loading...
سخن جدید
محمد رضا نعیمی بازدید : 74 1394/02/15 نظرات (0)

به بهانه روز جهانی مطبوعات آزاد/13 می مصادف با سیزده ثور

13 ماه  ثور، سوم ماه می میلادی روز جهانی آزادی مطبوعات است. این روز بزرگداشتی است از تمام کسانی‎که برای آزادی بیان، قلم می‎زنند و از آزادی و عدالت دفاع می‎کنند و متعهدانه به انسان و انسانیّت می‎اندیشند؛ کسانی‎که ضعف‎ها و عظمت‎های انسان را بیان می‎کنند. نام گذاری این روز به آزادی مطبوعات، پاس داشت دستاوردهای نیک و مفیدی است که تا کنون به دست آمده و در اختیار بشر گذاشته شده است.
امروزه‎ عرصه‎ی فعالیت‎های مطبوعاتی در جوامع بسیار پر تحرک و پویا می‎باشد و پیشرفت کارهای مطبوعاتی در اطلاع‎رسانی سریع و دقیق و تولید خبر کاملاً مشهود است. یقینا هیچ‎کس نمی‎تواند، اهمیّت و نقش مطبوعات را در هدایت جامعه و کنترل و نظارت دستگاه‎ها و سازمان‎های دولتی و استحکام پیوند مردم و دولت، انکار کند. ما امروز شاهد رونق بی سابقه مطبوعات در عرصه‎های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تمام کشورها هستیم و این روند طی سال‎های اخیر در کشور ما نیز مشهود بوده است.
مطبوعات تجلّی گاه خواست‎ها، نیازها و تمایلات جامعه و مظهر رشد فرهنگی و تحمّل پذیری سیاسی و نشانه‎ی وجود آزادی در جامعه و کشور است. لذا باید به ضرورت‎ها، ضعف‎ها و نیازهای آن توجّه جدّی صورت بگیرد. لذا باید اوّلاً توانایی‎های درونی مطبوعات افزایش یابد، و این امر زمانی میسر می‎شود که مطبوعات در بیان مطالب و طرح موضوعات آزاد و مستقل از دولت باشد. ثانیا در شکل دهی به هویت صنفی روزنامه نگاران تلاش شود، تا از طریق آن استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مطبوعات به معنای واقعی کلام به دست آید و اخلاق حرفه‎ای تقویت شود و ذهنیت منفی جامعه نسبت به مطبوعات اصلاح شود.
شکی نیست که مطبوعات در ضبط و انتقال سریع، اندیشه‎ها و دیدگاه‎ها در عرصه‎های مختلف، نقش محوری دارند و به وسیله‎ی آن، انسان‎ها از تفکرات و عقاید همدیگر با خبر می‎شوند. کارکرد مطبوعات شبیه نورافکنی است که تاریکی‎ها را روشن می‎کند و وضعیت‎های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به طور شفاف توضیح می‎دهد. از این رو در سلامت جامعه می‎تواند نقش مؤثری داشته باشد. اگر اطلاع رسانی به صورت بی طرفانه و بر معیار مصالح ملی و مردمی، صورت گیرد، بی شک در حفاظت و پاس داری از مملکت و شکل دهی به افکار عمومی و هدایت آن به سوی رستگاری تأثیر به سزایی خواهد داشت.
آزادی مطبوعات
آزادی مطبوعات بر مبنای حقوق بشر و حافظ آزادی‎های دیگر است. رعایت حقوق بشر در غیاب آزادیِ بیان ممکن نیست و آزادی‎ها بدون این‎که از طریق مطبوعات تقویت و تضمین شود، دوام نمی‎آورد و به مرور در زیر چرخ‎های سنگین استعمار و استبداد، از بین خواهد رفت. آزادی مطبوعات از بزرگ ترین دستاوردهای ده سال اخیر است. نقش آفرینی مطبوعات دریک ونیم دهه گذشته، سابقه نداشته است. در این بحثی نیست، امّا باید توجّه داشت که این آزادی مطلق نیست؛ بلکه محدود است و مجموعه‎ای از معیارهای قانونی و باورهای دینی و ملّی وجود دارند که باید رعایت شوند.
مطبوعات به عنوان یکی از مهم‎ترین وسایل ارتباطی ـ فرهنگیِ است که هم نقش آموزشی و هم نقش تبلیغی دارند. امّا وظیفه مطبوعات آزاد و مستقل این است که از وارد شدن به عرصه‎ی تبلیغاتِ جهت دار قومی، گروهی و جناحی، جدا پرهیز نمایند؛ زیرا پرداختن به این گونه مسایل، مطبوعات را از رسالت اصلی شان باز می‎دارد. مطبوعات باید بی طرفانه دیدگاه‎ها و گرایش‎های گوناگون را منعکس کنند و منصفانه به نقد و بررسی آنها بپردازند.
در مقابل، دولت‎ها باید از آزادی مطبوعات حمایت کنند و وضعیتی فراهم آورند که اتحادیه‎های صنفی روزنامه نگاران تشکیل شود تا روزنامه نگاران با خیال راحت به فعالیت‎ها و وظایف خودشان بپردازند. دولت‎ها مسئولیت دارند که مقدّمات و امکانات آموزش در دانشگاه‎ها و مراکز حرفه‎ای را به وجود آورند و از کارها و تصمیم‎گیری‎هایی‎که ممکن است به آزادی مطبوعات لطمه بزند، جلوگیری نمایند و کمک‎های دولت، هم باید از روی دل سوزی و ادای مسئولیت و هم بی طرفانه و بدون تبعیض باشد.
مسئولیت روزنامه نگاران
بر نویسندگان و روزنامه نگاران لازم است که تعهد و التزام خود را به منافع ملی و اسلامی مردم همواره مورد توجّه قرار بدهند و عنان قلم را به دست طبع سرکش و هوای نفس ندهند. روزنامه نگاران باید به حکم وظیفه‎ای که دارند درچارچوب معیارهای دینی و باورهای ملّی جامعه قلم بزنند و برای توسعه همه جانبه کشور و ترقی و تعالی آن، تلاش کنند و در سرنوشت مردم حضور فعّال و مؤثری داشته باشند و از حقوق و آزادی های مشروع مردم دفاع نمایند و از تعدّی به حقوق فرد و اجتماع بپرهیزند و در انتخاب مطلب و کلمات، دقت و مواظبت داشته باشند.
مطبوعات، محور توسعه
مطبوعات از ارکان مهم توسعه به شمار می‎روند و می‎توانند حرکت چرخ‎های توسعه را در عرصه‎های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، شتاب بخشند. مطبوعات از طریق عرضه اطلاعات و دادن آگاهی به مردم و ترغیب و تشویق آنها، زمینه‎های مشارکت را در جامعه فراهم می‎آورند.
مطبوعات وسیله‎ای تبلیغاتی نیز به شمار می‎رود که از طریق آن دولت‎ها، گروه‎ها، شرکت‎ها، مؤسسه‎ها و نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کالاهای مادی یا فرآورده های فکری خود را تبلیغ می‎کنند. امّا مطبوعات نباید وسیله تبلیغی برای کشورهای بیگانه یا گروه‎های منحرف قرار گیرند و منشأ فساد و ضرر برای جامعه شوند. مطبوعات عرصه‎ای مناسب برای ترویج اندیشه‎های انسانی و اسلامی و زمینه‎ای برای رشد استعدادهای جوانان و تعالی آگاهی عمومی است. پس باید منشأ خیر و برکت باشند و تبلیغات شان الهی باشد، نه شیطانی. باید در تبلیغات مصلحت مادّی و معنوی جامعه مدّ نظر قرار بگیرد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 19 1394/02/15 نظرات (0)

با ادامه حملات هوایی ائتلاف عربی به رهبری عربستان علیه یمن و هدف قرار گرفتن شفاخانه‌ها و مراکز بهداشتی شهرهای مختلف، قطع برق و آب، کمبود شدید دوا و غذا و نبود سوخت فاجعه‌ای انسانی در یمن در حال وقوع است.
به نقل از سایت شبکه المیادین، بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل طرف‌های درگیر در یمن را به توقف عملیات نظامی دعوت کرد و هشدار داد، ادامه خشونت‌ها مانع از کمک‌رسانی و ورود کمک‌های غذایی، دارویی و سوخت به مردم یمن می‌شود و این یک فاجعه انسانی است.
بان کی مون در بیانیه روز پنجشنبه گذشته خود از همه طرف‌ها خواست، مسیرهای امنی را برای آژانس‌های حقوق بشری فراهم کنند.
وی مجددا آتش‌بس فوری و توافق بر سر آتش‌بس انسانی را خواستار شد.
دبیرکل سازمان ملل افزود: حمله به شهروندان و تاسیسات زیربنایی از جمله شفاخانه‌ها و مراکز تجمع مردم و نهادهای وابسته به سازمان ملل نقض قوانین بین‌المللی حقوق بشر است.
وی تاکید کرد که خشونت کمک رسانی به مردم تحت محاصره را دچار مشکل کرده است. به ویژه که میدان هوایی نیز بسته شده‌اند.
بان کی مون هشدار داد، در صورتی‎که امکان انتقال سوخت و کمک به یمن فراهم نشود، روند کمک‌رسانی‌های بشردوستانه تا چند روز آینده ناگزیر متوقف خواهد شد.
وی در گزارش خود اعلام کرد که شبکه آب و فاضلاب و خدمات ارتباطی در یمن تقریباً نابود شده است و بیش از 1200 تن کشته و بیش از 300 هزار تن دیگر به دلیل بمباران در چند هفته گذشته خانه‌های خود را ترک کرده‌اند.
برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل نیز اعلام کرد: به دلیل کمبود شدید سوخت، توزیع غذا در یمن متوقف شده است و در حال حاضر برای ادامه کمک‌رسانی به نزدیک 1.5 میلیون نفر در یک ماه به بیش از 2000 لیتر سوخت نیاز مبرم داریم.
شبکه‌های خبری مختلف نیز از کشته شدن 1300 یمنی از جمله 160 کودک و بیش از 100 زن و زخمی شدن 5000 تن دیگر خبر دادند.
تمیم الشامی، سخنگوی وزارت صحت یمن نیز از شورای امنیت و سازمان‌های بین‌المللی درخواست کرد برای کمک‌رسانی و امداد دارویی به مجروحان اقدامی انجام دهند چراکه بیمارستان‌ها دیگر آمادگی کافی برای رسیدگی به بیماران و مجروحان را ندارند.
وی افزود: جنگنده‌های ائتلاف به 26 مرکز بهداشتی و شفاخانه حمله کردند و آنها را از فعالیت بازداشتند.
الشامی ادامه داد: نبود سوخت در یمن باعث قطع برق و توقف فعالیت شفاخانه‌ها شده است و شفاخانه‎های یمن تقریباً از کمک‌رسانی به مجروحان و بیماران بازمانده‌اند.
به گزارش خبرنگار شبکه المیادین، در اثر حملات ائتلاف عربی به شفاخانه‌ها و مراکز بهداشتی منطقه دمنه خدیر در تعز سه تن کشته و بیش از 11 تن دیگر مجروح شدند.
این در حالی است که چورکین نماینده روسیه در شورای امنیت اعلام کرد که کشورهای عربی با پیش‌نویس قطعنامه ارائه شده از سوی روسیه مخالفت کردند. در این پیش‌نویس خواسته شده به دلیل بحران انسانی در یمن، فوراً آتش‌بس اعلام شود.
بسیاری از خانواده‌ها به ویژه در شهر عدن به دلیل ادامه درگیری‌ها در خانه‌های‎شان محبوس شده‌اند و آب و برق و سوخت وجود ندارد و تعداد نانوایی‌های دایر در بیشتر شهرها بسیار کم است.
سخنگوی سازمان یونیسف نیز اعلام کرد: وضعیت انسانی در یمن بسیار سخت است و در حال تبدیل به یک فاجعه انسانی است.
نصرالدین عامر یکی از اعضای شورای اطلاع‌رسانی جنبش مردمی انصارالله نیز اعلام کرد: تلاش عربستان برای تغییر دادن موضع کشور پاکستان نسبت به جنگ علیه یمن دلالت بر این دارد که عربستان در یمن به بن‌بست رسیده است.
عامر افزود: در صورتی‎که نشان دادن واکنش به حملات عربستان رسما تایید شود، این پاسخ مانند جنگ ششم بسیار کوبنده خواهد بود.
این عضو انصارالله اعلام کرد: نه ارتش و نه کمیته‌ها مسئولیت هیچ‌گونه حمله علیه نیروهای عربستانی را بر عهده نخواهند گرفت چراکه هنوز دستور رسمی برای پاسخ دادن به این حملات صادر نشده است.
همچنین شبکه المنار از ادامه تظاهرات یمن در مخالفت با حملات عربستان در یمن در میدان تغییر صنعاء خبر داد.
این تظاهرات به درخواست کمیته عالی انقلابی یمن برگزار شد که در آن تظاهرکنندگان بر حق ملت یمن در مقابله با تجاوزات عربستان و امریکا تاکید کردند.
تظاهرکنندگان همچنین از کشورهای حامی حقوق ملت یمن تشکر کردند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 25 1394/02/07 نظرات (0)

سرمقاله

هشت ثور به عنوان روز پیروزی جهاد مردم افغانستان هرچند با سقوط دولت کمونیستی و دست نشانده‎ی شوروی سابق رقم خورد، اما واقع امر این است که این پیروزی یادآور سال‎ها جهاد و مقاومت دلیرانه‎ی ملتی است که حاضر نشد علی‏رغم تحمل بسیاری از ناملایمت‏ها و مصائب از تجاوز به خاک، دین و فرهنگ خود چشم‎پوشی کرده و یا در مقابل حمله و توهین به آن، اغماضی روا دارد.
بنابراین جهاد ملت افغانستان شامل صحنه‎هایی از تاریخ این سرزمین است که در آن ملت افغانستان بنابر عقیده و تعهد خویش در مقابل تهاجم بیگانه ایستاد وبا دستان خالی صحنه‎های بزرگ و ستودنی را خلق نمود.
با این وصف، تجلیل از هشت ثور به عنوان روز پیروزی جهاد ملت افغانستان روز تجلیل از مقاومت و ایستادگی در برابر بیگانگان و هجمه‎هایی است که به فرهنگ، دین و نوامیس کشور صورت گرفته و می‎گیرد و درهم آمیختن آن با نام و نشان افراد و گروه‎های خاص و عملکردهای آنان منطقی نخواهد بود؛ امری که امروزه به عنوان دست‏آویز حمله به ثمره‎ی جهاد ملت افغانستان قرار گرفته عمل کرد بسیاری از افراد و جناح‎های داخلی چه در دوران جهاد و چه بعد از پیروزی است، اما چنین مسایلی به هیچ وجه نمی‎تواند توجیه کننده فراموشی مجاهدت‎ و پایداری ملت افغانستان باشد.
امروز به خوبی سیر فراموشی جهاد ملت افغانستان را شاهد هستیم. در حالی که ملت‎های جهان از کوچک‏ترین حرکت‎های سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و فرهنگی خود استوره می‏سازند و سعی می‎نمایند از این طریق نیروی مضاعفی به جامعه و تحرک آن تزریق نمایند، ما در حال شکستن اسطوره‎ها، نمادها و حرکت‎های واقعی، عمیق و ریشه‎ای مردمان این سرزمین هسیتم و به انواع مختلف سعی در کمرنگ شدن آنها داریم.
در حالی‏که سالیان آغازین پروسه‎ی جدید حاکمیت و نظام در کشور تجلیل از هشت ثور را به عنوان سالروز پیروزی جهاد ملت افغانستان در دستور کار خویش قرار داده بود، اما به مرور زمان و به آرامی از این مسیر خارج شد و سعی در به حاشیه بردن این روز نمود. اکنون روز هشت ثور هرچند رخصتی عمومی است و تجلیل‎های رسمی و غیررسمی از این روز می‎شود، اما به خوبی مشهود است که روز پیروزی جهاد کمرنگ شده و به‏صورت رسمی و از سوی حاکمیت مورد  پشتیبانی و تبلیغ قرار نمی‎گیرد.
به این ترتیب در حالی‏که ما برای حفظ استقلال کشور، دمیدن روحیه و انگیزه‎‏ی کار و آبادانی، وحدت و انسجام و درکل پیشبرد اصلاحات و توسعه به مولفه‎های متین و ارزشمندی چون جهاد و مقاومت، تلاش و خستگی ناپذیری، تعهد و مسایلی از این دست محتاج هستیم، اما داشته‎های خود را در این راستا به راحتی در معرض فراموشی قرار داده‎ایم و همچنان به وعده‎های بیگانگان و دستگیری آنان امیدوار مانده‎ایم.

محمد رضا نعیمی بازدید : 30 1394/02/07 نظرات (0)

مقام‌های امنیتی ولایت بدخشان در شمال افغانستان از آغاز عملیات گسترده نظامی در ولسوالی جرم این ولایت خبر داده‌اند.
به گفته‌ی آنان، این عملیات صبح روز شنبه/5 ثور آغاز شده و تا پاکسازی کامل ساحات آسیب‌پذیر ولسوالی جرم از وجود مخالفان مسلح ادامه خواهد داشت.
جنرال بابه جان، قوماندان امنیه بدخشان می‌گوید که در این عملیات نظامیان اردوی ملی، پولیس ملی و محلی و ماموران امنیت ملی اشتراک دارند.
او این عملیات را عملیات کمرشکن بر ضد شورشیان در جرم خوانده است.
در همین حال گل احمد بیدار، معاون والی بدخشان گفته است که در این عملیات قوای هوایی نیز از نیروهای امنیتی پشتیبانی می‌کننند.
او گفت در این عملیات تا کنون پیشرفت‌هایی صورت گرفته و تلفاتی به شورشیان وارد شده اما جزییات دقیق در این باره ارائه نکرد.
این عملیات در پی حمله گسترده مخالفان مسلح به پوسته‌های امنیتی در ولسوالی جرم راه‌اندازی شده است.
 روز جمعه 21 حمل، در حمله گروهی مخالفان مسلح به پوسته‌های امنیتی در ولسوالی جرم بدخشان دست کم سی و سه نظامی ارتش کشته و ناپدید شدند.
مقام‌های محلی می‌گویند که در زمان حمله طالبان هشت سرباز اردوی ملی سر بریدند که واکنش تند مقامات نظامی و مردم عادی را در پی داشت.
به دنبال آن کمیسیون امنیت داخلی و دفاعی مجلس نمایندگان در نشستی فوق‌العاده در کابل مقام‌های وزارت دفاع، داخله و امنیت ملی را فرا خواندند.
شیرمحمد کریمی گفت که در زمان حمله مخالفان مسلح دولت قوماندانان کندک و تولی در قرارگاه‌ها حضور نداشته‌اند و به همین دلیل مدیریت و عملکرد نیروهای دفاعی ضعیف بوده و باعث تلفات بیشتر شده است.
او اما تاکید کرد که هر دو قوماندان کندک و تولی اردوی ملی به دلیل ضعف و کم کاری در جنگ ولسوالی وردوج بدخشان بازداشت شده و تحقیقات از آنان جریان دارد
از سویی هم قوماندان امنیه ولایت بدخشان می‌گوید که شماری از مسوولان دولتی از جمله رییس شورای ولایتی این ولایت با طالبان همدست هستند و با شورشیان همکاری می‌کنند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 28 1394/02/07 نظرات (0)

نویسنده: نوذر شفیعی                                                                                                                            منبع: خبر آنلاین

حمله امريكا و نيروهاي ناتو به افغانستان در سال 2001 ميلادي كه در پي حوادث يازده سپتامبر صورت گرفت موجب شد تا نيروهاي فرامنطقه‌اي به بهانه مبارزه با تروريزم در اين كشور حضور سنگين امنيتي و نظامي پيدا كنند و اين مساله به عنوان نقطه‎ی عطف در تاريخ حيات سياسي و اجتماعي افغانستان محسوب مي‎شود. در عين حال طي بيش از يك دهه اخير مردم افغانستان به واسطه حمايت‎هاي اقتصادي و امنيتي كه از سوي جامعه جهاني دريافت كرده اند، موفق به شكل دادن حكومت‎هاي ملي بر اساس دموكراسي حداقلي شده اند.
از طرف ديگر، روند تحولات منطقه و ضرورت‎هاي موازنه سازي‎هاي سياسي و امنيتي جديدي كه از سوي بازيگران منطقه‎اي و فرامنطقه‎اي دنبال مي شود موجب افزايش جايگاه و موقعيت ژئوپليتيكي افغانستان شده است.
موارد فوق بدين معني است كه تحولات سياسي و امنيتي افغانستان آثار مستقيم و غيرمستقيم بر حوزه‎هاي امنيت ملي ایران دارد و اين مساله ايجاب مي‎كند تا رويكردهاي استراتژيك ايران در قبال افغانستان تابع اصول و قواعد ويژه‎اي باشد.
امروزه وضعيت روابط ايران و افغانستان تحت تاثير مجموعه‎اي از عوامل مثبت و منفي قرار دارد و تاثير برآيند اين عوامل در تعيين سطح و كيفيت روابط دو كشور مهم مي‎باشند. برخي عوامل مثبت در اين خصوص عبارتند از: اصل همسايگي، تاريخ و فرهنگ مشترك، مسلمان بودن مردمان دو كشور، حمايت دائم ايران از ثبات داخلي افغانستان، سابقه خوب روابط و ... . در عين حال، برخي عوامل منفي نيز عبارتند از: تنش‎هاي مرزي و هيدروپوليتيكي، قاچاق مواد مخدر، نقش بازيگران ثالث، برجسته شدن اختلافات قومي و مذهبي، حضور دشمنان فرامنطقه اي ايران در افغانستان، فقر و ناتواني اقتصادي افغانستان و ... .
بنابراين با توجه به تاثيرگذاري گزاره‎هاي فوق در تعيين اصول و مباني رويكرد استراتژيك ايران در قبال افغانستان، به نظر مي‎رسد محورهاي زير در اين خصوص حائز اهميت باشند:
1- رعايت اصل همسايگي و عدم مداخله در امور داخلي افغانستان
2- حفظ مشتركات تاريخي و فرهنگي دو كشور
3- امنيت مشترك بر اساس تعريف از تهديد مشترك
4- ضرورت همكاري‎هاي دوجانبه و چندجانبه براي شكل دادن به رويكرد امنيت منطقه‎اي
5- اصل هم تكميلي و توسعه ظرفيت‎هاي همكاري اقتصادي دو كشور
ضرورت رعايت و توجه به اصول و مباني فوق بدين معني است كه در چشم انداز توسعه روابط ايران و افغانستان بايد به مطلوبيت‎ها و اولويت‎هاي زير توجه بيش‎تري داشت:
1- تحرك بيشتر ديپلماسي رسمي در جهت ارتقاي روابط دو كشور به سطوح راهبردي و غير قابل تفكيك؛
2- انتقال دانش و تجربيات علمي، فني و اقتصادي ایران به افغانستان به منظور تحكيم و تثبيت پايه هاي همكاري‎هاي دو كشور؛
3- توسعه و تقويت نقش ديپلماسي عمومي در روابط با افغانستان به منظور حفظ و توسعه تاريخ و فرهنگ مشترك؛
4- ايجاد فضاي باز ژئوپليتيكي براي افغانستان به منظور تاثيرگذاري مثبت بر تنش‎هايي كه منشاء جغرافيايي دارند؛
5- هماهنگي و همكاري‎هاي امنيتي دو كشور در سطوح اطلاعاتي و عملياتي به منظور مقابله با پديده هاي تروريزم، قاچاق كالا و ساير عوامل نا امني.

محمد رضا نعیمی بازدید : 22 1394/02/07 نظرات (0)

برخی نمایندگان می گویند که پیمان امنیتی با امریکا باید از سوی مجلس دوباره مورد بررسی قرار گیرد و در صورتی که این پیمان پاسخگوی نیازهای امنیتی کشور نباشد، لغو شود.
به گزارش خبرگزاری جمهور؛ شماری از نمایندگان می گویند، تبعات پیمان امنیتی با امریکا گسترش ناامنی‎ها در کشور بوده و ضرورت است تا مجلس در مورد آن تجدید نظر کند.
عبدالطیف پدرام عضو مجلس با اشاره به گسترش ناآرامی‎ها در کشور گفت: «افزایش ناآرامی‎ها در کشور از تبعات امضای پیمان امنیتی با امریکا است؛ مجلس یک روز خود را برای بررسی این پیمان اختصاص دهد که بعد از امضای پیمان، چقدر امنیت تامین شده و یا برعکس؛ پیشنهاد می‎کنم که مجلس در مورد پیمان تجدید نظر بکند».
این عضو مجلس تاکید کرد که اگر تبعات این پیمان چنین باشد؛ این پیمان از سوی نهادهای مربوط باید لغو شود.
آقای پدرام افزود: چندین هزار جنگجویان خارجی در شمال و شمال شرق کشور و به همین تعداد هم در هلمند، زابل و فراه مستقر شده اند و قرار است تا یک تا یک و نیم ماه این تعداد افزایش یابند که نیروهای خارجی به همکاری برخی حلقاتی در داخل حکومت پشت سر این قضیه هستند.
به گفته وی؛ این جنگجویان از عراق، سوریه و کشورهای منطقه وارد افغانستان شده اند.
غلام حسین ناصری دیگر عضو مجلس نیز خاطرنشان کرد:‌ «شورای ملی موضوع و مفاد پیمان امنیتی را به بررسی بگیرد، فرزندان این کشور همه روزه کشته می‎شوند، ما در برابر ناموس این مردم مسوولیت داریم».
عثمانی فراهی نیز یادآور شد که افغانستان در خطر است و مستقیما از خاک پاکستان مورد تعرض قرار می گیرد.
آقای فراهی افزود: « امریکا صادقانه عمل نکرد؛ مجلس راجع به لغو پیمان امنیتی با امریکا تصمیم بگیرد».
از سویی هم شکریه بارکزی عضو دیگر این مجلس گفت: حداقل کاری که با امضای پیمان امنیتی عاید شد این است که به سربازان آب و نان می‎رسد.
خانم بارکزی افزود: «به این خاطر از پیمان امنیتی با امریکا حمایت کردم که سرباز ما امروز یونیفورم، غذا و معاش داشته باشد».
او خطاب به سران مجاهدین بیان داشت: « شما چه کردید با اردوی افغانستان، تانک، توپ، طیاره، اسکارت و لونا {نوعی موشک زمین به زمین} را کجا بردید؛ این توهین نیست چشم تان را بر واقعیت ها باز کنید».
عبدالرئوف ابراهیمی رییس مجلس در این خصوص گفت: « پس از تایید پیمان امنیتی با امریکا رییس جمهور از مجلس تقدیر کرد؛ اما کجاست مفادات این پیمان عملی شده است؛ به دبیرخانه مجلس وظیفه داده ام که طی مکتوبی از حکومت بخواهد که آیا کمیسیون مشترک که قرار بود برای تطبیق مفاد پیمان تشکل شود، تشکیل شده است یا نه».
آقای ابراهیمی با ذکر اینکه شمال افغانستان به وزیرستان تبدیل شده است، از حکومت خواست که نامزدان وزارت دفاع، دادستانی کل و اعضای شورای دادگاه عالی را هر چه زودتر به مجلس معرفی کند و به غایله ی سرپرستی ولایات هم پایان دهد.
از سویی هم؛ نمایندگان مجلس فرمان شماره ۸ رییس جمهور که در خصوص منع تقرری‎ها در ادارات دولتی صادر شده را برای فارغین دانشگاه‎ها مشکل آفرین خواندند.
عبدالرئوف ابراهیمی رییس مجلس در این خصوص گفت: « پس از تکمیل شدن کابینه، فرمان شماره ۸ رییس جمهور غیرقانونی است؛ زیرا هر وزیر مطابق قانون صلاحیت تقرری را دارد».
رییس جمهور غنی پس از به قدرت رسیدنش این فرمان را صادر کرد تا سرپرست های وزارت خانه ها از موقف های شان سواستفاده نکنند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 23 1394/02/07 نظرات (0)

يكي از مهم‎ترين عناصر انتشار داعش در افغانستان، «موضوع انتشار» است. در اين رابطه داعش تلاش دارد قبل از حضور فيزيكي در افغانستان، به انتشار پيام‏ها، افكار و ايدئولوژي خود بپردازد. زيرا هر كس آن را بپذيرد و به آن متهد شود همان كاركرد داعش را ايجاد خواهد كرد. بدون ترديد موضوع انتشار داعش اعم از اعتقادي يا حضور فيزيكي به احتمال قوي متضمن پيامدهاي مختلفي در سطوح ملي و منطقه‏اي به شرح ذيل خواهد بود كه سطوح اثرگذاري آن نيز متفاوت است :
پيامدهاي ملي
برخي از مهم‎ترين آثار ملي انتشار داعش در افغانستان به اختصار عبارتند از :
-  تضعيف توان نظامي افغانستان؛ با توجه به اين‎كه داعش جنگ جبهه‏اي را ترجيح مي‏دهد، چنانچه داعش و متحدانش بتوانند همانند عراق و سوريه، بر افغانستان نيز نوعي «آنارشي جهادي» حاكم كنند و قلمرو كشور را به جبهه‏هاي مختلف تبديل كنند، تمام توان نظامي افغانستان را بويژه در غياب غربي‏ها، درگير يك جنگ داخلي تمام عيار خواهند كرد .
-  بروز و تشديد جنگ طالبان و داعش؛ علاوه بر رقابت ايدئولوژيك طالبان و داعش كه احتمالاً منجر به رويارويي نظامي مي‏شود، بخش زيادي از تلاش داعش براي تسلط بر مناطق جديد افغانستان و مقاومت طالبان در برابر آن، از طريق نبرد مسلحانه خواهد بود. همچنين طالبان براي عرض اندام و قدرت‏نمايي در برابر داعش، حملات گسترده‏تر و خونين‏تر عليه دولت و ارتش راه‏اندازي خواهد كرد كه جنگ داخلي را شعله‏ورتر مي‏سازد. بعد از مشاجره‏ي طالبان و داعش بر سر اهليت و صلاحيت خود براي «خلافت مسلمين»، «رقابت» دو طرف مي‏تواند محرك مهمي در تشديد خشونت‏ورزي طالبان باشد .
- خطر بروز فرقه‏گرايي ضدشيعي؛ در حالي كه حوزه عربي- اسلامي درگير تكفير و تروريزم فرقه‏اي است با استقرار داعش در حوزه شرقي جهان اسلام بويژه افغانستان، ايجاد جبهه‏ي جديدي از «جنگ درون‏مذهبي» و فرقه‏اي بسيار محتمل است. امروزه با مداخله سرويس‏هاي اطلاعاتي امريكا و رژيم صهيونيستي، نوك حمله نيروهاي تكفيري عليه «اهداف درون‏اسلامي» يعني شيعيان، اهل‏سنتِ ميانه‏رو، اقليت‏هاي قومي- مذهبي و... تعريف شده است. از نظر «داعش» نزاع‏هاي مذهبي تنها راه خالص‏سازي جهان اسلام است. اين گروه ضديت با تشيع را جايگزين ضديت با غرب كرده است .
پيامدهاي منطقه‏اي
برخي از مهم‎ترين آثار منطقه‏اي انتشار داعش در افغانستان به اختصار عبارتند از :
-  تهديد امنيت مرزهاي شرقي ايران؛ در چارچوب راهبردهاي امنيتي غرب، همواره پديده‏هاي فكري، اعتقادي و سياسي رقيب و متخاصم با ج.ا.ايران، به منظور تضعيف توان الگوسازي و استهلاك قدرت منطقه‏اي ايران، ايجاد و حمايت شده‏اند. شايد احتمال اين كه دشمنان ج.ا.ايران بتوانند الگوي عراقي - سوري داعش را در شرق ايران اجرا كنند، ضعيف است، اما بايد پذيرفت، تلاش براي جذب ناراضيان برخي اقوام و مذاهب در مناطق پيراموني ايران، جزو اهداف راهبردي- امنيتي داعش‏سازان خواهد بود. انتشار داعش در افغانستان، بستر مساعدي براي تجميع، تجهيز و تقويت تمام گروهك‏هاي مسلح ضدايراني، توسط كشورهاي مذكور فراهم مي‏سازد .
-  بروز اختلافات امنيتي بين كشورهاي منطقه؛ حضور و استمرار داعش در افغانستان، احتمالاً موجب تشديد «جنگ نيابتي» بين كشورهاي منطقه خواهد شد. با ورود داعش به افغانستان دشمنان ج.ا.ايران مي‏توانند يك سازمان تروريستي چند مليتي در مجاورت مرزهاي ايران پايه‏ريزي كنند كه آنها پس از هر عمليات به قلمرو داعش گريخته و در آنجا مخفي شوند .
بنابراين مي توان گقت كه امروزه «واقعيت» حضور عناصر و هم‏پيمانان داعش در افغانستان را نمي‏توان انكار كرد. اساساً وجود ظرفيت‏هاي بومي بسيار قوي در اين كشور، سبب انتشار و رشد چنين پديده‏هايي مي‏شود و آنها نيز در ميان‏مدت مي‏توانند جريان‏سازي كنند. با اين حال، چون مشروعيت داعش در خاستگاه اصلي آن يعني سوريه و عراق بر «مشروعيت مبتني بر موفقيت» بنا شده است، در افغانستان نيز داعش براي جذب نيرو و كسب مشروعيت بايد بتواند پس از اعلام حضور، برخي پيروزي‏ها و موفقيت‏ها را رقم بزند. لذا به‏رغم اعلام موجوديت داعش در افغانستان و قرار داشتن در مرحله جذب نيرو، اين گروه تا قبل از تثبيت جايگاه و تكميل شبكه اجتماعي و نظامي خود در خاك افغانستان، احتمالاً از اعلام رسمي «امارت خراسان بزرگ» وابسته به خلافت داعش پرهيز خواهد كرد .
علاوه براين به نظر مي‏رسد، «افغانستان» براي داعش به عنوان يك «هدف غايي» تعريف نشده بلكه هدف‏گذاري داعش تبديل بخش‏هايي از قلمرو اين كشور به «كانون ثانويه انتشار» است كه در اين صورت، «مقاصد» بعدي انتشار و انتقال داعش، مناطق پيراموني افغانستان يعني مرزهاي شرقي ايران، آسياي مركزي (روسيه) و سين‏كيانگ چين خواهد بود. لذا «انتشار» پديده‏ي داعش در افغانستان احتمالاً به معناي امتداد «خلافت» آنها به اين كشور و حكومت داعش بر افغانستان نيست، بلكه به احتمال قوي، اين سرزمين نقش يك «معبر» و «سكوي پرتاب» را در راهبردهاي داعش و حاميانش ايفا خواهد كرد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 24 1394/02/07 نظرات (0)

 به مناسبت روز جهانی کتاب، شماری از نهادی فرهنگی نمایشگاه کتابی را در شهر کابل راه‌اندازی کردند.
مسئولان برگزاری این نمایشگاه، می‌گویند که هدف آنان ترویج فرهنگ کتاب خوانی، تشویق نوجوانان و جوانان به کتاب خوانی است.
سوم ثور یا ۲۳ اپریل مصادف بود با روز جهانی کتاب و از این روز در تمام کشورها با برگزاری نمایشگاه‌های کتاب تجلیل می‌شود.
نمایشگاه کتاب در کابل برگزار شده که در کنار آن تابلوهای نقاشی و عکس نیز به نمایش گذاشته شده است.
این نمایشگاه از سوی موسسسه ویس و انتشارات رحمت با همکاری موسسه تساوی و شماری دیگر از نهادهای همکار روز گذشته در غرب کابل آغاز به کار کرده و برای سه روز به روی بازدید کنند‌گان باز خواهد بود.
علی بهزاد، یکی از مسئولان برگزاری این نمایشگاه گفته است: «برگزاری نمایشگاه کتاب می‌تواند تاثیرات مثبت بالای فرهنگ کتاب خوانی در کشور داشته باشد.»
بهزاد گفت که در این نمایشگاه، کتاب‌هایی برای سنین مختلف به نمایش گذاشته شده و هم چنان برای جذاب شدن این نمایشگاه تابلو های نقاشی و عکس نیز به نمایش گذاشته شده است.
این در حالی است که فرهنگ کتاب خوانی در میان نوجوانان و جوانان در کشور خیلی کم رنگ به نظر می‌رسد و کمتر کسی از کتاب خانه‌ها و نمایشگاه‌ها دیدن می‌کنند.
مسئولان برگزاری این نمایشگاه ابراز امیدواری کردند که با برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی بتوانند تا جوانان را علاقمند به کتاب خواندن کنند.
در همین حال محمدعلی رجبی، یکی از بازدیدکنند‌گان این نمایشگاه با بیان این‌که ۳۰ سال جنگ باعث شده تا شمار بیشتری از مردم افغانستان از سواد محروم بمانند، گفت: « آدم‌های بی سواد که به دنبال کتاب نمی‌روند.»
او اظهار امیدواری کرد که نسل جوان افغانستان با استفاده از شرایط خوب کنونی عامل دگرگونی در جامعه شوند.
رجبی در مورد نمایشگاه گفت: «برای من نفس نمایشگاه خیلی جالب بود چون مردم را تشویق به مطالعه می‌کند.»
از سویی هم همایون هوتک، مسئول نشراتی انتشارات رحمت از خانواده‌ها خواست که فرزندانشان را به خریداری و خواندن کتاب تشویق و از آنان در این راستا حمایت کنند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 19 1394/02/07 نظرات (0)

نخست وزیر پاکستان که حدودا نیمه ماه حوت گذشته و تنها چند روز قبل از آغاز حملات مرگبار عربستان به یمن، به ریاض سفر کرده بود، در اقدامی بی سابقه در میدان هوایی ریاض از سوی شخص پادشاه عربستان مورد استقبال قرار گرفت اما اتفاقاتی که بعد از حمله به یمن رخ داد، همه چیز را تغییر داد.
روز پنجشنبه گذشته هنگامی که محمد نواز شریف به همراه عالی ترین هیات سیاسی-نظامی پاکستان متشکل از فرمانده ارتش، وزیر دفاع و دو نفر از عالی‌‎ترین مقامات وزارت خارجه کشورش به عربستان سفر کرد، دیگر خبری از استقبال شاهانه از وی در میدان هوایی نبود و این بار استقبال از وی در فرودگاه در سطح وزیر داخله عربستان انجام شد.
در زمان سفر قبلی نخست وزیر پاکستان به ریاض، عربستان که نقشه‎ی شوم تشکیل ائتلافی برای حمله هوایی به یمن را در سر می‎پروراند، شاید تقریبا مطمئن بود که پاکستان، بدون چون و چرا، خواسته ریاض را برای پیوستن به این ائتلاف خواهد پذیرفت؛ خواسته‎ای که چند روز بعد از سفر اسفند ماه محمد نواز شریف و آغاز حمله به یمن، بطور رسمی از سوی منابع و رسانه‎های عربستان افشا شد.
اما همه چیز، آن‎گونه که سعودی‎ها انتظار داشتند پیش نرفت. پارلمان پاکستان با تصویب قطعنامه‎ای با اکثریت مطلق آرا، اعلام کرد که این کشور باید موضع بی‎طرفانه در قبال مساله یمن اتخاذ کند و با خودداری از پیوستن به ائتلاف حمله به یمن تحت رهبری ریاض، دستانش را به خون کودکان و زنان بی گناه و بی دفاع یمن آلوده نکند.
دولت پاکستان نیز همان‎گونه که قبل از تصویب قطعنامه پارلمان اعلام کرده بود، بطور رسمی اعلام کرد که به رای و تصمیم پارلمان احترام می‎گذارد و خود را وارد جنگ یمن نمی کند هرچند با هدف دلجویی از ریاض، همواره بر ضرورت حمایت از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی عربستان درصورت وجود هرگونه تهدید علیه آن، تاکید کرده و تاکید می‎کند.
خشم برخی اعراب هم پیمان ریاض از تصمیم پارلمان پاکستان، بسیاری از حقایق را برملا کرد. زمانی‎که انور قرقاش یکی از مقامات ارشد امارات متحده عربی، قطعنامه تصویب شده از سوی پارلمان پاکستان را اتخاذ موضع مبهم از سوی اسلام آباد توصیف کرد و در اظهاراتی تهدید آمیز گفت که پاکستان بهای سنگینی بابت اتخاذ این موضع مبهم خواهد پرداخت، این واکنش تند مقامام اماراتی، خشم بسیاری از مردم و مقامات پاکستان در پی داشت و باعث ایجاد تنش و مشکلاتی در روابط پاکستان با هم پیمانان عرب خود از جمله عربستان سعودی شد.
عربستان که روز سه شنبه دو هفته پیش اعلام کرد حملات هوایی یک ماهه خود را به یمن متوقف کرده است، حتی تا روزها و ساعت‎های پایانی نزدیک به یک ماه حملات هوایی خود به یمن، مصرانه از پاکستان درخواست می‎کرد که به ائتلاف حمله به یمن بپیوندد اما پاکستان اگرچه اعلام کرد که خود را متعهد به دفاع و حمایت از مرزهای عربستان و تمامیت ارضی این کشور می‎داند، در عین حال درباره درخواست ریاض در پیوستن به ائتلاف حمله به یمن، دست رد به سینه عربستان زد.
پاکستان که به‎دقت در حال رصد کردن تحولات مهم منطقه ای و بین المللی از جمله رویدادهای بزرگ اخیر در روند مذاکرات گروه 1+5 با ایران است، بخوبی می داند که دوران موقت یکه تازی اعراب ثروتمند منطقه درحال سپری شدن است و باید تغییراتی در اصول سیاست خارجی خود به ویژه در قبال منطقه خاورمیانه ایجاد کند و در عین حال، نیاز دارد که با دلجویی از عربستان، این متحد ثروتمند را همچنان برای خود حفظ کند.
عربستان سعودی نیز کاملا نسبت به ایجاد فضای جدید در پاکستان، به ویژه بعد از همراه نشدن این کشور با ائتلاف حمله به یمن، آگاه است و به همین دلیل و با هدف تلاش برای حفظ افکار و عقاید مورد نظر خود در میان افکار عمومی پاکستان، دست به اقدامات و حربه‎های مذهبی زده و اخیرا وزیر امور مذهبی خود و بعد از آن نیز، امام جماعت کعبه را راهی پاکستان کرده است تا تبلیغ افراطی گری را در لفافه تبلیغات دینی، در پاکستان گسترش دهد.
اما شاید دیگر زمان مناسبی برای این کارها نباشد؛ افکار عمومی پاکستان که زمانی به شدت از عربستان دفاع می کردند و هرگونه انتقاد آشکار علیه سعودی ها در پاکستان یک امر غیرقابل قبول و غیرقابل تحمل تلقی می شد، اکنون در محافل و مجامع مختلف در پاکستان، بسیاری از مردم و مسوولان به صراحت به انتقاد شدید از سیاست های ریاض می پردازند و آن را به ضرر جهان اسلام می دانند.
جمع بندی کلی از آنچه طی بیش از یک ماه اخیر در روابط میان پاکستان و عربستان و نیز تغییراتی که در افکار عمومی پاکستان نسبت به عربستان اتفاق افتاده است، حکایت از آن دارد که این روابط این روزها دیگر آن حرارت و قرابت گذشته را ندارد و با مایوس شدن ریاض از همراهی مطلق اسلام آباد در همه شرایط، نشانه های روشنی از سردی این روابط نمایان شده است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 27 1394/02/07 نظرات (0)

جولی بیشاپ وزیر امور خارجه استرالیا هفته گذشته به منظور گفت‎وگو با مقامات ایرانی روی موضوع مهاجرین ایران در استرالیا و برخی مسایل فیمابین به تهران سفر کرد.
خانم بیشاپ به هنگام ورود به ایران برای رعایت پروتکل حجاب یک روسری سیاه رنگ برسر کرده و روی آن یک کلاه سیاه نیز گذاشته بود. وب سایت روزنامه «سیدنی مورنینگ هرالد» استرالیا خبر ورود خانم بیشاپ به تهران را با این تیتر کار کرده است: وزیر امور خارجه با روسری و کلاه سیاه وارد تهران شد.
این رسانه استرالیایی می‎نویسد: به هنگام ورود خانم بیشاپ به تهران در یک گفت و گوی کوتاه مطبوعاتی او در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا شال سیاه خود را روی شانه‎هایش پهن کرده گفت: این طور راحت‎تر است.
به هرحال، رعایت این اصل اخلاقی در کشورهای اسلامی از سوی یک مقام خارجی نشان می‎دهد که پای‎بندی به اصول حاکم اجتماعی برای آنان از اهمیت به سزایی برخودار است. مقید بودن به اصول اجتماعی و هنجارهای رایج اجتماعی که از نظر یک جامعه ارزش به شمار می‎آیند، چیزی است که نباید از نظر دور داشت. این درحالی است که متأسفانه چنین نگاهی در میان برخی از شهروندان مسلمان کشورهای اسلامی به چشم نمی‎خورد و این امر مایه‎ی سرافگندگی ماست.

محمد رضا نعیمی بازدید : 30 1394/01/31 نظرات (0)

سرمقاله

اختلاف‎های شدید ایجاد شده که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته رخ داد، نوعی از واگرایی را در پی داشت که برآیند آن، شکل گیری نوعی همگرایی در جامعه افغانستان بود؛ شکل گیری‎ ای که با ترسیم ساخت جدیدی از قدرت در افغانستان ایجاد شد. این واگرایی در نتیجه‎ی پذیرش دوجانبه برای سهم‎گیری مساوی در قدرت شکل گرفت و منجر به نجات افغانستان از بحرانی گردید که ممکن بود بار دیگر کشور را به نقطه‎ی صفر بازگرداند. قطعاً اگر هر یک از طرفین بر مواضع خود اصرار می‌ ورزیدند ممکن بود شاهد بازگشت جامعه افغانستان به نقطه صفر باشیم؛ یعنی آغاز دور جدیدی از درگیری‎ ها و منازعات.
در نتیجه اکنون بعد از حوادث تلخ دهه‎های گذشته، رهبران فکری افغانستان به این نتیجه رسیده‌اند که باید در شرایط لازم منافع فردی را فدای منافع ملت کنند. بدیهی است که این احتمال با تشدید هرگونه اختلاف در مراحل مختلف از حکومت‎داری توسط دو اردوگاه قدرت و رهبران آن قابل تصور است. کما اینکه در مقدمه تشکیل کابینه چنین نگرانی ایجاد شد.
اما براساس این تجربه تازه‌‌ در افغانستان و با توجه به شرح وظایف و تقسیم قدرتی‎که در هنگام منازعه بر سر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اتفاق افتاد به نظر می‌آید که بهتر است تا تلاش بر این است که تفکیک قوا حفظ شود. منتها باید در عرصه‎ی عمل دید که آیا چنین چیزی اتفاق می‌‌افتد یا خیر. چون اشرف غنی مدعی است بسیاری از وظایفی که عبدالله برعهده دارد از اختیارات رئیس جمهور است و در مقابل عبدالله استدلال می‌کند که این اختیارات ما به ازای انصراف او از پست ریاست جمهوری است. زیرا او مدعی است مردم در انتخابات افغانستان به او رای داده‌اند و او را برای این پست انتخاب کرده‌‌‌اند.
دولت جدید افغانستان با ترکیبی که دارد با چند مسأله مهم مواجه است؛ نخست اینکه بتواند ساخت قدرت فعلی را حفظ کند؛ یعنی اشرف غنی و عبدالله بر سر این مسأله تفاهم کنند که مسئولیت‎هایی‎که در تفاهم موجود به آنها واگذار شده است به قوت خود باقی بماند. نکته دوم بحث طالبان است؛ به نظر می‌‎آید که در حاکمیت افغانستان تمایل به این موضوع وجود دارد که با طالبان وارد مصالحه و گفت‎وگو شوند. چگونگی برقراری روابط خارجی در حوزه‎های منطقه‎ای و جهانی از نقطه نظرهای اختلافی دیگری است که چندی پیش در مسأله یمن ظاهر شد و امکان تبارز آن در سایر حوزه‎ها نیز ممکن به نظر می‎رسد.
در مجموع، هرگاه دو رهبر حکومتی متعلق به دو اردوگاه سیاسی، نتواند در تعیین خط مشی کلی حکومت در حوزه‎ها و عرصه‎های مختلف به توافق کامل رسیده و روی منافع ملی فکر کنند، عبور از بحران کنونی دشوار خواهد بود و در آن صورت ملت به پای منافع شخصی و سیاسی دو طرف قربانی خواهد شد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 23 1394/01/31 نظرات (0)

پس از یک دوره طولانی وقفه در تشکیل کابینه، با تأیید شانزده نامزد وزیر از سوی مجلس و خالی ماندن چوکی وزارت دفاع ملی، اکنون امیدواری‌ها به تشکیل کابینه کامل قوت گرفته است و مردم نیز در انتظار خواسته‌های حداقلی خود از دولت وحدت ملی هستند.
بیش‎تر از یک سال از نخستین دور انتخابات جنجالی ریاست جمهوری گذشته و دولت وحدت ملی حدود 6 ماه زمام‎‌داری را تجربه کرده‌، اما شش ماه طول کشید تا سرنوشت آن توسط اعضای پارلمان کشور رقم بخورد.
به دلیل زمزمه‌های اختلافات درونی دولت وحدت ملی وزیران پیشنهادی دیرتر از انتظارات مردم به پارلمان معرفی شدند اما با توجه به وضع موجود، این وزیران پیشنهادی با فرصت‌ها و چالش‌هایی در وزارت‌خانه‌ها روبه‌رو خواهند شد که در زیر به برخی این فرصت‌ها و چالش‌ها اشاراتی داریم.
عدم توجه به جوانان تحصیلکرده؛ انتظاراتی که باید برآورده شود
سال‌ها جنگ و خشونت در افغانستان زمینه‌های فراگیری آموزش‌های عالی را از مردم گرفت، اما با روی کارآمدن نظام جدید در 13 گذشته دست‌کم بخشی از نسل نو افغانستان قادر به آموزش و تحصیلات در رشته‌های مختلف شدند.
با وجود آنکه دانش‌آموختگان نسل جدید در افغانستان چشم‌انتظار دریافت شغلی مناسب و متناسب با رشته‌ تحصیلی خود هستند اما در سال‌های گذشته نه‌ تنها برخی از این دانش‌آموختگان مطابق با رشته‌های تحصیلی خود به کار گماشته نشدند بلکه در اکثر موارد از جذب آنها در پست‌ها و مأموریت‌های دولتی سرباز زده شده است.
در این سال‌ها مسئولان وزارتخانه‌ها بیش‌تر از اینکه مقاطع علمی داوطلبان را در نظر بگیرند، از تجربه کاری آنان استقبال بیش‎تری کرده و به همین دلیل اکثراً افراد کهن سال و کسانی‎که کم‎تر آموزش دیده بودند در ادارات دولتی مشغول به کار شدند که این کارمندان سبب ناکارآمدی وزارت‌خانه‌ها شدند.
توان ناکافی برای مدیریت وظایف محوله نه تنها برای مردم چالش‌ساز شد، بلکه مدیران ارشد وزارتخانه‌ها را دچار مشکل کرده و انتقادهای داخلی و جهانی را به آنها وارد کرد.
تلاش برای خودکفایی
وزارتخانه‌های افغانستان در سال‌های گذشته بیش‎ترین هزینه‌ها را صرف کرد که این مقدار هزینه‌ها از سوی کشورهای خارجی، بانک جهانی و سایر سازمان‌های بین‌المللی به این کشور کمک می‌شد، اما با توجه به خروج نظامیان خارجی و کاهش همکاری‌های مالی خارجی به نظر می‌رسد وزرای جدید افغانستان با مشکلات جدیدی روبه رو خواهند شد.
کاهش بودجه و نبود پول کافی برای تطبیق و اجرایی کردن برنامه‌ها و بهبود وضع داخلی وزارت‌خانه‌ها تأثیر مستقیمی دارد و بر اساس اظهار نظرهای کارشناسان در صورت عدم توجه کافی وزارت‌خانه با مشکلاتی دور از انتظار مواجه خواهند شد.
بدون شک، هر وزارتی برای انجام کارهای خاصی ایجاد شده و به نظر می‌رسد اکثر این وزارت‌خانه با توجه به دارایی‌های از یاد رفته و همچنین نبود توجه کافی به موارد پول‌ساز نیازمند کمک‌های خارجی بوده و با تزریق پول‌های خارجی حیات خود را قابل ابقا می‌دانستند.
تلاش برای افزایش درآمد خود می‌تواند اصلی‌ترین برنامه و اقدام موفق وزرای جدید باشد و در صورت توجه کافی به زودی در می‌یابند که می‌توانند با استفاده از امکانات موجود مقدار بودجه مصرفی خود را با هماهنگی سران دولت تأمین کنند.
زمین‌های کشاورزی، آب‌های فراوان، معادن متعدد و گران‌بها، موقعیت ویژه و سوق‌الجیشی جغرافیایی و ده‌ها مورد دیگر فرصت‌هایی است که برای وزارتخانه‌ها می‌توانند پول‌ساز بوده و در صورت مدیریت درست اکثر بودجه دولت را تأمین کنند.
اینک ضرورت پنداشته می‌شود تا وزرای جدید دولت با اتکاء به همین درآمدها تلاش کنند تا بودجه دولت را تأمین و دست کشورهای خارجی را از دولت کابل کوتاه کنند.
دورنمای خوب در دست مدیران مدبر
طی سال‌های گذشته ضعف مدیریتی یکی از اصلی‌ترین دلایل ناکارآمدی دولت و نارضایتی ملت محسوب می‌شود و به همین دلیل است که افغانستانی‌ها چندان دورنمای خوبی را برای دولت نمی‌بینند.
در این سال‌ها فساد اداری دامن‌گیر اکثر ادارات دولتی شد و ده‌ها مشکل دیگر ناشی از ضعف مدیریتی بر نارضایتی ملت افزود.
نبود عزم کاری و وجود مشکلات متعدد میراث باقی مانده از 13 سال گذشته به وزرای جدید دولت وحدت ملی است که رفع این مشکلات کار سهل و ساده‌ای به نظر نمی‌رسد.
افغانستانی‌ها انتظار دارند که وزرای جدید دولت وحدت ملی بدون در نظر گرفتن سمت و سوی سیاسی، قومی، مذهبی، زبانی و فرهنگی برای انجام امور مردمی و همچنین تطبیق برنامه‌های درازمدت تلاش کنند.
برای بهبود وضع اداری و همچنین تطبیق برنامه‌های کاری موثر بدون شک همکارهای مردمی نیز مهم شمرده می‌شوند، شهروندان افغانستان در راستای آن بدون شک دست همکاری به دولت خواهند داد و در صورت رفع چالش‌ها و فساد اداری در راستای بازسازی ادارات سهم چشمگیری خواهند داشت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 10397 1394/01/31 نظرات (0)

نویسنده: ع. محسنی

بعدازگوشت ماهی پروتیین گوشت مرغ  سهل‎الهضم وارزان‎ترین پروتیین حیوانی است. مرغ‎ها ازلحاط بازدهی به دو دسته مرغ‎های گوشتی و مرغ‎های تخم گذارتقسیم می‎شوند. مرغ‎های گوشتی ازمرغ‎های مادر و مرغ‎های مادراز مرغ‎های اجداد و مرغ‎های اجداد از مرغ‎های لاین تولیدمی‎شوند.
مرغ‎های مادربه‎طورمیانگین درشش ماهگی شروع به تخم‎گزاری نموده وعلی‎القاعده تا دوازده ماه تخم گذاری می‎کنند. بعد از دوره تخم‎گذاری اگرتعداد تخم‎های شان دریک هفته بیش ازدوعدد بود ممکن است تا چند هفته دیگر هم نگهداری شوند و اگر تولید شان بعد از این دوره از تخم‎گذاری به صرفه نبود یا روانه‎ی کشتارگاه می‎شوند و یا درصورت گرم بودن بازارها (باتولک) بردن شان برای تا  ۳ یا  ۴ ماه دیگرهم نگهداری می‎شوند. در زمان تولک بردن که به روش‎های گوناگونی صورت می‎گیرد، مرغ‎ها را به مدت چندین هفته گرسنگی محض داده و برای زنده ماندن آنان مرغ‎ها را فقط با آب تغذیه می‎کنند. درخلال این مدت پر و بال مرغ‎ها کاملا ریخته و مرغ بسیارنحیف وعاری از پرشده واکثرا برهنه می‎شوند. به این مرغ‎ها بعد از دو ماه گرسنگی دوباره غذا داده و باتقویت مجدد و به تولید آمدن آنان بسته به درصد تولید شان همان‎گونه که در بالا اشاره شد تا ۳ یا ۴ ماه دیگرهم نگهداری و سپس روانه‎ی کشتارگاه می‎شوند.
دسته‎ی مرغ‎های تخم‎گذارکه از ابتدا به منظور تولید تخم مرغ خوراکی پرورش می‎یابند تا ۱۸ ماه نگهداری و سپس روانه‎ی کشتارگاه می‎شوند. تقریبا دربازارهای تمام کشورها قیمت گوشت مرغ مادر و مرغ تخم‌گذاربه دلیل کیفیت بسیار پایین و احتمال آلوده بودن به انواع مواد دارویی و کیمیاوی نصف قیمت مرغ گوشتی و حتی پایین‎تر از نصف قیمت مرغ گوشتی است.
در تمام کشورهای جهان که تغذیه جامعه تحت نظر مسوولین سلامتی مردم است، مصرف گوشت مرغ مادر به‎ عنوان گوشت کبابی آبگوشتی ویا قورمه‎ای ممنوع بوده به‎گونه‎ای‎که درکشورهای غنی ازگوشت مرغ مادربرای تهیه غذای حیوانات کود  ومصارف دیگراستفاده گردیده و در جوامع با رفاه متوسط  به عنوان یکی ازاقلام غذاهای آماده و فوری (فست فود) – همبرگر، سوسیس، کالباس که در آنها گوشت یک بخش جزیی از غذا را شامل می‎گردد، مورد استفاده قرارمی‎گیرد چرا که درصد ارزش غذایی گوشت مرغ مادربسیاراندک و از لحاظ سلامتی به‎خاطر مورد مصرف قرارگرفتن انواع واقسام واکسن‎ها، دواها  و در معرض استرس بودن آنان مخاطره آمیز شمرده می‎شوند. ضررمصرف این نوع گوشت (مرغ مادر) برای مادران باردار واطفال بیش ازسایر افراد می‎باشد و حتی درمواردی موجب ضایعات جبران ناپذیرسلامتی در آنان می‎شود.
باکمال تاسف قاطبه‎ی مردم ما که از مضرات مصرف گوشت مرغ مادر آگاهی کافی ندارند نه تنها از این گوشت نامرغوب ومضراستفاده می‎کنند که در مواردی گوشت مرغ مادر را به گوشت مرغ گوشتی ترجیح می‎دهند و یا گاها طوری وانمود می‎کنند که ازنظرآنان مصرف هردونوع گوشت ارزش همسانی دارد.
مرغ گوشتی که ازتخم مرغ مادرتولیدمی‎شود در مواردی تنها شش هفته (۴۲روز) و غالبا تا هشت هفته نگهداری شده وبعد از دوماه پرورش روانه‎ی کشتارگاه می‎گردد که مصرف این نوع گوشت برای بدن بسیارمفید ودارای طعم گوارا تر و اگر خوب آماده گردد بسیارلذیذ خواهدبود.
این یک ضرورت است و وظیفه‎ی همه آحاد مطلع  و چیزفهم جامعه است تا با اطلاع رسانی، مردم بی اطلاع را از مضرات مصرف گوشت مرغ مادرآگاه سازند و همگان را تشویق نمایند تا برای داشتن جامعه سالم، آنان را به خوردن گوشت مرغ گوشتی تشویق نمایند. در این راستا درآینده با مطالب بیش‎تری درخدمت شما عزیزان خواهیم بود.
به امیدداشتن مادران سالم، فرزندان سالم  و جامعه سالم.

محمد رضا نعیمی بازدید : 21 1394/01/31 نظرات (0)

نویسنده: یاسر راشد

انتخابات ریاست جمهوری قزاقستان زودتر از موعد تعیین شده و در یکشنبه هفته آینده برابر با بیست و ششم آپریل بر گزار می‎گردد. انتخابات زودهنگام قزاقستان از جانب نمایندگان محافل اجتماعی آن‌کشور پیشنهاد گردید و مورد حمایت اکثریت مردم قزاقستان قرار گرفت.
قزاقستان بزرگ‎ترین کشور منطقه آسیای مرکزی است که در میان 20 کشور دارای سریع ترین رشد اقتصادی بازارهای رو به توسعه در سال 2015 در جایگاه یازدهم قرار دارد. در کنار آن، امروز قزاقستان مثل اکثریت کشورها، بیش‎ترین توجه را روی اقتصادش مبذول داشته است. 
یکی از دلایل آن کشور برای توجه جدی روی توسعه اقتصادی، ادامه بحران جهانی است. قزاقستان به عنوان یک کشور صادر کننده‌ی نفت و فلزات، از درک کاهش قیمت‎ها در بازارهای بین‎المللی خسارات جدی را متقبل می‎گردد. از سوی دیگر وضعیت بد اقتصادی در قزاقستان، مربوط به بحران روسیه می‎گردد، چراکه اقتصاد دو کشور بیش از حد به هم وابسته اند. این اقتصاد یک پارچه و به هم وابسته باعث شده است تا تحریم‎ها علیه مسکو و رکود در اقتصاد روسیه، مانع پیشرفت قزاقستان گردد. اما در مقایسه با مینسک، آستانه حتی فکر بیرون شدن از اتحادیه اقتصادی اوراسیا را ندارد. رییس جمهور قزاقستان به تازگی  اظهار نموده است: «امروز روسیه در وضعیت دشوار قرار دارد، اما ما با روسیه یکجا هستیم، من مطمئن ام و قزاقستانی‎ها  باور دارند که روسیه از این وضعیت با افتخار بیرون بر خواهد آمد، پیشرفت و توسعه خواهد کرد و ما با آن یکجا هستیم.»
امروز پول ملی قزاقستان یگانه ارزی است که در میان ارزهای کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا و بعضی از کشورهای سابق شوروی که شامل این اتحادیه نمی باشند، ارزش خود را از دست نداده است. بطور کلی قزاقستان در این دوران دشوار موقف خود را به عنوان «رهبر منطقه‎ای» توجیه می‎کند. 
با این حال، عوامل منفی، حکومت را مجبور به تجدید نظر در استراتژی اقتصادی کوتاه مدت و اعمال رژیم صرفه جوی می‎نماید. این کار نمی‎تواند روی رشد تولید ناخالص داخلی و رفاه شهروندان تاثیرگذار نباشد. در قزاقستان برنامه ضد بحران «راه روشن»، تهیه شده است  که باید خطرات اقتصادی را خنثی و از رشد بیکاری جلوگیری نماید.
همچنان بعضی عوامل ژئوپلیتیکی روی وضعیت قزاقستان فشار وارد می‎کنند. از جمله با خروج ائتلاف ضد تروریزم از افغانستان خطر انتقال عناصر افراطی از مناطق جنگی آسیا به آن‎کشور افزایش می‎یابد. این مناطق بشمول افغانستان، سوریه و قلمروهای تحت کنترول داعش، که میتواند باعث بحران داخلی شود، ظهور عناصر رادیکال داخلی را در پی داشته باشد و سبب افزایش قاچاق مواد مخدر از افغانستان گردد. 
در واقع امروز قزاقستان به عنوان منطقه حائل تلقی می‌شود که می‌تواند مانع برای ترافیک مواد مخدر و افراط گرایان از افغانستان باشد و ثبات سیاسی و اجتماعی که امروز در داخل آن‌‎کشور تامین می‌شود نقش مهم را در آن ایفا می‌نماید.
در داخل و خارج از قزاقستان، مسئله تامین ثبات در کشور را با شخصیت نورسلطان نظربایف رئیس جمهور این کشور مرتبط می‌دانند. وی بیش‌تر از 20 سال است که از طریق برگزاری انتخابات و کسب آرای اکثریت رای دهندگان آن‌کشور، قدرت را در قزاقستان در دست دارد.
ناظران بین‎المللی، اول‎تر از همه، سازمان امنیت و همکاری اروپا اگر چه چندین بار از موارد نقض انتخابات یادآوری کرده اند، اما هرگز در رابطه به صحت شمارش آرا اعتراض نکرده اند. آگاهان پیروزی نظر بایف و اعتماد شهروندان قزاقستان روی وی را دارای عوامل متعدد می‎دانند.
در قدم اول، تامین وحدت و تفاهم در کشور را با نظربایف و سیاست‎های وی مرتبط می‎دانند. قزاقستان یگانه کشور در قلمرو شوروی سابق می‎باشد که بعد از فروپاشی آن توانسته است از درگیری‎های قومی خود را دور نگهدارد. این در حالی است که در آن‎کشور بیش‎تر از 140 ملیت و ده‎ها مذهب مختلف زندگی می‎کنند. 
در شهر آستانه «میدان گفتگوی بی‎نظیر» زیر عنوان مجمع اقوام قزاقستان ساخته شده است که نمایندگان آن‎را روسای مراکز فرهنگی ملی تمام اقوام ساکن در آن کشور، تشکیل می‎دهد.
علاوه برآن، سیاست‎های اقتصادی حکومت فعلی توسط مردم تایید شده است. شهروندان قزاقستان نظر به سطح زندگی شامل فهرست کشور های دارای درآمد متوسط گردیده اند، در عین حال بنا بر آمار سازمان ملل متحد قزاقستان شامل کشورهایی گردیده است که دارای شاخص بالای رشد انسانی است. حتی با وجود مشکلات موقتی ناشی از تحولات ناگهانی در جهان اقتصاد این کشور به گونه‎ی ثابت پیشرفت می‎نماید.
نظرسنجی‎های اجتماعی نشان می‎دهند که اکثریت مردم قزاقستان خط مشی حکومت را تایید می‎کنند.  
در عین حال ناظران خاطر نشان می‎سازند که ثبات سیاسی داخلی و اقتصادی منحصر به یک سیاست‎مدار می‎تواند سبب خطرات مشخص ازجمله روی آینده کشور پس از بازنشستگی نظرباییف شود.
واقعیت این است که چهره‎های درخشان سیاست امروز قزاقستان خود را به عنوان «جوجه‎های نظربایف» مطرح می‎نمایند - اعضای تیم او. به همین دلیل ترجیح می‎دهند نظریات شانرا ارائه نکنند و فقط در چارچوب سیاست دولتی عمل نمایند.
این بدان معنا است که اپوزیسیون در قزاقستان توسعه نیافته است. هر چند بخش بزرگ آن در برابر حکومت فعلی اظهار عقیده و مخالفت می‎نمایند، اما اکثریت شان ترجیح می‎دهند از روند امروزی حمایت کنند. علاوه بر این، رهبران اپوزیسیون که امروز واجد شرایط پست ریاست جمهوری اند، آشکارا اعلام می‎نمایند که در حال حاضر هیچ جای‎گزینی برای نظربایف نیست.
همچنان آنها از اعتماد بالایی نزد مردم برخوردار نیستند. شعارهای پوپولیستی آنها چشم انداز استراتژیک را برای توسعه کشور ارائه نمی‎دهد. در ضمن اپوزیسیون تلاش دارد با مطرح ساختن مسأله ملی ویا احساسات ضد روسی با حکومت مخالفت نماید. به همین خاطر مردم آن‎را نه به عنوان سیاست بزرگ، بلکه به عنوان تلاش بخاطر از بین بردن صلح و ثبات تلقی می‎نماید.
در قزاقستان مردم از تکرار سناریوی انقلاب‎های رنگی شبیه اوکراین، قرقیزستان،  گرجستان سخت نگران اند. این امر به ویژه در وضعیت دشوار اقتصادی امروزی مهم است که امکان اخراج دسته جمعی کارمندان می‎رود و این کار اعتراضات گسترده‎ی رای دهندگان را در پی خواهد داشت.
در واقع این رای دهندگان بودند که پیشنهاد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام را کردند. چند هزار اتباع قزاقستان به نمایندگان شان در مجمع اقوام قزاقستان مراجعه کردند و ابتکار برگزاری انتخابات را در نزدیکترین زمان ممکن مطرح کردند.
دو دلیل برای این کار وجود دارد. یکی، دوره‎ی دشوار اقتصادی و خطرات ژئوپلیتیکی. دوم، احتمال تصادف انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی آن‎کشور در سال آینده (که قانون اساسی قزاقستان دو انتخابات در یک سال را ممنوع کرده است).
در اواسط ماه فبروری مجمع اقوام قزاقستان درخواست اتباع قزاقستان را اعلام نمود. قابل ذکر است که مردم با مراجعه به مجمع اقوام قزاقستان هیچ گونه شک و تردید به تنها نامزد شایسته ریاست جمهوری نداشتند. در مجمع اقوام قزاقستان اظهار شده است: «جهان پایدار نیست، بحران جهانی مالی و اقتصادی ادامه دارد. بمنظور جلوگیری از آن در اقتصاد ما و کشور ما، رئیس جمهور برنامه‎ای را تحت عنوان «راه روشن» پیشنهاد نمود که در آن نقش مهم متعلق به رئیس دولت است». دوم: در سال 2016 در کشور ما دو نوع مبارزات انتخاباتی - ریاست جمهوری و پارلمانی در نظر گرفته شده است. برای حل این مسئله و اینکه در سال 2016 اوج بحران مالی و اقتصادی پیش بینی شده و تمام منابع و پتانسیل ضرورت است که متوجه حل آن باشد، هر دو مبارزات انتخاباتی اذهان را منحرف خواهد ساخت. و سوم اینکه تمام بحث ها در مورد جانیشین متوقف خواهند شد، بگذار هر کس به کار خود برسد».
پیشنهاد انتخابات زودهنگام در قزاقستان از طرف پارلمان آن‎کشور نیز حمایت شد. وکلای پارلمان قزاقستان از نظربایف خواستند تا ایشان تاریخ انتخابات را تعیین کنند. وی هم این کار را بعد از دو هفته انجام داد و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری را بتاریخ 26 اپریل تعیین کرد.
در حال حاضر حزب حاکم در رابطه با اعلام نامزد شان اظهار آمادگی کرده است. شکی نیست که این حزب نامزدی نورسلطان نظربایف را پیشکش نماید.
حزب کمونیستی خلق قزاقستان همچنان در مورد اشتراک شان در مبارزات انتخاباتی خبر داده اند. اما رهبر این حزب اعتراف نموده است که انتظار پیروزی در انتخابات را ندارند، چرا که «امروز هیچ جای‎گزینی برای نظربایف وجود ندارد».
بنابر این، حتی امروز شکی نیست که در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری قزاقستان یکبار دیگر نورسلطان نظربایف 75 ساله پیروز شود. 

محمد رضا نعیمی بازدید : 19 1394/01/31 نظرات (0)

اگرچه پنج ماه از درخواست‌ها از پکن برای به نصف رساندن امتیازاتش در معدن مس افغانستان می‌گذرد، دو کشور همچنان بر سر این معدن سه میلیارد دالری مناقشه دارند.
این معدن مس که در زیر بقایای یک شهر باستانی بودایی قرار دارد، یکی از دست نخورده ترین معادن جهان است. اما پروژه «مس عینک» از زمانی‎که «شرکت سهامی گروه متالورجیکال» چین در سال 2007 میلادی در مناقصه بهره برداری از این معدن پیروز شد، گرفتار تاخیر شده است.
بهره برداری از منابع معدنی یک تریلیون دالری افغانستان برای اشرف غنی، رییس جمهورکشور در اولویت قرار دارد چرا که وی باید همزمان با کاهش تدریجی میلیاردها دالر کمک خارجی در چند سال آتی، بودجه کشور را تامین کند.
اما اظهارات تند چین در زمان سفر اشرف غنی به پکن بیانگر چالش بزرگ پیش رو برای توسعه صنعت در افغانستان بود. در افغانستان هیچ خط راه آهنی برای خارج کردن فلزات از این کشور وجود ندارد، راه‌ها برای سفر بسیار خطرناک هستند و قیمت مس نیز از سال 2011 میلادی 40 درصد کاهش داشته است.
وزیر معدن اخیرا گفت: تاکنون هیچ توافقی صورت نگرفته است. ما موضع خود را داریم و آن‌ها نیز موضع خودشان را حفظ کرده‌اند. فکر می‌کنم بیشتر مشکلات قابل حل هستند.
مقامات وزارت معدن در چند روز گذشته گفتند: هنوز هیچ تغییری در وضعیت حاصل نشده است.
در همین حال، مخالفان مسلح کنترول خود بر منطقه اطراف «آینک» را شدیدتر کرده و شرکت سهامی گروه متالورجیکال پس از تهدیدها و حملات راکتی کارگران چینی خود را سال گذشته میلادی از این کمپ حفاظتی خارج کرد.
البته حفظ بقایای این شهر باستانی بودایی نیز یک مشکل محسوب می‌شود. اقدامات باستان شناسی برای حفظ این میراث بسیارحساس است و باید آرام صورت گرفته و پیش از آغاز استخراج معدن پایان یابد.
این پروژه بر روابط تجاری افغانستان با چین و افزایش نقش پکن در کابل تاکید دارد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 17 1394/01/31 نظرات (0)

مواد مخدر در حال حاضر و با توجه به اوضاع داخلی و حمایت‌های خارجی محصولی مطلوب برای کشاورزان افغانستان است که توجه اکثر آنها را در چندین ولایت به خود جلب کرده است.
مواد مخدر مطلوب‌ترین محصول برای کشاورزان افغانستان است که توجه اکثر آنها را در چندین ولایت به خود جلب کرده است.
مواد مخدر ماده افیونی است که در بیش‌تر موارد کشت و قاچاق آن در جهان از طریق افغانستان صورت می‌گیرد.
کشت این مواد نیز در 13 سال گذشته روند صعودی را پیموده که این خود معضل جهانی برای افغانستان محسوب می‌شود، زیرا دولت کابل با افزایش کشت این مواد همه ساله تحت فشارهای جهانی قرار می‌گیرد.
گزارش‌هایی وجود دارد که با گرم‌شدن هوا در ولایت‌هایی‎که مواد مخدر در آن کشت می‌شود، زمان نیشتر زدن آن فرا رسیده و بدون شک در این گزارش‌ها زمزمه‌هایی نیز شنیده شده که افغانستان در سال 1394 نسبت به سال گذشته شاهد افزایش کشت این مواد افیونی خواهد بود.
با توجه به اینکه کشت مواد مخدر همه ساله روند صعودی داشته و خود زمینه‌های سلامت‌زیستی افغانستانی‌ها و ملت‌های جهان را به مخاطره می‌اندازد در زیر به دلائل افزیش کشت و قاچاق این مواد در افغانستان اشاراتی داریم.
نخست؛ فقر و تنگدستی
تمام کشاورزان افغانستان با توجه به اینکه مسلمان هستند و با آموزه‌های اسلامی آشنایی دارند، می‌دانند که کشت این مواد زیانبار از نگاه اسلام حرام مطلق است و خداوند بزرگ مجازات شدیدی برای آن در نظر گرفته است، اما دلیل موجه این کشاورزان فقر اقتصادی آنها است.
با توجه به اینکه کشاورزان سایر کشورهای جهان از کشت این مواد مبادرت می‌ورزند، مواد مخدر نسبت به اکثر نباتات بها و قیمت بیش‎تری دارد و کشاورزان افغانستان برای به دست آوردن پول بیش‎تر و خروج از فقر اقتصادی و تنگدستی، آن را راهی برای نجات خود و خانواده خود می‌دانند.
30 سال جنگ، ناامنی‌ها، خشونت‌ها و درگیری‌های داخلی زیربناهای اقتصادی افغانستان را تخریب کرد و دولت کابل با توجه به اینکه 13 سال از عمرش می‌گذرد نتوانسته در این سال‌ها زیرساخت‌های اقتصادی را بازسازی و نوسازی کند و به این صورت مانع کشت مواد مخدر توسط کشاورزان افغانستان شود.
دوم؛ ناامنی‌ها و زمینه‌های قاچاق
بدون شک افغانستان پس از جنگ، با آغاز سال 2004 یکبار دیگر شاهد افزایش درگیری‌ها و نبردهای سبک و سنگین با طالبان و سایر گروه‌های تروریستی در این کشور بوده که همزمان با افزایش این جنگ‌ها، کشت و قاچاق مواد مخدر نیز افزایش یافته است.
کشت زیاد و نبود مصرف‌کنندگان داخلی، کشاورزان را مجبور به صادرات مواد مخدر به کشورهای همسایه و از آنجا به سایر کشورها کرده که ناامنی‌ها در کشور زمینه قاچاق بدون دغدغه و هراس را برای آنها فراهم کرده است.
با توجه به گزارش‌های مواد مخدر افغانستان، این مواد در مناطقی کشت می‌شود که ناامنی‌ها و حضور شبه‌نظامیان بیش‎تر است و به هر اندازه که طالبان حضور قوی‌تر داشته و ناامنی‌ها را دامن زنند، حجم کشت این مواد افیونی نیز افزایش پیدا می‌کنند.
به نظر می‌رسد که حمایت‌گران مواد مخدر خود زمینه ناامنی را در اکثر ولایت‌های افغانستان ایجاد می‌کنند تا از این طریق از کشاورزان پول بیش‎تر گرفته و قادر به تداوم اهداف ضدبشری خود شوند.
سوم؛ نبود جایگزین با حمایت برابر
همان‎طوری‎که در بالا اشاره شد، مواد مخدر نسبت به سایر محصولات درآمد بیش‎تری برای کشاورزان دارد و به همین دلیل است که  کشاورزان حاضر به کشت این مواد می‌شوند.
دولت کابل در سال‌های گذشته کوشید تا محصول جایگزین مواد مخدر را به کشاورزان معرفی کند که در نتیجه‎ی آن زعفران در برخی مناطق که از امنیت نسبی برخوردار است، جای‎گزین کشت مواد مخدر شد، اما اکثر ولایت‌هایی که کشت مواد مخدر در آن رایج بوده از کشت زعفران بی‌بهره ماندند.
ولایت‌های ناامنی که کشت مواد مخدر در آنها ادامه دارد، تحت کنترل دولت کابل نیستند و این تروریست‌ها هستند که به کشاورزان دستور کشت داده و از آنان حمایت می‌کنند.
دولت افغانستان در این ولایت‌ها نتوانست از کشت زعفران که جای‎گزین مواد مخدر بود، حمایت کند و به همین دلیل کشت مواد مخدر با حمایت بیش‎تر از سوی طالبان ادامه پیدا کرد.
چهارم؛ فساد اداری و نبود روحیه مبارزه
بر اساس جدیدترین گزارش‌ها مواد مخدر در مناطق تحت تسلط دولت نیز کشت می‌شود و به دلیل فساد گسترده اداری و نبود روحیه مبارزه جدی با مواد مخدر در میان مسئولان، کشت این مواد همچنین ادامه پیدا کرده است.
این گزارش‌ها نشان می‌دهد که مأموران دولتی با اخاذی از کشاورزان اجازه کشت مواد مخدر را می‌دهند.
بدون شک، این گزارش‌ها نشان می‌دهد که فساد گسترده اداری و نبود روحیه مبارزه با مواد مخدر میان مأموران دولتی نیز در روند افزایش کشت و قاچاق این مواد اثر گذاشته و تاحدی زمینه افزایش آن را نیز فراهم کرده است.
پنجم؛ بودجه و نیروی ناکافی
یکی دیگر از دلایل افزایش کشت مواد مخدر توجه ناکافی دولت کابل و کشورهای همکار است که سبب شده افغانستان بیش‎ترین مواد مخدر جهان را تولید کند.
به دلیل نبود نیروی کافی، دست‌کم در مناطق تحت کنترل دولت برخی زمین‌های کشاورزی بررسی‌ نشده و به این صورت کشاورزان بدون دغدغه به کشت و سپس به قاچاق آن می‌پردازند.
ششم؛ سود خارجی‌های به ظاهر دوست
در این میان کشورهای خارجی به‌ویژه نظامیان آنها طی سال‌های گذشته از مواد مخدر حمایت کرده و در انتقال و کشت آن کشاورزان را یاری رساندند.
حمایت از مواد مخدر توسط خارجی‌ها بر هیچ کس پوشیده نیست و بارها مقام‌های امریکایی اعلام کردند که سود آنان از مواد مخدر بیش‎تر از هزینه‌ای است که واشنگتن برای افغانستان می‌کند.
طی سال‌های گذشته مواد مخدر به 2 صورت توسط خارجی‌ها حمایت شده است.
نخست؛ به طور مستقیم به کشت و قاچاق مواد مخدر می‌پرداختند و دوماً با حمایت توسط تروریست‌های دست‌پرورده خود این سود را به جیب می‌زدند.
اینک با خروج اکثر نظامیان خارجی از افغانستان به نظر می‌رسد که مواد مخدر بیش‎تر از سوی تروریست‌ها و اشخاص زورمندی که منافع گره‌خورده با غرب دارند، حمایت شده و این اشخاص و تروریست‌ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی غربی‌ها حمایت می‌شوند.
منبع: خبرگزاری فارس

محمد رضا نعیمی بازدید : 19 1394/01/31 نظرات (0)

جشنواره نوروزی مهاجرین افغانستانی در ایران، ۲۶ تا ۲۸ حمل به همت گروه «جوانان مهاجر افغانستان» در فرهنگسرای خاوران برگزار شد. نمایشگاه عکس، موسیقی، شب شعر و تئاتر از برنامه‌های ویژه این جشنواره بود.
به نقل از خبرگزاری فارس، فرهنگسرای خاوران در طول این سه روز میزبان جشنواره گل سرخ بود. جشنواره‌ای که برپا شده بود تا روابط فرهنگی دو کشور افغانستان و ایران را تقویت کند. در این جشنواره‌ که امسال دومین دوره برگزاری‌اش را پشت سر گذاشت، شهروندان و مهاجران افغانستانی و ایرانی شاهد فرهنگ‌های‌ عامه افغانستان بودند. از موسیقی و عکاسی گرفته تا تئاتر و سینما در این جشنواره ابزاری بودند برای نشان دادن ریشه‌ها و فرهنگ‌های بومی کشور افغانستان. البته در کنار غرفه‌های هنری، غرفه‌هایی چون صنایع دستی و غذاهای محلی نیز به چشم می‌خورد.
کبری غلامی، مسئول برگزاری این جشنواره درباره جشنواره دو ساله «گل سرخ» می‌گوید: «پارسال اولین جشنواره نوروزی گل سرخ را برگزار کردیم امسال نیز با توجه به استقبالی که سال گذشته از این جشنواره به عمل آمده بود، تصمیم گرفتیم برای سه روز این جشنواره را برگزار کنیم. امیدوارم در این سه روز توانسته باشیم روابط فرهنگی بین ایران و افغانستان که اشتراکات زیادی هم دارند را دوباره نشان دهیم و بیش از گذشته بر همدلی بین این دو ملت تاکید کنیم.»
جشنواره‌ای برای نشان دادن دستاوردهای مهاجرین
غلامی از استقبال مهاجرین دیگر شهرهای ایران می‌گوید: «در این جشنواره 26 غرفه برپا شده بود که از ولایت‌های مختلف از جمله اصفهان، کاشان، قم، یزد، تهران و کرج در آن شرکت کرده بودند. در این غرفه‌ها هنرهای مختلف مهاجران افغان به نمایش گذاشته شده بود و هر یک از مهاجران  افغانستانی دستاوردهایشان را در این جشنواره به نمایش گذاشتند.»
نمایشگاه عکس «نیمه پنهان» یکی از بخش‌های درخور توجه این جشنواره سه روزه بود. نمایشگاهی که نگاهی تازه از افغانستان را فارغ از کلیشه‌های رایجی که از افغانستان تا کنون دیده شده، به نمایش می‌گذاشت. غلامی در خصوص بخش عکس این جشنواره نیز می‌گوید: «نمایشگاه عکسی تحت عنوان «نیمه پنهان» در سالن نگارخانه و محوطه سالن مرکزی فرهنگسرای خاوران دایر شده بود. افغانستان را اغلب مردم به جنگ و خرابی می‌شناسند. ما با برپایی این نمایشگاه عکس سعی کردیم که افغانستان را از زوایای مختلف به تصویر بکشیم.»
تفاهم فرهنگی بین دو ملت
شعر و موسیقی ایران و افغانستان از دیرباز پیوندی جداناشدنی با هم داشته‌اند و ریشه‌های تاریخی مشترک دارند. غلامی ادامه می‌دهد: «یکی از برنامه‌های این جشنواره شب شعر و موسیقی بود که طی دو شب و مدت سه ساعت در آن شعرخوانی برگزار شد و موسیقی سنتی ایران و  افغانستان هم در کنار هم اجرا شدند. از دیگر برنامه‌های این جشنواره اجرای گروه تئاتر جناب عطایی و جناب حمیدی بود که اتفاقا  دوستان ایرانی از این نمایش استقبال خوبی به عمل آوردند.»
مسئول برگزاری این جشنواره، اهمیت این جشنواره را در تحکیم روابط بین دو کشور می‌بیند و می‌گوید: «با برپایی جشنواره مثل گل سرخ می‌توان زوایای مختلف فرهنگی افغانستانت را نشان داد و هموطنان ایرانی نیز با تماشای این جشنواره خواهند دید که چقدر ریشه و تفاهم فرهنگی بین این دو ملت وجود دارد. خیلی از دوستان ایرانی که از این جشنواره دیدن کرده‌اند دیدگاهشان نسبت به  افغانستان عوض شد. گروهی که این جشنواره را راه‌اندازی کرده یک گروه خودجوش است که متشکل از جوانان مهاجر دانشجویی است که دغدغه‌هایی در این خصوص داشتند. ما از هیچ ارگان و نهاد  خاصی حمایت نمی‌شویم و منابع مالی‌امان هم از طریق کمک‌های مرمی به دست می‌آید.»
رنگ موسیقایی جشنواره گل سرخ
یکی دیگر از غرفه‌های جالب توجه این جشنواره، بخشی بود که به موسیقی افغانستان اختصاص داده شده بود. موسیقی افغانستان در سبک‌ها و شیوه‌های گوناگون، هنرمندانی را پرورانده که شهرت بعضی از آنان از حدود مرزهای این کشور نیز فراتر رفته‌است. از دههٔ شصت هجری خورشیدی، افغانستان درگیر خشونت‌های داخلی بوده‌است. از این رو علی‌رغم میراث غنی موسیقی در این کشور، موسیقی سرکوب شده؛ با اینکه شهر کابل مرکز فرهنگی افغانستان است در عرصهٔ موسیقی، هرات جایگاه ویژه‌ای دارد، چرا که وطن موسیقی سنتی افغانستان است و نسبت به سایر ولایت‌های افغانستان موسیقی‌اش به موسیقی ایرانی نزدیک‌تر است.
علی اکرمی، مسئول غرفه فرهنگی هنری نوای آشنا می‌گوید: «موسسه ما در زمینه موسیقی و برگزاری کنسرت فعالیت می‌کند که در کل ایران اگر برنامه‌ای تحت عنوان موسیقی افغانستان برگزار شود،  موسسه ما وظیفه برپایی آن را دارد. در طی جشنواره گل سرخ نیز هر شب در فضای باز اجرا داشتیم.»
این نوازنده و مدرس می‌افزاید:‌ «بیشتر مهاجران افغان در ایران به دنیا آمدند و با خیلی از مسائل فرهنگی و ریشه‌ای کشورشان آشنا نیستند. اگر چنین جشنواره‌هایی نباشد مردم مهاجر فرهنگ خود را فراموش می‌کنند.موسیقی افغانستان و موسیقی ایران از دیرباز نزدیکی‌هایی با هم داشتند به عنوان نمونه سازهای تنبور و دو تار که در ایران متداول هستند از گذشته‌های بسیار دور در افغانستان نیز کاربرد داشتند.»
یک ملت با ریشه تاریخی مشترک
انجمن فرهنگی نواندیشان افغانستان یکی از گروه‌های فعالی است که همواره در رویدادهای این چنینی حضوری پرنگ دارد.
قربانعلی احسانیان دبیر انجمن فرهنگی نواندیشان افغانستان که در جشنواره گل سرخ هم حضور داشت ، می‌گوید: «انجمن نواندیشان افغانستان در سال 84 و توسط جمعی از طلاب و دانشجویان شهر قم پایه‌گذاری شد. ما در انجمن فعالیت‌های متنوعی از جمله چاپ ماهنامه و فعالیت‌های فرهنگی مثل دوره‌های آموزشی برای مهاجرین را برگزار می‌کنیم. همچنین مجموعه تصاویر متفاوت را از افغانستان را برای تغییر دیدگاهی که نسبت به کشورمان وجود دارد ارایه می‌دهیم. در واقع ما سعی می‌کنیم که جوان‌ها را با فرهنگ خودشان آشنا کنیم و آنها را برای بازگشت به میهن شان ترغیب کنیم.»
احسانیان درباره علاقه‌نشان دادن ایرانیان به این جشنواره نیز می‌گوید: «برنامه‌های این چنینی می‌توانند در تحکیم رابطه بین دو کشور ایران و افغانستان بسیار تاثیرگذار باشند. بسیاری از دوستان ایرانی وقتی از این جشنواره دیدن کردند افغانستانی متفاوت را دیدند خیلی از آنها فکر می‌کردند که مهاجرین افغانی صرفا کارگران ساختمانی هستند اما وقتی به این جشنواره قدم می‌گذاشتند می‌دیدند که ما اهل فرهنگ هستیم و این باعث تغییر دیدگاه و در عین حال باعث دوستی بیش‎تر می‌شد ما یک ملت هستیم و ریشه تاریخی مشترک داریم و فقط یک مرز سیاسی است که ما را از یکدیگر جدا می‌کند.»

محمد رضا نعیمی بازدید : 29 1394/01/31 نظرات (0)

شبکه‌های ماهواره‌ای عربی مخصوصا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به طور گسترده اخبار بمباران هوایی در یمن و هدف‌هایی که تخریب می‌شوند را با سرخوشی بی‌سابقه‌ای پخش می‌کنند. اما به ندرت این شبکه‌ها تصاویر شهروندان بی‌گناه یمن که در اثر این بمباران‌ها کشته می‌شوند را نشان می‌دهند در حالی‎که سازمان ملل اعلام کرده که تعداد کشته‌ها به 1000 تن و تعداد زخمی‌ها به 3000 تن رسیده است.
همین شبکه‌های تلویزیونی از ابتدا و همچنان تصاویر اجساد غیرنظامیان را که در اثر حملات موشکی در سوریه کشته می‌شدند یا قربانیان داعش در عراق و کوه سنجار را به طور گسترده منتشر می‌کردند. این شبکه‌ها به دلایلی که ما قطعا می‌دانیم تاکنون یک تصویر از کودکان یمنی کشته و زخمی شده را منتشر نکرده‌اند و مدعی رعایت اخلاق حرفه‌ای و تحلیلی هستند و همواره برخی شعار «نظر من و نظر دیگری» را سر می‌دهند. این شبکه‌ها به گونه‌ای اخبار یمن را منعکس می‌کنند که گویی در جنگ کنونی یمن که از حدود چهار هفته قبل آغاز شده از گلوله‌های گل و ریحان استفاده می‌شود و نه موشک‌های ساخت امریکا که کلاهک‌هایی با قدرت تخریب و کشتار بالا حمل می‌کنند.
وضعیت اسفناک انسانی در یمن به اوج خود رسیده است این تنها سخن ما نیست. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز آتش بس فوری برای ارسال کمک‌های انسانی و مواد غذایی برای چندین میلیون یمنی تحت محاصره را خواستار شد اما فریادهای او تاکنون گوش شنوایی نیافته است.
بیش‎تر شهرهای یمن از جمله دو پایتخت شمالی و جنوبی موقت و دائمی‌اش از قطع نیمه کامل برق، آب و سوخت، نبود مواد اولیه، غذا و دوا، تعطیلی بنادر و میدان‌های هوایی تخریب شده رنج می‌برند و یمن در وضعیت انزوای کامل به سر می‌برند و با دنیای خارج ارتباطی ندارند. شهروندان یمنی با صرف نظر از مذهبشان برای نجات جان خود اجازه ندارند به کشورهای همسایه مهاجرت کنند آنچنان که در همه جنگ‎ها به جز جنگ غزه شاهد این مهاجرت‌ها بوده‌ایم و عجیب آنکه کشورهای همسایه یمن مدعی هستند برای دفاع از خود وارد این جنگ شده‌اند.
درک نمی‌کنم چرا ما تا الآن نتوانستیم آتش بس انسانی در یمن برقرار کنیم تا انجمن‌های خیریه کمک‌های خود را به دست شهروندان یمنی برسانند و داکتران فرصت مداوای هزاران مجروح این جنگ را به دست آورند؟ پس ارزش‌های انسانی کجا هستند و چرا این ارزش‌ها از قلب‌های طرف‌های جنگ دور شده‌ است؟ آنچه این روزها می‌شنویم خبرهای تخریب اهداف و انبارهای اسلحه در نقاط مختلف یمن و رزمایش‌های نظامی، هوایی، زمینی و دریایی و شرکت جنگنده‌های این کشورها در این حملات هوایی در مسابقه‌ای است که ساکنان غزه هم از آن رنج برده‌اند.
گویی صنعای یمن وضعیت برلین، پایتخت «رایش آلمان» در جنگ جهانی دوم و عدن وضعیت شهر تاریخی لنینگراد یا شهر سن‌پترزبورگ روسیه را یافته است.
سه هفته کامل از آغاز بمباران شهرهای یمن و اهداف مورد نظر گذشته است ولی هنوز هیچ گونه تلاش واقعی از سوی طرف‌های درگیر در یمن برای آغاز گفت‌وگوها با هدف دستیابی به راه حل «سیاسی» که مانع خونریزی‌ها شود، صورت نگرفته است گویی مردم یمن که در این جنگ کشته می‌شوند اصلا انسان نیستند. ما اینجا از جانب همه قربانیان این جنگ سخن می‌گوییم و در جبهه ائتلاف حوثی‌ها و یا جبهه هادی، رئیس جمهور و حامیان وی در کشورهای حوزه خلیج فارس نایستاده‌ایم. همه آنها خانواده، برادران، فرزندان، خواهران مادران و کودکان ما هستند.
سلسله آدم‌ کشی‌ها در سوریه از ده‌ها کشته شروع شد و به صد و هزار و صدها هزار رسید از خداوند عاجزانه می‌خواهیم که شمار مرگ بی‌گناهان یمن در عدد هزار اول متوقف کند چرا که برای مردم این کشور طعم گرسنگی، محرومیت و فقر کافی است و این کشور در لیست بیست کشور فقیر جهان قرار دارد در حالی که در همسایگی خود کشورهای عربی هستند که حساب پول‌های صدها میلیاردی خود را ندارند و نمی‌دانند چگونه آن را خرج کنند و با آنها چه کنند.
بله ... احتمال درگیری منطقه‌ای وجود دارد. در تنگه باب المندب، رزم ناوهای مصری، عربستانی و ایرانی حضور دارند که تاکنون ما خبری از مشارکت این رزم ناوها در جنگ‌هایی که اسرائیل به راه انداخته، نشنیده‌ایم. من باز هم باید بگویم تاکنون منطقه شاهد حضور این تعداد جنگنده در جنگی در خاورمیانه نبوده و رقابت کشورها برای ارسال جنگنده برای حضور در جنگ یمن بی‌سابقه بوده است.
احتمال درگیری وجود دارد یک طرف (عربستان) ایران را به بازرسی کشتی‌هایی تهدید می‌کند آنهم با این ادعا که به انتقال سلاح برای حوثی‌ها و هم‌پیمان‌هایش مشکوک است و هرگونه زیاده روی در این بازرسی و یا «تجاوز» عامدانه و یا غیرعامدانه احتمال دارد که جرقه جنگی منطقه‌ای را روشن کند که میزان کشته‌ها و تخریب آن می‌تواند فاجعه بار باشد و سال‌ها بدون هیچ نتیجه‌ای مانند هشت سال جنگ ایران و عراق ادامه یابد.
به همین دلیل و دلایلی دیگر امیدواریم که طرح الجزایر برای اجرای آتش بس و جمع کردن و آوردن طرف‌های درگیر به پشت میز مذاکره بدون هیچ پیش شرطی به جز حفظ تمامیت ارضی و مشخصات جمعیتی یمن، بازسازی زیرساخت‌های دولتی براساس دموکراسی، عدالت و مساوات، برقراری زندگی مسالمت آمیز میان تمامی گروه‌های مردمی و تشکیل کشور متحد به نتیجه برسد.
مردم یمن که نماد کرامت، جوان‎مردی و خویشتنداری هستند هرگز از سوی برادران خود مهربانی ندیده‌اند؛ برادرانی که یمن را فقیر و در حاشیه نگه داشتند و درهای زندگی را به روی آنان بستند. مردم یمن در صورتی این برادران خود را براساس اصالت و کرامت اخلاقی ببخشند و از خشم خود که در طول تاریخ هر متجاوزی را شکست داده و چون کوه ایستاده است، صرف نظر کنند. هرگز این بی‌مهری‌ را فراموش نخواهند کرد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 29 1394/01/23 نظرات (0)

سرمقاله

سنت جنگجویان در سیزده سال اخیر این بوده است که همزمان با گرم شدن هوا در فصل بهار، حمله‎های شان را تشدید بخشیده و با گذشت هر روز،‌ اوج این حملات، زندگی را به کام مردم تلخ‎تر از پیش می‎سازند.
بهار سال جاری اما میزان خشونت‎ها در نقاط مختلف کشور با تاکتیک‎های مختلف و متفاوت‎تر از پیش دنبال شده و علاوه بر جنگ‎های فرسایشی تا انفجار و انتحار که همه ساله جزئی از روش‎های مخالفان مسلح بود، گروگان‎گیری نیز در جمع آن افزوده شد و این موارد دامنه‎ی بسیاری از ولایت‎هایی را که در سال‎های گذشته از امنیت نسبی برخوردار بودند نیز گرفت. ولایت بلخ یکی از این نقاط بود که چندی پیش شاهد خونین‎ترین حمله‎ در مقر دادستانی یا سارنوالی اش بود و منجر به کشته و زخمی شدن بیش از چهل نفر شد. هلمند، قندهار، زابل،‌غزنی و سایر ولایت‎های جنوبی در بهار امسال بیش از پیش در التهاب ناامنی فزاینده قرار گرفته است. اوضاع شرق کشور نیز وخیم است و میزان انفجارها و حمله‎ها در ننگرهار، کنر و... نیز نشان از افزایش ناامنی در این ولایت‎ها دارد. برخی از ولایت‎های شمالی هم در تپش بیش از پیش به سر برده و اختطاف‎ها و انفجارهای به گوش رسیده از ولایت‎های بغلان، کندز، تخار، بلخ‌ و بدخشان، رنگ گل‎های سرخ بهاری را در این زون با خون درهم آمیخته است.
مسیرهای اطراف پایتخت نیز در هر ماه شاهد یک رخداد خونین است. چندی پیش سیزده غیرنظامی در مسیر غزنی - کابل و در ولسوالی سید آباد میدان وردک به شکل بی رحمانه به رگبار بسته شدند. مسافران ولایت‎های شمالی در ولایت چاریکار بارها توسط دزدان آزار و اذیت شده و اموال و دارایی شان به سرقت رفته است. هرچند به گفته‎ی عبدالوحيد صديقي، سخنگوي سرپرست ولايت پروان این مسیر در حال حاضر امن است، ولی ثبات آن شکننده است و احتمال هرگونه خطری برای مسافران این مسیر موجود است.
ناامنی‎ها درحالی گسترش یافته و در فصل بهار اوج آن دیده می‎شود که شاهراه‎های کشور بیش‎تر از سایر نقاط در ناامنی و بی ثباتی به سر می‎برد. در این میان، حکومت و نهادهای امنیتی در واکنش به این وضعیت نابهنجار و امنیت شکننده تنها اقدامی که انجام داده است، افزایش نیرو در شاهراه‎هاست.
این وضعیت اعتراض‎های عمومی و مدنی را نسبت به حکومت افزایش داده و نقطه ضعف‎های موجود حکومت وحدت ملی را در برابر خشونت‎های مختلف بیش‎تر از پیش متبارز و نمایان ساخت. اما سران حکومت وحدت ملی کم توجه به آنچه رخ می‎دهد، به جنگ قدرت شان ادامه داده و کماکان درگیر کسب قدرت بیش‎تر در نهادهای مهم کلیدی و ساختار کابینه می‎باشند.
این درحالی است که مردم انتظار دارند تا رهبران حکومتی با حساسیت و احساس مسوولیت بیش‎تری نسبت به اوضاع عمومی کشور اندیشیده و با درک شرایط کنونی، اختلاف‌های سیاسی را کنار گذاشته و با تکمیل کابینه و ساختار حکومت‎های محلی،‌ رسیدگی بهتری به اوضاع عمومی و امنیتی نمایند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 17 1394/01/23 نظرات (0)

امریکایی‎ها این روزها، روزهای سختی را سپری می‌کنند و دمو‌کرات‌های حاکم به ایالات متحده که تا انتخابات بعدی به نظر می‎رسد فرصت زیادی ندارند، بین حمایت از دموکراسی و دفاع از دیکتاتوری و در جنگ جاری علیه تروریزم در خاورمیانه سرگردانند.
کاخ سفید این روزها در شرایطی به سر می‎برد که میان سنتی‎ترین دیکتاتوری جهان و آزادترین کشور دموکراتیک منطقه سرگردان است.
این کشور حتی نمی‎داند خود را در صف نیروهای مقاومت ضدتروریستی باید قرار دهد یا در صف حامیان و موسسین گروه‎های تکفیری و صاحبان فتواهای ضدانسانی.
آنها در حوزه مسایل و تحولات منطقه‎ای، بصورت واقعی دچار نوعی بلاتکلیفی هستند و درحالی‎که اطمینان یافته اند، ریشه‎های افراط گرایی و تروریزم کجاست، اما همچنان همان ریشه‎ها را حمایت کرده و برای جنگ افروزی تشویق می‎کنند.
امریکایی‎ها که یک ائتلاف بین‎المللی علیه گروهک تروریستی داعش با حضور 70 کشور تشکیل دادند، اکنون بعد از ماه‎ها قادر نیستند بصورت واقعی یک بیلان کاری ارائه کنند.
آنها بارها اخبار غیر واقعی مبنی بر هدف قرار دادن ابوبکر البغدادی را در بوق کرده و هر روز خبر از کشتن سرکردگان این گروه تروریستی دادند، اما همه اش نادرست بود و مواضع داعش نیز هیچگاه طی ماه‎های گذشته بر اثر بمباران‎های هوایی ائتلاف آسیب ندید.
حتی تعداد پروازهای جنگنده‎های امریکایی و ائتلاف طی ماه‎های گذشته بیش از 5 – 6 سورتی نبوده و بیش‎تر جنبه نمایشی داشته است، بطوری که تعداد پروازهای 70 کشور عضو ائتلاف به اندازه یک روز پروازهای سعودی ها و متحدانش بر فراز یمن نبوده است.
اما واقعیت‌های صحنه میدانی چیزهای دیگری می‌گویند؛ بمباران‌های به گفته خودشان اشتباهی مواضع نیروهای عراقی، پرتاب سلاح و تجهیزات برای داعش، عدم تحرک جدی برای متقاعد کردن کشورهایی که مرزهای خود را بر روی داعش بازگذاشته اند و همچنین باز بودن مجاری نقل و انتقال پول برای گروه‌های تروریستی.!
در جریان آزادسازی تکریت در ماه گذشته، 10 دولت منطقه‌‎ای به رهبری عربستان، به دولت عراق فشار شدیدی وارد کردند تا مانع از انجام آن شوند و امریکایی‎ها نیز آنان را همراهی کردند. این همان 10 کشوری هستند که حالا بر سر مردم و زنان و کودکان بی دفاع یمن بمب فرو می‌‎ریزند.
کار به جایی رسیده که زمانی هم که قرار می‎شود امریکایی‎ها در عملیاتی علیه داعش حضور یابند، سایر نیروهای ضد تروریستی بر روی زمین، کنار می‎کشند و این موضوع به صراحت در جریان عملیات آزادسازی تکریت به وقوع پیوست و پس از درخواست دولت عراق از ا‌مریکایی‌ها برای پروازهای جنگی بر فراز تکریت، گروه‌های زیادی صحنه نبرد را ترک کردند و همه شاهد بودند که پس از حضور بی حاصل یک هفته‌ای جنگنده‌های امریکایی، دولت عراق دوباره سراغ نیروهای مقاومت ضد تروریستی رفت تا آنها بازگردند و کار را تمام کنند.
حالا، این سیاست‌‎ها و سناریوها در قبال ملت یمن در حال تکرار است و امریکایی‎ها در حال حمایت از نادر بازمانده‎های نظام‎های حکومتی و خشن جهان هستند که ادعا دارد با بمباران غیرنظامیان و تاسیسات یک کشور مستقل، قصد دارد حکومت مردمی آن را به قدرت بازگرداند!
چرا چنین است؟ چرا گروه‎های ضد تروریستی منطقه به امریکا اعتماد ندارند؟ اینها موضوعات پیچیده‎ای نیست و نشان می‎دهد که امریکایی‎ها در آزمون دموکراسی و مبارزه با تروریزم که با شعار آن سال‌ها در مناطق مختلف جهان مداخله کرده اند، شکست خورده و چیزی به نام خود ثبت نکرده اند، اما در مقابل علامت های سوال زیادی توام با بی اعتمادی به جا گذاشته اند؛ ابهامات و سوالاتی که ریشه در سیاست گذاری‎های مبتنی بر سلطه جویی و مناسبات این کشور با متحدان سنتی اش در خاورمیانه دارد که این روزها کاخ سفید را در اتخاذ تصمیمات درست و منطقی در مخمصه قرار داده است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 17 1394/01/23 نظرات (0)

درحالی‎که نزدیک به دو ماه از ربوده شدن سی و یک نفر از شهروندان کشور از ولایت زابل می‎گذرد، هنوز هیچ سرنخی از آنان معلوم نیست و حکومت نیز نتوانسته است کاری در این خصوص انجام دهد. مقام‎های رسمی کشور این ناکارآمدی‎ شان را با نام «سکوت استراتژیک» پوشش داده و حرف روشنی در این خصوص ندارند.
در همین حال، اعتراض‎ها نسبت به بی پروایی حکومت در خصوص این مسأله افزایش می‎یابد. به دنبال تحصن اعضای خانواده‎های گروگان گرفته شدگان و فعالان جامعه مدنی در کابل در خیمه‎ای در پارک زرنگار،‌ روز گذشته صدها نفر از فعالان مدنی، فرهنگیان و بزرگان قومی در همایشی در شهر غزنی خواستار آزادی ۳۱ گروگان ربوده شده در ولایت زابل شدند.
به نقل از بی بی سی،‌ محمدهاشم انوری، از شرکت کنندگان همایشی که در صحن شورای ولایتی غزنی برگزار شد، گفت: «رهبران حکومت وحدت ملی باید هرچه عاجل‌تر در رهایی این مسافران بی‌گناه اقدام کنند.»
شرکت کنندگان این همایش اعتراضی در قطعنامه خود گفتند: «گروگانگیری افراد بی‌گناه و مسافر هم در اسلام مردود است و هم در عرف و عنعنات مردم افغانستان. این عمل را رد و نکوهش می‌کنیم. ماخواهان رهایی این برادران خود هستیم.»
معترضان از اشرف غنی رئیس جمهوری، عبدالله عبدالله رئیس اجرائی حکومت وحدت ملی و همچنین مجامع بین‌المللی خواستند که در راستای آزادی گروگان‌ها از هیچ اقدامی فروگذار نکنند.
شرکت‌کنندگان این همایش به گروگان گرفتن این ۳۱ تن را «توطئه‌ای» از سوی دشمنان مردم افغانستان دانستند و تاکید کردند که باید جلو آن گرفته شود تا به وحدت ملی و همبستگی مردم افغانستان آسیب نرسد.
در همین حال، روز جمعه، ۲۱ حمل عبدالله عبدالله، رییس اجرایی حکومت وحدت ملی با این خانواده‌ها در محل تحصن دیدار کرد و گفت که به همه سوال‌هایی که در باره گروگان‎گیری و اقدامات دولت برای آزادی گروگان‎ها نمی‌تواند پاسخ دهد. وی از اعضای خانواده‎های گروگان گیران برای حضور در نشست شورای امنیت ملی دعوت کرد تا در جریان اقدامات دولت قرار گیرند.
او اما تاکید کرد که که دولت این موضوع را به عنوان یک مسأله بزرگ ملی در بالاترین سطح پیگیری می‌کند، اما هیچ اقدامی نباید منجر به آسیب دیدن امنیت سایر شهروندان و همچنین گروگان‎ها شود.
این گروگان‎گیری در محافل رسانه‌ای، سیاسی و اجتماعی افغانستان به موضوع داغ تبدیل شده و در شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده‌ای داشته است.

محمد رضا نعیمی بازدید : 17 1394/01/23 نظرات (0)

نویسنده: اسماعیل باقری

پس از تشکیل دولت وحدت ملی افغانستان، امیدواری برای بهبود وضعیت سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حرکت به سمت ثبات و آرامش افزایش یافت؛ اما این نکته تحلیلی نباید نادیده گرفته ‌شود که تشکیل دولت جدید افغانستان، یک راه برون‌رفتی برای جلوگیری از بحران وسیع‌تر داخلی بود. چراکه هیچ یک از دو جناح‌ محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله حاضر به عقب‌نشینی از مواضع خود نبوده و خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری 1393 می‌دانستند. مولفه‌هایی نظیر رقابت قومی‌، سیاسی و جناحی هم بر این وضعیت دوقطبی شدن جامعه سیاسی افغانستان فشار وارد می‌کرد. در چنین وضعیتی امریکایی‌ها بیش از گذشته، شرایط بحرانی را به نوعی به فرصت تبدیل کرده و توانستند به انحاء گوناگون و به جهت تداوم حضورشان در افغانستان قرارداد امنیتی کابل – واشنگتن را به دولت وحدت ملی تحمیل کنند. تبلیغات شدید غربی‌ها در بزرگ ‌نمایی طالبان و احتمال بروز جنگ داخلی و مسایلی از این قبیل موجب شد تا در اولین فرصت یعنی پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات افغانستان، توافقنامه امنیتی کابل – واشنگتن به امضای رییس جمهور و رییس اجرایی دولت برسد.
همواره این گزاره از سوی غربی‌ها تبلیغ و منتشر می‌شد که «یک گزارش اطلاعاتی امنیتی امریکا در مورد افغانستان، تحت عنوان «برآورد اطلاعات ملی»، پیش‌بینی کرده است که در پی خروج نیروهای بین‌المللی از افغانستان، احتمال گسترش مجدد نفوذ طالبان در خاک این کشور وجود دارد، که در آن صورت، دستاوردهای امریکا و متحدانش در افغانستان تا سال 2017 از دست می‌روند و این کشور به سرعت به سرزمینی آشوب زده و هرج و مرج‌گون تبدیل می‌شود.» و یا فرماندهان ناتو به ویژه انگلیس اعلام می‌کرد که طالبان برای بازپس‌گیری مناطقی در افغانستان مترصد فرصت هستند و پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور، جنگ خود را آغاز خواهند کرد.
البته این نگرانی کشورهای غربی که عنوان می‌کنند پس از خروج نیروهای ائتلاف نظامی به رهبری ناتو از افغانستان، محافل نظامی و امنیتی پاکستان نقش بیش‎تری در بی‌ثبات‌سازی افغانستان ایفا خواهند کرد، تا حدودی قابل پیش‌بینی است؛ چراکه غربی‌ها یک استراتژی واحد و منسجم در مقابل افراط‌گرایی و مبارزه با تروریسم نداشته‌اند و اخیرا هم آمریکایی‌ها به صراحت اعلام کردند که اگر طالبان به منافع و نیروهای ما حمله نکنند، تروریست نیستند؛ در غیر این صورت مورد حمله واقع خواهند شد.
واقعیت این‌است که سیاست‌های امریکا و ناتو در افغانستان در مبارزه با تروریزم، بازسازی، توسعه  و امنیت و حتی مذاکرات صلح و ... همواره مبهم بوده است. چنین ابهامات در سیاست‌های امریکا و ناتو بویژه در حمایت‌های پنهان و آشکار از طالبان، موجب شده است تا این وضعیت ناامنی و بی‌ثباتی تاکنون حفظ شود. به نظر می‌رسد غرب نتوانسته است طی این سال‌ها نقش پاکستان را در افغانستان کنترول یا محدود کند و سعی دارد با امتیاز دادن به پاکستان در افغانستان، بدون دغدغه، شکست‌هایش را به دستاورد و پیروزی تبدیل کند و به دیگر اهداف خود در منطقه طراحی داشته باشد.
لازم است گفته شود که در این بین، پاکستان، انسجام سرزمینی خود را در عدم شکل‌گیری دولت قوی در افغانستان جستجو می‌کند و بیم آن وجود دارد که گروه‌های وابسته به طالبان در درون افغانستان متمرکز کنند. که در چنین وضعیتی گروه‌های اقلیتی در افغانستان سلاح برداشته برای جلوگیری از بازگشت طالبان به مبارزه بپردازند و نیز فرماندهان نیروهای امنیتی افغانستان برای پشتیبانی از رهبران قومی خویش، نیروهای دولتی را ترک کنند.
در همین راستا رییس جمهور اشرف غنی پیش از سفر به امریکا، برای اولین بار اذعان کرد که گروه تروریستی داعش در کشورش نفوذ کرده و نباید چشم خود را به روی خطر داعش بست. وی تصریح کرد که زمان جنگ با داعش نزدیک است و این جنگ که در بهار خواهد بود، همزمان با قدرت گرفتن داعش در کشور بسیار سخت خواهد بود. البته گفته می‌شود اشرف غنی برای کُند کردن روند خروج نیروهای امریکایی از کشور، به تهدید داعش اشاره کرده است. عملیات نظامی پاکستان علیه طالبان نیز در داخل مرزهای خود، باعث شده تا شبکه‌های جهانی تروریزم مثل القاعده از آنجا خارج و وارد خاک افغانستان شوند. برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که تعدادی از رهبران طالبان که هم‌اکنون در حال جنگ با دولت هستند با اعضای گروه تروریستی داعش بیعت کرده‌اند.
چنین هشدارهایی هر چند منطقی به نظر می‌رسد، اما نباید از یاد برد که غربی‌ها خود در ایجاد و مدیریت طالبان و شرایط افغانستان نقش اساسی دارند و به نوعی تشکیل دولت ضعیف در کشور، بیش از هر متغیری، منافع امریکا و ناتو را فراهم خواهد کرد. در واقع هم تبلیغات تشویقی امریکا برای حمایت از امنیت و بازسازی افغانستان، و هم بزرگ‌نمایی بازگشت مجدد طالبان و بروز ناامنی گسترده‌تر و از همه مهم‌تر ناگزیری افغانستان در این شرایط بوجود آمده، موجب شد تا نوعی اجماع در جناح‌های سیاسی، مجالس ملی و سنا و حتی در میان مردم این کشور برای امضای قرارداد امنیتی و تداوم حضور نیروهای امریکایی بوجود آید.
این در حالی است که افغانستان در طول این سال‌ها آسیب‌های زیادی در اثر بی‌ثباتی و ناامنی دیده است و مشارکت گسترده مردم در انتخابات اخیر به این جهت صورت گرفت که خود مردم افغانستان در تعیین سرنوشت خودشان اثرگذار باشند، اما واقعیت این‎است که تعدد بازیگران و رقابت‌ها و گاه منافع متضاد آنان از یک‎سو، و کشمکش‌های قومی، جناحی و سیاسی از سوی دیگر موجب شده است تا دولت برآمده از این انتخابات نیز با ضعف‌ها، ابهامات و چالش‌های اساسی روبرو باشد. چطور که سیاست‌گذاری اشرف‌غنی به سمت پاکستان و یا حمایت از ائتلاف نظامی عربستان علیه یمن، و تاکید بیش از اندازه به مذاکره با طالبان به عنوان اولویت‌ترین موضوع برای ایجاد امنیت و ثبات افغانستان و ... به نوعی ابهامات و چالش‌های سیاست خارجی دولت و حدت ملی را نمایان می‌سازد. به عنوان نمونه می‌توان به اظهارات عبدالرئوف رحیمی رئیس مجلس نمایندگان اشاره کرد. وی موضع گیری حمایتی از عربستان سعودی را در مساله یمن غیرمسئولانه خوانده و برای جلوگیری از این گونه اظهارات خواستار فرستادن خطوط اساسی سیاست خارجی کشور به شورای ملی شد.
سخن پایانی
غرب تاکنون استراتژی مؤثر و روشنی برای افغانستان، به ویژه در دوره پس از خروج امریکا و ناتو از این کشور، تدوین نکرده است؛ اما تا جایی‎که نهادهای امنیتی و فرماندهان ارشد نظامی توانسته‌اند، در مورد افزایش فعالیت گروه‌های شورشی در افغانستان هشدار داده‌اند. شاید دلیل عمده این سیاست، طراحی یک استراتژی جدید هم برای افغانستان و هم با استفاده از جغرافیا و فضای این کشور برای منطقه پیرامونی باشد. بسیار روشن است که نمی‌توان تحولات افغانستان را جدا از تحولات منطقه غرب آسیا و حتی اوضاع بین‌المللی تحلیل و ترسیم کرد. به نظر می‌رسد غربی‌ها به همراه متحدان منطقه‌ای‌شان نظیر عربستان سعودی، برای جبران شکست‌های‎شان در عراق و سوریه، به دنبال تقویت گروه‌های تکفیری مثل گروهک تروریستی داعش در افغانستان و مناطقی از پاکستان و آسیای مرکزی‌اند. هر چند که مرزهای جنوب شرقی ایران نیز، از دید غربی‌ها نادیده گرفته نمی‌شود.
به هر حال ظهور و پیدایش گروه تکفیری و افراط گرای داعش در عراق و سوریه و ادعاهای این گروه مبنی بر محدود نبودن فعالیت‌ها و اقدامات تروریستی آنان به عراق و سوریه و طرح تشکیل خلافت، داعش توجه خود را به کشورهایی چون افغانستان و پاکستان و عموماً کشورهایی که در آنها دولت از اقتدار کافی برخوردار نیست، نموده است.
تبلیغ و انتشار گسترده اخباری مبنی بر حضور داعش در برخی نقاط افغانستان از سوی رسانه‌های مورد حمایت غربی‌ها و عدم تکمیل کابینه دولت وحدت ملی، باعث استفاده داعش از خلا موجود برای حضور و تثبیت خود در افغانستان و به وجود آوردن تهدیدهای امنیتی به مراتب شدیدتر و مخرب‌تر از خطر طالبان خواهد شد. واقعیت آنست که غرب می‌خواهد پس از مهار طالبان از طریق مذاکرات صلح و ترغیب اسلام‌آباد و کابل برای حل این مساله، داعش را جایگزین طالبان کند و داعش به عنوان آلترناتیو ستیزه‌جویان و شبه‌نظامیان افراطی، حداقل برای ده سال دیگر در منطقه فعال بمانند.
اما واقعیت این است که مردم و دولت افغانستان در مقاطع مختلف ثابت کرده‌اند که توانمندی لازم برای رفع تهدیدات و خطرات امنیتی کشور را دارند و نباید دولت جدید افغانستان، به رهبری اشرف غنی و دکتر عبدالله اجازه دهند تا غربی‌ها، برضد منافع و امنیت این کشور اقداماتی انجام دهند. به‌طور حتم وخیم شدن اوضاع امنیتی در افغانستان نه تنها به سود افغانستان و منطقه نخواهد بود، بلکه در آینده به ضرر حامیان و متحدانش داعش هم تمام خواهد شد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 16 1394/01/23 نظرات (0)

در 13 سال گذشته علی رغم اینکه شرکت‌های تولیدی زیادی در افغانستان فعال شدند اما این شرکت‌ها نتوانستند نیازمندی‌های مردم را تامین کنند.
چند دهه جنگ و خشونت‌ خانمان‌سوز در افغانستان علاوه بر اینکه ضربه بزرگی به اقتصاد و تجارت زد، زیربناهای اقتصادی را نیز از بین برد.
این جنگ‌ها با از بین بردن شرکت‌های تولیدی داخلی که کالاهای زیاد و متنوعی را تولید می‌کردند، افغانستان را به یک کشور 100 درصد مصرفی و بدون صادرات تبدیل کرد.
پس از آنکه دولت جدید با همکاری کشورهای خارجی و به رهبری «حامد کرزی» رییس جمهور پیشین زمام امور را به دست گرفت و با تأمین امنیت نسبی، شرکت تولیدی‌ روند رو به رشدی را در پیش گرفتند.
بر اساس اطلاعات وزارت تجارت هم‌اکنون حدود 2 هزار شرکت تولیدی در کشور فعالیت دارند که کالاهای متنوعی را تولید می‌کنند، اما بازهم این شرکت‌ها در زمان تأسیس و پس از آن با مشکلات زیادی رو به رو بودند.
بزرگ‎ترین مشکلات شرکت‌های داخلی افزایش آمار شرکت‌های تولیدی در کنار ناامنی و نبود مواد خام کافی در داخل کشور است.
مردم ‌ پس از جنگ در 13 سال گذشته نتوانستند تمام مواد خام شرکت‌های تولیدی خود را از داخل کشور تأمین کرده و در رشد شرکت‌های تولیدی سهیم شوند.
اکثر شرکت‌های تولیدی موجود مواد خام خود را از کشورهای همسایه و کشورهای منطقه خریداری می‌کنند و هزینه‎ی زیادی را برای نقل و انتقال این مواد خام متحمل می‌شوند که سبب گران تمام شدن کالاهای تولیدی می‌شود.
اگر مردم با همکاری دولت قادر به تأمین مواد خام شرکت‌های داخلی می‌شدند، امروز علاوه‌بر افزایش آمار شرکت‌های تولیدی در کشور، زمینه‌های شغلی بیش‎تری نیز به وجود می‌آمد.
تلخی بازار آزاد به کام تولیدات داخلی
با وجودی که بازار آزاد زمینه‎ی رقابت میان شرکت‌های تولیدی را ایجاد کرد و این شرکت‌ها را مجبور به عرضه‎ی کالاهای با کیفیت و با قیمت ارزانتر از سایر شرکت‌ها کرد، اما این سیستم با توجه به شرایط موجود افغانستان نتوانست بسترهای مناسبی برای فعالیت خود فراهم کند.
نبود فرصت‌های مناسب، ناامنی‌ها، بی‌توجهی دولت و همچنین عدم دسترسی به مواد خام سبب شدند تا شرکت‌های تولیدی بر کمیت و کیفیت خود افزوده و به زودی توانایی رقابت با شرکت‌های منطقه‌ای را در بازار پیدا کنند.
کالاهای وارداتی به‌ویژه از چین با قیمت ارزان‌تر برخی از کارخانه‌های تولیدی افغانستان را در معرض شکست قرارداد و مانع پیشرفت و افزایش تولیدات آن شد.
به نظر می‌رسد سیستم بازار آزاد به کام شرکت‌های تولیدی خوش نمی‌آید، ضروری است دولت راه‌های جدیدی را برای کاهش کالاهای وارداتی به کشور پیدا کند تا کالاهای بی‌کیفیت خارجی، شرکت‌های تولیدی داخلی را به سقوط نکشاند.
کالاهای داخلی نیازمند اعتماد ملی و حمایت دولتی
بر اثر افزایش نگرانی‌ها از بحرانی شدن وضعیت سیاسی در یک سال گذشته زمینه‌ها، علائق و اعتماد سرمایه‌گذاران در کشور از بین رفته است.
اینک با بهبود وضع سیاسی و تشکیل دولت وحدت ملی، باید دولتی که برای ایجاد آن اقتصاد افغانستان لطمه دیده، این اقتصاد را حمایت کرده و نگذارند تا یکبار دیگر جای تولیدات شرکت‌های داخلی را کالاهای خارجی پر کنند.
ضروری پنداشته می‌شود که دولت علاوه‌ بر فراهم کردن زمین و برق برای شرکت‌های تولیدی داخلی عوامل و دلائل دیگر که سبب کاهش سرمایه‌گذاری شده را از پیش‌روی سرمایه‌گذاران بردارد.
با این حال، نقش مردم در افزایش شرکت‌ها نیز اساسی و کلیدی محسوب شده به طوری که تولیدات داخلی نیازمند اعتماد و باور ملی و مردمی است.
می‌توان نتیجه گرفت در صورت اعتماد مردم و حمایت دولت از شرکت‌های تولیدی و تهیه راهکارهای جدید در برابر کالاهای صادراتی، تولید کالاهای داخلی افزیش خواهد یافت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 17 1394/01/23 نظرات (0)

نویسنده: علی سینا

سازمان بهداشت جهانی (WHO) شعار سال جاری روز جهانی بهداشت (۷ اپریل) را برای تأمین امنیت غذایی انتخاب کرده و عنوان آن را «امنیت غذایی؛ از مزرعه تا دیگ» برگزیده است.
امنیت غذایی ماجرای بی‏‌سابقه و تازه‏‌ای نیست، ولی متأسفانه این مفهوم در کارکرد دولت‎داری و نهادهای اداری مسئول ما بسی بیگانه و غریب بوده و هیچ جایگاهی در برنامه‎های اجرایی نداشته است.
گذشته از موارد مشمئزکننده‎ی عرضه‎ی مواد غذایی از قبیل فروش مواد غذایی در محیط سرباز، خمیرکردن غیراصولی نانوایی‎ها، نبود بهداشت لازم در مراکز فروش مواد غذایی از قصابی گرفته تا سایر موارد، واقعیت تلخ دیگر این است که نگرانی از این که مردم چه می‎خرند و چه می‎خورند اصلاً برای مسئولان دولتی و اداری اهمیتی ندارد. در عرضه‌ی مواد غذایی، صنعت مواد غذایی و واردات آن نظارت دقیق و بررسی کیفیت از سوی نهادهای مسئول، متعهد و متخصص وجود ندارد و معلوم نیست که نهادهایی چون «اداره ملی نورم و استاندارد» چه کاری انجام داده و در کجای قضیه به لحاظ بررسی کیفیت مواد غذایی قرار دارند.
در حقیقت اداره نورم و استاندارد و وزارت صحت عامه که دو بازوی اصلی حفاظت از امنیت غذایی را تشکیل می‎دهند در این خصوص مسئول مستقیم اند. این سازمان‎ها باید با اعزام نمایندگان یا بازرسان در خطوط تولید محصولات غذایی بر کیفیت آن‏ها نظارت ‎کنند. ایجاب می‎کند تا اداره نورم و استاندارد به طور دوره‏ای از محصولات غذایی نمونه‏‌برداری کرده و در آزمایشگاه‎ها بررسی کند. افزون برآن لازم است تا اداره‎های متذکره به صورت سرزده و بی‏خبر نیز بازرسان خود را به کارخانه‎های تولیدات مواد غذایی و مراکز فروش فرستاده و ضمن بازدید تاریخ مصرف مواد غذایی از محصولات نمونه‏برداری نموده و به لحاظ کیفیت و بهداشت، آن‏ها را آزمایش کند. اما پرسش این است که چرا چنین کاری انجام نشده و مسئولان مرتبط با امر مصئونیت غذایی چه طرح و برنامه‎‎ی عملیاتی برای آوردن مصئونیت به غذای شهروندان دارند؟
آنچه در عمل دیده می‎شود نشان‌گر آن است که نظارت و بررسی از کیفیت، بهداشت و تاریخ مصرف خیلی از مواد غذایی وجود ندارد و این مسأله آسیب‎های بزرگی را به شهروندان وارد می‎سازد. زیرا مصرف مواد غذایی بی‏‌کیفیت یا تاریخ مصرف گذشته باعث به وجود آمدن بیماری‎های مختلف می‎گردد و هزینه‎ی درمانی که در این راستا انجام می‎شود، چندین برابر خرید محصولات غذایی با کیفیت و دارای استاندارد لازم است.
البته در این میان همه چیز برگردن مسئولان ناظر بر مواد غذایی و سازندگان یا واردکنندگان مواد غذایی یا حتی دولت نیست، چرا که این خود ما مردم هستیم که نسبت به اطلاعات مندرج روی کالاهایی که می‏خریم، دقت لازم را نداریم. این‎چنین است که در خرید محصولات غذایی، بیش‎تر به نرخ ارزان آن توجه نموده و در حالت بهتر نیز به مارک آن دقت می‎کنیم تا کیفیت و بهداشت. مثلاً به خود زحمت نمی‏‌دهیم اطلاعات پشت بسته‏‌بندی محصول را بخوانیم و بدانیم که یک محصول غذایی دارای چه مواد لازم بوده و یا هم آیا دارای تاریخ معتبر مصرف می‎باشد یا خیر. این‎ چنین است که باید امیدوار بود سیستم نظارت بر صنایع غذایی همراه با رشد فرهنگ توجه و حساسیت مردم به آنچه می‎خرند و می‎خورند، با هم ارتقا یابد.
عدم نظارت دقیق و نبود فرهنگ خرید به‏‌خصوص در عرصه‎ی مواد غذایی باعث شده است تا هرگونه محصولی به خورد ما داده شده و حتی کالاهای بدون کیفیت را نیز با مارک جعلی و مشابه اصل در بازار عرضه و به مصرف مردم برسد. در بسا موارد نیز تولیدات مواد غذایی وطنی به صورت ناگواری فاقد کیفیت و بدون رعایت موارد ایمنی می‎باشند. مثلا کیک‎ها و بسکویت‎هایی با پوش پلاستیکی که اکثراً به مرور زمان سوراخ شده و مواد درون آن‏ فاسد می‎‏شود. نوشیدنی‎های انرژی‏زا که دارای کیفیت لازم نبوده، ولی رنگ و رخ جذابی داشته و مشتری را دچار فریب نموده و در کام سودطلبان می‏اندازد. در بسا موارد نویسنده خود شاهد بوده است که آب میوه در داخل پیاله‎ی پلاستیکی یک بار مصرف بسته‏‌بندی شده و برای مردم عرضه می‎شود. یا اینکه مثلاً یک قوطی رب را در دست گرفته‏‌اید و به دنبال تاریخ تولید و انقضای آن می‎گردید تا ببینید مهلت تعیین شده برای مصرف آن چقدر است و چه زمانی از آن باقی مانده است. مرتب قوطی را در دست می‎چرخانید، اما چیزی نمی‎یابید. بالاخره روی در قوطی یک نوشته خیلی ریز که در گوشه دایره آن قرار دارد مشاهده می‎شود. برخی افراد با عینک‎شان به این نوشته توجه می‎کنند و برخی دیگر به سادگی از کنار آن می‎گذرند و شاید با خود می‎گویند چون درقفسه مغازه قراردارد، حتماً تاریخ مصرفش درست است و منقضی نشده است! این موضوع نه فقط درباره رب، که بیشتر مواد غذایی بسته بندی شده، صدق کرده و مردم با این مشکل ریز اما مهم، دست و پنجه نرم می‎کنند.
شاید شما هم با این موضوع برخورد داشته‏‌اید که برای خرید کالایی قصد داشته باشید به تاریخ مصرف آن توجه کنید. بی‏شک در نگاه اول نمی‏‌توانید محل درج تاریخ را پیدا کنید و لذا زمانی از وقت خرید خود را باید به این موضوع اختصاص دهید و البته شاید هم موفق نشوید!
بعد از این که نوشته تاریخ انقضا را مشاهده می‏‌کنید، می‏‌بینید آن‎قدر ریز و کوچک نوشته شده که به‌سختی خوانده می‏شود. این در حالی است که مارک محصول به صورت بزرگ و برجسته دیده می‎شود. حتی توضیحات مربوط به مواد تشکیل دهنده ماده غذایی خیلی ریز در بسته‏‌بندی درج شده، اما باز آن جای مشخصی داردو به سادگی قابل دیدن است. اما این موضوع درباره تاریخ مصرف صدق نمی‎کند. چرا که این تاریخ‏‌های حیاتی را هر جایی که شد، با ریزترین شکل ممکن درج می‎کنند و به این ترتیب، دسترسی مصرف‏‌کننده به یکی از اصلی‎ترین حقوقش را دشوار می‎سازد. در مواردی نیز تاریخ مصرف و انقضا را با برچسب مشخص می‎کنند که امکان تبدیل آن برچسب به آسانی میسر است.
شکی نیست که هرگاه نظارت لازم و جدی روی عرضه، تولید و وارد کردن موادغذایی انجام نشود، امکان اینکه زیان‎های زیاد و غیرقابل جبرانی از این ناحیه متوجه جامعه گردد، دور از تصور نمی‎باشد. در آن صورت، تاوان این خسارت به دوش نهادهایی چون وزارت صحت عامه، اداره نورم و استاندارد و... خواهد بود.

محمد رضا نعیمی بازدید : 27 1394/01/23 نظرات (0)

نویسنده: ذکیه غزنوی

شغل‎شان به چانس و اقبال بستگی دارد. هوا که خوب باشد، احتمال سرکار رفتن‎شان بیش‎تر می‎شود و هوا که ابری و بارانی باشد، در آن صورت بعید است کسی بخواهد آنها را به کار بگیرد.
کارگران در گوشه ای از چوک‎های کابل، نشسته و منتظرند تا کارفرمایی از راه برسد و آنها را به کار بگیرد.
چند کارگر پیر و جوان، روی سنگفرش‎های پیاده رو نشسته و با کیسه‎ای در دست که اسباب کار کارگری و غذای آن روزشان را در آن ریخته اند، به دنبال روزی امروزشان می گردند.
با آمدن هر موتر، هر کدام از کارگران تلاش می‎کنند به هر طریقی که شده با راننده صحبت و او را مجاب کنند تا آن روز برای کار کارگری ساختمان انتخاب شوند.
رقابت هم جدی و نفس‎گیر است؛ دستمزد کم خواستن، شیرین زبانی و حتی سخن گفتن از توانایی‎های بدنی، ازجمله راه های مرسومی است که کارگران برای راضی کردن کارفرما به کار می‎برند و البته در این بازی هر روزه، شانس و تقدیر هم برای کار پیدا کردن مهم است.
حالا ساعت ۹ صبح شده است و در طول نیم ساعت حضور در کنار کارگران ساختمانی، دو بار کارفرمایان به کارگرهای آماده به کار سر می‎زنند و طی این مدت، پنج نفر از کارگران موفق می‎شوند برای یک روز کاری هم که شده پولی دربیاورند، اما همیشه در این رقابت زنده ماندن، عده‎ای بیکار و مایوس به خانه برمی‎گردند.
کارگران خیابانی اگر کار پیدا کنند، می توانند روزانه بین 300 تا 350 افغانی درآمد داشته باشند که بالا و پایین شدن این میزان حقوق به دست و دلبازی کارفرما، سختی کار، حرفه‎ای که در آن تخصص دارند و مدت زمانی که کار طول می‎کشد، متغیر است.
با توجه به تخریب زیرساخت‏‎های اقتصادی و عدم رشد صنعت و تجارت به نسبت افزایش جمعیت، بخصوص جمعیت شهری، بیکاری به یکی از معضلات اصلی کشور تبدیل شده است. به خوبی می‏توان تاثیر منفی بیکاری را بر مسایل مختلف کشور از نارسایی‎های فرهنگی گرفته تا خشونت و بی‏ ثباتی، مشاهده کرد. قطعا اگر این روند ادامه یابد مهار آسیب‏ های اجتماعی ناشی از آن نیز سخت‎تر خواهد شد، هرچند معضل فقر و بیکاری خود بزرگ‏ترین مانع در امر توسعه و انکشاف کشور است.
براساس آماری که اداره احصائیه مرکزی افغانستان ارائه نموده است، رشد نفوس 27 میلیونی افغانستان، 2 درصد در سال است که بر این اساس، هرسال 540 هزار نفر بر جمعیت کشور اضافه می‏شود. این درحالی است که ظرفیت‏ سازی در بسترهای شغلی به میزانی نیست که بتوان اشتغال نیمی از این جمعیت را انتظار برد.
عبدالرحمن غفوری، رییس اداره احصائیه مرکزی کشور می‏گوید که رشد نامتناسب نفوس با توان خدمات رسانی باعث شده تا بیش از نیمی از جمعیت کنونی افغانستان زیر خط فقر زندگی کنند.
سیر فزاینده‏ گراف بیکاری در میان اقشار مختلف افغانستان، این معضل اجتماعی را به حالت بحران خفته در آورده و وضعیت هشدار آمیزی را به بار آورده است. به گونه‏ ای که به باور آگاهان امور اگر به شکل جدی به این مسأله توجه نشده و بسترهای شغلی با رشد جمعیت متناسب نگردد، رونما شدن آن در جامعه نقش آتش فشانی رد جامعه را ایفا خواهد کرد.
معضل بیکاری نه تنها جوانان را رنج می‏دهد، بلکه اقشار وسیع جامعه را با مشکل روبرو کرده است که نیاز به توجه جدی دولت افغانستان دارد.
راهکارهای روی دست گرفته شده برای این معضل تاکنون به درستی نتوانسته پاسخگوی این ضرورت اجتماعی بوده و از گستره‏ معضل بیکاری تا حدودی بکاهد.
سه سال پیش بود که مقامات وزارت کار و امور اجتماعی از انعقاد قراردادی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس سخن گفتند، ولی این قرارداد تا سال جاری صورت عملی به خود نگرفت.
از این موارد، تنها توافق نامه‏‏ اعزام کارگران افغان به قطر در سال گذشته به امضا رسید و قرار براین شد که این کارگران ضمن اشتغال، آموزش‏های لازم را نیز ببینند. از قرار معلوم حکومت در تلاش است تا با اعزام قانونمند کارگران به خارج از کشور زمینه‎ اشتغال بیش از 800 هزار نفر بیکار در کشور را فراهم آورد.
اما آیا این اقدام برای رفع معضل بیکاری کافی خواهد بود؟
بدون شک تلاش‏هایی مانند اعزام نیروی کار به خارج اگر قانونمند و در یک برنامه‏ شفاف و فراگیر نیز اجرا شود، درحقیقت مرحمی موقتی بر مشکلات است و نمی‎ توان در بلندمدت برآن تکیه کرد. حداقل این است که ظرفیت صدور نیروی کار به خارج محدود است و از طرف دیگر این فرصت به لحاظ اجتماعی و فرهنگی تبعات خاص خود را دارد که گاهی اوقات ضررهاي آن از منافعش بیش‏تر خواهد شد.
هرچند تاکنون نیز بخش عمده‏ای از بیکاری و مشکلات اقتصادی مردمان این سرزمین با تدبیرهای شخصی مانند مهاجرت رفع و رجوع شده و مشکلات زیادی را نیز به همراه داشته است. اما اگر اقدام‎های دولتی و سازمان یافته برای حل این معضل صورت نگیرد، پیامدهای آن کماکان به اشکال مختلفی چون افزایش فقر و جرم‎های اجتماعی ناشی از آن، ناامنی، مهاجرت و... تبارز خواهد یافت و بر مشکلات کنونی کشور خواهد افزود.

محمد رضا نعیمی بازدید : 20 1394/01/17 نظرات (0)

سرمقاله

شانزده  نامزد وزیر در حالی به مرحله‎ی حساس رأی‎گیری وارد شده اند که تا هنوز نهادهای مهمی چون وزارت دفاع ملی‌، ریاست بانک مرکزی، اداره‎های قضایی کشور و بسیاری از ولایت‎ها در حالت بی‏‌سرنوشتی قرار دارند. لذا اگر فرض را بر گرفتن رأی تأیید از جانب شانزده نامزد وزیر معرفی شده بگذاریم، بازهم سریال کابینه‎سازی به فرجام مطلوب نخواهد رسید.
اما پرسش نخست در افکارعمومی این است که سرنوشت شانزده نامزد وزیر معرفی شده به پارلمان چه خواهد شد و چه شاخص‎ها و معیارهایی در عبور این اشخاص از غربال پارلمان موثر خواهد افتاد؟
این پرسشی نیست که پاسخ آن دشوار باشد و قراین و شواهد آن نایاب یا کمیاب به نظر آید. زیرا تجربه‎های گذشته از نحوه‎ی تصمیم‎گیری اعضای خانه‎ی ملت بیانگر آن است که معیارهای مورد نظر در نزد اعضای خانه‎ی ملت متفاوت و متغیر هستند. به این معنا که برخی از چهره‎های موجود در این نهاد بدون اینکه غرض‎ها و انگیزه‎های طیفی، جناحی، قومی و سمتی را مد نظر بگیرند، به تنها چیزی ‎که فکر می‎کنند، اجندای مطرح شده‎ی کاری از سوی نامزدوزیران و لیاقت و درایت آنان است. اما عناصری را ‎که شاخص‎هایی چون وابستگی نامزدوزیران به طیف و تبار خاصی را مد نظر قرار داده و بر اساس آن تصمیم می‎گیرند را نیز نباید نادیده گرفت.
در این میان، آنچه در سطح کلان و در مقیاس رابطه‎ی ارگانیک میان قوه قضائیه و مجریه مطرح است، سعی و تلاش دوجانبه برای حل قضایا از جمله تشکیل کابینه است. به این معنا که ضروری است تا دو قوه در سطح ارتباط ارگانیک و با تعامل مثبت ملی در چهارچوب کاری کلان به فیصله‎ای دست یابند که چرخه‏‌ی معیوب کنونی ادامه نیافته و زنجیره‏ی معرفی نامزدوزیران و رد آن از سوی پارلمان تکرار نگردد. اما متأسفانه جای چنین تعاملی در رابطه‎ی سران قوه مجریه و مقننه خالی دیده می‎شود و چنین کوششی برای ایجاد خط ارتباطی سالم، موثر و مفید صورت نمی‎پذیرد.
این درحالی است که پیش از این ادعاهایی وجود داشت که کتاب تازه در روابط حکومت و پارلمان گشوده خواهد شد؛ کتابی که در آن کارکرد دو قوه به عنوان بازوهای کاری نوشته شده و عمل خواهند کرد، نه نیروهایی که در صدد کارشکنی یکدیگر می‎باشند. اما آنچه در عمل مشاهده می‎شود، خلاف این ادعا را به اثبات می‎رساند. زیرا حکومت همچنان به فیصله‎های مجلس بی‏توجه بوده و از این قوه به درستی حساب نمی‎برد.
به میان آمدن این وضعیت‌موجب شده است تا نامزدوزیران وارد تعامل شخصی شده و خط رابطه را با اعضای مجلس در قالب دیگری ایجاد نمایند. بدیهی است که ابزار موجود در اختیار نامزدوزیران چیزی جز وعده و نوید به وکلای مجلس و یا هم دست یازیدن به باج‎دهی و... چیز دیگری نخواهد بود. رفت و آمدهای به میان آمده در طی دو هفته گذشته و تقلای نامزدوزیران برای جلب توجه و اعتماد وکلای مجلس نشان از این مسئله دارد که گویا بار دیگر تجربه‎های ناصواب گذشته تکرار شده و تصویر نامناسبی از این روند ارائه گردد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 15 1394/01/17 نظرات (0)

روزگاری اتحاد جماهیر شوروی دومین قدرت جهان، اما هم‎طراز با امریکا و یکی از دو ابر قدرتی بود که در دوران جنگ سرد جهان را اداره می‎کردند. گرچه ندانم کاری داخلی و مشکلات درونی اندیشه کمونیزم عمر آن را کوتاه ساخت، لیکن هیچ‎کس اقتدار و دستاوردهای بزرگ شوروی را انکار نمی‎کند که اولین کشوری بود که به بمب هسته‎ای دست یافت و در همه صنایع در جهان برجسته بود به ویژه در صنعت متالوژی و بسیاری از صنایع سنگین.
کار تا جایی پیشرفت که امریکا برای تأمین منافع متحدینش ناگزیر به پای میز مذاکره رفت و پیمان‎های معروف «سالت» را امضا کرد تا هم حجم سلاح‎ها کنترل و هم استقرار صلح با ثبات‎تر شود. اما نکته‎ی مهم‎تر در آن زمان، فضای حاکم بر جهان بود که ضرورتاً توافق شوروی و امریکا آن را اداره می‎کرد.
در تمامی مناطق بحرانی جهان اوضاع این‎گونه بود و اینک امروز باراک اوباما، رییس جمهور امریکا برای توجیه مخالفین خود می‎گوید: در گذشته هم ناگزیر بودیم پیمان‎هایی را با شوروی امضا کنیم؛ و این یعنی سطح ایران نه یک بازیگر منطقه‎ای بلکه جهانی است و این اعتراف رئیس جمهور بزرگ‎ترین و قوی‎ترین کشور جهان است که خود ادعای جهان سالاری دارد.
سرانجام، پس از گذشت 8 روز نفس‎گیر از آغاز مذاکرات ماراتونی میان ایران و کشورهای گروه 5+1 در لوزان سوییس، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و فردریکا موگرینی هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا با حضور وزرای امور خارجه این شش کشور از توافقی تاریخی خبر دادند و در نهایت به انتظارها پایان دادند.
شاید بتوان گفت این «توافق ویژه تاریخی» به اذعان باراک اوباما در نوع خود بی سابقه است و پیام‌های زیادی در خود دارد که می‎توان آنها را در چند بند برشمرد:
- توافق لوزان، صفحه جدیدی در روابط ایران و امریکا که رهبری کشورهای غربی علیه ایران را بر عهده داشت، باز می‌کند. صفحه‎ای که از آمادگی امریکا برای تعامل با مردم ایران بر اساس احترام متقابل خبر می‎دهد.
- نباید فراموش کنیم که اگر نرمش قهرمانانه تیم مذاکره کننده ایران در برابر این شش کشور نبود، اکنون شاهد چنین توافقی نبودیم و همان طور که پیش از این دکتر روحانی، رئیس جمهوری کشورمان فرموده بودند بر اساس برد- برد چنین نتیجه‎ای صورت نمی‎گرفت.
- نقش مهم منطقه‎ای ایران در سوریه، عراق و یمن سبب شد تا اوج توانایی و همت ایرانی‎ها به کشورهای جهان ثابت شود و آنها نیز در برخی امور عقب نشینی کنند. اکنون براساس صحبت‎های محمدجواد ظریف، توافق برد - برد صورت گرفته و این نشانگر ورود ایران به مرحله‎ای جدید و به اذعان غربی‎ها درها برای بازگشت ایران به جامعه بین‎المللی باز شده است.
- روسیه اولین کشوری است که از این توافق استقبال کرده و معتقد است این توافق بازتاب مثبتی در منطقه خاورمیانه خواهد داشت.
- یکی از مهم‎ترین دستاوردهای این توافق حضور پژوهشگران هسته‎ای ایران در فعالیت‎های بین‎المللی هسته‎ای است که بر اساس پژوهش‎های علمی و تأسیساتی صورت خواهد گرفت و این افتخاری بزرگ برای ایران و پژوهشگران ایرانی خواهد بود. این تحولات در حالی رخ می‎دهد که منابع خبری در دولت امریکا از جاسوسی اسرائیل در مذاکرات هسته‎ای خبر داده بودند و معتقد بودند این جاسوسی بخشی از برنامه نتانیاهو برای شکست مذاکرات هسته‎ای ایران بوده است. اقدامی‎که خشم مقامات امریکایی را برانگیخت و سبب شد تا طرفین ارشد مذاکره کننده در ابتکاری، برای فرار از شنود صهیونیست‎ها، فضای باز را برای انجام برخی صحبت‎ها انتخاب کنند.
اما نکته مهم اینجاست در حالی‎که همه رسانه‎ مطرح بین‎المللی به پخش اخبار توافق هسته‎ای ایران با کشورهای 5+1 پرداختند و از یک شوک حیرت آور خبر می‎دادند، رسانه‎های کشورهای حوزه خلیج فارس و یا به تعبیری کشورهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی از پخش آن خودداری کردند. شبکه الجزیره قطر، شبکه العربیه و همچنین شبکه الاخباریه عربستان سعودی به وضوح با ممانعت از پخش زنده، تنها به خبری کوتاه در بخش خبری خود بسنده کردند و هنوز در اعلام موضع تردید دارند.
نکته‎ی مهم دیگری که اشاره به آن خالی از لطف نیست، اظهارات مهم و قابل تأمل باراک اوباما پس از قرائت بیانیۀ هسته‎ای در گلدن رز کاخ سفید است که به اختصار به بندهایی از آن اشاره می‌شود؛ سخنانی‎که برای بسیاری از بازیگران منطقه‎ای غیرمنتظره بوده و به خوبی بیانگر فهم مشترک میان طرفین مذاکره کننده بود:
1- اگر این توافق به طور کامل اجرا شود از حصول ایران به سلاح هسته‎ای جلوگیری می‎کند.
2- ایران خود به پای میز مذاکره آمده و تحریم‎ها به تنهایی نقشی در توقف برنامه هسته‎ای ایران نداشته است.
3- فتوای آیت الله خامنه‎ای درباره مممنوعیت سلاح هسته‎ای ابزار خوبی برای پایبندی ایران به توافق هسته‎ای است.
4- این یک توافق تاریخی با ایران بوده و با اهداف اصلی امریکا همسویی دارد.
5- این توافق بهتر از تحریم‌هایی است که در طول 20 سال علیه ایران در جریان بود و بهتر از جنگ است و راه حل دیپلوماسی تنها راه حل این مسئله بود.
6- حتی اگر ایران بخواهد توافق را نقض کند، حداقل یکسال زمان نیاز دارد تا بتواند مواد لازم برای تولید سلاح هسته‎ای را تامین کند.
7- ایران هیچگاه پلوتونیوم مناسب برای تولید سلاح اتمی تولید نخواهد کرد.
8- توافق با ایران براساس اعتماد نبوده بلکه بر اساس تحقیقات انجام شده بوده است .
9- به ملت ایران می‎گویم که آماده ایم بر اساس احترام متقابل با شما تعامل کنیم.
10- ایران بیش‎تر از همه کشورها در معرض بازرسی و تفتیش قرار می‎گیرد.
11- جامعه بین‎المللی تحریم‎ها علیه ایران را به تدریج لغو خواهد کرد و لغو تحریم‎ها منوط به پای‎بندی کامل ایران به توافق هسته‎ای است.
12- توافق با ایران بهترین گزینه برای اسرائیل است و از امنیت اسرائیل کوتاه نمی‎آییم.
13- من و آقای نتانیاهو درباره پرونده هسته‎ای ایران اختلاف نظر داریم و من معتقدم راه حل مسالمت آمیز بهترین گزینه است.
14- به پادشاه عربستان تاکید کردم امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس از اصول امریکا است.
15- در صورت مخالفت جمهوری خواهان با این توافق، جهان امریکا را ملامت می‎کند.
فاطمه محمدی، سردبیر ماهنامۀ سیاسی العالم/ منبع: خبر آنلاین

محمد رضا نعیمی بازدید : 18 1394/01/17 نظرات (0)

درحالی‎که مردم به شدت انتظار تکمیل را کشیده و بسیاری از امور به این مسأله وابسته است، شانزده نامزد معرفی شده به مجلس نمایندگان تا هنوز از این فیلتر عبور نکرده اند.
برخی اعضای مجلس نمایندگان می‎گویند که احتمالا اواخر همین هفته یا اول هفته بعدی برای دادن رای اعتماد به نامزدوزرای پیشنهادی حکومت صندوق گذاشته شود.
به گفته‎ی این نمایندگان؛ کمیسیون‎های مجلس، هفته آینده اسناد تحصیلی نامزدان را مورد بررسی قرار خواهند داد.
محمدعلی اخلاقی عضو کمیسیون فرهنگی و تحصیلات عالی مجلس به خبرگزاری جمهور گفته است: « اسناد تحصیلی تا هنوز نامزدان به کمیسیون فرهنگی ارجاع نشده و امیدواریم روز یک شنبه آینده که جلسه کمیسیون‌ها نیز برگزار می‎شود، اسناد نامزدان به این کمیسیون برسد».
آقای اخلاقی در مورد این که روند رای دهی به نامزدان چه زمانی آغاز خواهد شد، بیان داشت: احتمالا اواخر هفته آینده یا آغاز هفته دوم برای دادن رای اعتماد به نامزد وزرا صندوق گذاشته شود.
در همین حال؛ برخی نمایندگان می‎گویند که نامزدان معرفی شده در پست‎های تخصصی و مسلکی معرفی نشده اند و از همین رو احتمال آن وجود دارد که اکثر این نامزد وزرا از سوی مجلس رد شود.
عبدالقادر زازی گفته است: «‎متاسفانه برخی از نامزدان مطابق تخصص و مسلک معرفی نشده اند؛‌ این نامزدان بنا بر مسایل قومی، مصلحتی و حزبی معرفی شده اند».
آقای زازی خاطرنشان کرد که احتمالا اکثر این نامزد وزرا از سوی مجلس رد شوند.
شانزده نامزدوزیر در حالی معرفی شدند که به گفته‎ی برخی نمایندگان اختلافات بر سر پست وزارت دفاع مانع از معرفی شدن نامزد وزیر این وزارت شده است.
محمدعلی اخلاقی در زمینه یادآور شد: «متاسفانه با گذشته ۶ ماه از آغاز به کار حکومت وحدت ملی نامزد وزارت دفاع، دادستانی کل، اعضای استره محکمه تاهنوز به مجلس معرفی نشده اند».
ذکیه سنگین و عبدالقادر زازی از اختلافات درونی بر سر معرفی نامزد وزارت دفاع سخن گفتند.
خانم سنگین تصریح کرد: اختلافات میان رهبران حکومت وحدت ملی بر سر این که چه کسی را به عنوان نامزد وزارت دفاع ملی معرفی کنند، وجود دارد و این باعث به تعویق افتادن معرفی نامزد این وزارت شده است.
عبدالقادر زازی گفت که نه تنها اختلافات بر سر معرفی نامزد وزیر دفاع ملی میان رهبران حکومت وحدت ملی وجود دارد؛ بلکه اختلافات میان رییس جمهور و معاونان شان نیز در این زمینه وجود دارد.
نمایندگان از حکومت می خواهند که هر چه زودتر اعضای کابینه و سایر موقف هایی که به رای اعتماد مجلس نیاز دارند را معرفی کنند.
انجنیر ذکریا ذکریا عضو مجلس گفت: « توجه جدی رییس جمهور و رییس اجرایی را می خواهیم که وزیر دفاع، رییس بانک مرکزی، لوی سارنوالی و اعضای دادگاه عالی را معرفی کنند تا تشویش مردم و بهانه گیری های جامعه جهانی کاهش یابد».
به گفته وی؛ کم بود هر کدام از این موقف ها برای نمایندگان قابل تشویش است و به ضرر افغانستان تمام خواهد شد.
این در حالی است که پیش از این رییس جمهور وعده داده بود که نامزد وزارت دفاع ملی را تا یک هفته بعد از معرفی ۱۶ نامزد وزیر به مجلس معرفی خواهند کرد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 22 1394/01/17 نظرات (0)

 رییس مجلس نمایندگان موضع گیری حمایتی از عربستان سعودی را در مساله یمن غیرمسوولانه خواند و برای جلوگیری از این گونه اظهارات خواستار فرستادن خطوط اساسی سیاست خارجی کشور به شورای ملی شد.
به گزارش خبرگزاری جمهور؛ عبدالرئوف ابراهیمی رییس مجلس نمایندگان گفت: در مورد سیاست خارجی به صراحت از رییس جمهور و حکومت می‎خواهیم که خطوط اساسی سیاست خارجی افغانستان را هرچه عاجل‎تر برای تصویب به شورای ملی بفرستد تا از «اظهارات غیر مسوولانه» جلوگیری صورت گیرد.
آقای ابراهیمی افزود: « هر کسی در افغانستان در هر موقف دولتی و غیردولتی که قرار داشته باشد باید به مسوولیت شان در این مساله (سیاست خارجی کشور) متوجه باشند».
غلام حسین ناصری عضو دیگر مجلس نیز موضع گیری حکومت را در خصوص سیاست خارجی با شرایط کنونی کشور ناسازگار یاد کرد.  آقای ناصری با اشاره به مشکلات و ناامنی‎ها در کشور افزود: « این حکومت که مملو از تناقضات و پارادوکس‌ها است، یک مشکل را نمی‎توانیم حل بکنیم دنبال مشکل دیگر می‎رویم؛ در سیاست خارجی من همین شعر را می‎خوانم که ، تو کار زمین را نیکو ساختی که چنگ در آسمان انداختی».
او افزود: حدود ۶ میلیون نفر به عنوان اتباع افغانستان در ۷۲ کشور دنیا با بی عزتی به سر می‎برند که باز حکومت در سیاست خارجی خود یک موضع برخلاف منافع ملی را اعلام می‌کند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 19 1394/01/17 نظرات (0)

روزنامه اسرائیلی هاآرتص در مقاله‎ای نوشت همه آنهایی که سعی می‎کنند نظام سیاسی ایران را دیکتاتوری توصیف کنند در اشتباه هستند.
درپی تفاهم اولیه ایران وغرب درلوزان سویس روزنامه هاآرتص، در سرمقاله روز گذشته اش به قلم پیتر بینارت با اشاره به برگزاری انتخابات‎های مکرر رقابتی در ایران و با اشاره به تنوع دیدگاه‎های سیاسی متعارضی‎که در این کشور مطرح می‎شود نوشت: دلایل کافی وجود دارد که ثابت می‎کند حکومت ایران دیکتاتوری نیست و سیاست‎مداران تندرو و پرخاشگر و ضدایرانی غربی و اسرائیلی که ایران را رژیمی دیکتاتوری می‌خوانند، در این خصوص به سختی در اشتباه هستند.
این روزنامه با اشاره به بیانیه لوزان نوشته است اگر ایران حکومتی دیکتاتوری داشت در برابر تحریم‎ها، امتیازهای بیش‎تری می‎داد اما دیدیم که این‎گونه نشد و آنها حاضر به این کار نشدند.
بینارت در مقاله خود نوشته است اگر از سیاست‎مداران تندرو مخالف ایران، از جمله بنیامین نتانیاهو و مارک روبیو و تام کاتتون، دو تن از سناتورهای محافظه‌کار امریکایی درباره نظام حکومتی تهران بپرسید بدون شک به شما می‎گویند که ایران حکومتی دیکتاتوری است اما آنها یاوه می‎گویند و اظهاراتشان با حقایق و واقعیت‌های موجود در ایران همخوانی ندارد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 16 1394/01/17 نظرات (0)

احمدیوسف نورستانی، رییس کمیسیون انتخابات با تاخیر زمان برگزاری انتخابات مخالفت کرده و آن را خلاف قانون خوانده است.
به گزارش خبرگزاری جمهور به نقل از رادیو آزادی؛ آقای نورستانی اظهار داشته که حکومت افغانستان بدون مشورت با اعضای کمیسیون انتخابات تصمیم تاخیر در زمان برگزاری انتخابات را گرفته است.
وی با غیرقانونی خواندن این تصمیم حکومت گفته است: «برای ما این موضوع تعجب آور است که حکومت حداقل با کمیسیون صحبت نکرده و نه مشورت می کند که مشکلات داریم و بر اساس این مشکلات این پروسه را تا سال دیگر به تعویق می اندازیم.»
گفتنی است که قبل از این سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری حین معرفی اعضای باقی مانده کابینه به مجلس نمایندگان از تاخیر زمان انتخابات مجلس نمایندگان خبر داده بود.
در همین حال، اختلاف برسر تشکیل کمیسیون اصلاحات انتخاباتی میان رییس جمهور و رییس اجرائیه نیز ادامه دارد و تا کنون روشن نشده است که این موضوع چگونه حل خواهد شد. گفته می‎شود در صورت عدم اصلاحات در نهادهای انتخاباتی، برگزاری انتخابات سالم ممکن نبوده و مورد حمایت مالی کشورهای تمویل کننده نیز قرار نخواهد گرفت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 15 1394/01/17 نظرات (0)

نویسنده: محمدرضا نعیمی

حمله‎ی هوایی و زمینی ائتلاف عربی – غربی به سرکردگی عربستان به یمن و اعلام جنگ در برابر مبارزان حوثی در قالب یک تجاوز آشکار صورت گرفت و برخی از کشورهای منطقه با احتیاط کامل و رعایت جوانب این قضیه‎ی حساس، موضع محافظه‎کارانه گرفتند.
شکی نیست که ورود به این گونه مسایل حساس و تنش‎زا که دست‎های دسیسه‎گر زیادی در پی دامن زدن به آن اند، نیازمند تأمل بیش‎تر است و هر کشوری که تصمیم بر اتخاذ موضع در آن را داشته باشد، نباید بدون دقت لازم نسبت به این‎گونه قضایا اظهار نظر کند. راه اندازی تجاوز به خاک یمن با حمایت غرب و به صورت مشخص ایالات متحده امریکا و نیروی عملی عربستان بیش از آنکه مبنا و مدعای مشروع داشته باشد با اهداف غیرمشروع و آتش افروزی‎های اختلاف‎جویانه به راه انداخته شده است.
حامیان غربی این جنگ‎‏ در پی آنند تا با شعله افگندن در یمن، میدان جنگ‎های فرقه‎ای را داغ‎تر ساخته و با ایجاد بحران در جهان اسلام و خاورمیانه از یک‎سو به مقاصد سیاسی شان در راستای تضعیف کشورهای اسلامی برسند و از جانبی هم بازار فروش تسلیحات خویش را گرم نموده و مقدار بیش‎تری از دالرهای نفتی کشورهای عربی را تصاحب شوند.
در این میان، ورود کشورهایی چون افغانستان که از یک‎سو آتش‎های زیر خاکستر زیادی را به لحاظ زمینه‎های موجود اختلاف‎های فرقه‎ای در خود پرورش داده است و از جانبی هم از جنگ‎های چندین ساله آسیب پذیر گردیده و مستعد ظهور و بروز گروه‎های جنگجویانه است، نیازمند احتیاط بیش‎تر می‎باشد. زیرا جنگ یمن به همان اندازه که در پرتو حمایت‎های غربی و عربی شعله ور شده است، مخالفان منطقه‎ای و حلقه‎‏‎های قدرتمند دیگری را نیز دارد که نادیده گرفتن آنها پیامدهای جدی را به دنبال دارد.
اما متأسفانه ابراز نظر ارگ ریاست جمهوری کشور به حمایت از موضع عربستان، لایه‎های مختلفی از جامعه را بهت زده کرده و دچار حیرت و تأسف ساخت. زیرا این خطای استراتژیک از یک‎سو به نحوی چاپلوسی سیاسی را در برابر امریکا و عربستان می‎رساند و از جانب دیگر، این کشورها را در انجام یک تجاوز آشکار به خاک یمن حق به جانب جلوه داد.
لحن بیانیه‎ی ارگ ریاست جمهور به گونه‎ای بود که گویا «حرمین شریفین» به خطر افتاده و دولت شاهی عربستان به خاطر دفاع از اماکن مقدس دست به کار شده و در خاک یمن یورش برده است! این درحالی است که دفاع از اماکن مقدس مسلمانان بر هر مسلمانی فرض است، ولی نباید این مسأله را با موضع‎گیری سیاسی از سوی دولت‎مردان ریاض خلط نموده و درهم آمیخت. زیرا با قدرت گرفتن جنبش حوثی در یمن، خطر خاصی متوجه خاک عربستان و اماکن مقدس نبود و تنها موضعی‎که لازم بود از سوی دولت‎های اسلامی گرفته شود، تأکید بر حل مسالمت‎آمیز اختلاف داخلی میان یمنی‎ها بود، نه دست یازیدن به اعمال زورگویانه و تجاوزکارانه‎ای که در قالب آن صدها شهروند غیرنظامی یمن کشته شده و تا هنوز هم این قربانی‎ها ادامه دارد.
از سوی دیگر، عربستان در حمایت از جنبش‎ها افراطی و تمویل و تطمیع عناصر وابسته به گروه‎های تروریستی سابقه‎ی زیادی داشته و افغانستان نیز از این ناحیه آسیب‎های بزرگی را متحمل شده است. لذا قرار گرفتن دولت کابل با عربستان یک صف، به معنای چشم بستن بر تمام آسیب‎هایی است که در گذشته از این ناحیه متوجه ملت مسلمان افغانستان گردیده است.
در واقع همین عوامل و دلایل نیز باعث گردید تا واکنش‎ها نسبت به این مسأله، رنگ و بوی مخالف با موضع رسمی ارگ ریاست جمهوری را پیدا کرد. اولین صدای مخالف با این موضع از سوی ریاست اجرائیه بلند شد و عبدالله عبدالله با اعلام اینکه دولت و ملت افغانستان از جنگ بیزار است، حمایت از جنگ یمن از سوی افغانستان را رد نمود. پس از آن نیز آگاهان سیاسی و تحلیگران امور این موضع ریاست جمهوری را یک خطای استراتژیک دانستند و جنبش‎های مدنی و مردمی نیز به صورت رسمی و غیر رسمی در صفحات اجتماعی و بسترهای عینی و میدانی با مخالفت با این موضع رسمی دولت کابل پرداختند.
تمامی این تحرکات مردمی و مدنی نشان می‎دهد که افکارعمومی در افغانستان بیدار است و به خوبی از اوضاع کشور و تحولات منطقه‎ای و جهانی ترصد می‎کند و نسبت به آن واکنش منطقی را اختیار می‎کند. پس بهتر است تا ارگ ریاست جمهوری این واکنش‎ها را مد نظر گرفته و با توجه به تقاضاهای جمعی مردم و منافع ملی کشور نسبت به این مسایل موضع‎گیری نماید. شکی نیست که هرآنچه که خلاف منافع ملی و متضاد با تقاضاهای جمعی مردم باشد، نه تنها اقبال عملی شدن را نخواهد یافت، بلکه تنها پیامد آن بی اعتمادی نسبت به حکومت بوده و از سویی هم عدم استقلال سیاسی آن را نشان خواهد داد. زیرا این‎گونه مواضع به خوبی آشکار می‎سازد که دولت کابل در بسا موارد بیش از آنکه تابع منافع ملی و افکارعمومی کشور باشد، در پی راضی نگهداشتن باداران سیاسی بیرونی اش می‎باشد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 23 1394/01/10 نظرات (0)

سرمقاله

از زمان روی کار آمدن حکومت وحدت ملی و نشستن محمداشرف غنی بر مسند ریاست جمهوری، رفت‎وآمدهای دیپلوماتیک میان کابل و اسلام آباد بیش‎تر شده و خوش‎بینی‎های کابل نسبت به سیاست‎های صلح‎جویانه‎ی پاکستان نیز افزایش یافته است.
این درحالی است که مقامات حکومت پیشین از جمله شخص حامدکرزی نسبت به اعتماد به پاکستان هشدار داده و این امر را برای افغانستان خطرناک خوانده اند. این هشدار ناشی از تجربه‎ی سیزده ساله است که بارها حکومت حامدکرزی بهای اعتماد به پاکستان را با خون و آتش پرداخت و موجب افزایش خشونت‎ها در افغانستان گردید.
در حقیقت، پاکستان کشوری است که در طول تاریخ روابط با افغانستان به مثابه دست راست دسیسه‎گران بیرونی برای دولت کابل کار کرده و دردسرهای فراوانی را نیز به بار آورده است. در برابر این نقش ابزاری بی‏‌بهره نیز نمانده و از تصاحب جغرافیای افغانستان گرفته تا دریافت پول نقد، قیمت این کار برای دولت اسلام‏‌آباد بوده است.
حیات سیاسی پاکستان در پرتو میلیاردها دالر کمک ایالات متحده امریکا در طول سه دهه‎ی گذشته و سپردن بخشی از خاک افغانستان با کشیدن خط دیورند توسط انگلیس تنها قسمتی از تحفه‎های سیاسی پاکستان در برابر «خوش‌خدمتی‌هایش» بوده‏‌اند.
به همین جهت است که به گمان اغلب، دولت‎مردان پاکستانی، ‌افغانستان را به مثابه‎ی یک دولت سرسپرده می‎خواهد نه یک همتای سیاسی و همسایه‎ای که دارای حق مساوی در نظام بین‎الملل است. تقاضاهای پاکستان برای اینکه به اهداف سیاسی‏اش برسد نیز به بدترین شکل بوده و چه بسا عملی نیز گردیده است.
در برابر این سیاست سیاه پاکستان، ‌نقش دولت کابل بسی ضعیف و نارسا بوده و حکومت‌های افغانستان نتوانسته است تا بسان یک شریک جدی، مقتدر و دارای وجهه‎ی سیاسی مستقل در برابر پاکستان ظاهر شده و تمام‏قد در مقابل این سیاست‎ها ایستادگی نماید. ورود هرازگاه دولت کابل در این عرصه نیز با خطاها و لغزش‎های فراوانی مواجه شده و ناپختگی‎های سیاسی و ناآگاهی از نیات پشت پرده‎ی پاکستان باعث شده است تا آسیب‎های سهم‌گینی به ملت و دولت افغانستان وارد شود.
متأسفانه که سردمداران مهم نظام جهانی نیز در ظاهر امر خویشتن را غمخوار افغانستان نشان داده و در حقیقت همکاسه‎ پاکستان بوده‏‌اند. آنان از یک‎سو دروازه‎های صلح را در افغانستان بسته نگهداشته و از جانب دیگر کلید آن را به پاکستان سپرده‏‌اند بدون اینکه در شکستن این قفل‎ها تلاش شایانی انجام داده و یا فریاد دولت و ملت افغانستان را بشنوند.
اما اکنون سیاست رییس جمهور اشرف غنی در برابر این کشور با خوش‎بینی‎های بیش از حد آمیخته شده و شاید برای اولین بار است که وی چنین رویکردی را در طی سزده سال اخیر در پیش گرفته است. اما باید دید که این بار بهای اعتماد به پاکستان بار دیگر جنگ نیابتی این کشور با هند خواهد بود و افغانستان را دچار آسیب خواهد کرد یا واقعا اسلام آباد در همکاری به تحقق صلح در افغانستان از خود صداقت نشان خواهد داد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 21 1394/01/10 نظرات (0)

محمد اشرف غنی، رییس جمهور کشور گفته است که در مورد آینده روابط بهتر کشورش با پاکستان «محتاطانه خوشبین» است.
رییس جمهور پنجشنبه شب/ ۵ حمل، در آخرین روز سفرش به امریکا، در اندیشکده شورای روابط خارجی در نیویارک صحبت کرد. آقای غنی در مورد روابط کشورش با پاکستان گفت:»من محتاطانه خوشبین هستم که ما یک روند تغیر بنیادی را آغاز کرده‌ایم.»
آقای غنی و عبدالله عبدالله، رهبران حکومت وحدت ملی برای دیدار با مقامات امریکایی در یک سفر چهار روزه به امریکا رفته بودند.
روابط افغانستان و پاکستان در سال‌های گذشته پرتنش بوده است. حامد کرزی، رییس جمهور پیشین پاکستان را همواره به حمایت از گروه‌های تروریستی در کشورش متهم می‌کرد.
دولت پاکستان همواره این اتهام را تکذیب کرده و در مقابل دولت افغانستان را متهم کرده که شورشیان پاکستان را در آن کشور جا داده است.
بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی در سپتامبر سال گذشته، رییس جمهوراشرف غنی تلاش کرده است روابط کشورش را با پاکستان بهبود بخشد.
آقای غنی همچنین گفته است که افغانستان و پاکستان تلاش دارند به دشمنی دو کشور پایان دهند. به باور آقای غنی بهبود روابط با پاکستان، طالبان را از پناهگاه‌های‎شان در آن کشور محروم خواهد کرد.
او گفت: «بدون پناهگاه، شورش طولانی مدت ممکن نیست. زمانی که پناهگاه‌ها بسته شوند، صلح آغاز می‌شود. این همان چیزی است که در امریکای مرکزی اتفاق افتاد، همان چیزی است که در آفریقا اتفاق افتاد.»
سیاست رییس جمهور اشرف غنی در ارتباط با روابط با پاکستان و تلاش زیاد او در مورد آغاز روند گفت‌وگوهای صلح با طالبان مورد انتقاد شدید حلقات مختلف در داخل کشور قرار گرفته است.
آقای غنی با اشاره به حمله تروریستی سال گذشته به مکتبی در پیشاور پاکستان که باعث کشته شدن ۱۵۳ تن شد گفت:» تروریست‌ها نه نیاز به گذرنامه دارند و نه ملیت‌ها را می‌شناسند».
آقای غنی گفت:» من امیدوارم که ما شعور کافی داشته باشیم که باهم شنا کنیم و غرق نشویم».

محمد رضا نعیمی بازدید : 115 1394/01/10 نظرات (0)

نویسنده: علی سینا

سفر روسای حکومت وحدت ملی به واشنگتن پس از مدت‎ها کندی و کرختی در کار حکومت‎داری و امور اجرایی کشور و در حالتی انجام می‎شود که ناهنجاری‎های امنیتی و سیاسی در عرصه‎ی داخلی به اوج خود رسیده است.
لاف و بلوف‎های سیاسی در سخنان رییس جمهور و تقدیر و تمجید از کارکرد ایالات متحده امریکا در افغانستان از یک‎سو، اعطای لوح تقدیر به عنوان رهبری برتر دنیا از جانب دیگر و کف زدن‎های مکرر و لبخندهای پی درپی رهبران حکومت وحدت ملی در واشنگتن از جانب سوم، تصویر کاملی از همان شعر کاظم کاظمی؛ شاعر مشهور کشور را در ذهن آدمی متبادر می‎سازد که:
«دو رهبر خفته در بین دو بستر/ دو عسکر خسته در بین دو سنگر/ دو رهبر پشت میز صلح خندان/ دو بیرق برسر گور دوعسکر»
زیرا این ژست‎های سیاسی درست در زمانی به رخ مردم کشیده می‎شود که بخش‎هایی از کشور همه روزه شاهد آتش فاجعه بوده و رویدادهای ناگواری را تجربه می‎کنند. رخ دادن حادثه‎ی شنیع و پیامدهای فجیع آن در پایتخت، کشتن مسافران بی‎گناه در شاهراه نزدیک به پایتخت، گروگان‎گیری شهروندان بی‎گناه در نقاط مختلف کشور و... همگی بیانگر حالت بحرانی است و نیازمند اقدامات عاجل، جدی و سریع از سوی روسای حکومتی می‎باشد. اما برخی از لاف و بلوف‎های رهبران در سفر به واشنگتن به گونه‎ای بود که گویا این سرزمین گل و گلزار شده و هیچ خبر ناخوشایندی در آن وجود ندارد!
در این میان، وعده‎ی همکاری ایالات متحده امریکا و حمایت آن کشور از نیروهای امنیتی، مساعدت هشتصد میلیون دالری برای تحقق اصلاحات در کشور، پشتیبانی نظامی و امنیتی تا سال 2017 و سایر مساعدت‎های وعده داده شده از سوی این کشور، امیدواری‎هایی را خلق کرد. اما این تعهدها همگی در پیوند به مسأله اصلاحات توسط حکومت وحدت ملی و عملکرد مثبت نهادهای اجرایی حکومت بستگی دارد. ابراز نظر جوبایدن، معاون رییس جمهور اوباما مبنی بر اینکه تمام این کمک‎ها با روند اصلاحات در افغانستان وابسته بوده و سازگاری دارد، اندکی مسیر را برای حکومت‎داری در افغانستان با مشکلات و موانعی همراه ساخته و از سویی هم فشارهایی را بر رهبران حکومتی وضع می‎کند.
این درحالی است که بیش از شش ماه از عمر سازوکاری زیر نام حکومت وحدت ملی که راه میان‎بری برای عبور از یک پروسه‎ی دموکراتیک بود می‎گذرد، ولی سردرگمی و ابهام مطلق بر اوضاع سیاسی حاکم است و کار زیادی در راستای امور ملی به پیش برده نشده است.
به این دلیل، گوش همگان به نداهایی فراخوانده شده است که این روزها در ملاقات‎های رسمی و دیدارهای غیر رسمی رهبران دولت کابل با سران واشنگتن سر داده می‎شود. نویدهایی که در این دیدارها داده می‎شود نیز بسی پر اهمیت و سرنوشت‎ساز است، زیرا آینده‎ی نیروهای امنیتی و ثبات سیاسی و نظامی افغانستان به این وعده‎ها بستگی دارد. اطمینان دولت‎مردان ایالات متحده امریکا از حمایت قاطع نیروهای امنیتی یکی از پیام‎های مهم و حیاتی بود که در طی سفر رهبران حکومت وحدت ملی داده شد.
جان کری وزیر امور خارجه امریکا گفته است که دولت امریکا متعهد شده است تا برای توسعه یک اردو و نیروی امنیتی ۳۵۲ هزار نفری در افغانستان، بودجه لازم را فراهم کند. اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا هم گفت که دولت امریکا از کنگره خواهد خواست بودجه لازم برای رساندن سطح نیروهای امنیتی افغانستان به ۳۵۲ هزار سرباز تا ۲۰۱۷ را تامین کند. آقای کری در جریان دیدار رییس جمهور و رییس اجرایی از امریکا و در کمپ دیوید از برنامه تازه دو کشور برای توسعه روابط ‌شان بعد از جنگ طولانی مدت در افغانستان خبر داد.
وزیر امور خارجه امریکا گفتگو با رهبران افغانستان را بسیار سازنده توصیف کرد و گفت دیدار آنها از امریکا «نشانه نزدیک‌تر شدن رابطه دو کشور بعد از ۱۴ سال فداکاری مشترک است.»
رئیس جمهور غنی نیز در این کنفرانس خبری گفت اینکه چه تعداد از سربازان امریکایی در افغانستان بمانند در حوزه تصمیم‌گیری رییس جمهور امریکا است.
آقای غنی گفت «دفاع از وطن بیش از همه وظیفه میهنی ما است. تراژدی ما را به یکدیگر نزدیک کرده اما ما نمی‌خواهیم باری بر دوش امریکا باشیم.»
یکی از اهداف سفر رهبران حکومت وحدت ملی افغانستان به امریکا درخواست از باراک اوباما برای آهسته کردن روند بازگشت سربازان امریکایی به افغانستان است. مقام‌های امریکایی گفته‌اند به درخواست آقای غنی و با توجه به نیازهای امنیتی منطقه قصد دارند در برنامه خروج نیروهای نظامی امریکا از این کشور تجدید نظر کنند.
به هرحال، هرگاه دو رهبر پس از بازگشت از سفر واشنگتن نتوانند در عرصه‎ی امور اجرایی و امنیتی، تغییرات مثبتی رونما سازند، بدیهی است که طشت رسوایی حکومت بار دیگر به زمین افتاده و اعتماد نیم بند مردم به این ساختار نیز فروخواهد ریخت.

محمد رضا نعیمی بازدید : 20 1394/01/10 نظرات (0)

 صبح روز پنج شنبه/ 28 ماه حوت 1393 زنی جوان با صورتی خونین و پای برهنه رو به دوربین موبایل‎های شهروندان کابل سعی می‎کرد چیزهایی بگوید، اما صدای ظریف و لرزان او در همهمه‎ای که اوباش جاهل به راه انداخته بودند شنیده نمی‎شد و فقط مشت و لگد بود که از هر طرف به سر و صورتش حواله می‎شد. عده‎ای دست بر اندامش می‎کشیدند و سعی می‎کردند تا در آخرین لحظات از جسمی که اکنون با فریاد ملایی متعصب حلال گشته بود تمطع بجویند و عده‎ای دیگر الله اکبر گویان با چوب و سنگ بر سر و رویش می‎کوفتند... صدای فرخنده اما اکنون، پس از مرگ اش، نه تنها به گوش شهروندان کابل که به گوش تمام جهانیان رسیده است. صدای لرزانی که تکرار می کرد: «من بی گناهم.»
 آنان که آن روز فرخنده را بی عفت و سیه روی کردند، اکنون خود در انظار جهانیان سیه روی و بی آبرو گشته اند و در چنگال عدالت گرفتار آمده اند. اکنون فرخنده می‎رود که به نماد عدالت‎خواهی زن افغان تبدیل گردد. مرگ فجیع اش از او قهرمانی ساخته که همه زنان افغان می‎توانند ظلم و ستم هر روزه‎ای را که بر آنان می‎رود در چهره معصوم او ببینند. فرخنده قربانی مثلث شومی شد که حاصل اجتماع ملانمایان طماع و متعصب، اوباش جاهل و پولیس فاسد است. مثلثی که تاکنون قربانیان زیادی در جامعه افغانستان گرفته است. اما فرخنده، برخلاف خیل انبوه دیگر قربانیان این مثلث، شانس این را یافت که «دیده» شود. روزی که او به دعانویس کنار «مسجد شاه دوشمشیره» مراجعه کرد هرگز گمان نمی‎برد، مرگ دردناکش سرآغاز جنبشی عظیم در سراسر افغانستان گردد. بازخوانی این روایت دردناک نشان می‎دهد که او چگونه بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشد قربانی این مثلث شوم فساد گردید.
 فرخنده، دختر ۲۷ ساله افغان صبح روز ۲۸حوت از منزل خود در کابل خارج شد و ساعاتی بعد خانواده اش جنازه او را در حالی که از سوی اوباش متعصب تکه پاره و سوزانده شده بود تحویل گرفتند. بنا بر روایت‎های موجود گویا فرخنده در صبح روز حادثه با ملای دعانویسی در حوالی مسجدی به نام شاه دو شمشیره مشاجره لفظی پیدا می‎کند و به اعتراض، کاغذی را که دعانویس بر روی آن دعا و طلسم خویش را نوشته بوده به داخل آتش می‎افکند. ملای دعانویس که کار و کسب خویش را در خطر می‎بیند، به میان مردم شتافته و به دروغ فریاد می‎زند که این زن قرآن شریف را به آتش کشیده!
 با فریادهای ملای دعانویس توده‎های جاهل و اوباش متعصب به گرد فرخنده حلقه می‎زنند، مرتد و مزدور امریکا می‎خوانندش و بدون تحقیق درباره ادعای ملای دعانویس و پیش از آنکه فرخنده فرصت دفاع از خویش را بیابد او را زیر مشت و لگد خود گرفته و تا حد مرگ لت و کوب می‎کنند، سپس پیکر نیمه جانش را زیر تایر‎های موتر انداخته و بارها از روی جسم بی جانش رد می‎شوند و در پایان برای اینکه مطمئن شوند عمل مقدس‎شان را به تمامی به انجام رسانده اند جنازه فرخنده را به آتش می‎کشند.
 پولیس، که به گواهی ویدئوها و تصاویر ثبت شده توسط دوربین‎های موبایل، از ابتدا تا انتهای ماجرا فقط ناظر جنایت بوده است و هیچ اقدامی برای جلوگیری از قتل فرخنده انجام نداده برای پاک کردن صورت مسئله بلافاصله به منزل خانواده قربانی مراجعه و با تهدید از آنها می‎خواهد که برای در امان ماندن از دست متعصبین مذهبی هرچه سریع‎تر منزل خویش را تخلیه نموده و به مکان نامعلومی فرار نمایند و ضمناً پدر فرخنده را وادار می‎کنند که اعتراف کند دخترش دارای بیماری روانی بوده و به همین دلیل قرآن را به آتش کشیده است. اعترافی که بلافاصله از سوی پولیس رسانه‎ای می‎شود.
 در فردای روز فاجعه عده‎ای دیگری از مقامات حکومتی و مذهبی بدون اینکه از اصل ماجرا اطلاعی داشته باشند، ضمن دفاع از «احساسات مذهبی» قاتلان فرخنده، علنا با هر نوع پیگیری قضایی این موضوع مخالفت نموده و با ذکر خطبه‎های آتشین به خیال خود به مسئله فیصله می‎دهد. تا اینجای ماجرا سه ضلع مثلث فاجعه یعنی ملاهای طماع و متعصب، اوباش جاهل و پولیس فاسد از آغاز تا انتهای فاجعه که سرپوش گذاشتن بر قتل و توجیه شرعی آن باشد، یک به یک کارویژه خویش را انجام دادند. آنچه اما سناریوی جهل، تعصب و فساد را بر هم می ریزد تصاویر ثبت شده از دوربین حاضران در صحنه فاجعه است.
تصاویر و ویدئوهای فاجعه بلافاصله در شبکه‎های مجازی انتشار یافته و تلنگری می‎شود بر وجدان بیدار هزاران جوان افغان در سراسر کشور. تصاویر ثبت شده از لحظه لحظه جنایت نشان می‎دهد که فرخنده با پوشش کامل اسلامی (چادر و برقع) به چنگ اوباش متعصب افتاده است، تصاویر انتشار یافته از مدارک و اسناد تحصیلی او نشان می‎دهد که با «درجه عالی» تحصیلات خود را به پایان رسانده و نه تنها، طبق ادعاهای اولیه پولیس، بیمار روانی نبوده که حتی قاری قرآن هم بوده است. با بیدار شدن «وجدان عمومی» جامعه و فشار افکار عمومی، نهادها و افراد مسئول نیز مجبور به تجدید نظر در رویه خویش گردیدند. امام جماعت مسجدی که از قاتلان فرخنده حمایت کرده بود اکنون رسما عذرخواهی کرده است، ملای دعانویس اعتراف کرده که به دروغ فرخنده را متهم به آتش زدن قرآن نموده، تحقیقات وزارت حج و اوقاف کشور هم نشان می‎دهد در روز حادثه هیچ قرآنی به آتش کشیده نشده، همچنین تا اینجای کار فرمانده پولیس کابل در مراسم دفن فرخنده (که برای نخستین بار توسط زنان انجام گرفت) حضور یافته و دستور بازداشت تعدادی از قاتلان و همچنین تعلیق پولیس‎های خاطی را نیز صادر نموده است.
  اگر شبکه‎های اجتماعی و ماهواره‎ای مستقل نمی‎بودند، قطعا ماجرای قتل فرخنده روند دیگری می‎یافت. در حالی‎که در جهان سوم مثلث شوم تعصب، جهل و فساد اجازه استیفای حقوق از دست رفته شهروندان عادی را نمی‎دهد، وجود رسانه‎های مستقل و آزاد می‎تواند صدایی باشد برای بی صدایان، برای آنان که فریادرسی جز وجدان بیدار شهروندانی همچون خود ندارند.
 در عصر جدید، حتی در جوامع جهان سوم نیز، گردش آزاد اطلاعات مرزهای سنتی را درنوردیده است. به یمن تکنولوژی‎های دیجیتال واقعیتِ فجایعی مثل قتل فرخنده می‎تواند میلیون‎ها بار بازنمایی و مشاهده گردد. شبکه‎های اجتماعی اینترنتی در داخل کشورها یک «جامعه مدنی مجازی» ساخته اند، یک «وجدان عمومی»، یک «هیئت منصفه» متشکل از میلیون‎ها شهروند آگاه و بیدار که اجازه نمی‎دهند نهادهای سرکوبگر و فاسد دولتی و مذهبی بر روی فجایعی از این دست سرپوش بگذارند. اکنون وجدان عمومی جامعه افغانستان، و سراسر جهان، از ظلم ناورایی که در حق فرخنده روا داشته شده است به درد آمده و همگان طالب اجرای عدالت اند.
ماجرای فرخنده اما به همین جا ختم نخواهد شد و ابعاد بسیار فراتری خواهد یافت، چرا که اجحاف و تبعیض صورت گرفته علیه زنان افغان بسیار گسترده است. فرخنده به نماد رنج و ستمی تبدیل می‎شود که هر روز بر زنان افغان تحمیل می‎گردد. او بی شک به نماد جنبش عظیم عدالت خواهی زنان افغان تبدیل خواهد گردید، جنبشی که صدای گام‎های استوار آن را از هم اکنون می‎توان شنید.
اما نکته‎ای که نباید فراموش کرد این است که این ماجرا که برخاسته از احساسات کاذب یک مثلث شوم است، نباید بهانه‎ای برای عده‎ای دین ستیزان گردیده و آن را ابزاری برای تاختن به تمام ارزش‎های دینی و مذهبی بدانند. بلکه باید همان‎گونه که شتاب زدگی و داوری بدون تحقیق باعث قتل فجیع فرخنده شد، هرگونه قضاوت ناآگاهانه و مطلق دیگر در این خصوص نیز باعث انحرافات دیگری خواهد شد که ممکن است پیامدهای ناگواری را در پی داشته باشد.
بنابراین، ضروری است تا نهادهای دادخواهانه حساب کسانی‎ را که باعث این حادثه‎ی شوم و شنیع شدند از نهادهای ارزشمند دینی و عالمان دینی که به هیچ وجه ارتباطی به چنین قضایا نداشته اند جدا ساخته و قضاوتی را در پیش نگیرند که بی عدالتی در آن جا داشته باشد. در آن صورت، دادخواهی از فرخنده به نحوی عقده‎گشایی تبدیل خواهد شد و مانع پیشرفت این جریان خواهد شد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 16 1394/01/10 نظرات (0)

اقدام غیرمنطقی تجاوز نظامی به یمن از جانب عربستان و برخی کشورهای عرب و غیرعرب منطقه که با هماهنگی و چراغ سبز واشنگتن صورت گرفت، این روزها در صدر اخبار و تحلیل‎های بین‎المللی قرار گرفته است. شرایط منطقه پیش از این اقدام غیرمعقول ریاض درحالت ملتهب و ناآرامی به سر می‎برد و در این میان برخی از بازیگران تاثیرگذار و صلح طلب هم چون ایران در صدد بوده و هستند که شرایط را تلطیف کرده و به سمت و سوی آرامش هدایت کنند .
حال آل سعود با حمله نظامی به یمن اوضاع منطقه را پیچیده‎تر از گذشته کرد، درک ناصحیح مقامات ریاض از شرایط حساس کنونی آنها را ناتوان از فهم این موضوع کرد که منطقه دیگر کشش و پذیرش جنگ جدیدی را ندارد.
عربستان شرایط کنونی منطقه را نمی‎توانست تحمل کند، افزایش احتمال دست‎یابی توافق هسته‎ای میان ایران و گروه ۱+۵ ، روند رو به رشد قدرت و نفوذ منطقه‎ای ایران در کشورهای عرب و غیرعرب منطقه، شکست‎های پیاپی ریاض در پرونده‎های مهم منطقه‎ای شامل سوریه، عراق و لبنان، هم چنین بازیگران جدیدی ( گروه‎های تروریستی افراطی و برخی گروه‎های مسلح جهت مقابله با آنها هم چون نیروهای مردمی داوطلب) در سال‎های اخیر پای به عرصه گذاشته اند و هر یک تهدیدات و فرصت‎هایی با خود به همراه دارند، با رفتار و عملکرد هوشمندانه از جانب تهران مواجه شده اند که در نهایت موجبات سنگین‎تر شدن کفه‎ی ترازو به سمت ایران را فراهم آورده اند.
در واقع احساس تهدید شدن از جانب ریاض مقامات آن کشور را در تنگنایی سخت قرار داده است. مقامات آل سعود احتمال قوی به این جمع بندی رسیدند که اگر خودشان هر چه سریع‎تر وارد عمل نشوند، اوضاع از آنچه در حال حاضر وجود دارد برای آنها نگران کننده‎تر خواهد شد.
عربستان به عنوان یکی از حامیان اصلی گروه‎های افراط گرای تروریست منطقه، همه گونه حمایت اطلاعاتی، مالی و ... را آشکار و نهان از آنها به عمل آورد تا بلکه بتواند به زعم خود اهداف مورد نظرش را تامین کند که یکی از مهم‎ترین آنها تضعیف جبهه مقاومت و متحدان منطقه‎ای ایران یعنی سوریه و عراق بوده است. حال پس از گذشت سال‎ها ریاض متوجه شده است که تلاش‎هایش نتیجه‎ای جز شکست در پی نداشته است.
اما امروز، یمن میدان دیگری است، میدانی برای زورآزمایی مجدد قدرت‎ها. حال سوال اینجاست، توازن قدرت منطقه در آینده دست‎خوش تغییر خواهد شد؟! موضوع یمن برای سعودی‎ها حیثیتی است.
آنها نمی‎خواهند شکست دیگری را شاهد باشند. برای عربستانی‎که پیش‎تر یمن را به منزله‎ی حیاط خلوت خود می‎نگریسته تصور اینکه آن را از دست بدهد بسیار تلخ است و تلخ‎تر آن که یمن امروز تحت کنترل گروه انصار الله است که گروهی مورد حمایت تهران است و این موضوع در تضاد کامل با سیاست‎ها و اهداف آل سعود در منطقه است. پس با توجه به دلایلی که بدان‎ها اشاره گردید و تصویر کردن شرایطی که ریاض در آن گرفتار آمده می‎توان دلیل چنین اقدام شتاب زده و نامعقولی را از جانب سعودی‎ها دریافت.
از طرف دیگر مردم یمن با روحیه شجاعت و مقاومتی‎که دارند نه تنها پای عقب نگذاشتند بلکه همان گونه که نشان دادند با تظاهرات خود علیه متجاوزان موضع گرفته و از انصار الله حمایت کردند. همچنین علمای یمن با صدور فتوایی حکم جهاد صادر کردند و دفاع از خاک کشور و مقابله با تجاوزکاران را وظیفه همگانی اعلام کردند .
در بعد منطقه‎ای و بین‎المللی، تهران و مسکو به عنوان حامیان صنعا این اقدام عربستان را به شدت محکوم کردند. روسیه با توجه به اشتراکات منافعی که با ایران دارد همچون پرونده‎های سوریه و عراق در موضوع یمن نیز در کنار تهران موضعی مشترک اتخاذ کرده است، مسکو تهدید کرده که اگر متجاوزان به یمن طی مدت زمان تعیین شده توسط روسیه جنگ را خاتمه ندهند، مسکو با توسل به زرو آنها را از صحنه خارج خواهد کرد.
می‎توان اوضاع یمن را با توجه به نمونه‎های مشابه آن در سوریه و عراق که ناکارآمدی جبهه مخالفان و معارضان را نشان داد و پیروزی نیروهای طرفدار ملت و دولت های مردمی را در پی داشت، بدین گونه تعبیر کرد که بدخواهان ملت یمن با وجود هزینه‎های بسیار و توطئه‎های پیچیده علیه آنها درآخر محکوم به شکست هستند.
مردم منطقه ثابت کرده اند که اجازه نخواهند داد متغیرهای خارجی اراده آنها را تحت شعاع قرار دهند و این مردم هر کشوری هستند که آینده کشور خود را رقم خواهند زد، یمن و مردم شجاع و مقاوم آن نیز علی رغم میل برخی بازیگران منطقه‎ای و بین‎المللی که همواره در پی سرکوب اراده و خواست ملت‎ها هستند، چنین خواهند کرد.
محمد مهدی ملکی

محمد رضا نعیمی بازدید : 29 1394/01/10 نظرات (0)

وزیر امورخارجه فرانسه در کنفرانس خبری در سازمان ملل برحق مسلم ایران در بهره مندی از انرژی هسته‎ای تأکید کرد و دستیابی به توافق هسته‎ای با تهران را امکان پذیر دانست.
لوران فابیوس وزیر امورخارجه فرانسه روز جمعه(8 حمل) در این کنفرانس خبری با اشاره به سخنان رهبر و رئیس جمهوراسلامی ایران مبنی اینکه ایران تحت هیچ شرایطی به دنبال دستیابی به سلاح هسته‎ای نخواهدد بود افزود، این دقیقا سیاست دولت فرانسه در قبال مسأله هسته‎ای ایران است.
وی گفت، ایران در فعالیت‎های هسته‎ای صلح آمیز، صد در صد حق بهره مندی و استفاده از انرژی هسته‎ای را دارد.
وزیر امورخارجه فرانسه تصریح کرد: دلیل مذاکرات هسته‎ای خواست کشورها برای جلوگیری از رقابت تسلیحات هسته‎ای در منطقه است.
فابیوس گفت، امشب (جمعه شب) نیویورک را به مقصد سوییس برای شرکت در مذاکرات هسته‎ای ایران و 1+5 ترک می‎کند.

محمد رضا نعیمی بازدید : 28 1393/12/24 نظرات (0)

نوروز، با بهاری می‎آید که یادآور رستاخیز و تحول ژرف و دل انگیز در حیات بشر است و اینک، کتاب بزرگ آفرینش، فراروی ما گشوده می‎شود.
بهار، بازتاب شگفت راز حیات در عرصه‎ی هستی است و انسان، برترین آفریدگان خداوند هستی بخش... آیین اسلام، آیینه عقل و منطق است و «عید»، لبخند شادی بر دل‎ها نشستن و دل و دیده از حرام، فرو بستن.
«تقویم»، سرگذشت ماست که با «تحویل سال» رقم می‎خورد و «تقدیر»، سرنوشت ما که تنها با «تحویل حال» صورت می‎پذیرد؛ در این میان، عرضه‎ی تحول از هموست که همه چیز از او راست آید و تقاضایش از انسان که بسته به همت و تلاش اوست. گناه بهار چیست، اگر ما هنوز در خواب زمستانی هستیم؟!
بهار در خود، رازها دارد؛ بهار طبیعت، یادآور قیامت است و بردمیدن سبزه ها و گیاهان از خاک و در دیده عبرت بینان، نشان قیامی دیگر، پس از مرگ، برای محشور شدن. بهار، زمین‎های مُرده را زنده می‎گرداند، بر اندام عریان درختان، جامه‎های سبز می‎پوشاند.
نوروز، سرشار از رازها و رمزهاست و آغاز بهار؛ همراه با سنت‎های نیکوی بسیار که از دیرباز برای ما به یادگار مانده اند و پیشوایان پاکمان هماره آن‎ها را، باز گفته اند؛ پاکیزگی جسم و جان، دعا و نیایش به درگاه خدای مهربان و... دوری از گناهان؛ تا هر روزمان «عید» باشد؛ سرشار از شوق و شور، مهربانی و سرور و... چنین است که عید، روزی است که آدمی در آن، به زشتی‎ها نیندیشد. به امید آرزوی بهار زیبا و نوروزی که عید واقعی برای همگان باشد.

محمد رضا نعیمی بازدید : 13 1393/12/24 نظرات (0)

کمیشنری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، از افزایش نرخ باسوادی اتباع افغانستانی در ایران از 6 درصد به 60 درصد خبر داد.
به نقل از مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت معارف ایران،‌ سیوان کادانا پالا، نماینده کمیشنری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان به همکاری 35 ساله دولت جمهوری اسلامی ایران با سازمان ملل در امور پناهندگان اشاره کرد و افزود: دولت جمهوری اسلامی ایران امکان تحصیل قریب 350 هزار دانش آموز پناهنده افغانستانی و عراقی را به وجود آورده است.
کمیشنری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، خاطرنشان کرد: در ابتدای حضور افغان‌ها در ایران، نرخ باسوادی 6 درصد بود اما این رقم امروز به 60 درصد رسیده است و دلیل آن فراهم بودن امکان تحصیل در صلح و آرامش است.
وی به آگاهی این سازمان از چالش‌های پیش روی جامعه افغانستان اشاره کرد و افزود: تلاش می‌کنیم با همکاری وزارت معارف ایران امکان طبقه بندی افراد آسیب پذیر را افزایش داده تا ضمن کاهش هزینه‌های تعلیم و تربیت، تعداد دانش‌آموزان افزایش یابد.
وی، از فعالیت‌ها و انجام اقداماتی در خصوص بیمه همگانی پناهندگان در ایران توسط این سازمان خبر داد و افزود: به راه حل در این زمینه بسیار نزدیک شدیم که در آینده نزدیک اعلام خواهد شد.

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
سخن جدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت سخن جدید از نظر تغییرات ظاهری چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 487
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 39
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 446
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 610
  • بازدید ماه : 974
  • بازدید سال : 3,810
  • بازدید کلی : 84,329