشکدههای خوب قبول کردهاند.
ضعف مدیریتی در آزمون کنکور نیز موضوع چالشساز دیگری بوده و این در حالی است که گزارشها نشان میدهد، علاوه بر اینکه آزمون کنکور در موعد مقرر آن برگزار نمیشود، به دلیل ضعف مدیریتی هیئتهای اعزامی به ولایتها این هیئتها توجه کافی نکرده و زمینههای کپیبرداری و دیگر تقلبات گسترده فراهم میشود.
همچنین در مورد مداخله متنفذان محلی برای کامیابی و پیروزی دوستان و فرزندانشان شاید کمتر کسی باشد که از آن اطلاعی نداشته باشد. به هر صورت این موضوع در ولایتهای ناامن مشکل پابرجایی است که با گذشت هر سال در حال پررنگ شدن است و در ولایتهای امن در حال رنگباختن، زیرا براساس گزارشهای موجود دولت و نیروهای امنیتی در ولایتهای امن قدرت حفظ امنیت برگزاری آزمون کنکور را دارند، اما در ولایتهای ناامن اکثراً فرماندهان سابق و زورمندان در این آزمون مداخله کرده و دولت نیز در برخی موارد قادر به مقابله با آنها نیستند.
توجه به آموزش؛ توجه به آینده دولت و ملت
کمبود بودجه دولت برای ایجاد دانشکدههای متعدد و متنوع در دانشگاههای ولایتی نیز سبب شده تا وزارت آموزش عالی افغانستان نتواند دانشجویان بیشتری را جذب کرده و زمینههای تحصیلی رایگان را برای آنان فراهم کند.
نبود زمینههای اشتغال مناسب برای داوطلبان کنکور که در این آزمون موفق نمیشوند و همچنین نبود زمینه اشتغال و فعالیت در بخشهای مطلوب برای جوانان که پس از موفقیت در آزمون کنکور و پشت سر گذاشتن دوره دانشجویی شغل مناسبی پیدا نمیکنند، از مسائل و مشکلاتی است که جوانان افغانستانی با آن دست و پنجه نرم میکنند.
بدون شک، آموزش عالی برای هر جوان و نوجوان و در کل برای هر ملتی از جمله الزاماتی به شمار میرود که روند دولت و ملت سازی را تسهیل میکند.
با این وجود، مناسب است که دولت افغانستان توجه جدی به وضعیت آموزشی و تحصیلی خود کرده و با هر مشکلی که زمینهساز چالشی شدن آموزش شود، مقابله کرده و آن را از بین ببرند، تا ملت و دولت به زودی شاهد پیشرفتهای مناسب و مطلوبی باشند.
منبع: خبرگزاری فارس
گوشت مرغ به دلیل خصوصیاتی از قبیل کیفیت خوب پروتئینی، چربی کمتر، طبخ آسان و سریع، هضم آسان، نسبت به سایر گوشتها ارجحیت دارد. دارای 20 ـ 5/17 درصد پروتئین، 60% ـ 56 آب، 1 تا 2 درصد املاح و 24 ـ 18 درصد چربی میباشد.
لازم است در هنگام خرید گوشت مرغ به یک سری نکات توجه کنید:
* گوشت مرغ را حتما از فروشگاههای معتبر بخرید و در موقع خرید حتما به بسته بندی و تاریخ انقضا و شرایط نگهداری آن توجه کنید.
* توجه داشته باشید به علت ذبح غیر استاندارد، لاشهی این مرغها اکثرا دارای نقاط خون مردگی و ضرب دیدگی میباشد و به علت رعایت نکردن مسایل بهداشتی در حمل و نقل و ذخیره سازی دارای آلودگیهای میکروبی است.
* بعد از اطمینان از معتبر بودن فروشگاه به پوست لاشهی مرغ دقت کنید. پوست لاشهی باید به طور یکنواخت روی بدن کشیده شده و عاری از هر نوع پارگی، کوفتگی، رنگ پریدگی و علائم غیرطبیعی باشد.
* استخوان سینه مرغ باید کاملاً مستقیم و بدون شکستگی یا انحای غیرعادی بوده و عضلات آن برجسته و سخت و محکم از زیر پوست مشخص باشند.
* سطح بدن باید درخشنده و مرطوب بوده و بوی غیرطبیعی استشمام نگردد، چنانچه سطح بدن در اثر دست زدن چسبنده و یا لزج به نظر برسد، دلیل بر کهنگی آن است.
* در هنگام خرید یا استفاده از گوشت مرغ حتما به رنگ ماهیچه رانها و بقیه بدن مخصوصا سینه که سفیدرنگ است دقت کنید. مشاهده رنگهای غیرعادی در گوشت نشان دهندهی کهنگی و معایب دیگری از جمله بیماریها و آلودگی ثانوی میکروبی است.
* در مورد رانها بعد از کندن پوست دقت کنید که دارای خونریزیهای زیر پوستی نباشد و گوشت آن شفاف و صورتی رنگ به نظر برسد.
* توصیه دیگر در مورد مصرف جگر مرغ است. به علت استفاده بی رویه از واکسنها و آنتی بیوتیکها در پرورش صنعتی طیور و تجمع بازمانده دارویی آنها در کبد، مصرف جگر مرغ توصیه نمیشود و حتی الامکان به میزان کمتری از آن استفاده کنید.
* پوست طیور نیز منبعی برای این باقیمانده دارویی است. بنابراین بهتر است هنگام مصرف ابتدا پوست مرغ را کنده و سپس آن را طبخ کنید.
فواید گوشت مرغ
گوشت مرغ، یکی از مهمترین مواد غذایی محسوب میشود که سرشار از پروتئینهای مختلف است.
مصرف گوشت مرغ در حفاظت از سیستم عصبی بدن موثر است.
سطح بالایی از ویتامین B3 که به آن نیاسین نیز میگویند در گوشت مرغ موجود است که از بیماریهایی که ناشی از بالا رفتن سن است، جلوگیری میکند.
براساس مطالعات انجام شده در سال 2004، غذاهایی مثل گوشت مرغ که سرشار از نیاسین هستند میتوانند از بیماریهای مغزی از قبیل آلزایمر جلوگیری کنند.
پیشگیری از سرطان:
گوشت مرغ علاوه بر اینکه حاوی مقدار زیادی نیاسین بوده، سرشار از سلینوم نیز هست. سلینوم در بدن یک آنتیاکسیدان محسوب میشود. سلنیوم موجود در مرغ میتواند به تحریک DNA کمک کند که تحریک آن، در احیای سلولهای آسیب دیده و همچنین زدودن و رفع سلولهای غیرعادی در بدن نقش دارد. این ماده، در پیشگیری از سرطان نیز موثر است و به سلولهای غیرعادی اجازه رشد و تکثیر نمیدهد.
منبعی سرشار از پروتئین:
گوشت مرغ و همچنین قسمتهای داخلی آن سرشار از پروتئین است. در واقع هر 4 گرم گوشت مرغ به طور تمام و کمال، 86 درصد پروتئین توصیه شده در رژیم غذای را تامین میکند. پروتئین علاوه بر اینکه از پوکی استخوان جلوگیری میکند در تقویت پوست و مو همچنین ترمیم بافتهای ماهیچهای موثر است.
نکاتی جالب در مورد گوشت مرغ
مرغ خام را به صورت فریزر شده میتوان تا دو سال در یخچال نگهداری کرد و از آنجایی که گوشت مرغ 2 یا 3 حلقه چربی اشباع نشده دارد در مقایسه با گوشت قرمز بسیار مفیدتر است.
گوشت مرغ یکی از کم خطرترین گوشتها به شمار میآید زیرا، در بین افراد به ندرت دیده شده که کسی به این گوشت آلرژی داشته باشد.
ویتامینها و مواد معدنی موجود در گوشت مرغ:
گوشت مرغ علاوه بر اینکه حاوی انواع مختلفی از ویتامینهاست، سرشار از ویتامینها و مواد معدنی مختلف نیز هست:
اسید امینه تریپتوفن:
از آنجایی که این آمینو اسید مهم و ضروری در افزایش سطح سروتنین در مغز موثر است به خواب راحت و مفید کمک زیادی میکند. از خواص دیگر این ماده میتوان به خاصیت ضد افسردگی آن اشاره کرد که به شادمانی افراد کمک زیادی میکند.
نیاسین:
این ماده حیاتی در تقویت پوست، دستگاه هاضمه و سیستم عصبی موثر است و با اثری که در تبدیل غذا به انرژی دارد از بیماری آلزایمر جلوگیری میکند.
سلنیوم:
سلنیوم با خاصیت آنتیاکسیدانی که دارد با اثر بر ترمیم بافتهای بدن، از انواع سرطانها جلوگیری میکند. این ماده همچنین به عملکرد تیروئید نرمال و سیستم ایمنی بدن کمک زیادی میکند.
ویتامین B6:
این ویتامین با اثری که برعملکرد پروتئینها و گلبولهای سرخ دارد از بیماریهای قلبی پیشگیری میکند.
فسفر:
فسفر، علاوه بر اینکه به عملکرد پروتیئنها برای ترمیم سلولها و بافتها کمک زیادی میکند، در ساختمان دندانها و استخوانها نیز نقش مفیدی را ایفا میکند.
توصیه های لازم در مورد گوشت مرغ
▪ گوشت مرغ تازه رنگ و بوی طبیعی داشته و پوست آن عاری از چروکیدگی است .
▪ گوشت مرغ فاسد تیره و پر خون یا کبود میشود .
▪ گوشت مرغ در اثر نگهداری در شرایط نامناسب به تدریج خاکستری و گاهی سبز رنگ میشود که بایستی در این مواقع از مصرف آن خودداری نمود .
▪ تحلیل رفتن عضلات بخصوص در ناحیه سینه مرغ نشانه بیماری انگلی و عفونی است .
نکته : لکههای سفید روی پوست مرغ و عضلات مرغ به علت انجماد آب زیر پوست و عضلات است .مصرف چنین گوشتی بلامانع است .
● علایم مرغ مرده سر بریده :
- ورم و سرخی پوست
- لکههای آبی و سیاه در تاج
- پس دادن رنگ کیسه صفرا و لکههای حنایی رنگ در محوطه شکمی
- لختههای خون در قلب و رگها
▪ نکته: جوجههایی که برای کباب مصرف میشوند نباید کمتر از سیصد گرم وزن داشته باشند .
▪ نکته: از مصرف مرغهایی که دچار لاغری شدید هستند خودداری نمایید .
واشنگتن در روزهای اخیر، موضوع افزایش شمارِ زیردریایی های چین نسبت به ایالات متحده را برجسته کرده است؛ بی آنکه به ماهیت زیردریایی و تفاوت آن با کارکردِ ناوهواپیمابر، رزمناو و ناوشکن اشاره ای کند.
جوزف مالوی، فرمانده آماد و پشتیبانی نیروی دریایی امریکا، اخیرا در نشست مشورتی به نمایندگان کنگره امریکا گفت که چینیها در حال توسعه ناوگان زیردریایی خود هستند و اکنون تعداد زیردریاییهای دیزلی و اتمی این کشور از ایالات متحده نیز بیشتر شده است.
سخنانِ دریابان مالوی بهسرعت در رسانههای غربی بازتاب یافت؛ بی آنکه تحلیل درستی از آن ارایه شود. در نتیجه، تصویری هراس انگیز از چین ترسیم شد که در آن، پکن از نظر نظامی، برنامههایی بلندپروازانه و تهدیدآمیز دارد.
با این حال، واقعیت چیز دیگری است. در علوم نظامی، زیردریایی از نظر راهبردی، ابزاری پدافندی (دفاعی) به شمار میرود. یعنی هیچ کشوری با زیردریایی به کشورهای دیگر حمله نمیکند! کاربرد اصلی زیردریایی این است که به صورت نامحسوس (زیرِدریا) به گشت زنی در آبهای ساحلی بپردازد و یا نقشِ پدافند زیرسطحی را برای ناوهای هواپیمابر، رزمناوها و ناوشکنها ایفا کند.
به زبان دیگر، آنچه نیت و توانِ آفندی (تهاجمی) کشورها را در دریا به نمایش میگذارد، تعداد ناوهای هواپیمابر و رزمناوهایشان است و نه تعداد زیردریاییهایشان.
کشورها ناوهای هواپیمابر را برای جابهجاییِ جنگنده ها و بالگردهایشان به نقاط دوردست میسازند و از رزمناوها هم معمولا برای پوشش هوایی و پرتاب موشک از دریا استفاده میکنند. ناوشکن ها که از رزمناوها کوچکترند، به دلیل وزن کمتر، مانورپذیری بیشتری دارند و مهمترین ابزار در نبردهای دریایی به شمار میروند. و بالاخره از پاسناوها (Frigates) که ناوچههای کوچکی هستند، چنانکه از نامشان پیداست، برای گشت زنی و پاسداری استفاده میشود. بنابراین، شاید بتوان تعداد ناوهای هواپیمابر، رزمناوها و ناوشکنهای یک نیروی دریایی را معیارِ آفندی بودن آن نیرو دانست، اما تعدادِ پاسناوها و زیردریاییها را به تنهایی، نمیتوان معیار مناسبی برای توانِ آفندی قلمداد کرد.
با این آگاهی، بد نیست نگاهی به آمار ناوهای امریکا و چین بیاندازیم: نیروی دریایی ایالات متحده اکنون 10 ناو هواپیمابر و سه هزار و 700 جنگنده و بالگرد در اختیار دارد، در حالیکه نیروی دریایی چین، تنها یک ناو هواپیمابر و حدود 650 بالگرد و جنگنده دارد.
چینی ها در حال ساخت چهار ناو هواپیمابر و امریکایی ها در حال ساخت سه ناو هواپیمابر جدید هستند.
ایالات متحده 22 رزمناو دارد، اما رزمناو در نیروی دریایی چین مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان، تعریف نشده است و وجود ندارد.
نیروی دریایی امریکا 47 ناوشکن و نیروی دریایی چین 25 ناوشکن دارد.
ارتش امریکا همچنین 71 فروند زیردریایی دارد. پیش از این، برخی منابع، شمارِ زیردریاییهای چین را بیش از 60 و برخی منابع دیگر، 68 فروند ذکر کرده بودند. اگر اطلاعات مالوی را معتبر بدانیم، چینیها اینک باید بیش از 70 فروند زیردریایی داشته باشند.
بدون در نظر گرفتن متغیرهایی مانند نوع زیردریایی ها و کیفیت ناوها، صرفا با مشاهده آمار پیش گفته، میتوان نتیجه گرفت که نیروی دریایی امریکا، نیرویی بهشدت آفندی و نیروی دریایی چین، نیرویی کمابیش پدافندی است. حال اگر این واقعیت را هم در نظر بگیریم که چین بیش از 4 برابر امریکا جمعیت دارد و احتمالا به زودی به بزرگترین اقتصاد جهان نیز تبدیل خواهد شد، این پرسشها مطرح میشود که امریکا در قیاس با چین، چه نیازی به این همه ناو هواپیمابر، رزمناو و ناوشکن دارد یا دستکم چه دلیلی دارد که از توسعه طبیعی نیروهای مسلح چین نگران باشد؟
زمان رضاخانی
یک مقام ارشد امریکایی تأکید کرد که مذاکرات در خصوص محدودسازی برنامه هستهای ایران پیشرفت قابل توجهی داشته است.
به نقل از رویترز، یک مقام ارشد امریکایی در جمع خبرنگاران تصریح کرد که هنوز موانع زیادی برای دستیابی به یک توافق با هدف محدود کردن برنامه هستهای ایران بهازای کاهش تحریمهای اقتصادی، باقی مانده است و انتظار نمیرود که دو طرف طی هفته آینده به توافق برسند.
جان کری وزیر خارجه امریکا و محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، در حالی قرار است روزهای آینده با یکدیگر در سویس دیدار و گفتگو کنند که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل برای سخنرانی در کنگره امریکا وارد واشنگتن میشود.
نتانیاهو قصد دارد روز سهشنبه آینده در جمع نمایندگان کنگره در مخالفت با مذاکرات هستهای ایران و قدرتهای جهانی سخنرانی کند. برخی جمهوریخواهان امریکایی نیز از روند مذاکرات امریکا با ایران، انتقاد کردهاند.
این مقام امریکایی افزود: خیلی صریح، فکر میکنم که چالش برای کسانی که منتقد این توافقنامه هستند از جمله بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، این است که چه رویکرد جایگزینی میتواند بهتر عمل کند.
این مقام امریکایی در جمع خبرنگاران افزود: ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا در مذاکرات هفته آینده جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و محمدجواد ظریف همتای ایرانی وی در مونتروی سویس حضور خواهد داشت.
سفر نتانیاهو به واشنگتن دو هفته قبل از انتخابات سراسری اسرائیل خواهد بود و این مسأله با انتقادات زیادی در امریکا و اسرائیل روبهرو شده است.
نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد که بیشتر مردم فرانسه رشد اسلام هراسی را در کشورشان احساس میکنند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از پاریس، نظرسنجی موسسه اودوکسا (Odoxa) به سفارش رسانههای فرانسوی اعلام کرد: 71 درصد فرانسوی ها معتقدند که اسلام هراسی در سال های اخیر افزایش یافته است.
بر پایه نتایج این نظرسنجی، 84 درصد از هواداران احزاب چپگرا و 75 درصد از هواداران احزاب دست راستی به افزایش اسلام هراسی در فرانسه اذعان دارند.
این نظرسنجی در روزهای 26 و 27 فبروری (7 و 8 حوت) به صورت اینترنتی و در جامعه آماری یک هزار و سه فرانسوی بالای 18 سال صورت گرفته است.
همین نظرسنجی نشان می دهد 68 درصد مردم فرانسه نیز افزایش اقدامات ضدیهودی را در فرانسه احساس می کنند.
دولت فرانسه در حالی تدابیر ویژهای را برای حفاظت از یهودیان و اماکن متعلق به آنان اتخاذ کرده که مسلمانان بیش از یهودیان در معرض اقدامات اسلام ستیزانه قرار دارند.
چندی پیش جمعیت مقابله با اسلام هراسی در گزارش سالانه خود در مورد اقدامات مجرمانه علیه مسلمانان، از افزایش 10.6 درصدی اسلام هراسی در جامعه فرانسه خبر داده بود.
سخن جدید/5 حوت
افراد مسلح ناشناس، ۳۰مسافر افغان را در بزرگراه کابل-قندهار ربودهاند. گفته میشود که ربودهشدگان مهاجران هزاره بودند که از ایران به وطن خود باز میگشتند.
مسئولان محلی میگویند این مسافران با دو بس (اتوبوس) مسافربری به طرف کابل در حرکت بودند که ناوقت دیروز دوشنبه ۴حوت/اسفند در راه ولسوالی شاهجوی زابل به چنگ افراد ناشناس افتادند.
عبدالخالق ایوبی، ولسوال شاهجوی زابل گفته گزارشهای ابتدایی نشان میدهد که ربایندگان لباس سیاه بر تن داشته و نقاب به صورت زده بودند. آقای ایوبی میگوید مردم محل گفتهاند، افراد نقابپوش با زبانی صحبت میکردند که برای آنها ناشناس بودهاست.
یک مقام ریاست ترانسپورت ولایت قندهار هم گفته که مردان ناشناس مسافران دو بس شرکت مسافربری "غزنی پیما" را متوقف کرده و مسافران آن را با خود بردهاند.
اما مسئولان شرکت مسافربری غزنی پیما به بیبیسی میگویند که بسهای این شرکت در این شاهراه توسط افرادی در لباس ارتش افغانستان که نقابهای سیاه داشتند متوقف شد و افراد مسلح نقابپوش از سرنشینان بسها شناسنامه خواستند.
نصیر، نماینده این شرکت در زابل به بیبیسی گفته است نقابپوشها از همه خواستند که شناسنامههای خود را نشان دهند و سپس مردان هزاره را با خود بردند و بقیه مسافران برای دو ساعت در محل ماندند. اکثر هزارهها شیعه هستند و به گفته خبرنگاران، ربوده شدن این افراد باعث بروز نگرانی در مورد فعالیت برخی گروههای تندرو در جهت ایجاد تنش فرقهای شده است.
نماینده شرکت مسافربری غزنی پیما میگوید که در طول دو ساعت بعد از این گروگانگیری، هیچ مامور پلیس یا سرباز ارتش از محل عبور نکرد و بعد از دو ساعت نیروهای ارتش به محل رسیدند و بقیه مسافران را به کابل و قندهار انتقال دادند.
یک زن مهاجر که در محل این رویداد حضور داشت و حالا به کابل برگشته میگوید مردان سیاه پوش مسلح، ابتدا بسها را متوقف کرده و به طرف بیابان رهنمایی کردند و سپس مردان هزاره را جدا کردند.
این زن که میخواهد نامش فاش نشود به بیبیسی گفت: "دو تا اتوبوس را نگه داشتند، از یکی ۱۹و از دیگری ۱۲هزاره را بردند. لباس های نظامی داشتند و صورت شان پوشیده با نقاب مشکی بود. یکی شان لباس و موهای بلند داشت، هم پشتو و هم فارسی صحبت می کردند و می پرسیدند که برخیزید، مذهب شما چیست و کی هستید."
این خانم که با پسرش به کابل برگشته میگوید که دو تا پسر عموی او هم در جمع ربوده شدهها است و از دیروز تا حالا هیچ خبری از آنها ندارد.
وزارت امور داخله/کشور افغانستان تا هنوز برای ارائه جزئیات در این مورد حاضر به صحبت نشده است اما گفته که پلیس به خاطر حفظ جان ربوده شده ها همه تلاشهای خود را به خرج خواهد داد.
بزرگراه کابل-قندهار از مسیرهای پر خطر و نا امن افغانستان محسوب میشود، شورشیان مسلح در این مسیر فعالیت دارند و پیش از این نیز موتر/خودروهای مسافری را متوقف کردهاند.
در این بزرگراه اخیرا گزارشهای تایید ناشده از حضور پیکارجویان خارجی نیز دریافت شده است اما تاکنون فرد یا گروهی مسئولیت ربودن این مسافران را به عهده نگرفته است.
سخن جدید/5 حوت
کاخ سفید با رد هرگونه تغییر در استراتژی افغانستان به ویژه درباره کاهش سربازان امریکایی در این کشور اعلام کرد، رییسجمهور امریکا همچنان آماده دریافت ایده برای بررسی استراتژی خود با استفاده از مشورت با رهبری ارشد نظامی ایالات متحده است.
به نقل از پایگاه خبری پی تی آی، "جاش ارنست"، سخنگوی کاخ سفید به خبرنگاران گفت: این استراتژی به این صورت است که باراک اوباما، رییس جمهور امریکا به آن اطمینان کامل دارد اما آماده بررسی همین استراتژی بر مبنای مشاوره و رایزنی با فرمانده ارشد نظامی ایالات متحده است. در ابتدای امر هر جا که لازم باشد، عملیات مقابله با تروریسم انجام می شود اما همچنان به آموزش، مشاوره و تجهیز نیروهای امنیتی افغان میپردازیم.
وی افزود: چنین اقدامی هم اکنون در حال انجام است و مقامهای دولت کابل گفتهاند که بر این باورند این عملیات موثر و سودمند بوده و به تضمین امنیت کشور کمک کرده است.
سخنگوی کاخ سفید همچنین ادامه داد: اوباما همچنان به این استراتژی ادامه میدهد او برای دریافت ایدهها و مشورتهای رهبری نظامی امریکا اعضای ارشد تیم امنیت ملی آماده است تا به بررسی این مساله بپردازد که این استراتژی در قبال افغانستان چه تاثیری بر اوضاع میگذارد.
در همین حال، اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان قرار است پس از مذاکرات به آمریکا برود و با اوباما در کاخ سفید دیدار کند.
جاش ارنست ادامه داد: ما به دقت با رهبران نظامی درباره این استراتژی به رایزنی پرداختهایم. همچنین با دولت کابل نیز به دقت همکاری کردهایم چون در نهایت افغانها شریک ما هستند؛ یک همکاری مثمرثمر میان امریکا و جامعه جهانی و دولت افغانستان. نیروهای امنیتی افغان در حال حاضر مسئول برقراری اوضاع امنیتی در کشور خودشان هستند. ما این مسئولیت را به آنها دادهایم و حال آنچه که وجود دارد تلاشی برای تداوم ارتقای ظرفیت و توانایی آنها در حفاظت از کشورشان است.
«مصاحبه با مشاور مدیرعامل در امور جذب، هدایت و توسعه سرمایهگذاری منطقه آزاد چابهار»
روزنامه سخن جدید به دلیل اهمیت چابهار در تعاملات اقتصادی ایران و افغانستان و تأثیر به سزای این بندر در رسیدن افغانستان به آبهای آزاد و رونق تجارت از طریق آن و هم به دلیل نقش آن در تأمین امنیت منطقه و رشد و توسعهی دو جانبه، در گذشته نیز اطلاعرسانیهای گسترده و زیادی را در این خصوص انجام داده است. نشر بیش از بیست شماره که دارای محتوای اطلاعاتی در خصوص منطقه آزاد چابهار و بندر چابهار و آگاهی رسانی در خصوص امتیازات و تسهیلات ممکن برای سرمایهگذاران افغانستان در آن منطقه بود یکی از اقدامات این روزنامه بوده است. مراجعهی افراد به دفتر روزنامه و تشریح موضوعات مرتبط با این قضیه نیز از جمله فعالیتهای دیگر در این راستا بوده است.
با استفاده از فرصتی که به دست آمد، در حاشیهی نمایشگاه مشترک ایران – افغانستان که در کابل از 28 دلو تا 1 حوت برگزار گردید، مصاحبهای را با جناب آقای باور، مشاور مدیرعامل در امور جذب، هدایت و توسعه سرمایهگذاری در منطقه آزاد چابهار انجام دادیم که ماحصل آن در اختیار خوانندگان سخن جدید قرار گرفته است.
سخن جدید: جناب آقای باور، ضمن خوش آمدید و ابراز خرسندی از حضور شما و همکاران تان درا فغانستان که فرصت مغتنمی جهت اطلاع یافتن سرمایهگذاران افغانستانی در چابهار است، یک معرفی عمومی از منطقه آزاد چابهار داشته باشید و بفرمایید که چه امکانات و تسهیلاتی برای سرمایهگذاران خارجی درا ین منطقه فراهم است و مهیا خواهد شد؟
باور: ابتدا تشکر میکنم از شما که اهمیت و توجه خاصی به مسأله سرمایهگذاری در منطقه آزاد چابهار داشتید، بنده یوسف باور هستم؛ مشاور مدیرعامل در امور جذب، هدایت و توسعه سرمایهگزاری در منطقه آزا چابهار.
همانطور که مستحضرید، هدف از تأسیس منطقه آزاد چابهار بسان هر منطقه آزاد دیگر در دنیا، ایجاد تسهیل و امکانات سرمایهگذاری برای تاجران داخلی و خارجی، بخصوص سرمایهگذاران خارجی بوده است. این منطقه در یکی از نقاط خوب ایران ایجاد شده و امکانات و تسهیلات خوبی در آن نقطه فراهم شده است تا امکان جذب سرمایهگذاران خارجی با شرایط سهل و آسان در این نقطه فراهم شود. منطقه آزاد چابهار در اوایل دهه هفتاد هجری شمسی (تقریبا سال 1371) تأسیس شد.
اگر بخواهیم به اهداف ایجاد منطقه آزاد چابهار نگاهی انداخته باشیم، باید به ارزیابی برنامه «توسعهی محورشرق در ایران» بپردازیم. در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسعهی محور شرق یکی از برنامهها بود که در قالب آن توسعهی مناطق کمتر توسعه یافته از جمله استان (ولایت) خوزستان و بلوچستان بود که ایجاد منطقه آزاد چابهار یکی از این راهکارها به حساب میآید. منطقه آزاد چابهار از بدو تأسیس یکسری اهداف را دنبال میکرد که توجه به ایفای نقش در کشورهای همسایه بویژه افغانستان یکی از آن موارد بود. زیرا افغانستان با توجه به اینکه محصور در خشکه است و همسایه ایران میباشد، منطقه آزاد چابهار میتواند در توسعهی آن ایفای نقش برجسته داشته باشد. لذا میتوان گفت توسعه افغانستان یکی از اهداف اولیه و عمده از بدو ایجاد منطقه آزاد چابهار بوده و میباشد.
اما در منطقه آزاد چابهار ایران یکسری تسهیلات ویژه برای سرمایهگذاران خارجی وجود دارد. یکی از این تسهیلات، معاف از مالیات که پیش از این معافیت یک دوره پانزده ساله را شامل میشد و در قانون جدید که به تصویب مجلس رسیده است، این مدت به بیست سال افزایش یافته است. آزادی ورود و خروج کالا به منطقه چابهار –اعم از واردات و صادرات کالا- از تسهیلات دیگری است که در اختیار سرمایهگذاران خارجی قرار داده شده است. برای واردات و صادرات کالا از این منطقه حدود شش درصد عوارض مالیاتی وضع شده است. اما برای تولید که یکی از اهداف اصلی است، این موضوع متفاوت تر است. ورود ماشین آلات، مواد اولیهای چون چای با عوارض یک درصد امکانپذیر است. امتیاز دیگر، موضوع اقامت سرمایهگذاران با خانواده در این منطقه است که این موضوع با سهولت انجام خواهد شد.
منطقه آزاد چابهار یا بندر چابهار یکی از نقاط استراتژیک است. این بندر تنها بندری است که در حاشیه اقیانوس هند واقع شده است. یعنی تنها بندری است که به آبراه آزاد وصل است که این بندر از رهگذر واقع شدن در سواحل مکران، اهمیت زیاد اقتصادی، سیاسی و امنیتی دارد که همین مسأله باعث شده است تا مورد توجه جدی مقام معظم رهبری ایران نیز قرار بگیرد و حضرت آیت الله خامنهای در سخنان شان از آن به عنوان یک گنج یاد نموده است. سواحل مکران از جاسک تا سند کراچی در حوزه ایران قدیم بوده و حوزهی بزرگی را شامل میشود که مورد توجه ویژه دولت تدبیر و امید نیز قرار گرفته و اکنون زیربناهایی در منطقه جاسک که یک نقطه از این منطقه چابهار است، در حال ساخت میباشد. همین چند روز پیش اسکله 5 برای بارگیری کشتیها آماده بود که این امر نشان میدهد که این منطقه اهمیت ویژه وارد. بازدید مکرر ریاست جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای دکتر روحانی از این منطقه نیز نشاندهندهی اهمیت و توجه دولت به آن بوده است.
سخن جدید: با توجه به این اهمیتی که شما فرمودید و تسهیلاتی که در منطقه آزاد چابهار وجود دارد، از جانب سرمایهگذاران افغانستانی چگونه استقبال صورت گرفته است؟
باور: منطقه چابهار از گذشته تاکنون مورد توجه افغانستان – اعم از دولت و بخش خصوص بوده است- در طول دوران حکومت قبلی این توجه وجود داشته و در دولت جدید نیز آقای اشرف غنی، ریاست جمهوری افغانستان روی ایجاد تعاملات اقتصادی و تجاری از طریق بندر چابهار تأکید ویژه داشته است. ایشان بارها بر این مطلب تأکید داشته است که بندر چابهار اهمیت به سزایی برای افغانستان دارد، زیرا میتواند افغانستان را از وابستگی انحصاری به یک مرز نجات داده و مخاطراتی را که از این ناحیه بر افغانستان تحمیل میشود، دفع نماید. چابهار چنین ظرفیتی را دارد که افغانستان در رسیدن به کشورهای آسیای میانه کمک خواهد کرد و انتقال کالا را به صورت آسان، ارزان و سریع میسر خواهد کرد.
تاکنون بیش از صد شرکت افغانستانی در منطقه آزاد چابهار مراجعه نموده و خواهان سرمایهگذاری و اقدام به ایجاد تأسیس نمایندگی نموده اند. با توجه به تفاهمنامهای که در سال 1382 میان افغانستان و ایران در زمانیکه آقای کاظمی در وزارت تجارت مسوولیت داشتند، بستر تعامل میان دو کشور در منطقه آزاد چابهار ایجاد شد و این اولین تفاهمنامه برای توسعه سرمایهگذاری در منطقه آزاد چابهار بود. اولین نمایشگاه به همین هدف در سال 1382 با مشارکت افغانستان در منطقه آزاد چابهار ایجاد شد، اولین پرواز خارجی در این منطقه از افغانستان انجام شد که شرکت هوایی آریانا بود و هیأت افغانستان را از کابل به چابهار و پس از چهار روز به کابل برگرداند.
تسهیلات فعلی واگذاری 50 هکتار زمین با هزینهی اندک و امتیازات خوب برای سرمایهگذاران خارجی است. شرکتهای زیادی مراجعه کردهاند، ولی تاکنون هشت شرکت قرارداد امضا کردهاند و یک شرکت در عرصهی حمل و نقل (بارچالانی) شروع به فعالیت کرده است. اجارهی زمین در این منطقه برای سرمایهگذاران خارجی کمتر از یک دالر در ازای هر متر مربع در یک سال است. و مقامات افغانستان تاکنون بارها به این منطقه سفر کرده اند. آقای مصطفی کاظمی در زمان تصدی وزارت تجارت دوبار به این منطقه آمده و آقای گل آغا شیرزی نیز در زمانیکه وزیر شهرسازی و مسکن بود به این منطقه سفر کرده و آقای احدی نیز به عنوان وزارت تجارت، آخرین مقامی بود که در سال 1391 برای امضای قرارداد به این منطقه حضور یافته است. این موارد نشان میدهد که منطقه آزاد چابهار در نگاه مقامات افغانستان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
هرچند ممکن است شایعاتی دامن زده شود که با توجه به فشارهایی از جانب برخی از کشورها به جمهوری اسلامی ایران است، اهمیت این بندر و منطقه چابهار شاید تنزل یافته باشد، ولی میتوان گفت که این بندر در نگاه جامعه جهانی نیز اهمیت به سزایی داشته و بارها برآن تأکید شده است. نمونهی روشن آن تأکید بر نقش چابهار در کنفرانس لندن بود که اواخر سال میلادی گذشته برگزار شد. یکی از تعهدات جامعه جهانی برای بازسازی افغانستان، سرمایهگذاری روی بندر چابهار بود که این امر نشان میدهد که این بندر مورد توجه ویژهی افغانستان در تعامل با جامعه جهانی نیز قرار دارد.
سخن جدید: راهکار اجرای روند سرمایهگذاری در بندر چابهار چگونه است و مراحل اداری آن چگونه عملی میگردد؟
باور: دو راه وجود دارد؛ یک راه این است که مثل سایر اتباع خارجی برای سرمایهگذاری در عرصههای مختلف به این منطقه و سازمان منطقه آزاد چابهار مراجعه میکنند. هم اکنون بسیاری از اتباع افغانستان در عرصهی تجارت از جمله وارد کردن قطعات خودرو (موتر) لاستیک (تایر)، مواد غذایی، پارچه و... در این منطقه فعال هستند. راه دیگر این است که از کانال وزارت تجارت افغانستان برای این کار مراجعه کنند که تاکنون موارد مراجعات مستقیم بیشتر بوده است.
سخن جدید: انتقادهایی هم وجود دارد که مراحل اداری سرمایهگذاری در منطقه آزاد چابهار خیلی سختگیرانه بوده و بروکراسی پیچیدهای دارد. در این خصوص چه اقدامات تسهیل کنندهای روی دست گرفته شده است؟
باور: برخی از مشکلات موجود بوده، ولی مشکلات در حوزه منطقه آزاد چابهار نبوده و ناشی از برداشت مقررات و تسری قوانین عمومی در حوزه منطقه آزاد بوده است. اقداماتی برای رفع این موانع انجام شده است؛ از جمله اینکه در سفر اخیر رییس جمهور، جناب آقای روحانی، مشاور رییس جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد، جناب آقای ترکان ماموریت پیگیری حل این مشکلات را به عهده گرفته است. در بودجه سال آینده (1394) نیز سه صد هزار دالر برای این امر اختصاص داده شده است. قرار براین شده است که تعمیم دادن مقررات در خصوص منطقه آزاد چابهار خاتمه پیدا کند و بعد از این مناطق آزاد قوانین خاصی داشته باشد و پس از دریافت مجوز فعالیت، به واحد اشتغال معرفی شده و اجازه کار داشته باشند، از طریق نیروی انتظامی نیز آنان مجوز اقامت دریافت کنند.
هم اکنون حدود بیش از دوصد تاجر افغانستانی در دبی فعالیت دارند که بین ده تا سی میلیون دالر در آنجا سرمایهگذاری کرده اند و این ظرفیت، اهمیت اساسی و عمدهای دارد. قرار است برای سرمایهگذاران افغانستان از سه تا پنج سال مجوز اقامت صادر شود و مشکلات بروکراسیها نیز حل شده و تسهیلات موجود در مدت زمان اندک قابل دسترس باشد. هم اکنون فعالان اقتصادی اتباع افغانستان در این منطقه حضور دارند و مجتمعهای تجاری چون «حکیمی شاپینگ سنتر» در این منطقه فعال هستند و در عرصهی صادرات پارچه و سایر کالاها فعالیت داشته و از امتیازات آن استفاده میکنند.
سخن جدید: تقاضاها و پیشنهادهایی هم وجود دارد که مراحل اداری سرمایهگذاری در منطقه آزاد چابهار توسط اتباع افغانستان، انجام شده و به شکل کارگزاری صورت پذیرد. این پیشنهاد تا چه اندازه مقدور و امکانپذیر است؟
باور: این پیشنهاد قابل بررسی و امکانپذیر است. وزارت تجارت افغانستان میتواند با ایجاد دفتر در منطقه آزاد چابهار، انجام مراحل اداری سرمایهگذاری را به یک شرکت افغانستانی به صورت کارگزاری واگذار نماید. این روند هزینهی اندکی برای دولت هم خواهد داشت و قرار است از سوی شورای عالی مناطق آزاد بررسی شود.
سخن جدید: با تشکر از شما
مصاحبه با حسن سرهنگ پور، مدیر عامل شرکت مرغ اجداد مازندران
آنچه در پی می آید مصاحبه با یکی از شرکت کنندگان نمایشگاه مشترک ایران-افغانستان است که از 28 دلو تا 1 حوت در کابل برگزار گردید.
سخن جدید: در آغاز معرفی مختصری از شرکت مرغ اجداد مازندران بفرمایید و مختصری از فعالیتها و سابقهی این شرکت را توضیح دهید.
سرهنگ پور: شرکت مرغ اجداد دارای سابقه بیست سال فعالیت است و در یکی از بهترین نقاط ایران (ولایت مازندران) موقعیت دارد. این مجموعه مرغداری، پرورش دهندهی مرغ مادرگوشتی و تولیدکننده جوجه یکروزه گوشتی با بیش از سه دهه فعالیت در عرصهی پرورش مرغ گوشتی مادرواجداد به سهم خود نقش مهم و بسزایی در تولید و تاًمین گوشت سفید دارد و قادر است تا سقف 500 تن گوشت در یک ماه تولید کند.
تاًمین شرایط و اجرای موارد بهداشتی جهت تاًمین سلامت یکی از مهمترین بـرنامهها و راهکارهای مدیریتی این شرکت میباشد که با سیستم کنترل و نظارت دقیق و بهبود کیفیت روزافـزون و استفاده از دستگاهها و فنـاوری پیشرفتـه جدید مانند دستگاههای ضدعفونی کننده ازن و RO وداشتن وسایل آزمـایشگاهی و نصب لاشه سوز و سپتیک تانک و سایــــر مـوارد زیست محیطــی سعی دارد سلامت و بهداشت تــولیدات خود را تضمین نماید.
لازم به ذكر است شرکت مرغ اجداد مازندران متشکل از سه فارم مجهز و فول و اتوماتیک مرغ مادرگوشتی به ظرفیتهای 55000قطعه در روستای بالااحمدکلا بابلسر و22000 قطعه در پاریکلا بندپی غربی و2000 قطعه درکلاریکلا بابلکنار و با اشتغال بیش از یکصد نفراز مهندسان (انجنیران) و دکتردامپزشک (واترنر) و کارگران بیش از 20 سال در تولید جوجهی یکروزه فعالیت دارد.
این شرکت در دو سال گذشته با ایجاد زنجیره مشارکتی با 30 واحد مرغ گوشتی و همچنین ایجاد کارگاه آموزشی مجهز به آمفی تاتر و سیستم صوتی تصویری به منظور ارتقای آگاهی و دانش مرغداران ماهانه قریب500 تن گوشت سفید به جامعه تحویل میدهد. ضمناً شرکت مرغ اجداد مازندران با داشتن کارگاه تولید دان مرغ به ظرفیت روزانه 50 تن و با ماشین آلات سبک و سنگین به تعداد 10 دستگاه جهت انتقال دان به فارمها و تغذیه گله با سیستم تمام اتوماتیک فعالیت مینماید.
سخن جدید: هدف از سفر به افغانستان و شرکت در نمایشگاه مشترک افغانستان – ایران چیست و تصمیم دارید چگونه فعالیتهایی را در افغانستان داشته باشید؟
سرهنگ پور: هدف از این سفر و شرکت در نمایشگاه را میتوان در دو مرحله ارزیابی و دسته بندی کرد. هدف اولیهی ما ارزیابی بازار افغانستان، شرایط مصرف کنندگان و تقاضاهای آنان، آشنایی با شرکتهای عرضه کننده و وارد کنندهی مرغ و پرورش دهندگان مرغ در افغانستان بود. به فضل خداوند چنین امکانی میسر شد و ما توانستیم در ظرف این چهار روز به خوبی در راستای اهداف اولیهی خویش بهرهبرداری مفید و مثبتی انجام دهیم.
هدف دیگر ما این بود که با توجه به نیاز مصرف کنندگان گوشت مرغ در افغانستان، بتوانیم مرغهای ایرانی را که از کیفیت خوب به لحاظ بهداشتی (صحی) و حلال بودن آن به دلیل حساسیت مردم افغانستان به ذبح اسلامی آن، وارد نموده و در اختیار مصرف کنندگان و مردم عزیز افغانستان قرار بدهیم.
سخن جدید: با توجه به ارزیابی شما از نمایشگاه و دید و بازدیدهای تان در ظرف این چند روز، برداشت شما از دورنمای کار در وارد کردن مرغهای ایرانی با همان کیفیتی که شما فرمودید، استقبال مردم از آن چگونه خواهد بود؟
سرهنگ پور: بنده فکر میکنم با توجه به نیاز مردم به این ماده غذایی مهم و اهمیت آن، مردم حق دارند که از گوشت مرغ با کیفیت، بهداشتی و حلال استفاده نمایند و این امکان با توجه به مشترکات فرهنگی و اجتماعی دو ملت ایران و افغانستان از طریق شرکت مرغ اجداد مازندران فراهم است و محقق خواهد شد. تعدادی از مردم از چگونگی گوشت مرغ اطلاع دارند وتعدادی هم نیازمند اطلاع رسانی هستند. زیرا گوشت مرغ که یک محصول گوشتی ساده است در ظاهر امر به همین سادگی مشاهده میشود، ولی در واقع دارای نقاط پیچیده و حساسی نیست میباشد. زیرا در صورت عدم رعایت موارد بهداشتی (صحی) در تهیه و بسته بندی یا پرورش و تولید گوشت مرغ ممکن است باعث سرایت بیماریهای خطرناک به استفاده کنندگان گردد. این موارد باید لحاظ شود و سطح آگاهی مردم نسبت به آن افزایش یابد.
سخن جدید: مرغیکه شما وارد خواهید کرد دارای استانداردهای لازم بهداشتی و صحی خواهد بود؟
سرهنگپور: بدون شک مرغیکه ما وارد خواهیم کرد با مجوز صادرات و اخذ گواهی بهداشتی از ادارههای مرتبط جمهوری اسلامی ایران و تحت قوانین سختگیرانه انجام خواهد شد. مرغیکه ما با برند تجاری و زیر نظر شرکت مرغ اجداد مازندران وارد خواهیم کرد، با مجوز صحت و صادرات زیر نظر سازمان دامپزشکی صورت خواهد گرفت. اما اگر قرار باشد مرغ صادراتی به صورت فلهای و بدون آرم و نشان وارد شود، ممکن است شرایط تهیه و تولید یا ورود و انتقال آن استاندارد نباشد و باعث انتقال بیماریهای خطرناک به استفاده کنندگان گردد.
ما به خاطر اینکه بتوانیم به صورت مستقیم و تحت نظارت شرکت مرغ اجداد مازندران مرغ با کیفیت و بهداشتی و زیر نظر قوانین معتبر کشور وارد نماییم، وارد افغانستان شدیم و دفتری را به عنوان نمایندگی فروش ایجاد نمودیم تا با تعامل مستقیم با توزیع کنندگان مرغ در افغانستان، محصول استاندارد و سالمی را در اختیار مصرف کنندگان قرار بدهیم. سعی ما براین است تا قیمت مرغ به صورت یک نواخت باقی مانده و پروسه نقل و انتقال آن به بهترین وجه و سریعترین آن انجام شده و محصول سالمی عرضه نماییم.
سخن جدید: سایر خدمات مورد نظر شما در چشم انداز کاری تان در افغانستان شامل کدام موارد خواهند شد؟
سرهنگ پور: یکی از نیازهای جدی که طی چند روز نمایشگاه قابل احساس بود و تقاضاهایی صورت گرفت، تولید مرغ در افغانستان بود. شرکت ما ظرفیت این موضوع را دارد تا با راه اندازی دورههای آموزشی برای مرغ داران و آشنایی آنان به مرغداری به شکل صحیح آن، تولید کنندگان مرغ را در افغانستان کمک نماییم.
یکی از برنامههای دیگر ما این است تا مرغداران و فارمداران افغانستان را کمک نماییم تا از مشکلات ساختاری و پروسهی پرورش مرغ نجات دهیم. یکی از این راهها اطلاع رسانی از آسیبها نسبت به مرغها با برگزاری دورههای آموزشی است. از طرفی هم پرورش مرغ یک کار حساس است که نیازمند تخصص است. ضرورت به دارو، واکسین و ایجاد سیستم تهویه وگرمایشی از ضرورتهای پروش مرغ است که در افغانستان موجود نیست و باعث آسیب و ضررهای بزرگی میگردد. ما حاضریم تا در خصوص ارائه اطلاعات کافی، تأمین دارو و دان استاندارد برای مرغها همکاری نماییم. اما این موارد نیازمند سرمایهگزاریها با مشارکت جانب افغانستانی است که امیدواریم بتوانیم در این کار موفق شویم.
سخن جدید: با تشکر و سپاس
این روزها موضوع مذاکرات صلح بار دیگر به صورت پنهان و آشکار در رفتار دیپلوماتیک مسولان عالی کشور دنبال میگردد.
هر از گاهی صدای مذاکرات صلح از سویی بلند شده و حضور جدی برخی از کشورها از جمله چین و پاکستان در این عرصه، امیدواریهای آمیخته با نگرانیها را نیز به بار آورده است.
اما در این میان همواره چند دستگی و چندپارچگیها در هر دو سو وجود دارد که گمانههای تحقق صلح را با هراسهای جدی مواجه نموده است. در آخرین مورد، گفته میشود گروه طالبان به صورت مستقیم وارد مذاکرات صلح شدهاند، ولی این گروه انجام چنین مذاکره را رد نمود.
ذبیحالله مجاهد که خود را سخنگوی طالبان افغانستان معرفی میکند، آغاز دور تازه مذاکرات را با امریکا در قطر رد کرده است.
پیشتر خبرگزاریهای رویترز و فرانسه گزارش داده بودند که منابع ارشد گروه طالبان گفتهاند قرار است دور تازهای از گفتوگوهای صلح بین مذاکره کنندگان این گروه و نمایندگان امریکا در قطر آغاز شود.
اما ذبیح الله مجاهد در مصاحبه با بیبیسی گزارشهای مربوط به برگزاری گفتوگو میان نمایندگان گروه طالبان و مقامهای امریکایی در قطر را رد کرد. آقای مجاهد گفت که با دفتر نمایندگی طالبان در قطر صحبت کرده است و آنها به او گفته اند که هیچ کسی برای مذاکره با آنها تماس نگرفته است.
او گفت که تا کنون کسی به نمایندگان گروه طالبان در قطر برای گفتوگوها مراجعه نکرده است.
در همین حال جن ساکی، سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز گفته است: «ما مشغول گفتوگوی مستقیم با طالبان نیستیم و هیچ نوع گفتوگوی مستقیم میان امریکا و طالبان از جنوری ۲۰۱۲ تا کنون صورت نگرفته است. امریکا متعهد به حمایت از یک روند صلح به رهبری دولت افغانستان است که منجر به ثبات و امنیت در افغانستان شود.»
به نقل از خبرگزاری رویترز یک عضو ارشد گروه طالبان در قطر گفته: «دور اول گفتوگوها پنجشنبه گذشته در قطر برگزار میشود و دور بعدی روز جمعه خواهد بود. بگذارید ببینیم چه اتفاق میافتد چون صحبتها تا هنوز نتیجهای نداشته است.»
مقامهای امریکایی نیز در این مورد واکنشی نشان ندادهاند.
در همین حال مقامهای دولت افغانستان گفته اند که مذاکرات صلح افغانستان با گروه طالبان مستقیم خواهد بود و چیزی از مردم پنهان نخواهد ماند.
آقای غنی در مورد گفتوگوهای صلح در روزهای گذشته با چهرهها و مقامهای افغان مشورت کرده و گفته که جزئیات گفتوگوها را با مردم شریک میکند
در سالهای گذشته دولت افغانستان تلاشهای زیادی برای متقاعد کردن گروه طالبان به مذاکرات صلح انجام داده اما این تلاش ها تا کنون نتیجهی عملی در پی نداشته است.
گفته میشود یکپارچه نبودن گروه های وابسته به طالبان در افغانستان اگرچه به معنای ضعف عمومی آنها در مقابل نیروهای امنیتی کابل است، اما همزمان می تواند تهدیدهایی جدی را علیه کشور افغانستان و کشورهای آسیای میانه ایجاد کند.
مجله دیپلمات با اشاره به گزارش اخیر روزنامه واشنگتن پست نوشت: مخالفان مسلح دولت در افغانستان، مدتهاست که هویت یکپارچهی خود را از دست داده است و دیگر آن گروهی نیست که ویژگی هایش را در مجلات طنز دهه 90 میلادی می شد دید.
برای مثال، در ولایت بدخشان واقع در شمال افغانستان، رهبری طالبان با حضور دانش آموزان دختر در مکاتب مخالفتی ندارد و بسیاری از اعضای گروه وی، از قوم پشتون نیستند. طالبان شمال، حتی با ایدئولوژی طالبان جنوب مخالف است!
در واقع، همین یکپارچه نبودن، یکی از دلایلی است که تاکنون تلاشهای صلح میان دولت کابل و طالبان به نتیجه نرسیده است. به عنوان مثال دولت کابل از اینکه دفتر طالبان در قطر به عنوان «دولت در تبعید» معرفی شود، بسیار خشمگین بود و در گفت وگوهای صلح، اصرار داشت که مذاکره کنندگان در این زمینه تضمین بدهند، اما چنین تضمینی از حوزه اختیار و توان مذاکره کنندگان خارج بود. گروه هایی که خود را طالبان می نامند، همگی در ظاهر به ‹ملا عمر› پدر معنوی طالبان ارادت دارند، اما به محض آنکه بر منطقهای مسلط می شوند ، کاملا مستقل عمل میکنند.
یک نمونه از تلاش های ناهماهنگ طالبان در بخشهای مختلف افغانستان را میتوان در تلاش طالبانِ در ولایت بدخشان برای تسلط بر محوری دید که افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و چین را به یکدیگر وصل میکند و کانون قاچاق تریاک و مواد مخدر به اروپاست.
البته چنین وضعیتی هم تهدید است و هم نوعی فرصت به شمار میآید: یک تهدید است، زیرا امکان ارتباط با گروه یا خواندن نیات گروه دشوار میشود. تهدید دیگر این است که بخشهای معتدلتر مانند طالبان در بدخشان ممکن است بتوانند محبوبیتی میان مردم بدست آورند. اما فرصت بدست آمده، در این است که عدم یکپارچگیِ طالبان بدین معناست که گروه در مقابل ارتش افغانستان در موضع ضعف است. به عبارتی دیگر، همزمان با پراکندگی طالبان در نواحی جغرافیایی، پیشرفت تدریجی نیروهای امنیتی در کابل تقویت می شود.
سوء استفادههای دلخراش گدایان از کودکان و حتی نوزادان به صحنههای رایج و متعارفی تبدیل شده که بینندگان این صحنهها بیشتر از ندیدن آن در یک روز خاص تعجب میکنند.
روزی نیست که ما شاهد کودکانی نباشیم که ساعتها زیر گرد و خاک شهر کابل و در زیر سرما و گرمای سوزان فصلهای متفاوت روی دامن مادران گدای شان نخوابند تا وسیلهای باشد برای اینکه اندک پولی به دست آید. کم نیستند زنان متکدی که در انظار متحیر مردم، کودکان را با خشونت و تنبیه وادار میکنند که همچنان روی پای شان دراز کشیده و نقش کودک بیمار را بازی کنند. کسان دیگری نیز هستند که کودکان معلول شان را به عابرین نشان میدهند و از آنان تقاضای کمک مالی برای معالجه وی را دارند. این گونه سوء استفادههای دلخراش از کودکان و حتی نوزادان به صحنههای رایج و متعارفی تبدیل شده که بینندگان این صحنهها بیشتر از ندیدن آن در یک روز خاص تعجب میکنند تا از دیدن آن در تمام روزهای سال.
شاید سوالی که در ذهن هر نظاره کنندهای نقش میبندد، این است که چرا در طول بیش از یک و نیم دهه حکومتیکه میلیونها دالر را صرف کرد، این ناهنجاریها از جامعه نه تنها کاهش نیافت که رشد روز افزونی به خود گرفته است.
از سوی دیگر، حیرت آور این است که در جامعهی اسلامی ما از دستورهای اسلامی درا ین خصوص خبری نیست. پرسش اصلی این است که آیا علیرغم تاکیدات ویژه اسلام در تربیت و رعایت حقوق محرومین و مستضعفان هیچ قانون الزامآوری در راستای حمایت از کودکان و نوجوانان قربانی و نظارت بر نحوهی زندگی و تعلیم و تربیت و رعایت حقوق آنان وضع نشده است؟ اگر پاسخ مثبت است چرا نشانهای از اجرای آن دیده نمیشود و در نبود این راهکارها و قوانین، سوء استفادههای مختلف از کودکان بیداد میکند.
این در حالی است که در کشورهایی که در کتب دینیشان هرگز توصیههای همسنگ توصیههای اسلامی نمیتوان یافت، فقط تماس تلفنی یک شهروند کافی است که پولیس و بازرسان مراکز متعدد حمایت از کودکان و نوجوانان را به مکانی سرازیر کند که در آن شائبه رفتار نامناسب با خردسال تصور شده است.
آیا آن کشورهای سرمایه پرست، از سر نیکوکاری دست به تدوین و اجرای سختگیرانه چنین قوانینی زدهاند یا اینکه حمایت از کودکان و نوجوانان در نزد آنان نوعی سرمایهگذاری دراز مدت برای حفظ امنیت و صلاح جامعه و منافع ملت است؟
کودکی که امروز به حال خود رها میشود، آیا همان خلافکاری نیست که فردا با سلاح سرد به زورگیری متوسل شده یا با سلاح گرم به موسسات مالی و مراکز تمرکز ثروت حملهور میشود؟ به اعتیاد و خلافهای سنگین روی میآورد و جان و مال شهروندان را دچار مخاطره و خسارت میکند؟ هزینههای سنگین تعقیب و دستگیری، محاکمه و زندان و کنترول این خلافکاران فردا از کدام منبع تامین میشود؟ از اموال خصوصی سهلانگاران یا از اموال ملت که به آن بیتالمال اطلاق میشود؟
مسوولین در تدوین بسیاری از قوانین از الگوهای غیربومی بهره میگیرند، ولی این اقتباسها و برداشتها بیشتر در جهت خلاص کردن حکومت از مشکلات جامعه صورت میپذیرد و توجهی به آن دسته از قوانین ممالک دیگر که در راستای حمایت از جامعه وضع شده، وجود ندارد. با نگاهی به قوانین حمایت از کودکان و نوجوانان کشورهای پیشرفته و مقایسهی آن با قوانین داخلی مصادیق این فراز روشن میشود.
با توجه به اینکه اکثر این کودکان و نوجوانان متکدی، شهروند واقعی کشور اند و سهم مساوی با سایر ساکنان این سرزمین دارند، حق دارند تا از مزایای زندگی عزتمندانه برخوردرا شوند. اما همواره این قشرهای آسیبپذیر منتظر حمایتهای خیرخواهانه و نگاه خیراتی هستند تا شاید مسوولین که خادمین کشور محسوب میشوند، دست مساعدتی بالا آورده ولطف خویشتن را شامل آنان بگردانند.
اما حقیقت این است که باید به آنان به چشم اربابان خردسالی نگاه کنند که سزاوار است هر چه سریعتر از دست باندها یا والدین نالایق رها شده و از مزایای یک زندگی معمولی همچون همسالان متعادل خود بهرهمند گردند.
سرمقاله
بیست و ششم ماه دلو سالروز شکست قشون سرخ در جایگاه یک ابرقدرت نیرومند شرقی در برابر سلاح ایمان و نیروی عقیدهی مردم افغانستان بود که بار دیگر توانستند موفقانه آزمون مبارزه با استعمار و استکبار را پشت سر بگذارند.
فرا رسیدن این مناسبت حقیقتی را خاطرنشان میسازد که عليرغم اختلافهاي موجود و انكارناپذيريكه ميان اقوام و اقشار مختلف كشور وجود دارد، تنها يك نقطهي توافق توانسته است اين دانههاي از هم گسسته را گردهم آورده و گرههاي مستحكمي ميان آنان ايجاد نمايد و آن فداكاري براي شكست نيروهاي استعمارگر و ستيزه براي كسب استقلال ارضي در برابر تجاوز خارجي ميباشد. اين خصيصه بارها در جنگهاي اول و دوم با انگليس مشاهده شده و بيرون راندن استعمارگر پيري كه ادعاي «كشور هميشه آفتاب» را داشت نشانهي روشني بر قدرت بسيج مردمي ملت افغانستان در جنگ عليه تجاوز خارجي دارد.
شكست ابرقدرت بزرگ شرق (اتحاديه جماهير شوروي) در واقع يك دستاورد انكار ناپذيري به شمار ميآمد. اعتراف تمام مردم دنيا به رشادت و شجاعت افغانها، اين سنگرداران جهاد مقدس مردم مسلمان افغانستان را به قهرمانان قابل ستايش در سطح جهاني مطرح ساخت. صرف نظر از ساير عوامل شكست روس و زمينههاي ديگر فروپاشي اين ابرقدرت شرقي، نقش رشادت و تلاش بي شائبهي مردم افغانستان با جان نثاريهاي مخلصانه شان يك عامل انكار ناپذير در اين خصوص ميباشد.
به اذعان مردم دنيا كه آن روز از طريق رسانه هاي همگاني به اعلام سپرده شد، فروپاشي كمونيزم در افغانستان معادلهي قدرت را در سطح جهاني تغيير داد و تفكر ابداعي «وابستگي» را از ميان كشورهاي جهان سوم برچيد. آن روزه اين باور در مفكورهي بسياري از مردم جهان سوم نهادينه شده بود كه بدون تكيه زدن به يكي از دو ابرقدرت شرق و غرب و پيوستن به جنبش دو قطبي، ادامهي حيات سياسي براي يك كشور غير ممكن است. اما پيروزي انقلابهاي اسلامي در سطح منطقه و شكست بزرگترين قدرت شرقي در افغانستان توسط مجاهدان افغان اين ايدهي تحميلي را باطل جلوه داده و بر مؤلفههاي آن خط بطلان كشيد.
اما متأسفانه انسجام بی مثال ملت افغانستان، پس از یک پیروزی بی نظیر و در نتیجهی مداخلات خارجی با رخوت و گسستگي ویرانگری در بخش مديريت امور داخلي مواجه شده و شيريني پيروزي بر خارجي ها در نبود ميكانيزم مديريتي مناسب در عرصهي داخلي به تلخي مبدل شد.
اكنون حالتي بر حيات سياسي - اجتماعي ما تحميل شده و سرنوشتي را گرفتار آمده ايم كه وارثان اصيل جهاد با زندگي در سکوت در قحط كدهي اين جغرافيا ميسازند و ميسوزند و بسياري از زمام داران اين پرچم پر افتخار در دام قدرت طلبي، زراندوزي و رفع اتهام از خويشتن تنها كاري كه ميتوانند پاك كردن سياهيها از دوسيههايي است كه محكمههاي حقوق بشري در ملك از ما بهتران براي شان ساخته اند. در اين ميان، آنچه از دست رفت افتخاري بود كه در نتيجهي شكست اتحاديه جماهيرشوروي به دست آمد و آنچه گمنام ماند قهرماناني بود كه خون خويش را در اين راه بر زمين ريختند تا خط سرنوشت انسان اين سرزمين را با خون سرخ شان در پيشاني تاريخ حك نمايند.
معتبرترین جامع حدیثی اهلبیت(ع)
نوشته فقیه عالیقدر حضرت آیتالله محسنی
یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی
زِهی صورت، زِهی معنی، زِهی خوبی، زِهی خوبی
پیشوای بزرگ اسلامی حضرت آیتالله محسنی افتخار دارم به عنوان نماینده شما در جلسه تجلیل از کتابهای برتر در سطح بینالمللی، اعلان نمایم؛ جامع روایی 8 جلدی، معجمالاحادیثالمعتبره نوشته حضرت شما در سه دوره و در سه رقابت، به عنوان کتاب برتر و اول شناخته شده است.
مرتبه نخست در کتاب فصل،
مرحله دوم در کتاب سال حوزههای علمیه اهل تشیع،
مرحله سوم در بیست و دومین دوره جایزه جهانی کتاب سال، به عنوان کتاب اول در سطح بینالملل اسلامی، در این مرحله، این کتاب از میان 17000 عنوان کتاب چاپ شده در خارج از ایران و 23721 عنوان کتاب چاپ شده در ایران که در حوزه کلان تمدن اسلامی نگاشته شده اند، برگزیده شده و رتبه اول را کسب کرد و در سالن اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی – تهران با حضور اندیشمندانی از جهان اسلام مورد تجلیل قرار گرفت.
داوران علمی کتاب سال معتقد بودند: «این کتاب در دوران معاصر، تنها جامع حدیثی است که با تخصص و روشمندی نوشته شده است، همچنین آنان اظهار داشتند، اظهار نظرهای نویسنده در توضیح اصطلاحات حدیثی و شرح برخی مفاهیم روایات؛ روشنگرترین و با اهمیتترین بخش این مجموعه فاخر هشت جلدی است»
دبیر علمی کتاب سال که یکی از اندیشمندان جهان اسلام است، گفت: توضیحات نویسنده در حاشیه احادیث، معارف فراوانی را در حوزههای نیاز اصلی مسلمانان، تأمین میکند، توضیحاتی پیرامون مفاهیمی چون تقریب مذاهب اسلامی، دینداری در عصر جدید، اقتضائات عصر کنونی، توجه به مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، ارزش کتاب را بالا برده و فهم احادیث را بسیار سهل گردانده است.»
همچنین افتخار دارم که در معرفی این دایرۀ المعارف بزرگ و معتبرالسند اسلامی، اظهار نمایم:
معجمالاحادیث المعتبره، تنها جامع روایی معتبرالسند در تاریخ حدیث اهل تشیع است. از ابتدای تدوین حدیث اهل بیت(ع) از جمله کتب اربعه، جوامعی چون وسایل الشیعه، بحارالانوار، الوافی، جامع الاحادیث، به درجیه اعتبار معجم الاحادیث المعتبره نمیرسد.
معجمالاحادیث المعتبره، واجد مصدرشناسی حدیث است. این ویژگی فاخر، یکی از اوصاف انحصاری او و از ابتکارات نویسنده اش میباشد. این دقت نظر در هیچ جامع روایی صورت نگرفته است. صاحبان جوامع روایی سابق رضی الله عنهم به این مفهوم که ابتدا باید اعتبار مصدر حدیث بررسی گردد و سپس به بررسی سند و سایر جهات حجیت خبر پرداخت، ملتفت نبوده و یا متوجه آثار آن نشده بودند که گاهی از کتب کتابخانهها و یا خریداری شده از بازار، نقل حدیث کردهاند.
معجمالاحادیث المعتبره، طرح جدیدی در ابواب حدیث گشوده است. نویسنده دانشمند آن با مطالعه و تجزیه و تحلیل دانش حدیث، ترتیبی نو و مبارکی در ساختار ابواب حدیث ارایه کرده است. همچنین ابوابی مثل کتاب الرجال، کتاب المعارف و... که در گذشته مغفول بوده، در این طرح نمایان گشته است.
معجمالاحادیث المعتبره، افق پاک و درخشانی را بر چهره مذاهب اسلامی خواهد گشود و آنها را از سایهی شوم احادیث جعلی، ناصحیح، افراط زا، کینه آور و در نهایت پیروان مذاهب اسلامی را از خصوصیت در تاریکی خارج خواهد کرد.
معجمالاحادیث المعتبره، استخراج، تصفیه منابع فرهنگ، تمدن و خرد دینی است. این کتاب هشت جلدی، تلاش ده سالهی عالم کهن، در اوج پختگی خرد و دانش دین و فهم مقتضیات زمان و عصر و پس از تألیف بیش از یکصد و پنجاه جلد کتاب تخصصی و ابتکاری است.
معجمالاحادیث المعتبره، بار سنگین دفاع و یا توجیه و تفسیر مشقتآور دریایی از احادیث ناصحیح را از دوش عالمان اهل تشیع پایین آورد و دست بدخواهان را که به استهزاء بلند شده بودند نیز کوتاه گرداند.
شخصیتهای تاریخساز، علمی و موسس به ندرت در زمان خود شناخته خواهند شد، تا زمانی از دوران آنها نگذرد و طومار اندیشه، اقدامات و خدمات آنها در مقابل آیندگان نگشاید، ناشناخته باقی خواهند بود. آنچه امروزه ما شاهدش هستیم، درخت مبارکی است که آیندگان گرد ثمر آن جمع خواهند شد و بهرههای معنوی فراوانی خواهند برد و بر روان پاک غارس این شجره طیبه درودها نثار خواهند کرد.
این مجموعه مجاهدتها و تلاشهای خستگیناپذیر حضرت آیت الله محسنی را میستاییم و آرزوی درازی عمر و خلق آثار مبارکی همچون معجمالاحادیث المعتبره، از ساحتش مینماییم و امید جوشش بیشتر قلم و بیانش را داریم.
سخنت خور فرشته است، تو اگر سخن نگویی مَلَک گرسنه گوید، که بگو؛ خموش چرایی؟
با احترام
سید احمد حسنی حنبیف
تهران، سالن اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی
19 دلو 1393 خورشیدی
نمایشگاه اختصاصی جمهوری اسلامی ایران در کابل، پایتخت کشور از بیست و هشتم ماه دلو تا اول ماه حوت برگزار میگردد.
به نقل از ایرنا، مدیر کل دفتر هماهنگی امور اقتصادی و بینالملل ولایت خراسان رضوی ایران با اشاره به برگزاری نمایشگاه اختصاصی جمهوری اسلامی ایران در شهر کابل گفت: برگزاری این نمایشگاه میتواند سهم ایران را در صادرات به افغانستان افزایش دهد.
علی رسولیان با اشاره به صادرات جمهوری اسلامی ایران به افغانستان افزود: میزان صادرات ایران به افغانستان در 10 ماه امسال 2040 میلیون دالر بوده است که 654 میلیون دالر آن مربوط به ولایت خراسان رضوی است.
وی اظهار کرد: بیشترین صادرات مربوط به مقاطع فولادی، مصالح ساختمانی و مواد غذایی بوده است.
وی گفت: اراده تاریخی و محکم دو دولت جمهوری اسلامی ایران و افغانستان و علاقه دو ملت مهمترین عامل برای حفظ و توسعه روابط اقتصادی به عنوان اصلیترین بستر و پشتوانهی کاری تجار و بخش خصوصی طرفین است.
وی ادامه داد: تعداد و حجم نمایشگاههای بازرگانی بین ایران و افغانستان گویای مناسبات اقتصادی، احساس و فرهنگ مشترک ماست و به همین دلیل سطح همکاری و مشارکت نمایشگاهی این دو کشور در منطقه رتبه برتر را دارد.
به گفتهی رسولیان برگزاری نمایشگاههای عرضه کالا میتواند کمک موثری به معرفی کالاها و محصولات جدید ایران به افغانستان بویژه مناطق مرکزی و شرق افغانستان نماید.
وی گفت: هم اکنون سهم ولایت خراسان رضوی از صادرات ایران به افغانستان 32 درصد است که این میزان با توجه به توانمندیهای خراسان و مشترکات بسیار خراسان رضوی با افغانستان میتواند بیش از پیش گسترش یابد.
وی تاکید کرد: ولایت خراسان رضوی و بخش خصوصی باید از فرصت برگزاری نمایشگاه در افغانستان استفاده کرده و در قسمتهای مختلف این کشور نمایشگاه هایی برای معرفی محصولات ایرانی برگزار نماید.
نمایشگاه اختصاصی جمهوری اسلامی ایران در کابل از 28 دلو الی اول ماه حوت امسال با مجوز سازمان توسعه تجارت ایران و محوریت ولایت خراسان رضوی در فضایی به مساحت 3000 مترمربع و در گروههای کالایی مصالح ساختمانی، خدمات فنی و انجنیری، مواد غذایی، لوازم خانگی و زراعتی برگزار میشود.
زمستان امسال برای افغانستان نماد سرمای ناجوانمردی است که تمامی ارکان جامعه و دولت این قلمرو را به سمت ابهام و تیرگی سوق داده است. کشور، وضعیتی را تجربه میکند که برایش روال گذشته 13 سال اخیر را نداشته است. زندگی در کابل شاید برای سیاست ورزان و نخبگان حاکم قابل تحمل است اما در سایر نقاط کشور به سختی میتوان نمادی از یک کشور- ملت 13 ساله و دست اقتدار دولت مرکزی را سراغ گرفت. برای افغانستان اگر نه همه چیز بلکه بسیاری از متغیرهای حاکمیتی نشانگر وضعیت چالشی و پیچیده هستند. از میان انبوه متغیرهای چالشی خرد و کلان حاکمیت در افغانستان، چهار متغیر اصلی تهدیدزا و دولت برانداز را برای خوانندگان تبیین میکنیم:
فقدان توازن قدرت؛ مانع آمریت
غوغای اصلی در عرصهی سیاست داخلی افغانستان ایجاد شده است. مهمترین تهدید افغانستان در ماههای کنونی، به تاخیر افتادن روند مسالمت آمیز انتقال قدرت در افغانستان بوده است. سال قبل، دولت سابق افغانستان برنامه انتخابات ریاست جمهوری 93 را به گونه ای اعلام نموده بود که اواسط جوزا ماه 93 رئیس جمهور منتخب کشور مشخص فرض میشد. نزدیک به هشت ماه خلل در روند عادی یاد شده، مسبب مشکلاتی شد که سرریز آن به سایر متغیرهای حاکمیتی- که در سطور آتی خواهد آمد- قابل احصا و ملموس است. نیمی از مردم افغانستان که در انتخابات حضور یافته بودند به جمهوری فعلی رای دادند و نیمی دیگر مخالف آن بودند.
یکی از اشکال ظهور بحران اجتماعی در جامعهی امروز افغانستان این است که پدیدهای به نام «دولت وحدت ملی» است. یادآوری واژه «وحدت» خود بیانگر این حقیقت تلخ است که اگر اختلاف قومی نبود یا خطر آن وجود نداشت، ضرورت تشکیل چنین دولتی نیز در میان نبود. این موضوع تا حد زیادی به کابینهی جدید وزرا هم مربوط میشود که معرفی آن پس از صد روز برای گرفتن رای اعتماد، به پارلمان انجام شد. پس از اینکه سهم خواهیهای جناح مربوط به رییس اجرایی و رییس جمهور پس از صد روز به نتیجه نسبتا مشخصی رسیده است، حال این کابینه به (سد) بررسی پارلمان رسیده است. بازتابهای سیاسی پارلمان نشان میدهد که نمایندگان تا کسب امتیازهای مطلوب خویش عقب نشینی از «تنها» وضعیت برتری جویی خویش نسبت به دولت را نخواهند پذیرفت.
تجربه نشان میدهد بحران داخلی که به خاطر اختلاف قومی به وجود آمده در مقایسه با بحران سیاسی پروسهای طولانیتر اما موازی را طی میکند. انرژی انباشته شده در این نوع بحران ابتدا خود را در بحران فرمانبری مردم از حاکمیت نشان میدهد. در مرحلهی دوم، به صورت درگیریهای داخلی بروز میکند که صد برابر تخریب کنندهتر از بحران سیاسی صرف است.
خروج سرمایه و ضعف شاخصهای اقتصادی
بعید است ذخایر معدنی هنگفت کشور نیز به این زودیها بتواند به اوضاع سر و سامان بخشد. فعالیتهای تجاری در کشور طی دو سال گذشته از رونق افتاده است. پس از یک دهه رشد اقتصادی دو رقمی افغانستان، اقتصاد کشور طی دو سال گذشته به دنبال جنجالهای انتخابات ریاست جمهوری و همچنین پایان عملیات رزمی نیروهای ائتلاف با نزول همراه شده است. اکنون به نظر میرسد که انتقال سیاسی و کنترول امور امنیتی کشور با مانع اقتصادی تقریبا دشواری مواجه شده است. سرمایه گذاران درافغانستان پول خود را از کشور خارج و آن را به کشورهای امارات متحده عربی، چین، پاکستان، هند و ترکیه منتقل میکنند. دفتر بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان (SIGAR) میگوید از سال 2002 میلادی تاکنون امریکا بیش از 104 میلیارد دالر به افغانستان کمک کرده است. این رقم حتی از طرح مارشال که به برخاستن اروپا از خاکستر جنگ جهانی دوم کمک کرد، بیشتر بود؛ اما این پول هنگفت به جای بازسازی افغانستان صرف عملیات رزمی شد. در حال حاضر نیروهای افغانی که مقابل طالبان میجنگند، هنوز معاش شان از خارج کشور تامین میشود.
انتظار میرود درآمد امسال دولت کابل حدود یک میلیارد و 800 میلیون دالر باشد. این رقم کمتر از پول حاصل از تجارت مواد مخدر- که وجوه صندوق خزانهی طالبان را تامین میکند- افغانستان است. بدون کمک بینالمللی سالانه هشت میلیارد دالری به افغانستان که قرار است تا پایان سال 2016 ادامه یابد، دولت حتی نمیتواند حقوق 350 هزار سرباز و مامور پولیس خود را که مقابل طالبان قرار دارند، بپردازد.
نگاه به خارج برای سامان امنیتی مجدد
محدوده جغرافیایی افغانستان اقتضا میکند که در کل افغانستان ناامنیهای پراکنده و دخالتهایی صورت گیرد. استراتژی نیروهای خارجی در افغانستان به گونهای است که سعی دارند، قدرت دولت و ارتش (اردوی ملی) افغانستان به چشم نیاید. آنها همچنین سعی میکنند قدرت ارتش ضعیف بماند تا بدین وسیله اعمال نفوذ نیروهای ناتو استمرار داشته باشد و تنها در مناطق مشخصی از نیروهای بومی استفاده میکنند. بنابر آمار وزارت دفاع، نیروی نظامی کشور به 350 هزار نفر رسیده است. از آن زمان تاکنون این نیروها ضمن آموزش های رزمی و عملیاتی از سوی آموزش دهندگان خارجی خود، توانسته اند عملیات های گوناگونی را علیه طالبان طراحی و هدایت کنند.
حال سوال پیش آمده این است که آیا چنین ارتشی میتواند امنیت در مناطق مختلف کشور به ویژه مناطق دور افتاده را تامین کند؟ در جواب این سوال برخی از تحلیلگران با شک و تردید به تولد چنین توانی در نیروهای بومی امنیتی نظاره میکنند. بی دقتی و اشتباه فاحش نیروهای ارتش در هدف قرار دادن مراسم عروسی به جای مقر طالبان در ولایت هلمند در نخستین روز ماموریت رسمی خود نشانهای برای تامل جدی در توانایی نیروهای امنیتی به حساب میآید. آن گونه که تاکنون مشخص شده، دولت اشرف غنی، کلید گشودن قفل امنیت افغانستان را در خارج از مرزها جستجو میکند؛ به این معنا که با گذشت بیش از صد روز از تشکیل دولت وحدت ملی، هنوز کابینه در پیچ و خمهای معمول پارلمان مانده است، ولی راهروهای دیپلماسی افغانستان روزهای مزدحم را پشت سر میگذارد. سفرهای پی در پی مقامات رسمی و غیررسمی افغانستان به کشورهای مختلف منطقهای و فرامنطقهای مانند هند، عربستان، ایران، چین، پاکستان، آلمان، نپال، آذربایجان، بلژیک، انگلیس و قزاقستان حکایت از عزمی است که رهبران افغانستان برای شکل دادن به ائتلاف نو برای واداشتن پاکستان نسبت به پذیرفتن تعهدات بینالمللی جهت عدم ایجاد ناامنی در افغانستان است.
نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا طی حضور 13 ساله خود در افغانستان دستاوردهایی را معرفی کرده است که هیچ کدام از آنها به صورت مستند قابل اعتماد نیستند. حرکت نیروهای ائتلاف در افغانستان بیشتر جنبهی تامین امنیت نیروهای خود را داشت و جان مردم افغانستان- چه نظامی و چه غیرنظامی- برای آنها اهمیت ابزاری داشت.
وقت کشی طالبان در روند مصالحه سیاسی
رییس جمهور افغانستان افزون بر تلاشهای مخفی در راستای مصالحه سیاسی به جای مقابله نظامی با طالبان، از اعلام آمادگی چین برای میزبانی گفتوگوهای صلح حمایت کرده است و در عین حال خواستار اعمال فشار بیشتر مجامع بینالمللی بر پاکستان برای واداشتن این کشور برای برخورد جدی با طالبان شده است. در طرف مقابل دولت، طالبان احساس میکند پس از خروج نمادین نیروهای نظامی خارجی از افغانستان، قدرت روانی مضاعفی را به نیروهایش تزریق کرده است. شائبهی وقت کشی طالبان در حال حاضر برای تشکیل گفتوگوهای صلح به کمک پاکستان صفحهی جدیدی را در نحوه تعامل دولت با طالبان گشوده است. غالب کارشناسان به این نقطه نظر رسیده اند که افغانستان در هر صورت بین دولت فعلی و طالبان در مناطق حضور آنها تقسیم خواهد شد. اکنون، ده شهر تحت پوشش و نفوذ طالبان هست و مناطق سنتی زیر نفوذ آنها در جنوب شرقی و جنوب افغانستان نیز مقولهی جدای دیگری است. بر اساس نظر کلی، معمار اصلی این تقسیم بندی امریکاست که میتوان گفت دولت کنونی هم با آن موافقت کرده است. در واقع آنها دولت جدید را بر سر کار آوردند و رییس جمهور در حال اجرای مواردی است که از قبل موافقت خود را با اجرای آنها اعلام نموده است.
سناریوی بدبینانهتری هم برای دولت کنونی در کابل وجود دارد. در واقع پایتخت انتخاب خوبی برای طالبان به حساب نمیآید؛ چرا که آنها نیروی کافی برای این کار ندارند. اما آنها میتوانند آن را محاصره کرده و از سایر افغانستان تفکیک نمایند. با توصیف این اوضاع، در نهایت این سوال مطرح میشود که چه کسی در نهایت دولت و قدرت اصلی افغانستان را در اختیار دارد؟
جمع بندی
چهار چالش فقدان توازن قدرت داخلی (اعم از سیاسی و اجتماعی)، خروج سرمایه و ضعف شاخصهای اقتصادی، نگاه به خارج برای سامان امنیتی مجدد و وقت کشی طالبان در روند مصالحه سیاسی به صورت نگران کنندهای برآیند نهایی قدرت ملی دولت فعلی در افغانستان را جزو ضعیفترین کشورهای منطقه قرار میدهد. تنها چیزیکه در روزهای حاضر واقعا در افغانستان تغییرکرده این است که نیروهای خارجی اندکی به نیروهای این کشور متکی شدند. این نیروها اکنون به جای اینکه خود را درگیر جنگها و نزاعها در افغانستان کنند از نیروهای این کشور برای این امور استفاده خواهند کرد. در حقیقت «قدرتمند شدن» افغانستان تنها یک توهم است تا این حقیقت را که افغانستان اکنون به یک واسط غرب تبدیل شده بپوشاند.
منبع: افکار نیوز
ارتش امریکا خواستار کند شدن فرآیند خروج نیروهای خود از افغانستان شد.
جنرال «جان کمپل» فرمانده نظامی امریکا در افغانستان، به کاخ سفید گزینههایی در ارتباط با باقی ماندن نیروهای امریکایی برای مدت زمان بیشتری در افغانستان در سال ۲۰۱۵ پیشنهاد داد.
کمپل در جلسه کمیسیون نیروهای مسلح در مجلس سنا گفت: «مشکل ما این است که نمیدانیم در سال جاری میلادی - که قرار است نقل و انتقال نیروهای امریکایی در افغانستان صورت گیرد - تا چه مدت باید در این کشور باقی بمانیم زیرا بر اساس طرح کنونی امریکا، نیروهای ما میبایست در پایان ۲۰۱۵ در کابل تمرکز یابند.»
وی ادعا کرد: «من نسبت به تابستان ۲۰۱۵ بسیار نگرانم زیرا اولین فصلی است که افغانها بدون حمایت نیروهای امریکایی باید با طالبان بجنگند و قرار است نیروهای امریکایی فقط به امر آموزش بپردازند.»
جنرال کمپل با تمجید از دولت جدید افغانستان خاطرنشان کرد: «اشرف غنی رییس جمهور افغانستان، تا اندازهای خواستار نشان دادن نرمش شده است.»
وی گفت: «دولت اشرف غنی به ما برای پیشبرد همکاری گسترده راهبردی یک فرصت استثنایی پیشنهاد داده است که منجر به ثبات در افغانستان وافزایش امنیت در منطقه و امریکا خواهد شد.»
این جنرال امریکایی درباره حضور گروه تروریستی داعش در افغانستان خاطرنشان کرد: « در حال حاضر برخی از عناصر منزوی طالبان در حال تغییر ظاهری خود بسر میبرند.»
وی افزود: « اما ما این تهدید را از نزدیک دنبال میکنیم .»
روزنامه نیویارک تایمز نیز در شماره روز جمعه خود اعلام کرد: «هر چند کاخ سفید از پایان عملیات نظامی در افغانستان استقبال کرده اما نیروهای ویژه امریکا به همراه نیروهای ویژه افغانستان به عملیات خود علیه طالبان و القاعده در ماه گذشته میلادی شدت بخشیدند.»
نیویارک تایمز افزود: « شدت یافتن اقدامات نظامی امریکا با اظهارات مقامات سیاسی کاخ سفید در تضاد است زیرا دولت اوباما خاطرنشان کرده که بخش عمده نبرد در افغانستان پایان یافته است.»
گفتنی است امریکاییها که همچنان ده هزار تن از نیروهایشان در افغانستان مستقر هستند، پیش بینی میکنند که تا پایان ۲۰۱۶ به طور کامل از این کشور بیرون خواهند رفت.
ماموریت نظامی ناتو در افغانستان در ۲۸ دسامبر گذشته پایان یافت و ماموریت پشتیبانی از نیروهای امریکایی و افغانستانی جایگزین آن شد.
از زمان روی کار آمدن اشرف غنی در نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری در ماه میزان سال جاری و تشکیل دیرهنگام کابینهی دولت او، با وجود تلاش برخی کشورها برای فراهم کردن زمینهی مذاکره میان طالبان افغانستان و دولت کابل، تاکنون هیچگونه مذاکره رسمی انجام نشده است.
چند کشور از جمله چین برای میانجیگری میان طالبان و دولت افغانستان اعلام آمادگی کرده اند و حتی گروهی از طالبان افغانستان به دعوت دولت چین، سفر مخفیانه به پکن انجام داد که چندی بعد، از سوی رسانهها فاش شد. با این وجود، طالبان میگوید در شرایط کنونی قصد گفت و گو با دولت اشرف غنی را ندارد.
اگرچه تعدادی از عوامل طالبان افغانستان در دوبی (امارات متحده عربی) حضور دارند، اما گویا یکی از آنها مدعی شده است که به عنوان نماینده رسمی طالبان در دوبی با دولت کابل در تماس است. طالبان افغانستان این موضوع را تایید نکرده و اعلام کرده است که در حال انجام تحقیقاتی است تا بداند این شخص کیست و چه هدفی را دنبال میکند.
به گفتهی قاری یوسف، سخنگوی طالبان افغانستان، طالبان هیچ مذاکرهای با دولت در دوبی انجام نداده است. طالبان افغانستان هم اکنون یک نماینده مستقر دردوبی دارد و برخی منابع میگویند که نمایندگانی از چند کشور این روزها سفرهایی به امارات متحده عربی برای ملاقات با این نماینده طالبان انجام داده اند.
طالبان افغانستان تایید کرده است که چین تلاش زیادی برای میانجیگری میان این گروه و دولت کابل و تشویق آنان به مذاکره انجام میدهد و حتی اعلام کرده است که سفر دوباره گروهی از طالبان افغانستان به چین دور از انتظار نیست. به گفتهی مقامات رسمی طالبان، چینیها در قطر نیز مذاکراتی با طالبان داشته اند.
چین که نگران افزایش تحرکات عوامل تندرو و ایجاد ناآرامی در مناطق سین کیانگ (منطقهای هم مرز با افغانستان و پاکستان) است، در تلاش است تا مانع نفوذ و تاثیر طالبان افغانستان در این منطقه شود و میکوشد تا با حربهی ایجاد فضای مذاکره میان طالبان افغانستان و دولت کابل، احتمال اثرگذاری طالبان بر منطقه سین کیانگ را به حداقل برساند.
یک مقام رسمی طالبان گفته است که حتی دیپلماتهای جاپانی و استرالیایی مقیم اسلام آباد اخیرا با نماینده طالبان در دوبی دیدار کرده اند.
با وجود تمام این تلاشها برای فراهم کردن زمینه مذاکرات طالبان افغانستان با دولت کابل، طالبان تمایل دارد تا قبل از هرگونه گفتوگو با دولت اشرف غنی، ابتدا مذاکراتی با امریکا داشته باشد زیرا مسایل و مشکلاتی با امریکاییها دارند که حل آن را، به نوعی پیش شرط آغاز گفتوگوها با دولت کابل میدانند.
طالبان افغانستان خواستار تعیین یک جدول زمانی مشخص و قطعی از سوی امریکا برای خارج کردن تمام نیروهای خود از افغانستان است. طالبان همچین خواستار آزادی زندانیان و خارج شدن نام برخی اعضای ارشد و رهبران طالبان از فهرست تحریمهای سازمان ملل است.
بسیاری از اعضای طالبان افغانستان، به ویژه بعد از آنکه اشرف غنی بلافاصله بعد از ادای سوگند به عنوان رییس جمهور جدید افغانستان و قبل از تشکیل کابینه، قرارداد امنیتی با امریکا امضا کرد، تمایلی به مذاکره با دولت او ندارند.
حتی درصورتیکه مذاکراتی میان دولت کابل و طالبان انجام شود و توافقی میان دو طرف صورت گیرد، احتمال بروز اختلافات درون گروهی میان طالبان وجود دارد. در صورت مذاکرات مثبت و حصول توافق میان دولت پاکستان و طالبان، بطور طبیعی طالبان بدنبال سهم خواهی در ساختار قدرت در افغانستان خواهند بود و در این مرحله که به نوعی مرحله تقسیم قدرت خواهد بود، احتمال اختلاف میان طالبان وجود دارد.
تمایل پاکستان برای مذاکرات طالبان و کابل
علاوه بر چین و چند کشور دیگر، پاکستان نیز تمایل به مذاکره میان طالبان افغانستان و کابل دارد اما در شرایط کنونی صلاح نمیبیند که برای انجام این مذاکرات، به طالبان پاکستان فشار بیاورد.
گفته میشود منصور دادالله، یکی از اعضای ارشد طالبان افغانستان که در پاکستان حضور داشت، اخیرا این کشور را به دلیل فشارهای برخی دستگاه های پاکستان بر او برای پذیرفتن نظرات اسلام آباد ترک کرد و به افغانستان بازگشت. پاکستان به این نتیجه رسیده است که با فشار آوردن به طالبان نمی تواند آنها را پای میز مذاکره با دولت کابل بنشاند.
پاکستان نفوذ و تسلط نسبتا زیاد بر طالبان افغانستان دارد و می کوشد با ایجاد فضای مصالحه میان دولت کابل و طالبان افغانستان، بستر و زمینه حضور طالبان را در ساختار قدرت افغانستان فراهم کند تا از این طریق، بطور نیابتی و غیرمستقیم، میزان نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهد.
مقامات رسمی کابل هم چندان به ایفای نقش پاکستان به عنوان میانجی و تسهیل کننده مذاکرات میان دولت و طالبان بی میل نیستند اما میگویند اسلام آباد از زمان آغاز ریاست جمهوری اشرف غنی تا کنون، گام موثری در جهت انجام این مذاکرات برنداشته است.
زمان به ویژه برای دولت افغانستان و طرفهایی که تمایل به انجام مذاکرات میان طالبان و دولت کابل دارند، به سرعت درحال سپری شدن است و در صورتی که روند این مذاکرات پیش از فرا رسیدن تابستان آینده آغاز نشود، مشکلات زیادی ایجاد خواهد شد.
مقامات افغانستان بهدرستی نگران احتمال تشدید وافزایش تحرکات طالبان در تابستان هستند. تجربهی سالهای گذشته نشان داده است که تحرکات و اقدامات تروریستی طالبان در تابستان افزایش مییابد و در این صورت، میتوان گفت تمام تلاشها برای ایجاد فضای مذاکره بار دیگر به شکست خواهند انجامید و دولت کابل و طرفهای مایل به انجام این مذکرات، باید همه چیز را تقریبا دوباره از صفر شروع کنند.
مصر با تصمیم به خرید 24 فروند جنگنده جت جنگده «رافال» از فرانسه، بر اراده خود برای تنوع بخشیدن به منابع تامین تسلیحات خود و کاهش وابستگی به امریکا تاکید کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از قاهره، قرار است مقامهای بلندپایه دو کشور روز دوشنبه آینده این قرارداد تاریخی 5 میلیارد و 200 میلیون یورویی (معادل 5 میلیارد و 900 میلیون دالری) را که نخستین مورد فروش هواپیمای رافال به یک کشور بیگانه به شمار میرود، در پایتخت مصر امضا کنند.
اما گروه حقوق بشری «عفو بین الملل» از موافقت پاریس با فروش هواپیماهای جنگی و یک ناوچه به دولتی که متهم به نقض نگران کننده حقوق بشر است، انتقاد کرده است.
واشنگتن شریک راهبردی درازمدت قاهره که سالانه حدود یک میلیارد و 500 میلیون دالر کمک از جمله حدود یک میلیارد و 300 میلیون دالر کمک نظامی در اختیار قاهره قرار میدهد، این قرارداد را کم اهمیت ارزیابی کرده است.
جن ساکی روز جمعه در این باره گفت که مصر دارای حق حاکمیت مستقل است و ما دارای روابط امنیتی ویژه خود هستیم و در این باره نگرانی نداریم.
روابط واشنگتن و قاهره از هنگام کودتای ارتش مصر علیه محمد مرسی، رییس جمهوری وابسته به جنبش اخوان المسلمین در جولای2012 و آغاز سرکوب شدید نیروهای امنیتی مصر علیه این گروه و حامیان وی، تیره شده است.
یک رسانه روسی اعلام کرد: ایران به رغم فشارهای خارجی، توانمندیهای خود را در عرصههای مختلف افزایش داده و به مقتدرترین کشور منطقه تبدیل شده است.
سایت روسی «میراتوورتس» (صلحبان) در مقالهای در مورد ایران خاطرنشان کرد: ایران در عرصههای نظامی، اقتصادی و صنعتی به پیشرفتهای بزرگی دست یافته و به مقتدرترین کشور منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.
در این مقاله آمده است: ایران پیشرفتها و توانمندیهای خود در عرصههای مختلف و موقعیت بینالمللی اش را از انقلاب اسلامی به دست آورده است.
انقلاب اسلامی ایران نه تنها وضع زندگی در ایران بلکه منطقه خاورمیانه را تغییر داد، زیرا در عرصهی ژئوپلیتیک بازیگر مقتدری روی کار آمد که از اطاعت از غرب دست کشید و به دفاع سرسختانه از منافع خود پرداخت.
تارنمای «میراتوورتس» نوشت: ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی متحمل مشکلات زیادی شد و جنگ با عراق (جنگ تحمیلی) ضربه سنگینی به توسعه این کشور وارد کرد. فشارهای اقتصادی و سیاسی غرب بر ایران از زمان سرنگونی رژیم شاه در این کشور همچنان ادامه دارد.
این رسانه روسی افزود:جنگ تحمیلی همانند هر جنگ دیگری بر ایران تاثیر منفی داشت اما در مورد تحریمهای غرب که بخاطر جلوگیری از توسعه برنامه هستهای بر این کشور تحمیل شد، چنین نمیتوان گفت.
غرب و امریکا در راستای تحریم های گسترده علیه ایران، مانع فروش نفت شدند و در راستای افزایش فشارها، ذخایر ارزی ایران را مسدود کردند. بخش های صنعتی ایران از جمله خودروسازی هم به همین گونه مشمول تحریم ها شدند.
تارنمای روسی همچنین به دشمنی برخی از رژیم های عربی دست نشانده امریکا با ایران اشاره کرده که برای خوش خدمتی به واشنگتن و نیز برخی ملاحظات سیاسی و تندروی ها برای فشار بر ایران تلاش می کنند.
در ادامه مقاله آمده است: با وجود همه این فشارها، اقتصاد ایران از کشورهای منطقه خاورمیانه عقب نمانده و از بسیاری از این کشورها هم پیشی گرفته است.
ایران در سال 2014 تولید گاز خود را تا 16 میلیارد مترمکعب افزایش داده و در مکان نخست جهانی قرار گرفت. بر اساس اطلاعات صندوق بین المللی پول، تولید ناخالص ملی ایران در سال گذشته به 406 میلیارد دالر رسید که با توجه به این شاخص کشور دوم منطقه خاورمیانه پس از عربستان سعودی شد.
ذخایر طلا و ارز خارجی ایران هم در سطح 100 میلیارد دالر حفظ شده است و اقتصاد این کشور در مکان هفدهم جهانی قرار گرفته است.
در پایان مقاله تارنمای روسی به پیشرفت های خیره کننده ایران در بخش هایی همچون تولید فولاد با 24 میلیون تن در سال و تولید سیمنت به میزان سالانه 80 میلیون تن اشاره شده و آمده است: تجربه ایران نشان می دهد حتی در شرایط انزوای خارجی، اتخاذ سیاست خارجی و داخلی درست می تواند موجب متنوع سازی اقتصادی و کسب حمایت بازیگران بزرگ بینالمللی شود.
کندک موشکهای راهبردی ارتش روسیه از روز پنجشنبه انجام بزرگترین مانور هستهای تاریخ این کشور را آغاز کرد.
ایگور یوگاروف؛ سخنگوی این کندک روز سهشنبه گذشته در گفتوگو با خبرگزاری اینترفکس از آغاز این مانور در روز پنجشنبه خبر داده و گفته بود انتظار میرود در این مانور بیش از 30 هنگ موشکی شرکت کنند. علاوه بر این، از سامانههای موشکی استقرار یافته بر روی موترها و موشکهای موجود در انبارها نیز در این مانور استفاده میشود.
پایگاه خبری نشنالاینترست نوشته این مانور در 12 منطقه متفاوت روسیه، از منطقه «تور» در غرب گرفته تا «ایرکوتسک» در شرق این کشور انجام میشود.
به گفتهی آقای یوگاروف این مانور قرار است آمادگی کندک موشکهای راهبردی روسیه در برابر استه وسیعی از سناریوهای احتمالی متفاوت مورد ارزیابی قرار دهند.
این مقام روسی میافزاید نیروهای روسیه در روز اول این مانور در پنجشنبه به تمرین دفاع در برابر حملات خرابکارانه دشمن علیه موشکهای سوار شده بر روی موترها در میادین نبرد پرداختهاند.
نشنالاینترست، تمرکز این مانور نظامی بر حفاظت از کندکهای موشکی مستقر بر روی موتر را نشان دهندهی تمایل روسیه برای عملیاتی کردن دکترین هستهای این کشور قلمداد کرده است.
دکترین شوروی سابق بر عدم آغازگری استفاده از سلاحهای هستهای استوار
بود اما روند فرسایشی قدرت نظامی متعارف روسیه در سالهای پس از جنگ سرد باعث شده این کشور اتکا به سلاحهای هستهای برای دفاع از خودش را افزایش دهد.
روسیه پس از مداخله نظامی ناتو در بالکان در دهه 1990 در اواخر سال 1999، دکترین جدید خود در زمینهی امنیت ملی را ارائه کرد.
سخن جدید/23 دلو
در دیدار نماینده سازمان ملل با وزیر خارجه ازبکستان اوضاع فعلی افغانستان مورد بررسی قرار گرفت.
به نقل از سایت خبری«12نیوز.اوز»، «نیکلاس هیسم» نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در افغانستان با «عبدالعزیز کاملاف» وزیر امور خارجه ازبکستان دیدار و مسایل بینالمللی و منطقهای از جمله اوضاع افغانستان را بررسی کرد.
به گزارش بخش مطبوعاتی وزارت امور خارجه ازبکستان، در این دیدار یکی از مباحث مهم شرایط همکاریهای منطقهای بخصوص در مورد افغانستان مورد توجه خاص قرار گرفت و طرف ازبکی با تاکید به سخنان رییس جمهور این کشور بر عزم و اراده تاشکند بر روابط خارجی منطقهای و فرامنطقهای تاکید کرد.
در این گزارش وزارت امور خارجه میافزاید: کشور ما خطمشی اصولی عدم دخالت در امور داخلی افغانستان، همکاری دوجانبه با آن، ارائه کمکهای هدفمند برای بازسازی اجتماعی و اقتصادی، در زمینههای حملو نقل، انرژی و دیگر حوزهها را دنبال میکند.
به گزارش وزارت امور خارجه ازبکستان، روابط دیپلماتیک بین ازبکستان و افغانستان در تاریخ 13 اکتبر سال 1992 میلادی برقرار شده است. رییس جمهوری افغانستان دوبار به ازبکستان سفر کرده است. آخرین سفر در چهارچوب نشست شورای سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در ماه ژوئن سال 2010 میلادی در تاشکند صورت گرفته است.
در تاریخ 16 دسامبر سال 2002 میلادی دولت ازبکستان به منظور انتقال سریع کمکهای بینالمللی به افغانستان مصوبهای را در مورد افتتاح پل «حیرتان» در مرز ازبکستان و افغانستان را که عملا تنها ارتباط راهآهنی با افغانستان است، به تصویب رساند.
در پایان سال 2010 میلادی توافقنامه حمل و نقل محمولههای غیرنظامی امریکا و ناتو از طریق ازبکستان به افغانستان به مرحله اجرا درآمد. از اوایل سال 2002 میلادی انتقال برق به افغانستان از سر گرفت. پس از راهاندازی خط انتقال برق -220 «حیرتان- پل- خمری- کابل» در سال 2010 میلادی، صادرات برق ازبکستان به پایتخت افغانستان آغاز شد. میزان صادرات برق به افغانستان با توجه به امکانات افغانستان از 150 مگاوات تا 300 مگاوات افزایش یافت.
به منظور بازسازی زیرساختهای افغانستان به ابتکار طرف ازبکی در 17 و18 جون سال 2003 میلادی در چارچوب سفر رسمی «اسلام کریماف» رییس جمهور ازبکستان به تهران بین ازبکستان، جمهوری اسلامی ایران و افغانستان توافقنامه سه جانبه در خصوص ایجاد کریدور حمل و نقل بینالمللی افغانی به امضا رسید.
در تاریخ 20 نوامبر سال 2008 میلادی بین بانک توسعه آسیا، ازبکستان و افغانستان یادداشت تفاهم در مورد ساخت راه آهن «حیرتان - مزار شریف» امضا شد. کارهای ساخت آن در ماه نوامبر سال 2010 میلادی به پایان رسید. طول راه آهن احداث شده 106 کیلومتر و 500 متر بوده، طول راههای اصلی آن 75 کیلومتر است، ظرفیت عبوری آن روزانه 8 قطار و یا بیش از 9 میلیون تن محمولهها در سال است.
در ماه جولای سال 2007 میلادی در چهارچوب تلاشهای طرفین برای گسترش همکاریهای دوجانبه در تاشکند اولین نشست کمیسیون بین دولتی ازبکستان و افغانستان در همکاریهای اقتصادی و بازرگانی برگزار شد. در سال 2013 میلادی میزان مبادلات بازرگانی ازبکستان و افغانستان در سطح 673 میلیون و 700 هزار دلار از جمله صادرات به افغانستان 669 میلیون و 300 هزار دالر و واردات از افغانستان 4 میلیون و 400 هزار دالر، قرار گرفت.
هماکنون در ازبکستان 122 شرکت با مشارکت بازرگانان افغانستان از جمله 39 شرکت با صددرصد سرمایه سرمایه گذاران افغانستان فعالیت میکنند.
در سال 2010 میلادی در مزار شریف با همکاری شرکت افغانستانی «آسیا تریدینگ» مرکز فروش موترهای «جنرال موتورز ازبکستان» افتتاح شده است.
سخن جدید/23 دلو
یکی از مقامهای ارشد دولت اوباما اعلام کرد: امریکا در حال بررسی درخواست رییس جمهور برای کاهش سرعت روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان است.
به نقل از خبرگزاری رویترز، این مقام امریکایی که خواست نامش فاش نشود، گفت: اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان از امریکا خواسته است تا در ضربالاجل خروج نیروهایش از افغانستان انعطاف نشان دهد و ما با جدیت این درخواست را بررسی میکنیم.
اشرف غنی قرار است ماه آتی برای دیدار با باراک اوباما، رییس جمهور امریکا راهی واشنگتن شود. اشرف غنی ماه گذشته از واشنگتن خواست تا طرح خروج نیمی از نیروهایش را که قرار است در 2015 تکمیل شود و کاهشهای بیشتر در سال 2016 را مورد بازنگری قرار دهد. وی علنا اعلام کرد که ترجیح میدهد جدول خروج طولانیتری وجود داشته باشد.
ائتلاف تحت رهبری امریکا در افغانستان پس از 13 سال جنگ در پایان 2014 به عملیات رزمی خود در افغانستان پایان داد. حدود 13 هزار نیروی خارجی از جمله امریکاییها قرار است از این پس برای آموزش نیروهای افغانستان در افغانستان باقی بمانند.
نیروهای افغانستان همچنان به مبارزه با شبهنظامیان طالبان ادامه میدهند و طبق گزارش کمیته بینالمللی صلیب سرخ، افغانستان شاهد تلفات دو برابری در میدانهای جنگ در سال 2014 بوده است که نسبت به سالهای پیشین افزایش داشته است.
مقامهای امریکایی به دنبال راهکارهایی برای حمایت از افغانستان هستند. جنرال جان کمپبل، فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان اخیرا راههایی را برای آموزش، مشاوره و کمک به نیروهای افغان و نیز ارتقای ظرفیتهای مبارزه با تروریسم ارائه کرده است. اشتون کارتر گزینه اوباما برای تصدی وزارت دفاع آمریکا نیز هفته گذشته در جلسه کنگره گفت که وی آماده متعادل کردن برنامه خروج از افغانستان است.
تعداد صفحات : 7
سخن جدید